بیرحمترین حالت یک صبح همین است
خورشید بتابد به جهان، باز نیایی...
هما کشتگر
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
امروز تو را دسترس فردا نیست
واندیشهٔ فردات به جز سودا نیست
ضایع مکن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
#خیام
#نستعلیق
#چلیپا
استاد #غلامحسین_امیرخانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
همه دردم همه داغم همه عشقم همه سوزم
همه در هم گذرد هر مه و سال و شب و روزم
گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم
حیف و صد حیف که دور از تو ندانی به چه روزم
رضی الدین آرتیمانی
#شکسته_نستعلیق
خوشنویس: استاد طوفانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
کرامت پیشهای بیمثل و بیمانند میآید
که باران تا ابد پشت سرش یکبند میآید
کسی که نسل او را میشناسد، خوب میداند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند میآید
همان تیغی که برقش میشکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را میدهد پیوند میآید
همه تقویمها را گشتهام، میلادی و شمسی
نمیداند کسی او چندِ چندِ چند میآید
جهان میایستد با هر چه دارد روبهروی او
زمان میایستد، بوی خوش اسفند میآید
ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمیتابند، میآید
بله! آن آیتاللهی که بعضی خشک مذهبها
برای بیعت با او نمیآیند میآید
برای یک سلام ساده تمرین کردهام عمری
ولی میدانم آخر هم زبانم بند میآید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی درخور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند میآید
به در میگویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند میآید
#محمدحسین_ملکیان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
6102785_-1411157002.mp3
4.75M
مردان خدا پردهٔ پندار دریدند
یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند
هر دست که دادند از آن دست گرفتند
هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند
جمعی به در پیر خرابات خرابند
قومی به بر شیخ مناجات مریدند
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فریاد که در رهگذر آدم خاکی
بس دانه فشاندند و بسی دام تنیدند
همت طلب از باطن پیران سحرخیز
زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
زنهار مزن دست به دامان گروهی
کز حق ببریدند و به باطل گرویدند
چون خلق درآیند به بازار حقیقت
ترسم نفروشند متاعی که خریدند
کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است
کاین جامه به اندازهٔ هر کس نبریدند
مرغان نظرباز سبکسیر فروغی
از دام گه خاک بر افلاک پریدند
#فروغی_بسطامی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
سلام و نور هفته کتاب داره تموم میشه و امسال کار خاصی نکردیم فقط من دیروز یه سر رفتم کافه کتاب (قم ص
کتابخونهی آقای عیسی فرد
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی
قرار بود عکس کتابخونه
یا قفسهی کتابهاتون رو برام بفرستید
چی شد؟؟؟
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
سلام و نور هفته کتاب داره تموم میشه و امسال کار خاصی نکردیم فقط من دیروز یه سر رفتم کافه کتاب (قم ص
این کتابخونه رو ببینید😍
اول فکر کردم از اینترنته! خواستم بگم...
بعد زوم کردم دیدم نه کتابخونه شخصیه! واقعیه!
لازم شد خودمونو دعوت کنیم خونهشون! 😄
با اعضای کانال(اونهایی که تو چالش شرکت کردند البته!)
سخنی از گلستان سعدی
دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دَم بیازارند.
سنگی به چند سال شود لَعل پارهای
زِنهار تا به یک نفَسَش، نشکنی به سنگ!
لغات:
فرا چنگ آرند: به دست آورند.
دَم: لحظه.
لعل: سنگی قیمتی و سرخ.
زنهار: بپرهیز.
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
شرح یک رباعی از مولانا🌷🌷🌷
با درد بساز؛ چون دوای تو منم
در کس منگر؛ که آشنای تو منم
گر کُشته شوی، مگو که من کشته شدم
شُکرانه بده؛ که خونبهای تو منم
عاشقان، چون کیمیای وحدت را یافتهاند و از تن و نفس و هوا، رها و نیست شدهاند، از زبان خدا سخن میگویند.
این رباعی، از زبان حق است و همان حدیث قُدسی است که: مَن عَشَقَنی، عَشِقتُهُ و مَن عَشِقتُهُ، قَتَلتُهُ و مَن قَتَلتُهُ، فَاَنَا دِیَتُهُ. (خداوند میفرماید: هر که بر من عاشق شود، من نیز بر او عشق ورزم و هر که من عاشق او شوم، میکُشمش و هر که را بکشم، خونبهایش منم.)
هر کس که شهید عشق جانان گردد
از بند جهان، برآید و جان گردد
گیرد دیَتِ خویش ز جانان، جانان
وندر دو جهان، قرین جانان گردد
(نورعلیشاه اصفهانی)
عاشقان، شهید عشقند. اگر محمد گلندام، در مقدمهی خود بر دیوان حافظ، او را شهید میخوانَد، از این روست.
🌹🌹🌹
باغ اسرار خدا، شرح رباعیات مولانا، بهشتی شیرازی
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ
او با شماست هر جا که باشید.
حدید | ۴
#قرآن_کریم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
زارم بکش، مگوی کز این آستان برو
مردن برِ تو بِه، که ز تو زیستن جدا
#جامی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْشبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
#حافظ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
اسباب جمع داری و کاری نمیکنی
چوگان حکم در کف و گویی نمیزنی
باز ظفر به دست و شکاری نمیکنی
این خون که موج میزند اندر جگر تو را
در کار رنگ و بوی نگاری نمیکنی
مشکین از آن نشد دمِ خلقت که چون صبا
بر خاک کوی دوست گذاری نمیکنی
ترسم کز این چمن نبری آستین گل
کز گلشنش تحملِ خاری نمیکنی
در آستین جان تو صد نافه مدرج است
وان را فدای طرهٔ یاری نمیکنی
ساغر لطیف و دلکش و می افکنی به خاک
واندیشه از بلای خماری نمیکنی
حافظ برو که بندگی پادشاه وقت
گر جمله میکنند تو باری نمیکنی
#حافظ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
"حال" را میشود با درد گذراند؛ اما تصور دردآلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی "حال" انسان را از پا در میآورد.
#نادر_ابراهیمی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ادامه چالش #عکس_کتابخانههاتون
کتابخونه اینقدر مرتب؟؟ باید یه کم یه جاش به هم ریخته باشه که به دل بشینه!😄
اگر عزیزی عکس فرستادند و من فراموش کردم بذارم لطفا یادآوری بفرماید