eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
450 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
453 ویدیو
51 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
زبان واژه‌ها من و تو، این هجا را می‌شناسیم زبان واژه‌ها را می‌شناسیم سکوت از جنس فریاد است این جا چه خوب این هم‌صدا را می‌شناسیم شاعر شنیدنی است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هدایت شده از حدیث (نیکوسخن)
امام حسين عليه السلام: لَيستِ العِفّةُ بمانِعَةٍ رِزْقا، و لا الحِرصُ بجالِبٍ فَضْلاً، و إنَّ الرِّزقَ مَقْسومٌ و الأجَلَ مَحتومٌ، و اسْتِعمالُ الحِرصِ طَالبُ المَأْثَمِ نه عفّت و مناعت مانع روزى مى شود و نه حرص زدن روزى بيشتر مى آورد؛ زيرا روزى تقسيم شده و اجل حتمى است و حرص زدن طلب گناه است ميزان الحكمه ج3 ص25 📖https://eitaa.com/hadis_nikusokhan
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
💞 یک عاشقانه آرام از کودکی، عسل را بسیار دوست داشتم. این، شاید، یک قطعه خیالِ خالصِ چسبنده‌ی شیرینِ طلایی رنگ بود. کودکانِ کم‌سال، قدرتِ انتخاب ندارند. کودک، عاشقِ مادر نیست، محتاجِ مادر است. عشق، احساسی و کلامی کودکانه نیست. یک قطعه خیالِ خالصِ طلایی به نام عسل را دوست داشتم، وبعدها، این دوست داشتنِ خیالی، گرفتارم کرد. زمانی عسلی خریدم که عسل نبود. دلم شکست. برانگیخته شدم. دربه‌در به دنبالِ عسلِ اصل گشتم، نیافتم. عسل‌فروشان، پیوسته فریبم می‌دادند. عسل‌فروشان چیزی را می‌فروختند که «مثلِ» عسل بود. دلم بیشتر شکست. دلم برای کودکی‌هایم سوخت. دلم برای خلوصم سوخت. نمی‌خواستم از کودکی تا نوجوانی، تا جوانیِ تمام، چیزی را با لذت، یک لقمه هر صبح، در دهان نهاده باشم که دروغ بوده باشد. هرجا که رفتم، حتی کنار بسیاری از کندوها، عسلِ راست نیافتم، و زنبورانِ بی‌شماری را افسرده و متاسف یافتم، و گریستم. برای ساختنِ یک جهانِ جعلی، که در آن هیچ چیز، همان چیزی نباشد که باید، گروهانی از آدم‌ها، سرسختانه تلاش کرده‌اند؛ و ایشان، به احترامِ همین تلاشِ جان‌فرسای غول‌آسای کمرشکن، دَمی به صداقتْ باز نخواهند گشت؛ دَمی. 📚برشی از کتاب 👤 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی از سعدی دُرُشتی و نرمی خشم بیش از حد گرفتن، وحشت آرد و لطفِ بی‌وقت، هیبت ببَرَد. نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند. درشتی و نرمی، به هم در، بِه است چو فاصِد که جرّاح و مرهم‌نِه است درشتی نگیرد خردمند پیش نه سستی که ناقص کند قدر خویش نه مر خویشتن را فزونی نهد نه یک‌باره، تن در مذلّت دهد 🌻🌻🌻 شبانی با پدر گفت: ای خردمند مرا تعلیم دِه، پیرانه یک پند بگفتا: نیک‌مردی کن نه چندان که گردد خیره، گرگِ تیزدندان لغات: فاصد: رگ‌زن، حجامت‌کننده خیره: گستاخ، سرکش کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
من متعلق به نفرتِ از اسارتم و نفرت از استبداد؛ اما به باورْداشتن، عادت نمی‌کنم. می‌گویم: تو هرگز به خاطر وطنی که به عادتِ دوست داشتنش مُبتلا شده‌یی به جان نخواهی جنگید. هرگز به خاطر مردمی که به مهرورزیِ به ایشان، عادت کرده‌یی، زندگی نخواهی داد. نمازی که از روی عادتْ خوانده شود، نماز نیست، تکرار یک عادت است: نوعی اعتیاد. حرفه‌‌یی شدن، پایانِ قصّه‌ی خواستن است. عادت، رَدّ تفکر است و ردّ تفکّر، آغازِ بلاهت است و ابتدای دَدی زیستن. انسان، هرچه دارد، محصولِ تمامی هستی خویش را به اندیشه سپردن است. و من، پیوسته می‌اندیشم که کدام راه، کدام مکتب، کدام اقدام، در فروریختنِ این بِنا می‌تواند تاثیرِ بیشتری داشته باشد. 📚برشی از کتاب 👤 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با آنکه دلم از غم هجرت خونست شادی بغم توام ز غم افزونست اندیشه کنم هر شب و گویم یارب هجرانش چنین است وصالش چونست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا