eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
527 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
685 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
ظن برده بدم به خود که من من بودم من جمله تو بودم و نمی‌دانستم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
همچون صَدف به سینه هر نکته را بپرور گوهر نگشته حیف است حرف از دهن برآید "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کتاب خوب بخوانید تا مغزتان بهتر کار کند. دانشمندان می‌گویند: پس از خواندن یک کتاب، عملکرد مغز به مدت حداقل پنج روز افزایش می‌یابد. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🔹فصل غریبی🔹 ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده‌ای؟ یَرضی شنیده‌ای لِرضاها شنیده‌ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده‌ای؟ حَتّی تَوَرَّمَت قَدَماها شنیده‌ای؟ أمّن یُجیب این همه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیُذهِبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته‌شد یک‌باره قلب سورۀ انسان شکسته‌شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته‌شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته‌شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریۀ بی‌گاه می‌کند مولا هنوز سر به دل چاه می‌کند پاییز ادعای أنا الله می‌کند صبح بهار از آمدن اکراه می‌کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در فرهنگ ایران تا حدی استثناست. در بحبوحه‌ی حمله‌ی مغول زندگی کرده، بیش از هر گوینده‌ی ایرانی سفر داشته، از ظرافت و هوش بی‌نظیر برخوردار بوده. کنجکاو و زنده دل، خستگی‌ناپذیر... سعدی یک مصلح اجتماعی‌ است نه یک کاوشگر و معترض. اساس آفرینش را همان‌گونه که هست قبول دارد، ولی خواهان آن است که با تربیت اجتماعی آن‌را هموارتر و بایسته‌تر کند. به تمام معنا انسان‌دوست‌ است، حتی رعایت حال حیوانات را از یاد نمی‌برد... از این رو عارف خالص نیست، متشرع خالص هم نیست، هیچ چیز خالص نیست. دنیا را به‌گونه‌ای می‌خواهد بهتر از آنچه هست و در این هدف از همه‌ی اندیشه‌ها و راه‌ و رسم‌ها کمک می‌گیرد... اگر عشق را محور می‌گیرد برای آن است که درون را صاف می‌کند. مانند آتش، برفروزنده و پاک‌کننده است. عشق در عرفان ایران و در نظر سعدی و حافظ معادل معنوی آتش در ایران پیش از اسلام است، هم مایه‌ی حیات است(مانند آب) و هم سوزاننده‌ی پلیدی‌ها. برگرفته از کتاب چهار سخنگوی وجدان ایران دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
40 Yeki Az Molook Khorasan.mp3
3.71M
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۲ یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته‌بود و خاک‌ شده، مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی‌گردید و نظر می‌کرد. سایر حکما از تأویل این فروماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگران است. بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند وآن پیر لاشه را که سپردند زیر گل خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند زنده‌ست نام فرّخ نوشیروان به خیر گر چه بسی گذشت که نوشیروان نماند خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر زآن پیشتر که بانگ بر آید: فلان نماند "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نه مثل ساره‌ای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت، زهرا! اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه‌شب قدری شبیه آیه‌ی تطهیری، شبیه سوره‌ی «اعطینا» شناسنامه‌ی تو صبح است، پدر؛ تبسم و مادر؛ نور سلامِ ما به تو ای باران، درودِ ما به تو ای دریا کبودِ شعله‌ور آبی! سپیده طلعتِ مهتابی به خون نشستن تو امروز، به گُل نشستنِ تو فردا مگر که آب وضوی تو، ز چشمه سارِ فدک باشد وگرنه راه نخواهی برد، به کربلا و به عاشورا "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#معرفی_شاعر #رودکی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
اصلاحیه: سندبادنامه از رودکی نیست اصل کتاب از سنسکریت است که در دوره ساسانیان به پهلوی بازگردانده شده و سپس برخی نویسندگان و شاعران در طی قرون مختلف به بازنویسی فارسی آن به نظم یا نثر پرداخته‌اند. از جمله رودکی که سندبادنامه را به نظم درآورد ولی امروز به جز چند بیت چیزی از آن به دست ما نرسیده است. همین اتفاق عینا در مورد کلیله و دمنه هم افتاده است یعنی رودکی آن را به نظم درآورده و جز چند بیت چیزی از آن باقی نمانده است. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هرکه نامُخت از گذشتِ روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار نامخت:نیاموخت ناموزد:نیاموزد "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
رفت آن که رفت و آمد آنک آمد بود آن که بود، خیره چه غم‌داری؟ هموار کرد خواهی گیتی را؟ گیتی‌ست، کی پذیرد همواری مُستی* مکن، که ننگرد او مُستی زاری مکن، که نشنود او زاری شو، تا قیامت آید، زاری کن کی رفته را به زاری باز آری؟ چند بیت از مرثیه رودکی برای شهید بلخی که از بهترین مراثی شعر فارسی است. مُستی:(به ضم میم) گله، شکایت "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند رباعی دیگر از با خوانش رشید کاکاوند "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با آن که دلم از غم هجرت خون است شادی به غم توام ز غم افزون است اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب! هجرانش چنین است، وصالش چون است؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*🌸السلام علیک یا عیسی روح الله🌸* دردانه پاک مریمت می‌دانیم پیغمبر حیّ داورت می‌خوانیم گفتند که در روز فرج می‌آیی ما منتظر آمدنت می‌مانیم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ببین دخترم!- جان پدرت به فدایت- این را بگویم که تو اولین کسی هستی که به بهشت وارد می‌شوي. تویی که بهشت را براي بهشتیان افتتاح می‌کنی. این را اکنون که تو مهیاي خروج از این دنیاي بی‌وفا می‌شوي نمی‌گویم، این را اکنون که تو اسماء را صدا می‌کنی که بیاید و رخت‌هاي مرگ را برایت مهیا کند نمی‌گویم... این را اکنون که تو وضوي وفات می‌گیري نمی‌گویم، همیشه گفته‌ام، در همه جا گفته‌ام که من از فاطمه بوي بهشت را می‌شنوم. یک بار عایشه گفت: چرا این‌قدر فاطمه را می‌بویی؟ چرا این‌قدر فاطمه را می‌بوسی؟ چرا به هر دیدار فاطمه، تو جان دوباره می‌گیري؟ گفتم: «خموش! عایشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه کوثر من است، من از فاطمه بوي بهشت می‌شنوم، فاطمه عین بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضاي من در گروي رضاي فاطمه است، رضاي خدا در گروي رضاي فاطمه است، خشم فاطمه جهنم خداست و رضاي فاطمه بهشت خدا.» از کتاب کشتی پهلو گرفته نقاشی استاد حسن روح‌الامین "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
زهراي من! این تازه ابتداي مصیبت ماست. این من که سر تو را بر دامن گرفته‌ام، پس از تو جز بر بالش غم سر نخواهم گذاشت و جز نخل‌هاي کوفه همراز نخواهم یافت. این حسن که سر بر سینه‌ي تو نهاده است و گریه جگر سوزش امان مرا بریده است روزي خون دل عمر خویش را بواسطه‌ي زهر خیانت بر طشت غربت خواهد ریخت. این حسین که ضجه‌هایش دل ملائکۀ الله را می‌لرزاند و بعید نیست که هم الان قالب تهی کند و جان نازك خویش را به جان تو پیوند زند روزي بجاي لبیک، چکاچک شمشیر خواهد شنید و بجاي متابعت، خنجر و نیزه و تیر خواهد دید. این زینب که هم اکنون بر پاي تو افتاده است و هر لحظه چون شمع، کوچک و کوچکتر می‌شود، مگر نمی‌داند که باید پروانه‌وش به پاي چند شمع بسوزد و دم برنیاورد؟ تو را به خداي فاطمه سوگند که برخیز و به ام‌کلثوم بگو که اگر جان مرا می‌خواهد لحظه‌اي از گریستن دست بدارد که من نمیدانم غم تو جانسوزتر است یا گریه‌ي ام‌کلثوم؟ و نمیدانم دخترکی که در یک مصیبت فاطمی اینچنین بی‌تاب است با آن مصیبت‌هاي عاشورایی چه می‌کند؟ این نو گُلان که اکنون اینچنین جامه می‌درند جز چند روز از فصل خزان عمر تو را درنیافته‌اند. برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته نقاشی استاد روح الامین "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداري مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه‌ي دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرات می‌کنند، خیمه‌هاي ذراري پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روي برادرم کشیده می‌شود، ساخته‌ي کارگاه سقیفه است. نطفه‌ي اردوگاه ابن‌سعد در مشیمه‌ي سقیفه منعقد می‌شود. اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی‌ماند. حسین در کربلا می‌خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که فرزند پیامبر است. پیامبري که تو در خانه‌ي او و در حریم او مورد تعدي قرار گرفتی. تعدي به حریم فرزند پیامبر سنگین‌تر است یا نوه‌ي پیامبر؟ مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی‌گیرد. خودت گفته‌اي. ما حداکثر تازیانه می‌خوریم، اما میخ آهنین بدنهایمان را سوراخ نمی‌کند. مادر! وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند، من میخ‌هاي خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاکستر شد. ما سخت جانی کرده‌ایم که تاکون زنده مانده‌ایم. نگو که روزي سختتر از عاشورا نیست. در عاشورا کودك شش ماهه به شهادت می‌رسد، اما تو کودك نیامده‌ات- محسن‌ات- به شهادت رسید. من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: مرا بگیر فضه که محسن‌ام را کشتند. برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه پیامبر بالا می‌برد، وحی نازل می‌شد که «پایین بیاورید صدایتان را» اگر کسی پیامبر را به نام صدا می‌کرد وحی می‌آمد که «نام پیامبر را با احترام بیاورید.» هنوز آب تغسیل پیامبر خشک نشده، خانه‌اش را آتش زدند. آن آتش که عصر عاشورا به خیمه‌ها می‌گیرد. مبداش اینجاست. دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست. برگرفته از کتاب کشتی پهلو گرفته نقاشی استاد حسن روح‌الامین "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا