eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
515 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
708 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برف نوگویی زمین است وقتی به متن پایبند نباشد و بخواهد به شیوه‌ای دیگر و سبکی بهتر بسراید و از عشق خود به زبانی دیگر بگوید "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
من گرما را زیر برف یافتم و فهمیدم رنگ لبخند سفید است! و دل‌ها در یک قاب، جا می‌شوند برف همیشه نمی‌پوشاند، گاهی کشف می‌کند... روز زیبای برفی ما ۱۴۰۱/۱۱/۲۳
هوهو زنان بیا نفست حق! پیر سپیدجامه رقصان! ای برف!... ای شگرف! آن کثرت همیشگی شیء و رنگ را   یک باره از بسیط زمین پاک کرده‌ای    کولاک کرده‌ای! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اغلب شما داستان بر دار کردن حسنک وزیر را در تاریخ بیقی خوانده‌اید. از بخش‌های پر کشش تاریخ بیهقی، که اوج هنرنمایی بلاغی ابوالفضل بیهقی نیز هست. اما حسنک وزیر که بود؟ ببینید! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت دیوانه‌ای به دام جنونم کشید و رفت پس کوچه‌های قلب مرا جستجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت یک آسمان ستاره‌ی آتش گرفته را بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت تا از خیال گنگ رهایی، رها شوم بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت شاید به پاس حرمت ویرانه‌های عشق مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت تا از حصار حسرت رفتن، گذر کنم رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت دیگر اسیر آن منِ بیگانه نیستم از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گر چه مستیم و خرابیم چو شب‌های دگر باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر  مست مستم مشکن قدر خود ای پنجهٔ غم من به میخانه‌ام امشب تو برو جای دگر چه به میخانه چه محراب حرامم باشد گر به جز عشق توام هست تمنای دگر  تا روم از پی یار دگری می‌باید جز دل من دلی و جز تو دلارای دگر تو سیه چشم چو آئی به تماشای چمن نگذاری به کسی چشم تماشای دگر  باده پیش آر که رفتند از این مکتب راز اوستادان و فزودن‌ معمای دگر این قفس را نبود روزنی ای مرغ پریش آرزو ساخته بستان طرب‌زای دگر گر بهشتی است رخ توست نگارا که در آن می‌توان کرد به هر لحظه تماشای دگر از تو زیبا صنم این قدر جفا زیبا نیست گیرم این دل نتوان داد به زیبای دگر می‌ فروشان همه دانند عمادا که بود عاشقان را حرم و دیر و کلیسای دگر "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا