eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
477 دنبال‌کننده
2هزار عکس
620 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
گریه می‌کنم و از این می‌ترسم که بی تو، زیاد زنده بمانم! لا خیر بعدکِ فی الحیاة وإنما أبکی مخافة أن تطول حیاتی.... از عاشقانه‌های امیرالمومنین علیه‌السلام بر مزار هستی‌اش.... سلام‌الله‌علیها بحار الانوار ج43 ص 213 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاک‌نویس صبح خورشید آمد دفتر مشق شبم را خط زد پاک‌کن بیهوده است اگر این خطها را پاک کنم جای آنها پیداست ای که خط‌خوردگیِ دفتر مشقم از توست تو بگو من کجا حق دارم مشقهایم را روی کاغذهای باطله با خود ببرم؟ می‌روم دفتر پاک‌نویسی بخرم زندگی را باید از سرِ سطر نوشت! یک نفر که تا همین دو روز پیش، قیصر امین‌پور، تنفس صبح، ص ۱۶. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بیتهایی از حافظ سالها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوای خرد، حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا، نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان که من این خانه، به سودای تو ویران کردم... صبح‌خیزی و سلامت‌طلبی چون حافظ هر چه کردم، همه از دولت قرآن کردم... نکات: بیت ۱ - مذهب: آیین و مسلک. رند: شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد. رند حافظ، رند پاکباز آزاداندیش عارفی است که نه تسلیم ریاکار می‌شود و نه در برابر قدرت زورمندان سر فرود می‌آورد. رند او، مظهر آزادی و آزادمردی و فتوت و عشق حقیقی و جویای جمال معنوی است بیت ۲ - عنقا: سیمرغ، استعاره از ذات حق و محبوب عرفانی قطع مرحله کردن: کنایه از راه سپردن، منزل پیمودن مرغ سلیمان: کنایه از هدهد. نزد صوفیه، رمز پیر و مرشد است بیت ۳ - ریش: آزرده و مجروح سایه افکندن: کنایه از توجه و التفات کردن و مورد حمایت قرار دادن گنج روان: گنج قارون خانه: استعاره از دل سودا: عشق. بیت اشاره است به حدیث قُدسی: اَنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ القُلوب. من در دلهای شکسته‌ام با تلخیص از شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۶۹۶ و ۶۹۷. ادامه‌ی ابیات در ص ۶۹۸ - ۶۹۹. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خنده رسوا می‌نماید پسته‌ی بی مغز را چون نداری مایه، از لاف سخن خاموش باش! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
از شطحیات مرغی گشتم چشم او از یگانگی پَر او از همیشگی در هوایِ بی‌چگونگی می‌پریدم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خراسان با قدومش پر‌بها شد غمش حق بود و در ایران ادا شد به هر دم مرده را هم زنده می‌کرد نگاه قدسی‌اش «طب الرضا» شد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۴۹.mp3
11.84M
🏅موفق‌ترین انسانها کسانی هستند که: تمام لذت‌های دنیایی‌شان برایشان نورانیت می‌آورد! 🔺و احمق‌ترین انسانها کسانی‌اند که: عباداتشان هم برای دنیاست و تاریکشان میکند! ما از کدام دسته‌ایم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در سرزنش شکم‌پرستی یکی را تب آمد ز صاحبدلان کسی گفت: شکّر بخواه از فلان بگفت: ای پسر، تلخیِ مُردنم بِه از جورِ روی تُرُش بُردنم شکر، عاقل از دست آن کس نخَورد که روی تکبّر، بر او سرکه کرد مرو در پیِ هرچه دل خواهدت که تمکینِ تن، نورِ جان کاهدت کند مرد را نفس اَمّاره، خوار اگر هوشمندی، عزیزش مدار اگر هرچه باشد مرادت، خوری ز دوران، بسی نامرادی بری تنورِ شکم، دَم‌به‌دَم تافتن مصیبت بُوَد روزِ نایافتن به تنگی بریزانَدَت روی، رنگ چو وقت فراخی، کنی معده، تنگ کشد مرد پُرخواره، بارِ شکم و گر در نیابد، کشد بار غم شکم‌بنده، بسیار بینی خجل شکم پیش من تنگ، بهتر که دل لغات: روی ترش: چهره‌ی عبوس و بدخو روی سرکه کردن: ترشرویی، اخم کردن تمکین: پیروی، اطاعت تنگی: فقر، کمیابی فراخی: فراوانی معده تنگ کردن: کنایه از پرخوری کردن شکم‌بنده: پرخور، شکم‌پرست کلیات سعدی، بوستان، باب ششم در قناعت، ص ۳۳۵. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۵٠.mp3
10.69M
🔺من می‌خوام حرکتم رو بسمت تکامل انسانی، شروع کنم... باید از کجا شروع کنم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
اگر دل‌خسته و آشفته‌حالم اگر کنج قفس بسته‌است بالم به دیوان «لسان‌الغیب» هر بار تفال میزنم؛ خوب است فالم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سِرّ دلبران این کتاب، جلد دوم از مجموعه‌ی سه جلدی کتابهای سرّ دلبران است که شامل داستانهای کوتاه و آموزنده‌ی عرفانی و اخلاقی احمد دادجویی است که دو سال پس از وفات وی، مهرآفاق دادجویی، به نشر دو جلد آخر، همت گماشته است. در جلد دوم این مجموعه، ۲۲۳ داستان از کتابهایی چون مثنوی مولوی، تذکرة الاولیای عطار، حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر، گلستان و بوستان سعدی و .‌‌.. استخراج و با قلمی ساده، روان، قابل فهم و با ترتیب موضوعی، برای همگان بازنویسی شده است. چاپ اول این کتاب، در سال ۱۳۸۶ توسط نشر سفینه، در تهران و در ۳۳۹ صفحه منتشر گردیده است. در پایان کتاب نیز، شرح اصطلاحات و تعابیر عرفانی، معرفی شخصیتهای نام‌برده در کتاب و نمایه‌ها(فهرستها) افزوده شده است. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی‌ست شب فراق تو هر شب که هست یلدایی‌ست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
Mohammad Noori - Kahkeshane Eshgh 128 (MusicTarin).mp3
6.18M
دیدمت، آهسته پرسیدمت خواندمت، بر ره گل افشاندمت آمدی بر بام جان پر زدی همچو نور بر دیده بنشاندمت بردمت تا کهکشان های عشق پرکشان تا بی نشانهای عشق گفتمت افتاده در پای عشق زندگیست رویای زیبای عشق میروی ، چون بوی گل از برم رفتنت، کی میشود باورم بوده‌ای ، چون تاج گل بر سرم تا ابد، یاد تو را میبرم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
📚 یلدا در شعر برخی شاعران و نویسندگان کهن: حلقه ربایند به نیزه؛ تو به نیزه خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا عنصری ق ۴ نور رایش تیره شب را روز نورانی کند دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند منوچهری ق ۵ گر نیابد خوی ایشان درنیابد خلق را روز روشن در بر دانا شب یلدا شود ناصرخسرو ق۵ قندیل فروزی به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا ناصرخسرو ق۵ او بر دوشنبه و تو بر آدینه تو لیل قدر داری و او یلدا ناصرخسرو ق۵ کرده خورشید صبح ملک تو روز همه دشمنان شب یلدا. مسعودسعدسلمان ق۵ به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا سنایی ق۶ تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا خاقانی ق۵ گر آن کیخسرو ایران و تور است چرا بیژن شد اندر چاه یلدا. خاقانی ق۵ آری که آفتاب مجرد به یک شعاع بیخ کواکب شب یلدا برافکند. خاقانی همه شب‌های غم آبستن روز طرب است یوسف روز به چاه شب یلدا بینند خاقانی ق۵ هست چون صبح آشکارا کاین صباح چند را بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من خاقانی در شبهای یلدای ظلم که آفتاب ملک من به مغرب زوال افول نماید چراغ فراغ چگونه افروزند. ( سندبادنامه ص 40 ) روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست سعدی ق۷ همه بر آن همه دردم امید درمان است که آخری بود آخر شبان یلدا را سعدی یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود سعدی برآی ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم سعدی نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست شب فراق تو هرگه که هست یلدایی ست سعدی شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست گریه های سحرم را اثری پیدا نیست ؟( از انجمن آرا ) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast