#ضربالمثل
فلانی هِرّ و از بِرّ تشخیص نمیده!
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
روحی مشوشم که شبی بیخبر ز خویش
در دامن سکوت بهتلخی گریستم
نالان ز کردهها و پشیمان ز گفتهها
دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم
#فروغ_فرخزاد
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
✅خطر حذف فعل ساده
⭕️واژهها را در زبان فارسی از فعل ساده میسازند. هرچه تعداد این فعلهای ساده کمتر شود، زبان فارسی پوکتر میشود؛ بهتر است از فعلهای سادهٔ در حال فراموشی بیشتر استفاده کنیم.
⭕️برای نمونه، مصدر «پرتابکردن»، مصدر «پرتابیدن» را حذف کرده است.
👌چند نمونه فعل سادهٔ فراموششده:
✅جای «پرتابیدن» را «پرتابکردن» گرفته است: پرتابیدم، پرتابیدی، پرتابید، پرتابیدیم، پرتابیدید، پرتابیدند؛
✅جای «فریفتن» را «فریبدادن» گرفته است: فریفتم، فریفتی، فریفت، فریفتیم، فریفتید، فریفتند؛
✅جای «زیستن» را «زندگیکردن» گرفته است: زیستم، زیستی، زیست، زیستیم، زیستید، زیستند؛
✅جای «فراموشیدن» را «فراموشکردن» گرفته است: فراموشیدم، فراموشیدی، فراموشید، فراموشیدیم، فراموشیدید، فراموشیدند.
⭕️فعل ساده در زبان فارسی زایاست. از فعل مرکب واژه نمیزاید! هرچه تعداد این فعلهای ساده کمتر شود، زبان فارسی کمرمقتر میشود؛ پس با بهکارگیری فعلهای ساده بر توان زبانمان بیفزاییم.
✅ «جاروکردن» جای «روبیدن» و «رُفتن؛ روفتن» را گرفته است؛ پس نهتنها روبیدن از زبان فارسی حذف شده است؛ بلکه رُفتن و روفتن نیز درحال فراموشی کامل است.
⭕️واژۀ رفتگر را از همین فعل ساده ساختهاند.
👌رُفتم
رفتی
رفت
رفتیم
رفتید
رفتند
👌روفتم
روفتی
روفت
روفتیم
روفتید
روفتند
👌روبیدم
روبیدی
روبید
روبیدیم
روبیدید
روبیدند
⭕️به شبگیر سرگینش بیرون بری
«بروبی» و خاکش به هامون بری
فردوسی
✅«رشدکردن» بهجای «روییدن» را نشسته است:
👌روییدم
روییدی
رویید
روییدیم
روییدید
روییدند
✅فعلهای ساده را بگسترانیم تا زبانمان پرواژه بماند.
#اطلاعات_ادبی
#زبان_فارسی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🖇وحشی/ خودرو
کلمهی sauvage در فرانسه و کلمهی wild در انگلیسی به معنای "وحشی" است و در وصف انسان و حیوان به کار میرود. اما این دو را در این زبانها در وصف گیاهانی که خود به خود و بی مداخلهی دست بشر میرویند نیز به کار میبرند. بسیاری از مترجمان در اینجا هم، بر اثر گرته برداری معنایی، به ازای آنها کلمهی وحشی را میآورند و مثلاً میگویند: "گیلاس وحشی"، "نخل های وحشی"( نام داستانی از ویلیام فاکنر). استعمال وحشی در این معنی در فارسی غلط است و به جای آن باید گفت جنگلی و گاهی صحرایی و از همه بهتر خودرو.
🔸غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، ص408
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓 ۲۵ مهر ماه سالروز درگذشت فرخی یزدی است. این شاعر آزادیخواه، رضاخان را عامل انگلیسیها میدانست.
#فرخ_یزدی
#معرفی_شاعر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود.
شعر فرخی از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متأثر است.
او علاوه بر اشعار سیاسی، در سرودن غزلیات عاشقانه نیز تبحر داشتهاست
در نوروز سال۱۲۹۷ ش، فرخی برخلاف سایر شعرای شهر که معمولاً قصیدهای در مدح حاکم و حکومت وقت میساختند شعری در قالب مسمط ساخت و در مجمع آزادیخواهان یزد خواند.
در پایان این مسمط ضمن بازخوانی تاریخ ایران، خطاب به ضیغمالدوله قشقایی حاکم یزد چنین گفت:
خود تو میدانی نی ام از شاعران چاپلوس
کز برای سیم بنمایم کسی را پایبوس
لیک گویم گر به قانون مجری قانون شوی
بهمن و کیخسرو و جمشید و افریدون شوی
به همین دلیل حاکم یزد دستور داد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند.
فرخی در بیمارستان زندان قصر به وسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد، اگرچه گواهی رئیس زندان حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است. مدفن فرخی نامعلوم بوده، ولی احتمالاً در گورستان مسگرآباد بهطور ناشناس دفن شدهاست.
#فرخی_یزدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا آنکه ز جانبازی اندیشه نباید کرد
سودی نبری از عشق گر جرأت شیرت نیست
آسوده گذر هرگز زین بیشه نباید کرد
گر آبِ رَزَت باید ای مالکِ بیانصاف
خون دل دهقان را در شیشه نباید کرد
در سایه استبداد پژمرده شد آزادی
این گلبن نورس را بیریشه نباید کرد
با داس و چکش کن محو، این خسروی ایوان را
چون کوهکنی هر روز با تیشه نباید کرد
#فرخی_یزدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
1912545025_1638264252.mp3
7.79M
ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما
ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما
ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما
#مولوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast