هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در نام رقیه، فاطمه پنهان است
از این دو، یکی جان و یکی جانان است
در روی کبود آن دو، پیداست خدا
آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است
#سیدرضا_مؤید
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
قصۀ کربوبلا را دختری تغییر داد
کاخها ویرانه شد، ویرانهاش شد بارگاه
#حسن_روحالامین
#خرابه_شام
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
🏴شاعرانِ ابیات مشهور عاشورایی
یکی از بسترهای خودجوشِ گرهخورده با فرهنگ عامه مردم، «هیأت» است. وقتی بستر هیأت را مورد بررسی قرار میدهیم، به اشعار و ابیاتی میرسیم که در یک فرآیند مردمی خاصی سر زبانها افتادهاند و تبدیل به زمزمههای عمومیِ همهگیر شدهاند. این اشعار در طی سالیان متمادی توسط مداحان و حتی خوانندگان مختلف هم خوانده شدهاند و مردم با آنها خاطرهها دارند. این مسأله برای اشعار قدیمیتر که رسانهای هم برای همهگیری در اختیارشان نبوده، بیشتر جلوه میکند. اما با وجود این همه تکرار و انس، عمده ما، شاعران این شعرها را نمیدانیم کیستند، گرچه پس از شنیدن اسم شاعر ، با خود میگوییم: «عجب! این شعر برای ایشان بود و نمیدانستیم؟»
در این فرسته، ضمن مرور برخی از این ابیات آشنا و خاطره انگیز، میخواهیم با شاعر آنها نیز آشنا شویم. یکی از نکات حائز اهمیت که میتواند محل تأمل بیشتری قرار گیرد، این است که عمده ابیاتِ سرزبانافتاده مردمی، سروده شاعرانی هستند که در حوزه تخصصی خود، جزو کاربلدها حساب میشوند، برخلاف تصور برخی که انتخاب و سلیقه عامه مردم را سطحی قلمداد میکنند.
🔺@baftar_resane
#شعر_آیینی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
((پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر!))
بگذار که این باغ، درش گم شده باشد
گل های ترَش، برگ و برش، گم شده باشد
جز چشم به راهی، به چه دل خوش کند این باغ؟
گر قاصدک نامه برش گم شده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند
ای کاش کلید سحرش گم شده باشد
بی اختر و ماه است دلم؛ مثل کسی که
صندوقچه ی سیم و زرش گم شده باشد
شب تیره و تار است و بلادیده و خاموش
انگار که قرص قمرش گم شده باشد
چاهی ست همه ناله و دشتی ست همه گرگ
خواب پدری که پسرش گم شده باشد
آن روز تو را یافتم افتاده و تنها
در هیبت نخلی که سرش گم شده باشد
پیچیده شمیمت همه جا، ای تن بی سر!
چون شیشه ی عطری که درش گم شده باشد
#سعید_بیابانکی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
((كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود))
سر ني در نينوا مي ماند، اگر زينب نبود
كربلا در كربلا مي ماند، اگر زينب نبود
چهره ی سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود
چشمه ی فرياد مظلوميت لب تشنگان
در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود
زخمه ی زخمي ترين فرياد در چنگ سكوت
از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ
در گلوي چشم ها مي ماند اگر زينب نبود
ذوالجناح دادخواهي ، بي سوار و بي لگام
در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود
در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب
پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود
#قادر_طهماسبی (فرید)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بیزره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است...
دستخطی حسنی داشت که ثابت میکرد
سیزده سال، به دنبال حسینی شدن است!
جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو، جانِ من است
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی...
تیرها! پر بگشایید که او هم حسن است
نه فرات و نه زمین، هیچ کسی درک نکرد
راز این تشنه که آمادهٔ دریا شدن است...
ایوب پرندآور
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دوست داشتن
آخرین داشتهٔ آدمیست،
پنجره را باز بگذارید
ما
چیزی برای پنهان کردن نداریم.
#سیدعلی_صالحی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
«هنر پاسخی است به یک نیاز، نیازی تابربای و تبآلوده که آرام از هنرمند میستاند. جان هنرمند پیمانهای است که سرشار شده است، به ناچار برمیآید، فرو میریزد. هنر برای هنرمند راستین به آب میمانَد برای ماهی. او از سر بازیچه، یا چونان سرگرمی، به هنر روی نمیآورد. هنر برای او زندگی است. در هنر و با هنر میزید. اگر آن را از او دریغ دارند، خود را میبازد، خود را وامینهد.»
از #کتاب دُرّ دریای دَری
#میرجلالالدین_کزازی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهانۀ گریستن
ای بهترین بهانه برای گریستن
وی داغ جاودانه برای گریستن
با نام داغدار تو ای لالۀ بهشت
زیباست هر ترانه برای گریستن
نام تو در کشاکش دلهای داغدار
رمزیست عاشقانه برای گریستن
در راه بازگشت به خود عشق کاشتهست
داغ تو را نشانه برای گریستن..
در راه کربلای تو هر لاله میدهد
ما را به کف بهانه برای گریستن
شش سوی لاله میدمد، ای چشم باز کن
راهی از این میانه برای گریستن..
#قادر_طهماسبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت این مرد
.
این مرد اهل روضه بود
مثل بسیاری از علمای بزرگ
با یک تفاوت اساسی
او روضه و اشک بر امام حسین(ع)را احیا نمود. تفسیر نو ارائه کرد.
حالات او را بخوانید.
وقتی خبر رحلت فرزند دلبندش آمد
گفته بود من مصطفی را بخاطر آینده اسلام بسیار دوست داشتم
گریه نمیکرد
گفتند قلب امام در فشار است
باید کاری کرد
به نتیجه رسیده اند روضه خوان بیاید
و روضه علی اکبر(ع) بخواند
امام ساکت بود
تا روضه به مقتل و مصیبت حضرت علی اکبر(ع) رسید
شانه های امام تکان میخورد
دستمال پارچه ای را مقابل صورت گرفت
و اشک میریخت
اینها را عرض کردم که بدانیم او از همه ما هیاتی تر بود
اما او هیات و حرکت امام حسین(ع) را فقط برای اشک و مناسک نمیخواست. او از دل اشک بر حضرت اباعبدالله(ع) تفسیر بر قیام علیه ظلم نمود. نهضت خلق کرد. اولین سخنرانی امام و آغاز انقلاب در عصر عاشورا در هیات بود.
هیاتی ها باید بدانند از او هیاتی تر نیستند
و او احیاگر آن اوضاع خوفناک بود.
روحتان قرین رحمت و شریک در روضه های این شبها
#علیرضا_زادبر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سرم خاک کف پای حسین است
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون و شیدای حسین است
بُوَد پروندهام چون برگ گل، پاک
در این پرونده امضای حسین است
بهشت ارزانی خوبانِ عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
دراین عالم تمنایی ندارم
تمنایم تمنای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِّ دریای حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت، قد و بالای حسین است
دلی جای خدا باشد که آن دل
پر از نور تجلای حسین است
به بازار عمل، فردای محشر
همه هستم تولای حسین است
#غلامرضا_سازگار (میثم)
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
farhang-eolum.pdf
11.93M
📚 فرهنگ علوم نقلی و ادبی: شامل لغات و اصطلاحات ادبی، فقهی، اصولی، معانی بیان و دستوری.
تالیف دکتر سید جعفر سجادی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
🔴 کلمات فارسی به هیچ روی تنوین نمیپذیرند:
🔶 زباناً ← زبانی
🔶 دوّماً ← دوّم اینکه
🔶 جاناً ← جانی
🔶 ناچاراً ← به ناچار
🔶 خواهشاً ← با خواهش
🔶 نژاداً ← نژادی
🔶 گاهاً ← گاهی / گاه گاه
✅ راهنمای ویراستاری و درستنویسی، دکتر حسن ذوالفقاری، تهران، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۹۲، ص ۲۰۳
#غلط_ننویسیم
#ویرایش
#درستنویسی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
از آن روزی که ما را آفریدی
بهغیر ازمعصیت چیزی ندیدی
خداوندا بهحقّ هشتوچارت
ز ما بگذر، شتر دیدی ندیدی
#باباطاهر
#دوبیتی
#مناجات
عکس از خودم☺️ همین ده روز پیش
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast