eitaa logo
کانال رسمی حاج شیخ مهدی تهرانی
2.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
290 ویدیو
209 فایل
کانال مباحث اعتقادی حاج شیخ مهدی تهرانی https://eitaa.com/SheikhMahdiTehrani2
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 حقیقت امر به معروف و نهی از منکر، دعوت مردم به ولایت و محبّت اهل‌بیت علیهم‌السلام و برائت و پرهیز دادن مردم از دشمنان و غاصبان حقّ آن ذوات مقدّسه است. شیخ مفید رحمه‌الله به اسناد خود روایت می‌کند: هنگامی که حضرت علیه‌السلام به عراق وارد شدند، به شهر حیره (در یک فرسخی جنوب کوفه) آمدند و لعنة‌الله‌علیه نیز برای پرسیدن سؤالاتی خدمت حضرت رسید؛ از جمله اینکه عرض کرد: «فدایت شوم! امر به معروف چیست؟!» حضرت فرمودند: «ای أباحنیفه! معروف نزد اهل آسمان، همان معروف نزد اهل زمین و آن علی بن ابیطالب علیهماالسلام است.» (پس امر به معروف، یعنی امر به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام.) عرض کرد: «فدایت شوم! منکر چیست؟!» حضرت فرمودند: «منکر آن دو نفری هستند ( و ) که در حقّ او ظلم کردند و امر خلافتش را دزدیدند و مردم را بر دوش او مسلّط نمودند!» (پس نهی از منکر، یعنی برائت از غاصبین خلافت و نهی و پرهیز از مکتب سقیفه ملعونه!) ⭕️ سپس ابوحنیفه گفت: «پس اینکه فردی را در حال ارتکاب و نافرمانی خدا می‌بینیم و او را از آن نهی می‌کنیم چیست؟!» امام علیه‌السلام فرمودند: «آن نه امر به معروف است و نه نهی از منکر! بلکه عمل خیری است که (برای قیامت خود) پیش فرستاده است.» 💠 «وَ رَوَى الشَّيْخُ الْمُفِيدُ رَحِمَهُ اللَّهُ بِإِسْنَادِهِ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ السَّائِبِ الْكَلْبِيِّ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ الصَّادِقُ ع الْعِرَاقَ نَزَلَ الْحِيرَةَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو حَنِيفَةَ وَ سَأَلَهُ مَسَائِلَ وَ كَانَ مِمَّا سَأَلَهُ أَنْ قَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ فَقَالَ‌ ع الْمَعْرُوفُ يَا أَبَا حَنِيفَةَ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ ذَاكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا الْمُنْكَرُ قَالَ اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ أَمْرَهُ وَ حَمَلَا النَّاسَ عَلَى كَتِفِهِ قَالَ أَلَا مَا هُوَ أَنْ تَرَى الرَّجُلَ عَلَى مَعَاصِي اللَّهِ فَتَنْهَاهُ عَنْهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَيْسَ ذَاكَ بِأَمْرٍ بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْيٍ عَنْ مُنْكَرٍ إِنَّمَا ذَاكَ خَيْرٌ قَدَّمَهُ.» 📚 تأویل الآیات (استرآبادی)، ص۸۱۶ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۴، ص۵۸ قصد داشتیم در انتهای مطالب و روایات و به این موضوع که حقیقت مطلب، امر به ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام و نهی از دوستی دشمنان خداست اشاره کنیم، اما بخاطر سوء برداشت‌هایی که از این مطالب در رابطه با احوال و اخبار روز جامعه صورت گرفت، لازم آمد که در اینجا ذکر شود! 🟢 اینکه در دو روایت قبل، امام صادق علیه‌السلام فرمودند: "کسی که می‌خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند، باید سه خصلت داشته باشد..." و "امر به معروف و نهی از منکر، بر همۀ امّت واجب نیست."، با تطبیق بر این حقیقت مهم روشن می‌شود که تبلیغ امر ولایت و برائت، وظیفۀ ره‌یافتگان و مؤمنان به ولایت امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین علیهم‌السلام است که هم علم دارند و حرف‌شنوی و هم روش صحیح تبلیغ را می‌دانند؛ نه هر فرد گمراه و ضعیف العقیده‌ای که خودش هم به حق و حقیقت نرسیده است، تا چه رسد که بتواند دیگران را هدایت کند! 🍃 «اَلحَمدُلِله الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِوِلایَةِ اَمیرالمؤمنین وَالأئمّةِ المَعصُومین علیهم‌السلام.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 اگر حمزه و جعفر زنده بودند، خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام غصب نمی‌شد! سدیر صیرفی گوید: نزد حضرت علیه‌السلام بوديم و از آنچه مردم پس از صلّی‌الله‌علیه‌وآله پديد آوردند یاد کردیم که تا چه اندازه علیه‌السلام را خوار شمردند؛ يكى از حاضران گفت: "خدا روزگارتان را سامان بخشد، (در این ماجرا) عزّت كجا رفت؟! كجا بودند آن همه افراد دلاور بنى‌هاشم؟!" حضرت فرمودند: 🍂 «در آن روز چه كسى از جوانمردان بنی‌هاشم مانده بود؟! جعفر بن ابیطالب و حمزة بن عبدالمطلب كه درگذشته بودند، و دو مرد ناتوان و تازه مسلمان از بنى‌هاشم ماندند كه عباس و عقیل بودند و اين هر دو از آزادشدگان بودند! اما به خدا قسم اگر حمزه و جعفر زنده بودند، مخالفان به آنچه كه رسيدند نمی‌رسيدند، و اگر شاهد کارهای آن دو (ابوبکر و عمر) بودند، آنها را می‌کشتند!» 📚 کافی (شیخ‌کلینی)، ج۸، ص۱۸۹ سفینة البحار (محدث‌قمی)، ج۲، ص۴۳۶ 🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.» علیه‌ااسلام @SheikhMahdiTehrani
✅ مناظره‌ای کوتاه از حضرت رضا علیه‌السلام در بُطلان خلافت غاصبین عدّه‌ای از محضر صلوات‌الله‌علیه درخواست کردند که در حضور عباسی ملعون در مناظره‌ای در موضوع شرکت کنند و حضرت نیز پذیرفتند؛ آن مجلسی تشکیل شد و یحیی بن ضحّاک سمرقندی (از علمای عامه) برای با ایشان انتخاب و دعوت شد. امام علیه‌السلام فرمودند: «ای یحیی بپرس.» یحیی گفت: «شما بپرسید ای پسر رسول خدا، تا ما به سؤال شما افتخار کنیم!» حضرت فرمودند: 🔴 «ای یحیی، نظر تو درباره کسی که ادّعا می‌کند راستگوست، ولی به راستگویان ( و علیهماالسلام) نسبت دروغگویی می‌دهد، چیست؟! آیا چنین کسی راستگو و پیروِ دین حقّ است یا دروغگوست؟!» یحیی مدّتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت؛ مأمون گفت: «چرا جواب نمی‌دهی؟!» یحیی گفت: «سؤالی از من پرسیدند که نمی‌توانم پاسخ دهم!» مأمون از حضرت رضا علیه‌السلام پرسید: «منظورتان از این سؤال چه بود؟» امام علیه‌السلام فرمودند: «من با کنایه از یحیی پرسیدم اگر راستگو بوده (شما می‌گوئید ابوبکرِ صدّیق!)، پس راویانِ صادق و راستگو که گفته‌اند ابوبکر روزی بر فراز منبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله اعلام کرد: ♨️ "وَلِيتُكُم وَ لَستُ بِخَيرِكُم!" (شما مرا امیر بر خود قرار دادید، در حالی که من بهتر از شما نیستم!) [۱] باید این سخن نیز راست باشد و اگر این سخنِ ابوبکر راست است، می‌گوئیم امیر باید بهتر از رعیّت باشد، در نتیجه ابوبکر امام نیست! همچنین از قول او نقل کرده‌اند که گفته است: 🔻 "أَنَّ لِي شَيطَاناً يَعتَرِينِي!" (من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و گرفتارش هستم!) [۲] اگر ابوبکر راستگوست، پس این سخن هم راست است، در نتیجه نمی‌تواند امام باشد، چون توانایی تصرّف در امام الهی را ندارد! و نیز از عُمَر نقل کرده‌اند که گفته است: 💢 "كَانَت إِمَامَةُ أَبِي بَكرٍ فَلتَةً وَقَى اللَّهُ شَرَّهَا فَمَن عَادَ إِلَى مِثلِهَا فَاقتُلُوهُ!" (امامتِ ابوبکر، یک کارِ ناگهانی و اشتباه بود که خداوند ما را از شرّ آن حفظ کرد! پس هر که این کار را تکرار کرد، او را بکُشید!) [۳] اگر راستگو بود، پس امامت ابوبکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته، پس خودش هم برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت نداشته است!» سخن حضرت که به اینجا رسید، مأمون لعنة‌الله‌علیه چنان عصبانی و برآشفته شد که بی‌مقدّمه فریادی کشید که همه‌ی آن جمع، پراکنده شدند؛ سپس به بنی‌هاشم رو کرد و گفت: «مگر نگفته بودم او (حضرت رضا علیه‌السلام) را شروع کننده‌ی بحث قرار ندهید و بر علیه او جمع نشوید؟! اینها علمشان، علم رسول خداست!» 📚 منابع شیعه: مناقب (ابن‌شهرآشوب)، ج۴، ص۳۵۱ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۱۰، ص۳۴۸ 📚 منابع عامه: [۱] الإنباء فی تاریخ الخلفاء (ابن‌عمرانی)، ص۴۷ [۲] منهاج السّنة (ابن‌تیمیة)، ج۸، ص۲۶۶ [۳] صحیح بخاری، ج۸، ص۱۶۸، ح۶۸۳۰ 🔥 «لعن الله قاتلي فاطمة الزّهراء.» @sheikhmahditehrani
✅ ۱۴ ذی‌الحجّه: سالروز اعطای فدک به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در روز ۱۴ ذی‌الحجّه سال هفتم هجری، «فَدَک» به سلام‌الله‌عليها بخشيده شد و صلّی‌الله‌علیه‌وآله بر اين بخشش شاهد گرفتند. پس از فتح خيبر (حدود چهار سال قبل از شهادت پيامبر) نازل شد و دستور فتح فدک توسط رسول‌خدا و عليهماالسلام را ابلاغ نمود؛ آن دو بزرگوار نیز بدون لشكركشى و كوچكترين دخالت مسلمين، قلعۀ فدک را فتح کردند و طبق آیات ۶ و ۷ سوره حشر، سرزمين‌هایى كه بدون لشكركشى مسلمانان فتح شود، مِلک خاص و شخصی پیامبر است و مسلمين هيچ حقّى در آن ندارند. 💠 پس از اين ماجرا، جبرئيل بر رسول‌خدا نازل شد و عرضه داشت: فدک را به فاطمه عليهاالسلام عطا كن. («وَآتِ ذَاالقُربى حَقَّهُ»؛ سوره اسراء، آيه ۲۶: حقّ خويشان را به آنان بده.) پيامبر به حضرت زهرا سلام‌الله‌عليهما فرمودند: «به دستور خداوند، فدک را به تو عطا می‌کنم؛ آن را براى خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش.» حضرت زهرا عليهاالسلام عرضه داشتند: «تا شما در قید حیات هستید، بر من و مال من صاحب اختياريد.» ولی پيامبر صلوات‌الله‌عليه فرمودند: «ترس آن دارم كه نااهلان تصرّف نكردن تو را در زمان حياتم، بهانه‌اى قرار دهند و بعد از من فدک را از تو منع كنند.» سپس به أميرالمؤمنين عليه‌السلام فرمودند: «سند فدک را بعنوان بخشوده و اعطائى پیامبر بنويس و ثبت كن.» و برای آن سند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام و را شاهد گرفته و نیز فرمودند: «امّ‌اَيمَن زنى از اهل بهشت است.» درآمد فدک را ساليانه بین ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار دینار (سكه طلا) نوشته‌اند که حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام، تمام این دارایی را بین فقراء تقسیم می‌کردند و هر ساله چشمان بسيارى از نيازمندان به درآمد بود. ♨️ اما پس از شهادت پيامبر صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله، مأموران به دستور او، نمايندۀ حضرت صدّيقه طاهره سلام‌الله‌علیها را از فدک اخراج كرده و مِلک آن حضرت را نمودند و درآمد آن را بطور كامل براى مخارج حكومت غاصبانۀ خود صرف كردند! حضرت زهرا عليهاالسلام نیز همان نوشتۀ رسول خدا و سند فدک را عيناً نزد ابوبكر آوردند، ولى ابوبكر ضمن بهانه‌تراشی و جسارت فراوان، نه آن سند را قبول كرد و نه شاهدان آن حضرت را! سپس حضرت صدّيقه شهيده عليهاالسلام همراه با جمعى از زنان بنى‌هاشم در نهایت و پوشیدگی به مسجد تشريف بردند و پشت پرده و دور از دید نامحرمان، خطبه‌اى كه دريایى از معارف الهیّه و حقايق ولائیّه است () را با بلاغت و فصاحت تمام ایراد فرمودند و توانستند سند فدک را از ابوبکر غاصب باز پس گیرند؛ ولى در مسیر بازگشت به منزل، که از این کار ابوبکر به شدّت عصبانی شده بود، خود را با شتاب به حضرت رسانید، سند فدک را گرفته و پاره نمود و آب دهان نجسش را به ساحت ملکوتی وجیهةً عندالله انداخت و با دست نحسش به چهرۀ مبارک انسیة‌ُالحوراء سیلی زد... 🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.» 📚 منابع: - بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۹۵، ص۱۸۸ - همان، ج۲۱، ص۲۲ - همان، ج۲۹، ص۱۲۳ - مستدرک سفينة البحار، ج۲، ص۲۱۶ - مصباح كفعمى، ج۲، ص‌۵۹۸ @SheikhMahdiTehrani
🏴 بعضی اسناد شهادت رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله در فرمایشات اهل‌بیت علیهم‌السلام و همچنین منابع عامه ▪️حضرت علیه‌السلام فرمودند: «والله هیچ یک از ما اهل‌بیت نیست مگر اینکه مقتولِ شهید است.» [۱] ▪️حضرت علیه‌السلام به اهل‌بیت‌شان فرمودند: «من با سم از دنیا می‌روم، همان گونه که رسول خدا از دنیا رفتند.» عرض شد: «به دست چه کسی مسموم می‌شوید؟» فرمودند: «همسرم جعده دختر اشعث، به تحریک معاویه...» [۲] ▪️سلیم بن قیس هلالی از عبدالله بن جعفر نقل می‌کند که صلّی‌الله‌علیه‌وآله خطبه‌ای خواندند و فرمودند: «ای مردم! زمانی که من شهید شوم، علی أولی به نفس شماست، و زمانی که علی به شهادت برسد، فرزندم حسن أولی به نفس مؤمنین است...» پس علیه‌السلام ایستاد، در حالی که گریه می‌کرد و فرمود: «پدر و مادرم فدایتان ای پیامبر خدا! آیا کشته می‌شوید؟!» حضرت فرمودند: «بله، من با سم به شهادت می‌رسم و تو با شمشیر کشته می‌شوی و محاسنت به خون سرت خضاب می‌شود...» [۳] ▪️حسین بن منذر گوید: از حضرت علیه‌السلام در مورد قول خداوند "أَفَإِن مَاتَ أَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلَىٰ أَعقَابِكُم" (سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۴) پرسیدم که: «(از دنیا رفتن پیامبر) آیا قتل بوده یا موت؟» فرمودند: «اصحابش کردند آن چه کردند (یعنی ایشان را به شهادت رساندند).» [۴] ▪️عبدالصمد بن بشیر گوید: که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «می‌دانید پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله درگذشت یا کشته شد؛ همانا خدا می‌فرماید: "أَفَإِن مَاتَ أَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلَىٰ أَعقَابِكُم" (اگر وفات کند یا کشته شود، آیا به گذشته‌تان بر می‌گردید؟) پس پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله قبل از موت، مسموم شد و همانا آن دو زن ( و ) به او سم خوراندند.» راوی گوید: «پس گفتیم که آن دو زن و پدرانشان، بدترین مخلوقات خدایند!» [۵] ▪️حضرت امام صادق علیه‌السلام در آیه "وَإِذ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعضِ أَزوَاجِهِ حَدِيثًا" (سوره تحریم، آیه ۳) فرمودند: «پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله، حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر، خلافت را غصب خواهند کرد، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت و هم به گفت؛ پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر را مسموم کنند...» [۶] 🔻 در مسند احمد حنبل، از معتبرترین کتب اهل تسنّن از عبدالله بن مسعود، از بزرگان اصحاب رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده است که گوید: «اگر نُه بار قسم بخورم که رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌(وآله‌)وسلّم کشته شده و به شهادت رسیده است، برایم محبوب‌تر است از اینکه یکبار قسم بخورم که او کشته نشده است! چرا که خداوند ایشان را پیامبر قرار داده و شهادت را برایش انتخاب نموده است.» [۷] 👈  دلایل محکم بر شهادت رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله در منابع شیعه و عامه 📚 منابع: [۱] عیون اخبار الرّضا علیه‌السلام (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۲۸۷، ح۹ [۲] الخرائج و الجرائح (قطب‌راوندی)، ج۱، ص۲۴۱، ح۷ [۳] كتاب سُليم بن قيس الهلالی، ص۳۶۲ [۴] تفسير العياشی (محمدبن‌مسعود‌العیاشی)، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۵۳ [۵] تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۰۰، ح۱۵۲ [۶] الصراط المستقيم إلى مستحقی التقديم‏ (بیاضی‌نباطی)، ج۳، ص۱۶۸ [۷] مسند احمد‌بن‌حنبل، ج۶، ص۴۱۸ 🔥 «اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعنِ مِنِّي وَابدَأ بِهِ أَوَّلاً، ثُمَّ العَنِ الثَّانِيَ وَالثَّالِثَ وَالرَّابِع...» @SheikhMahdiTehrani
🔴 یزید ملعون، دری از درب‌های جهنّم! حضرت علیه‌السلام از پدران گرامی‌شان علیهم‌السلام از صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل می‌کنند که فرمودند: ⭕️ «جهنّم، هفت درب دارد که شاخص هفت تن از فراعنه (در طول تاریخ) است که عبارتند از: نُمرود بن کنعان که فرعونِ زمان حضرت ابراهیم علیه‌السلام بود، و مُصعَب بن ولید که فرعون زمان حضرت موسی علیه‌السلام بود، و ابوجهل، و اوّلی (ابوبکر) و دوّمی (عمر) و یزید قاتل فرزندم (امام حسین علیه‌السلام) و مردی از فرزندان عبّاس به نام منصور دوانیقی.» 💠 «حدثنا جعفر بن محمد عن آبائه علیهم‌السلام أن رسول الله صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله قال: لجهنم سبعة أبواب وهي الأركان لسبعة فراعنة ثم ذكر الأعمش نمرود بن كنعان فرعون الخليل ومصعب بن الوليد فرعون موسى وأباجهل بن هشام والأول والثاني والسادس يزيد قاتل ولدي ثم سكت فقال لي الفرعون السابع قلت رجل من ولد العباس يلي الخلافة يلقب بالدوانيقي اسمه المنصور.» 📚  بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۴۷، ص۳۰۹ (به نقل از کتاب الاستدراک اثر ابن بطریق، قرن ششم هجری) مستدرک سفینة البحار (نمازی)، ج۲، ص۱۵۰ 🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 آشنایی با تصوّف (۱۰) (با توجه به آغاز ایام فاطمیه علیهاالسلام، سلسله مطالب نقد تصوّف را به پایان می‌رسانیم تا إن‌شاءالله در فرصتی دیگر که بررسی صوفیۀ قرون اخیر بپردازیم.) 🔷 سخنان بسیار مهم علّامه مجلسی رحمة‌الله‌علیه با شیعیانی که دنباله رو ملاعین صوفیه شده‌اند: ⚠️ «پس اگر اعتقاد به روز جزا داری، امروز حجّت خود را درست کن که چون فردا حق تعالی از تو حجّت طلبد، جواب شافی و عذر پسندیده داشته باشی! و نمی‌دانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل‌بیت رسالت علیهم‌السلام و شهادت این بزرگواران از علمای شیعه رضوان‌الله‌علیهم بر بطلان این طائفه و طریقۀ ایشان، در متابعت‌شان نزد حق تعالی چه عذر خواهی داشت؟! 🔹 آیا خواهی گفت متابعت کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟! 🔹 یا متابعت کردم که با امام جعفر صادق علیه‌السلام دشمنی می‌کرده و پیوسته معارض آن حضرت می‌شده است و بعضی احوال او را در اول کتاب بیان کردیم؛ 🔹 یا متابعت را عذر خود خواهی گفت که به یقین ناصبی بوده! و می‌گوید در کتابهای خود: "به همان معنا که مرتضی علی امام است، من هم امامم!" و می‌گوید: "هر کس یزید را لعنت می‌کند گناهکار است!" و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب "المنقذ من الضّلال" و غیر آن؛ 🔹 یا متابعت برادر ملعونش احمد غزّالی را حجّت خواهی کرد که می‌گوید: "شیطان از اکابر اولیاء الله است!" 🔹 یا ملّای رومی ( جلال الدین محمد بلخی) را شفیع خواهی کرد، که می‌گوید: " را حضرت علیه‌السلام شفاعت می‌کند و به بهشت خواهد رفت! و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهی نداری! چنین مقدّر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودی!" و در هیچ صفحه از صفحات مثنوی نیست که اشعار به یا یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد! و چنانکه مشهور است و پیروانش قبول دارند، ساز و دف و نی () شنیدن را عبادت می‌دانسته است! 🔹 یا پناه به محی الدّین خواهی برد که هرزه‌هایش را در اول و آخر این کتاب شنیدی و می‌گوید: "جمعی از اولیاء الله هستند که رافضیان (شیعیان) را به صورت خوک می‌بینند!" و می‌گوید: "به معراج که رفتم مرتبۀ علی (علیه‌السلام) را از مرتبۀ و و پست‌تر دیدم! و ابوبکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به علی گفتم چون بود که در دنیا دعوی می‌کردی که من از آنها بهترم؟! الحال دیدم مرتبه تو را که از همه پست‌تری!!" (العیاذ بالله) و او و غیر او از این تزریقات، بسیار دارند که متوجه آنها شدن، موجب طول سخن می‌شود.» 📚 عین الحیاة (علامه‌مجلسی)، ص۴۰۴ 🍂 «یارب فرج صاحب ما را برسان.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 ماجرای عیادت سیاسی خلفای غاصبین از حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در آخرین روزهای عمر شریف سلام‌الله‌علیها، حال عمومی ایشان بدتر شده و کسالت شدید آن حضرت و سخنانشان در بستر بیماری و روی‌گردانی ایشان از اهل شهر و به خصوص جملات‌شان در ملاقات زنان انصار، تأثیر زیادی بر عواطف اهل مدینه و مسلمین گذاشته است. در عین حال، دستگاه خلافت به شدّت نیازمند بازسازی آبروی از دست رفتۀ خویش پس از جنایاتی که در حقّ یگانه دختر رسول خدا انجام داده است می‌باشد! و چندین نوبت به بهانۀ عیادت، به خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام مراجعه کرده‌اند، که البته آن حضرت اجازۀ ورود به آن دو را نداده‌اند! با دستور ابوبکر، عمر با مراجعه به علیه‌السلام، از حضرت می‌خواهد که شفیع شده و اجازۀ ملاقات را از حضرت صدیقه سلام‌الله‌علیها بگیرند؛ حضرت زهرا علیهاالسلام سخن همسر مظلوم و امام زمان غریبشان را می‌پذیرند و امر را به ایشان می‌سپارند. حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها که به علّت بیماری، توان برخاستن از بستر را نداشتند، با ورود آن دو خبیث، در همان حال آرمیده در بستر و ملحفۀ ضخیمی که رویشان کشیده بودند، صورت شریف خود را به سوی دیوار بر می‌گردانند! ابوبکر و عمر که همراه جمعی از مردم وارد خانه شده‌اند، به حضرت زهرا علیهاالسلام سلام می‌کنند، اما جواب سلام خود را نمی‌گیرند؛ چرا که جواب سلام مسلمان واجب است نه کافر! سپس شروع به عذرخواهی و طلب بخشش می‌کنند؛ ابوبکر چنین می‌گوید: ⭕️ «ای دختر رسول خدا! به خدا قسم بستگان پیامبر را بیشتر از خاندان خودم دوست دارم و محبت من نسبت به تو، بیش از محبتم به دخترم عایشه است! دوست داشتم روزی که پدرت وفات کرد، من هم می‌مُردم! اما چه کنم که از پدرت شنیدم "ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم!" (و به همین خاطر، فدک را از تو غصب کردم!)» حضرت بدون توجه به سخنان آنان، رو به امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌کنند و می‌فرمایند: 🔹 «با آن دو نفر، سخنی نمی‌گویم تا زمانی که پاسخ این سؤالم را با صداقت و راستی بدهند!» آنان قسم می‌خورند که جز حق نگویند؛ سپس حضرت می‌فرمایند: 💠 «شما دو نفر را قسم می‌دهم که آیا نشنیدید رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله دربارۀ من فرمود: "فاطمه، قطعه‌ای از وجود من است؛ هر کس فاطمه را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خداوند را آزرده است؟! و هر کس مرا پس از مرگم بیازارد، گویی مرا در حال حیاتم آزرده است؟!"» آنان گفتند: آری شنیده‌ایم و تصدیق می‌کنیم! آنگاه حضرت فرمودند: 🔻 «الحمدلله که تکذیب نکردید! خدا را شاهد می‌گیرم و تمام کسانی که در اینجا هستند گواهی خواهند داد که شما دو نفر، مرا در حال حیات و مرگم آزردید و با شما سخن نخواهم گفت تا وقتی که خداوند را ملاقات کنم و شکایت شما را به محضرش بگویم!» ابوبکر که در جمع، آبرویی برای خود نمی‌بیند، با سروصدای فراوان شروع به گریه و فریاد می‌کند و می‌گوید: ♨️ «ای کاش مادر مرا نزائیده بود!!» عمر به او پرخاش می‌کند و می‌گوید: ‼️ «وای بر این مردم که مثل تویی پیر خرفت، حکومتشان را به دست گرفته است! که با ناراحتی یک زن، داد و فریاد می‌کند و با رضایتش، خوشحال می‌شود!!» حضرت صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها بدون اعتنا به این جزع و فزع‌های نمایشی، ابوبکر را خطاب قرار داده می‌فرمایند: ☄ «به خدا قسم در هر نمازی که می‌خوانم، تو را لعن و نفرین می‌کنم!» آن دو بدون کسب هیچ نتیجه و با رسوایی بیشتر، از خانۀ حضرت خارج می‌شوند! سپس حضرت زهرا علیهاالسلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام وصیت و تأکید می‌کنند که این دو نباید بر جنازۀ ایشان نماز بخوانند. 📚 منابع عامه: الإمامة والسياسة (ابن‌قتيبة‌دینوری)، ص۲۰ 📚 منابع شیعه: علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۸۶ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۸، ص۳۵۷ مصادیق لعن را از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بیاموزیم و بعد از هر نماز، آن دو خبیث و دیگر غاصبین و ظالمین به حقّ اهل‌بیت علیهم‌السلام را لعن و نفرین کنیم و با این لعن و تبرّی خود، به خداوند متعال تقرّب بجوئیم. 🔥 «اَللّهُمَّ العَن اَوّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَآخَرَ تابِعٍ لَهُ عَلَی ذَلِک.» @SheikhMahdiTehrani
🔴 اثبات کفر اولین خلیفۀ غاصب به استناد قرآن توسط امیرالمؤمنین علیه‌السلام! شیخ صدوق رحمه‌الله به اسناد خود از حضرت علیه‌السلام روایت می‌کند که فرمودند: وقتى ، حضرت فاطمه عليهاالسلام را از مالکیّت منع نمود و وكيل آن حضرت را (از فدک) بيرون كرد، عليه‌السلام به مسجد آمدند، در حالى كه ابوبكر نشسته و مهاجرين و انصار گردش بودند و به او فرمودند: «اى ابابكر! چرا فاطمه عليهاالسلام را از آنچه رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌وآله برايش قرار داده بود، منع كرده و وكيلش را كه سالها در آنجا بود بيرون كردى‌؟!» ابوبكر پاسخ داد: «اين مِلک، فيء و غنيمت جنگی بوده و تعلّق به همه مسلمانان دارد! حال اگر فاطمه (علیهاالسلام) شهود عادلی بر اثبات مالکیتش دارد بیاورد، وگرنه هیچ حقّی در اين ملک ندارد!» اميرالمؤمنين عليه‌السلام فرمودند: «دربارۀ ما (اهل‌بیت) بر خلاف آنچه دربارۀ مسلمين حكم مى‌كنى، حكم مى‌نمايى‌؟!» ابوبكر جواب داد: «خير.» حضرت فرمودند: «اگر در دست مسلمين مالى باشد و من ادّعا كنم آن مال متعلّق به من است، از چه كسى بيّنه و شاهد مى‌خواهى‌؟!» ابوبكر جواب داد: «از تو بيّنه مى‌خواهم!» حضرت فرمودند: «حال اگر در دست من مالى باشد و مسلمانان ادّعای مالکیت آن را کنند، از من بيّنه و شاهد مى‌خواهى‌؟!» ابوبكر سكوت كرد و جوابى نداشت كه بگويد! در این لحظه عمر گفت: «اين ملک (فدک)، فیء و غنيمت مسلمانان بوده و ما با تو خصومتى نداريم!» اميرالمؤمنين عليه‌السلام (اعتنایی به حرف عمر نکردند و) به ابوبكر فرمودند: «اى ابابكر! آیا به قرآن اقرار دارى‌؟!» ابوبكر جواب داد: «آرى!» حضرت فرمودند: «به من بگو آيا اين آيه شريفه: "إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ‌ لِيُذهِبَ‌ عَنكُمُ‌ اَلرِّجسَ‌ أَهلَ‌ اَلبَيتِ‌ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً" (خدا چنين مى‌خواهد كه هر آلودگى و خطایی را از شما اهل‌بیت دور کند و شما را از هر عيبى، پاک و منزّه گرداند؛ سوره احزاب، آیه ۳۳) در شأن ما نازل شده يا در شأن غير ما؟!» ابوبكر جواب داد: «در شأن شماست!» حضرت فرمودند: «حال به من بگو اگر دو شاهد از مسلمين شهادت دهند كه فاطمه عليهاالسلام مرتكب فحشایی شده، چه خواهى كرد؟!» ابوبكر (دهان شکسته) جواب داد: «حدّ بر او جارى مى‌كنم، همان طور كه بر ديگر زنان از مسلمين حدّ اقامه خواهم نمود!» حضرت فرمودند: «در اين صورت تو نزد خداوند از كافرين محسوب مى‌شوى!» ابوبكر پرسيد: «چرا؟!» حضرت فرمودند: «بخاطر اينكه شهادت خدا را ردّ كرده و شهادت غير خدا را پذيرفته‌اى! زيرا خداوند متعال، شهادت به طهارت و پاکی اين بانو داده و وقتى تو شهادت خدا را ردّ نموده و شهادت غيرش را بپذيرى، نزد خدای تعالى كافر هستى!» 📚 علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۹۱ احتجاج (أبومنصورطبرسی)، ج۱، ص۹۲ 🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.» علیهاالسلام
🔴 اگر حمزه و جعفر زنده بودند، خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام غصب نمی‌شد! سدیر صیرفی گوید: نزد حضرت علیه‌السلام بوديم و از آنچه مردم پس از صلّی‌الله‌علیه‌وآله پديد آوردند یاد کردیم که تا چه اندازه علیه‌السلام را خوار شمردند؛ يكى از حاضران گفت: "خدا روزگارتان را سامان بخشد، (در این ماجرا) عزّت كجا رفت؟! كجا بودند آن همه افراد دلاور بنى‌هاشم؟!" حضرت فرمودند: 🍂 «در آن روز چه كسى از جوانمردان بنی‌هاشم مانده بود؟! جعفر بن ابیطالب و حمزة بن عبدالمطلب كه درگذشته بودند، و دو مرد ناتوان و تازه مسلمان از بنى‌هاشم ماندند كه عباس و عقیل بودند و اين هر دو از آزادشدگان بودند! اما به خدا قسم اگر حمزه و جعفر زنده بودند، مخالفان به آنچه كه رسيدند نمی‌رسيدند، و اگر شاهد کارهای آن دو (ابوبکر و عمر) بودند، آنها را می‌کشتند!» 📚 کافی (شیخ‌کلینی)، ج۸، ص۱۸۹ سفینة البحار (محدث‌قمی)، ج۲، ص۴۳۶ 🔥 «اللّهمّ العن الجبت والطّاغوت.» علیه‌ااسلام @SheikhMahdiTehrani
🍰 فرا رسیدن چهاردهم ربیع‌الاول، سالروز به درک واصل شدن یزید بن معاویه علیهمااللّعنة والعذاب را به محضر مبارک حضرت ولیّ‌عصر عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و تمامی محبّین سیدالشهداء علیه‌السلام تبریک و تهنیت عرض می‌نمائیم. حضرت علیه‌السلام از پدران گرامی‌شان علیهم‌السلام از صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل می‌کنند که فرمودند: ⭕️ «جهنّم، هفت درب دارد که شاخص هفت تن از فراعنه (در طول تاریخ) است که عبارتند از: نُمرود بن کنعان که فرعون زمان حضرت ابراهیم علیه‌السلام بود؛ و مُصعَب بن ولید که فرعون زمان حضرت موسی علیه‌السلام بود؛ و ابوجهل؛ و اوّلی (ابوبکر) و دوّمی (عمر) و یزید قاتل فرزندم (امام حسین علیه‌السلام) و مردی از فرزندان عبّاس به نام منصور دوانیقی.» 📚  بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۴۷، ص۳۰۹ (به نقل از کتاب الاستدراک اثر ابن بطریق، قرن ششم هجری) مستدرک سفینة البحار (نمازی)، ج۲، ص۱۵۰ 🌐 آشنایی اجمالی با یزید و نحوۀ مرگ
⭕️ اعتراف ابوبکر بر ظلم به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در منابع عامه! طبرانی (م۳۶۰ق) در روایتی نقل می‌کند که در لحظات پیش از مرگش، از آتش زدن خانه سلام‌الله‌علیها ابزار ندامت و پشیمانی کرد، اما ندامتی که دیگر سودی ندارد؛ او گفته است: 🔥 «ای کاش خانه‌ی فاطمه را هتک نمی‌کردم و آن را به حال خود وا می‌گذاشتم، حتی اگر جنگی بر علیه من به راه می‌انداختند!» 💠 «فَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَکنْ کشَفْتُ بَیتَ فَاطِمَةَ وَ تَرَکتُهُ وَ أَنْ أَغْلِقَ عَلَی الْحَرْبَ.» 📚 المعجم الکبیر، ج۱، ص۶۲ در روایت ابن قتیبه دینوری (م۲۷۶ق) آمده است: 🔻 «عمر و گروهی همراه وی به خانه فاطمه (علیهاالسلام) رسیدند و در زدند؛ هنگامی که فاطمه صدای آنان را شنید، فریاد زد: ای پدرم، ای رسول خدا! بعد از تو، از دست پسر خطاب () و پسر ابوقحافه (ابوبکر) چه مصیبت‌ها که نکشیدیم...» 💠 «ثم قام عمر، فمشی معه جماعة، حتی أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها: یا أبت یا رسول الله، ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن أبی قحافة...» 📚 الإمامة والسیاسة، ج۱، ص۳۰