eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
486 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
629 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان شناسی ۲۰۵.mp3
11.09M
✘ من زورم به خودم نمیرسه! ✘ نمی‌تونم از پسِ خودم بربیام! ✘ نمی‌تونم جلوی بعضی از زیاده‌روی‌ها و افراطهای خودم رو در میل‌های مختلف بگیرم! من چرا اینجوری‌ام؟ باید با خودم چکار کنم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آید روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۲٠۶.mp3
10.54M
※ حس ※ خیال ※ وهم ※ عقل ※ فوق عقل این پنج بخش؛ خود شما هستید! پنج بخشِ وجودی شما ... اگر بخشهای درون شما به همین ترتیب که نگاشته شده، مهندسی شده باشد؛ شما انسان وارونه‌ای هستید! فقط در یک حالت است که شما هستید و مهندسی درونیِ درستی دارید. و بقیه حالتها، حالتهای وارونگی شماست. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گفت خانه‌ ها در غیاب ساکنان‌‌شان خواهند مرد و سپس به قلبش اشاره کرد… 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما بدین در، نه پیِ حشمت و جاه آمده‌ایم از بدِ حادثه، این جا به پناه آمده‌ایم رهروِ منزل عشقیم و ز سرحدّ عدم تا به اقلیم وجود، این همه راه آمده‌ایم سبزه‌ی خطّ تو دیدیم و ز بُستان بهشت به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم با چنین گنج که شد خازن او روحِ امین به گدایی، به درِ خانه‌ی شاه آمده‌ایم لنگر حِلم تو ای کشتی توفیق، کجاست؟ که در این بحرِ کرَم، غرق گناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار که به دیوانِ عمل، نامه‌سیاه آمده‌ایم حافظ این خرقه‌ی پشمینه بینداز که ما از پیِ قافله، با آتشِ آه آمده‌ایم شاخ نبات حافظ، دکتر برزگر خالقی، ص ۷۹۵ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خط تولد من است روی گلبرگ‌های کاغذ تولد یک سایه در حوالی آفتاب... با این همه بزرگی جهان وطن من همین هوای نوشتن است و وزیدن قلمم روی کاغذ و بعد نگاه شما که از مقابل دستان من چه مهربان مرا می‌نگرید... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
شاد زی با سیاه چشمان، شاد که جهان نیست جز فسانه و باد ز آمده شادمان بباید بود وز گذشته نکرد باید یاد من و آن جعدِ موی غالیه بوی من و آن ماهروی حورنژاد نیک بخت آن کسی که داد و بخورد شوربخت آن که او نخورد و نداد باد و ابر است این جهان، افسوس! باده پیش آر، هر چه باداباد شاد بوده‌ست از این جهان هرگز هیچ کس، تا از او تو باشی شاد؟ داد دیده‌ست از او به هیچ سبب هیچ فرزانه، تا تو بینی داد؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم حال همه خوب است، من اما نگرانم در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر مثل خوره افتاده به جانم که بمانم چیزی که میان تو و من نیست غریبی است صد بار تو را دیده‌ام ای غم به گمانم؟ انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت این‌قدر که خالی شده بعد از تو جهانم از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟ بگذار به دنبال تو خود را بکشانم ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آتش بزن مرا که به جز شاخه‌های خشک باقی نمانده از تن من، چیز دیگری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کُشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ز مهجوران نمی‌جویی نشانی کجا رفت آن وفا و مهربانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست یعنی همه جا تو، همه جا تو، همه جا تو 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۲٠۷.mp3
11.58M
✘ شما عبادت‌هایتان را با خود به برزخ نمی‌برید! ✘ شما کمکهای خیریه و عام المنفعه‌تان را با خود به برزخ نمی‌برید! ✘ شما روزه و حج و زیارات‌تان را با خود به برزخ نمی‌برید! ✔ شما اجازه دارید فقط یک چیز را با خودتان به برزخ منتقل کنید؛ خودِ خودتان را! 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایتی از سعدی 💐💐💐 یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم. ناگاه اتفاق مغیب افتاد. پس از مدتی که باز آمد عتاب آغاز کرد که: در این مدت قاصدی نفرستادی. گفتم: دریغ آمدم که دیدهٔ قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم. یار دیرینه مرا گو به زبان توبه مده که مرا توبه به شمشیر نخواهد بودن رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن 🍀🍀🍀 لغات: مغیب: غایب شدن، ناپدید شدن، دور شدن عتاب: سرزنش گلستان، باب پنجم در عشق و جوانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast