eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
516 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
706 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹یا ایها الساقی🔹 نه در توصیف شاعر‌ها، نه در آواز عشاقی تو افزون‌تر از اندیشه، فراوان‌تر از اغراقی وفاداری و شیدایی، علمداری و سقایی ندارند این صفت‌ها جز تو دیگر هیچ مصداقی به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آنجا که می‌گوید «الا یا ایها الساقی» تمام کودکان معراج را توصیف می‌کردند مگر پیداست از بالای دوش تو چه آفاقی؟ چنان رفتی که حتی سایه‌ات از رفتنت جا ماند رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی فرار از تو فراری می‌شود در عرصۀ میدان چنان رفتی که بعد از آن بخوانندت هوالباقی بدون دست می‌آیی و از دستت گریزانند پر از زخمی هنوز اما برای جنگ قبراقی به سوی خیمه‌ها یا «عُدّتی فی شِدّتی» برگرد که تو بی‌مشک سقّایی، که تو بی‌دست رزّاقی شنیدم بغض بی‌گریه به آتش می‌کشد جان را بماند باقی روضه درون سینه‌ام باقی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🔹کربلای تو🔹 سجاد! ای به گوشِ ملائک، دعای تو‎ شب، خوشه‌چینِ خلوت تو با خدای تو‎ ای چشم آسمان و زمین مانده خیره‌وار‎ بر شور و جذبه‌های تو در سجده‌های تو‎ ای دیدن قتال غم‌انگیز کربلا‎ حُزنِ همیشه ساخته از ماجرای تو‎ یک روز بود واقعۀ کربلا، بلی‎ یک عمر وقفه داشت ولی کربلای تو‎ ای وارثِ پیمبر و حیدر که اَختران‎ بر آفتاب فخر کنند از ولای تو‎ محراب را به وقت مناجات تو، همه‎ افتاده لرزه‌ها به تن از های‌های تو‎ ای یک نیای تو به نَسَب، مفخر عرب‎ وی محور عجم به حَسَب یک نیای تو‎ ای زینت تمامی پرهیزیان به زهد‎ وی زیور تمام دعاها، دعای تو‎ در مدح تو، ترانۀ توحید سر دهد‎ هرچند نیست زمزمۀ من، سزای تو‎ ‎‎ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشکوه تنهایی و خلوت من ای شطّ شیرین پرشوکت من "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
امشب از آسمان دیده‌ی تو روی شعرم، ستاره می‌بارد در سکوت سپید کاغذها پنجه‌هایم جرقه می‌کارد شعر دیوانه‌ی تب آلودم شرمگین از شیار خواهش‌ها پیکرش را دوباره می‌سوزد عطش جاودان آتش‌ها آری آغاز، دوست داشتن است گرچه پایان راه، ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن، زیباست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 برخی از پرآوازه‌ترین بیت‌های الحاقیِ شاهنامهٔ فردوسی: ۱- بیت بسیار پرآوازه‌ای هست که همواره آن را از فردوسی دانسته­‌اند؛ اما بی­‌گمان و بی‌هیچ تردیدی سروده‌ی او نیست. آن بیت چنین است: «چنین گفت پیغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی» این بیت را بر سر درِ بسیاری از آموزشگاه­‌ها و دانشگاه­‌ها می­‌نویسند؛ اما از فردوسی نیست و مصراع دوم آن را کسی به نام «فخر الاسلام ذاکری» در سال ۱۳۱۵ مهی (قمری) به نظم کشیده است. سراینده­‌ی مصراع نخست آن هنوز ناشناخته است. ۲- بیت بسیار آشنای: «که رستم یَلی بود در سیستان منش کرده‌­ام رستم داستان» در هیچ­ کدام از دست­‌نویس­‌های کهن شاهنامه دیده نمی­‌شود؛ حتی در چاپ­‌های غیرعلمی شاهنامه هم نمی­‌توان آن را یافت. این بیت در طومارها و مجلس­‌های نقالی و داستان­‌گویی شفاهی آمده است. کهن­‌ترین جایی که من توانسته­‌ام نشانی از این بیت بیایم، در نسخه ‌ی «طومار نقالان هفت ­لشکر» است که در سال ۱۲۹۹ مهی نوشته شده است، بی ­آن­ که در آن‌جا گفته‌شده باشد که این بیت از فردوسی است. ۳- بیت بسیار پرآوازهٔ : «بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی» در ۴ دست­ نویس از ۱۵ دست­ نویسی که پایه­‌ی ویرایش آقای خالقی مطلق بوده است، دیده می­‌شود و در ۱۱ نسخه­‌ی دیگر و نیز در دست­ نویس کهن شاهنامه­‌ی کتابخانه­‌ی «سَن­‌ژوزف» نیامده است؛ ۵- بیت بسیار گَزاینده و پَست: «زن و اژدها هر دو در خاک بِهْ جهان پاک از این هر دو ناپاک بِهْ» در هیچ دست­ نویسی از دست­ نویس‌های کهن شاهنامه دیده نمی­‌شود و بی­‌گمان از فردوسی نمی­‌تواند باشد. در برخی از دست­‌نویس­‌های نزدیک به زمان ما و نیز چاپ­‌های غیرعلمی شاهنامه، این بیت را در «داستان سیاوش» و درباره "سودابه" گنجانده­‌اند. کهن‌ترین جایی که من توانسته­‌ام نشانی از این بیت بیابم، در یکی از دست­‌نویس­‌های «گرشاسپ­نامه»ی اسدی توسی است که در سال ۸۶۰ هجری نوشته شده است. حتّی ویرایشگر «گرشاسپ­نامه» -حبیب یغمایی- هم این بیت را به حاشیه برده و شایسته ندانسته است که در متن کتاب اسدی توسی آورده شود. پیداست که این بیت از سده­‌ی نهم به این سو، زبانزد شده است. ۶- دو بیتِ: «به روز نبرد آن یَل ارجمند به شمشیر و خنجر به گُرز و کمند بُرید و دَرید و شکست و ببست یلان را سر و سینه و پا و دست»، که آن را یکی از زیباترین نمونه‌­های آرایه­‌ی ادبیِ «‌لفّ و نشر » می‌­دانند و گمان می­‌کنند که از شاهنامه است، سروده‌ی فردوسی نیست و در هیچ دست­‌نویس کهنی از شاهنامه نیامده‌است. 🔹 دلیل افزوده شدنِ برخی بیت‌های الحاقی : همواره خواست و پسند شاهنامه­‌خوان­‌ها چنین بوده است که همه­‌ی روایت­‌های ملی و پهلوانی ایران باید در کتابی به نام «شاهنامه» گردآوری شود و آن کتاب هم به نام و سروده‌ی فردوسی باشد. بر اثر چنین برداشتی است که گذشتگان ما داستان­‌ها و منظومه‌­هایی را به شاهنامه می‌افزودند که سروده‌ی فردوسی نبود. نمی­‌توان ناگفته گذاشت که بسیاری از بیت­‌های افزوده­ شده به شاهنامه، از دید ادبی، زیبا و استوارند؛ چون شمار بسیاری از کاتبان شاهنامه، مردمان خوش ­ذوق و بااستعدادی بوده‌اند که بر اثر نوشتن چندین و چندباره­‌ی شاهنامه، این توانایی را یافته ­اند که بیت یا بیت‌هایی نزدیک به سخن فردوسی، به نظم بکشند و بسیاری را به این گمان بیفکنند که آن بیت­‌ها سروده­‌ی فردوسی است. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast