سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد
کاری برای خشکی لبها کنم، نشد
با اشتیاق آمدم از بین نخلها
راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد
تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه
روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد
میخواستم که با همه قامت بایستم
عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد
همراه کاروان شدم از روی نی مگر
کاری برای زینب کبری کنم، نشد
#سیدمحمدجواد_شرافت
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
اگر در آتش مهرت گداختیم چه غم
جزای سوختگان در غمت دوچندان است
به احتیاج، سراغ از غم تو میگیریم
که غم، قنوت نماز نیازمندان است
از آن زمان که گرفتی ز مردمان بیعت
جدال عهدشکنها و پایبندان است
خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
#فاضل_نظری
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند
صاحبان نفَس اینگونه روایت کردند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر اُمبنین و پسر فاطمه را
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه! طوفانیتر
شانه در شانه دو تا کوه، خودت میدانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت میدانی -
که در آن لحظه جهان، از حرکت افتادهست
اتفاقیست که یکبار فقط افتادهست
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
«شاه شمشاد قَدان، خسرو شیریندهنان»
رود، از بس که شعف داشت تلاطم میکرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم میکرد
ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده
«غرقه گشتهاست و نگشتهاست به آب آلوده»
رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
میتوانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آنگونه که میخواست دلش، جنگ کند
دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد
نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست
چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست
چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟
ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد
بنویسید که در علقمه سقّا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود
آسمانها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرملهتر خواهد کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهٔ اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
#سیدحمیدرضا_برقعی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
رویش را قرص ماه باید بکشد
چشمانش را سیاه باید بکشد
نوبت به لبان خشک عباس رسید
نقاش چقدر آه باید بکشد
#محمدحسین_ملکیان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از علیرضا زادبر
کدام امام حسین(ع)؟
۱. امام حسین(ع) تاریخی: یک شخصیت برجسته و قهرمان که صاحب مرام و مروت است اما در صحنه تاریخی مظلوم واقع شده است. نگاه به این امام حسین(ع) نگاه در تاریخ ماندن است. این دیدگاه نمیخواهد امام حسین(ع) از دل تاریخ به روز و مسائل جاری حیات انسانی تسری یابد. محور باشد. تعیین کننده و تنظیم گر روابط سیاسی اجتماعی انسان باشد. در واقع اینجا کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا معنا ندارد. یک پدیده یا واقعه معلق در تاریخ است.
۲. امام حسین(ع) مناسکی: در این تفسیر و رویکرد غلبه بر احساسات و عواطف است. یک امام معصوم مورد ظلم واقع شده و باید هر سال طی مناسکی یاد او را صرفا گرامی نگاه داشت. غایت در اینجا همان انجام مناسک عزاداری است. مناسکی که در طول تاریخ بنا بر فرهنگ و آداب رسوم هر منطقه پیش رفته است. در اینجا نیز کل یوم عاشورا نیست. عاشورا تمام شده است. یکبار بوده، تکرار نمیشود. اینجا هم امام حسین(ع) تعیین کننده روابط در جامعه نیست. آدم خوب و مظلوم قصه است. باید احترامش حفظ شود. امام حسین(ع) را برای خود میخواهد. ارادت دارد.
۳. امام حسین(ع) هدفی:
اینجا تفسیر متفاوت است. هدف امام حسین(ع) اهمیت دارد و غلبه بر احساس و مناسک پیدا میکند. اینجا دیگر کل یوم عاشوراست. اینجا امام حسین(ع) صرفا یک مظلوم محبوب کنج تاریخ نیست. اینجا امام ضدظلم، قیام کننده و معترض است. عدالت را طلب میکند. ضدحاکم طاغوت است. مقاوم است. کوتاه نمی آید حتی اگر کمتر از صد نفر باشد. تعیین کننده و تنظیم گر حیات اجتماعی جامعه بشری برای تمام عرصه هاست. عین عقلانیت است. در اوج عواطف، عقلانیت را ملاک و مبنا قرار میدهد. این نگاه به امام حسین(ع) حرکت آفرین است.
اشک و سنت های عزاداری بنا بود و هست که هدف قیام امام حسین(ع) برای تمام عصرها زنده نگاه دارند. غایت و هدف مطلق صرف عزاداری نیست. عزاداری مهم است. مناسک اهمیت دارند اما از لابه لای آن عزاداری و مناسک باید به هدف قیام رسید وگرنه مسعود رجوی هم در آن تفسیر غلط خودش را پیرو امام حسین(ع)
می دانست و پیش از شروع عملیات متوسل می شد!
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
#محتشمکاشانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast