داستان شیر خوردن پیامبر (ص) از سینه ابوطالب !!
آیا روایت زیر درباره شیر خوردن رسول الله (ص) از ابوطالب (ره) صحیح است؟
محمد بن يحيى عن سعد بن عبد الله عن إبراهيم بن محمد الثقفي عن علي بن المعلى عن أخيه محمد عن درست بن أبي منصور عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير عن أبي عبد الله عليه السلام قال:
لمّا وُلِد النبي (ص) مَكَثَ أيّاماً لَيسَ لَهُ لَبَنٌ، فَألقاهُ أبو طالبٍ على ثَديِ نَفسِه، فأنزلَ اللهُ فيه لَبَناً فَرَضَعَ مِنهُ أيّاماً حتّى وَقَعَ أبو طالِبٍ على حليمةَ السَّعديَّةَ فَدَفَعَهُ إلَيها.
📚منبع: الكليني، الكافي(چاپ دارالکتب الاسلاميه)، ج ۱، ص ۴۴۸ ، باب مولد النبي(ص)
ترجمه روایت:
راوي نقل کرده که امام صادق (ع) فرمود: وقتی پیامبر (ص) به دنیا آمد چند روز بدون شیر به سر برد تا اینکه ابوطالب او را بر سینه خود افکند و خدا در سينه ابوطالب شیر نازل کرد که چند روز از آن شیر خورد تا اینکه ابو طالب، حلیمه سعدیه را یافت و کودک را (برای نگهداری) به او سپرد.
پاسخ کوتاه:
سند این روايت، صحیح یا معتبر نیست و متن آن نیز عجیب و مشکوک به نظر می آید و به طور کلی چنین ادعاهای عجیب و غریبی با یک سند ضعیف قابل اثبات نیست. ضمنا نشر اینگونه روایات، خواسته یا ناخواسته به تخریب وجهه اسلام و تشيع می انجامد.
@shenakhtehadis
@shenakhtehadis
نقد مفصّل روایت:
سند این روایت (یعنی زنجیره راویانی که این روایت را نقل کرده اند تا به کلینی رسیده) چنین است:
«محمد بن یحیی» از «سعد بن عبدالله» از «إبراهیم بن محمد ثقفی» از «علی بن معلی» از برادرش «محمد بن المعلی» از «درست بن أبی منصور» از «علی بن أبی حمزه» از «ابوبصیر» از امام صادق (علیه السلام)
در اینجا اگر از اول بشماریم نفر چهارم یعنی «علی بن المعلی» فردی مجهول الحال است زیرا نامی از او در کتب رجال شيعه نیست چه رسد به اینکه توثیق شده باشد(موثق نامیده شده باشد). در کتب حدیث نیز روایات بسیار اندکی از او نقل شده تا جایی که مجموع روایاتش در كتب اربعه و وسائل الشيعه با محاسبه مکررات، فقط 21 روایت است.
این فرد از برادرش محمد بن المعلی نقل کرده که این برادر حتی از خود او نیز ناشناخته تر است زیرا نه تنها نامی از او در کتب رجال نیست بلکه در کتب اربعه و وسایل الشیعه نیز صرفا همین یک روایت عجیب از او نقل شده است و بس!
بقیه رجال در این سلسله سند شناخته شده اند و اتهام جعل و تحریف در این مورد خاص به آنها نمی چسبد هرچند درباره انحراف مذهبی یا وثاقت برخی از آنها حرف و حديث هایی وجود دارد مثلا دو نفر از آنها به نامهای «درست بن ابی منصور» و «علی بن ابی حمزه»، پیرو مذهب واقفه هستند که قائل به مهدویت امام کاظم (ع) بودند و به شدت با امام رضا (ع) مخالفت می کردند(1)
در هر حال باید گفت چنین سندی طبق مبانی علمای رجال شیعه، ضعيف نامیده می شود مگر آنکه بخواهیم همانند اخباری ها قائل به صحت تمام روایات کتاب "کافی کلینی" شویم.
علامه مجلسي به ضعف سند این ماجرا تصریح کرده است(2)
وانگهی اگر چنین حادثه عجیبی به عنوان معجزه یا کرامت مهمی برای ابوطالب، رخ داده بود قاعدتا علویان و شيعيان دارای انگیزه قوی برای نقل و ترویج آن بودند و باید در بین شیعیان و اصحاب ائمه (ع) به شهرت می رسید و در قالب روایات متعدد و با اسانید متنوع از ائمه (ع) که نوادگان ابوطالب (ره) هستند نقل می شد و به محدثان شیعه در قرنهای بعدی می رسید نه اینکه صرفا با یک سند ضعیف و از یک راوی ناشناس نقل شود.
سؤالی که راوی این روایت باید به آن جواب بدهد اینست که اگر قرار بود مشکل تغذیه رسول الله (ص) برطرف شود نیازی به چنین معجزه عجیبی نبود زیرا خدا می توانست سینه مادر آن حضرت یعنی آمنه (ره) را پر از شیر کند یا اینکه حداکثر سینه فاطمه بنت اسد (مادر امير المؤمنين ع) پُرشیر شود ، اما اینکه یک مرد مثل ابوطالب به پیامبر (ص) شیر بدهد بسیار غیرعادی است!!
ادامه در مطلب بعدی👇
ادامه بررسی روایت شیر خوردن پیامبر (ص) از سینه ابوطالب (ره) 👇
انگیزه جعل این روایت:
اگر بنا را بر این بگذاریم که این روایت، نه تنها ضعیف بلکه جعلی است این پرسش مطرح می شود که انگیزه راوی از جعل چنین روایتی چه می تواند باشد؟
پاسخ اینست که شاید راویِ این روایت، یکی از غُلاة (غلوکنندگان و افراطی های شیعه) بوده و خواسته برای مخالفت با برخی از افراطیهای سُنّی که ایمانِ ابوطالب (ره) را انکار می کنند، فضیلتی برای آن جناب بسازد. حضرت ابوطالب (ره) افتخار پدری امیرالمومنین (ع) را دارد ولی جاعلِ روایتِ مورد بحث، افتخار مادری پیغمبر (ص) را به فضایل ایشان افزوده تا با اهل سنت مخالفت کرده باشد یا محبوبیتی در بین برخی از عوام شیعه کسب کند. معنای این روایت اینست که ابوطالب، مادر رضاعی رسول خدا (ص) است و امام علی (ع) برادر شیری ایشان به شمار می آید.
احتمال دیگر اینست که هدف از جعل این روایت توهین به ابوطالب باشد زیرا شیر دادن را که یک صفت زنانه است به یک مرد نسبت می دهد. اساسا اگر خدا می خواست معجزه ای برای بیان فضیلت ابوطالب کند چرا باید او را به یک کار زنانه وادار کند که می توانست در جامعه مردسالار و زن ستیزِ عربی قبل از اسلام، بهانه ای برای تحقیر و تمسخرِ بزرگمرد بنی هاشم گردد.
احتمال دیگر اینست که هدف از این جعل ، تخریب چهره اهل بیت (ع) و نشر خرافات به اسم آن بزرگواران و آلوده کردن احادیث شیعه به روایات مضحک و خنده دار باشد یعنی برخی از راویانِ دروغگو، در پوشش بیان معجزات و کرامات، مطالبی نامعقول و غیرمنطقی در لا به لای احاديث اهل بیت (ع) وارد می کردند تا مکتب تشیع را به مضحکه عام و خاص تبدیل کنند چنانکه در حدیث سلسلة الحمار چنین کردند و کلینی (ره) در آنجا هم متوجه خباثت راوی نشد.
به طور کلی چنین روایتهای ضعیفی برای وهابی ها و دشمنان اسلام به منزله گنجینه ای گرانبها هستند زیرا بهترین ابزار برای تمسخر مسلمانان (به ویژه شیعیان) به شمار می آیند.
پانوشت ها:
(1) شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص: 336 و رجال النجاشی، ص: 249
(2) محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج 5، ص: 252
تاریخ آخرین ویرایش این یادداشت: 4 اسفند 1399
#علوم_حدیث #احادیث_جعلی #ابوطالب (ره) #نقد #روایات
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
منبع:
http://arabi-maleki.blogfa.com/post/539
کانال بررسی روایات👇
@shenakhtehadis
در اسفندماه سال 1391 در یک جلسه قرآن بحثی پیش آمد که آیا صحیح است که امام علی ع وقتی نوزاد بودند (یعنی زمانی که هنوز قرآن بر پیامبر ص نازل نشده بود) در قنداقه قرآن تلاوت کرده اند؟
بنده عرض کردم مقامات اهل بیت(ع) در جای خود محفوظ است و وقوع معجزات و کرامات نیز اجمالا مورد قبول ماست ولی روایتی که حاوی موضوع تلاوت قرآن توسط امام علی ع در قنداقه است از نظر سند ضعیف و از نظر محتوا دچار اشکالات جدی است بلکه با قرآن تعارض دارد و با قاطعیت باید گفت که سند معتبري نداريم كه امام علی(ع) در قنداقه قرآن خوانده باشند.
برخی از عزیزان در آن جلسه قرآن عرایض بنده را عجولانه و غیرعلمی پنداشتند بنابراین در چند یادداشت مفصل ادله ی خود را تقدیمشان کردم. ادله را در قالب 4 یادداشت و 2 پیوست تقدیم کردم که شامل بحثهای تفصیلی درباره رجال سند و محتوای روایت بعلاوه برخی از بحثهای مرتبط بود.
قرار بود آن برادر عزیز مطالب بنده را به برخی از فضلای مورد اعتماد خودشان برسانند و جواب علمی به "شبهه افکنی" بنده بدهند!! اما با گذشت اینهمه سال، هنوز جوابی از این عزیز و فضلای مورد اعتماد ایشان نرسیده است.
اکنون مجددا همان یادداشتها را در قالب یک فایل فشرده با فرمت rar برای عموم منتشر می کنم
طبیعی است اگر استادان و فضلای حاضر در این محفل نقدی داشته باشند نیز در صورتی که به صورت خصوصی ارسال فرمایند موجب امتنان بنده است.
بی تردید یکی از وظایف ما اینست که با خرافات و غلو مقابله کنیم تا چهره تابناک تشیع بر اثر روایات جعلی و مطالب ضعیف مخدوش نگردد.
از خدا می خواهم نشر این یادداشتها در فضای مجازی مایه روسفیدی دنیا و آخرت نگارنده و خوانندگان و کسانی که در نشر آن می کوشند گردد.
والله العالم بحقائق الأمور وهو الغفور الرحیم.
بررسی تفصیلی متن و سند روایاتی که می گویند امام علی (ع) در زمان نوزادی و در قنداقه قرآن خوانده اند - در یک فایل پی دی اف 👇
https://eitaa.com/shenakhtehadis/287
https://eitaa.com/shenakhtehadis/287
نقد_روایت_قرآن_خواندن_امیرالمومنین.pdf
676K
بررسی سند و متن روایت " قرآن خواندن امام علی ع در قنداقه "👆 - فایل کامل با فرمت ( pdf ) - آخرین بازنگری 29 تیرماه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
💢 اعتبار سنجی خطبه ۸۰ نهج البلاغه
نویسنده: محمد قندهاری
📝 چکیده ارائه محمد قندهاری در جلسه آخر کارگاه تصویر زن در نهج البلاغه
بخش ۱ از ۲
🔹خطبه ۸۰ نهجالبلاغة : "1️⃣ معاشر الناس، إن النساء نواقص الإيمان نواقص الحظوظ نواقص العقول، فأما نقصان إيمانهن فقعودهن عن الصلاة و الصيام في أيام حيضهن و أما نقصان عقولهن فشهادة امرأتين كشهادة الرجل الواحد و أما نقصان حظوظهن فمواريثهن على الأنصاف من مواريث الرجال. 2️⃣ فاتقوا شرار النساء و كونوا من خيارهن على حذر و لا تطيعوهن في المعروف حتى لا يطمعن في المنكر "
قرائن متعددی نشان میدهد آنچه به صورت متن کوتاه بالا در خطبه ۸۰ نهج البلاغه آمده است، مبتنی بر یکی از نقلهای نامهای از امیرالمومنین علیهالسلام است که آن حضرت وقتی بیرون کوفه (در قادسیه یا ذی قار) بودهاند، خطاب به شیعیان کوفه به رشتهی تحریر درآوردهاند. در واقع مطابق نقل تواریخ، این نامه در سال ۳۸ هجری و پس از دریافت خبر شهادت محمد بنابیبکر و سقوط مصر، در واکنش به ابهامات برخی شیعیان کوفه و در جهت جذب نیرو برای لشکر نوشته شد و آن حضرت در آن، وقایع پس از وفات پیامبر را به طور مختصر توضیح دادهاند و در ضمن آن به وقایع جنگ جمل نیز اشاره کردهاند. سید رضی نقلی از این نامه را در اختیار داشته که آن را قطعه قطعه کرده و قطعات مختلف آن را در قالب چندین خطبه و نامه (از جمله ضمن خطبه ۸۰) آورده است.
خوشبختانه این نامه به دلیل اهمیت فوق العادهای که داشته از طرق مختلفی ثبت و روایت شده و به دست ما رسیده است. با دقت و مقایسه این نقلها، مشخص میشود که این نامه دو تحریر دارد: نخست، یک تحریر مختصر که در کتب متقدمی چون الغارات و الامامةوالسیاسة نقل شده و دوم تحریر مفصلی که شامل همان تحریر مختصر به همراه توضیحات و حاشیههایی است که در لابلای فقرات نسخه دیگر قرار گرفته و تنها در کتاب المسترشد طبری آملی و رسائل الائمه کلینی (با تفاوتهایی در نقل) به جا مانده است.
بخش 1️⃣ خطبه ۸۰ تنها در تحریر مفصل این نامه، آمده است که بنا بر نقل این تحریر، حضرت به هنگام ذکر وقایع جمل و یادکرد عائشه، به نکوهش کلی زنان پرداختهاند. (در مورد بخش دوم در ادامه سخن خواهیم گفت)
بر این اساس، برای داوری در مورد بخش 1️⃣ خطبه ۸۰، ناگزیر باید در مورد نسبت دو تحریر مختلف این نامه با یکدیگر پژوهش کرد. بدین ترتیب اعتبارسنجی خطبه در گروی پاسخ به این سوال است که آیا نسخهی مفصل اصیل است و نسخهی مختصر، خلاصهشدهی آن است؟ یا آن که نسخه مختصر اصیل است و نسخه مفصل در اثر افزوده شدن اضافاتی متاخر پدید آمده است؟
برای این داوری باید از روشهای نقد تاریخی و نیز نقد متنی استفاده کرد.
🔹🔹🔹🔹
(۱)
برخی پژوهشگران که روی این خطبه کار کردهاند (برای نمونه خانم ناهید طیبی و خانم اسمر جعفری در مقالاتی مستقل) نقل المسترشد را به عنوان منبع این خطبه معرفی کرده و برای نشان دادن عدم اعتبار این نقل، بیشتر بر روی ضعف سندی آن (به خاطر حضور شعبی در سند) تکیه کردهاند. جدا از آن که در این تحقیقات به عدم نقل بخش 2️⃣ خطبه ۸۰ در کتاب المسترشد توجهی نشده، به نظر میرسد پاسخ ارایه شده در مورد بخش1️⃣ نیز همچنان خالی از ابهام نیست. چه آن که ضعف سندی منابع تحریر بلند، گرچه برای عدم اعتماد به نامه یا خطبه، تا حد خوبی بسنده است، اما دلیل کافی برای جعلی بودن این تحریر به شمار نمیرود.
(۲)
در بخش دوم ارائهام، تلاش کردم -شاید برای اولین بار- به این کاستیها بپردازم. با بازنگری در فرآیند تدوین نهجالبلاغة و توجه به بهرهگیری سیدرضی از کتب متقدم خود، نشان دادم که سید رضی بخش قابل توجهی از نهجالبلاغة را با بهرهگیری از کتاب قبلی خود: خصائصالأئمه تدوین کرده است. از جمله دو بخش 1️⃣ و 2️⃣ خطبه ۸۰، دو حکمت مستقل پیاپی همین اثر بودهاند که به هنگام انتقال به نهجالبلاغة، به طور سهوی در هم ادغام شدهاند. (اشاره اشتباه به خطبه بودن این متن نیز در اثر همین جابجایی ایجاد شده است.)
(۳)
همچنین در ادامهی ارائهی خود، بر اساس شواهد متعدد متنی نشان دادم که منبع سید رضی برای ثبت بخش 1️⃣ خطبه در کتاب اول خود (خصائص الأئمه) نیز کتاب المسترشد نبوده و به احتمال بسیار زیاد، سید آن را از کتاب رسائل الأئمه شیخ کلینی نقل کرده است. خوشبختانه گزارشی از متن کامل تحریر مفصل نامه به نقل کتاب رسائل الائمه کلینی، به واسطهی کتاب کشف المحجة ابنطاوس به دست ما رسیده است؛ لذا امروزه میتوانیم متن منبع اصلی سیدرضی یعنی تحریر مفصل نامه را بدون اعمال تقطیعات سید رضی، ملاحظه کنیم و آن را مستقلا مورد بررسی قرار دهیم و در مورد اصالت بخشهای اختلافاتی دو تحریر مختلف نامهی مزبور داوری کنیم.
منبع: کانال تلگرامی محمد قندهاری👇
@sulaym
بقیه در بخش بعدی👇
💢 اعتبار سنجی خطبه 80 نهج البلاغه
📝 چکیده ارائه محمد قندهاری در جلسه آخر کارگاه تصویر زن در نهج البلاغه
بخش ۲ از ۲ (ادامه از بخش اول)
(۴)
در بخش سوم ارائه، با دقت در فضای صدور نامه و متن آن نشان دادم که چرا تحریر مفصل از نامه را نمیتوان از لحاظ تاریخی اصیل دانست.
این نامه در شرایطی جنگی و به نیت جذب نیرو برای لشکر نوشته شده تا در کوی و برزن کوفه خوانده شود و مردم با شنیدن آن به شرکت در مبارزه علیه تجاوزات و تعدیهای شامیان و یا خوارج ترغیب شوند.
اضافاتی که در تحریر مفصل نامه مشاهده میشود، از هدف این نامه بسیار دور است و به جای ترغیب، مخاطب را درگیر بحثهای اعتقادی و تاریخی ریز جدلی کرده است. تحلیل متن این افزودهها نیز حکایت از آن دارد که راویانی متأخر، با استفاده از منابع سنی و با نیات جدلی، مواردی ناهمگون را به اینجا و آنجای نامه افزودهاند و بدین وسیله، نامه را از هدف اصلیاش منحرف کردهاند.
در ارائهی خود، با ذکر مثالهایی نشان دادم که چگونه بخشهای متفاوت تحریر بلند، یکپارچگی و همگنی متن نامه را بهم زدهاند. تحریر کوتاه نامه، تنها به مروری کلی بر تاریخ خلافت و حقانیت امیرالمومنین علیهالسلام اکتفا کرده است. اما در تحریر بلند، توضیحات و حاشیههایی جدلی در میانهی متن نامه افزوده شده و از افرادی فرعی و کماهمیت نام برده شده و به سخنان افراد مختلف و اتفاقات جزئی تاریخی استناد شده است که بیشتر این مطالب را عینا میتوان در دیگر منابع اهل سنت نیز مشاهده کرد. این افزودهها منجر به آشفتگی و بهمریختگی متن تحریر بلند نامه شده است.
⭕️ یکی از این افزودههای جزئی، فقره مورد نظر ماست. بر اساس آنچه گفته شد، به نظر میرسد راوی (سازنده) تحریر بلند نامه، مناسب دیده که در متن نامه پس از یادکرد عائشه (در جریان جنگ جمل) به منظور قدح وی، اخباری در نکوهش کلٌی زنان را بیافزاید و در راستای همان سیاست جدلی، از متن روایتی معروف میان اهل سنت کمک گرفته است که حکایت از نقصان عقل و ایمان زنان دارد. (نمونه ای از نقلهای سنی این حدیث از ابن عمر در صحیح مسلم)
با تقطیع این بخش از نامه مفصل و ثبت آن به صورت مستقل در خصائصالأئمه و سپس انتقال آن به نهجالبلاغة، متن بخش اول خطبه ۸۰ شکل گرفته است.
(۵)
گفتنی است نقل تحریر مختصر نامه، به دو کتاب الغارات و الامامةوالسیاسة منحصر نمیشود و در منابع متقدمی چون کتب ابومخنف (م. ۱۵۷ق)، العقد الفرید از ابن عبدربه (م. ۳۲۸ق) و کتب شیخ مفید (م. ۴۱۳ق) نیز میتوان تحریرهای دیگری از آن یافت. در هیچ یک از این تحریرهای مختصر و قدیمیتر نامه، اثری از بحث نکوهش زنان وجود ندارد.
در این میان، به خصوص نقل کتاب الجمل ابومخنف و نیز خطبه ۱۷۲ نهج البلاغة از همین نامه از اهمیت ویژهای برخوردارند.
کتاب الجمل ابومخنف از این جهت مهم است که نویسنده متقدم آن، به دنبال ثبت سخنان مرتبط با جنگ جمل بوده است. از آنجا که این بخش نکوهش زنان در تحریر بلند نامه، دقیقا در بخش مرتبط با جنگ جمل آمده است، انتظار میرفت که در نقل ابومخنف مشاهده شود. اما در نقل کتاب الجمل ابیمخنف عبارتی دال بر نکوهش زنان به چشم نمیخورد.
اشتراک متنی قابل توجه خطبه ۱۷۲ نهجالبلاغة با تحریر کوتاه نامه به نقل الغارات، نیز نشانگر دسترسی جداگانه سیدرضی به تحریر کوتاه نامه است. بخش جنگ جمل از نامه در نقل خطبه ۱۷۲ نیز کامل به نظر میرسد، اما باز خالی از نکوهش زنان است. بنابراین، اگر بخواهیم تنها از دریچه نهجالبلاغة به این نامه نگاه کنیم، باز میبایست بین نقلهایی که سید رضی از تحریر کوتاه (خطبه ۱۷۲) و تحریر بلند نامه (خطبه ۸۰) آورده است، فقط یکی را انتخاب نماییم. به عبارت دیگر نمیتوان همزمان هر دو خطبه را سخن امیرالمومنین علیه السلام دانست.
✨ در نهایت میتوان نتیجه گرفت که بخش اول خطبه ۸۰ نهجالبلاغه در حقیقت قطعهای از تحریر مفصل و تحریفشده از نامه است که توسط راویان متاخر و با بهرهگیری از منابع سنی به تحریر متقدم نامه افزوده شده است.
قابل توجه است که بخش دوم این خطبه نیز، در متقدمترین منابع به عنوان سخن خلیفه دوم، عمر بن خطاب، ذکر شده که سازوکار انتساب آن به امیرالمومنین ع نیازمند پژوهشهای مستقل است.
🔸 لازم به ذکر است تفصیل این بحث، با ذکر ارجاعات و دلایل تکمیلی، به زودی در قالب مقالهای مستقل منتشر خواهد شد.
منبع: کانال تلگرامی محمد قندهاری👇
@sulaym
@sulaym
عضویت در کانال بررسی روایات👇
@shenakhtehadis
@shenakhtehadis
سوال:
آیا روایت زیر صحیح است:
امام صادق: «هر مسلمانی که کنیز دارد، می تواند کنیزش را در اختیار هر شخصی بگذارد و در عوضش پول بگیرد تا سنت الله را به جای آورده، خداوند از او راضی شود»
منبع: تهذیب الاحکام(ترجمه آیت الله بروجردی)،جلد 7 ، صفحه ۲۴۲
پاسخ:
به صفحه مورد نظر در کتاب تهذیب الاحکام مراجعه کردیم و همانطور که انتظار داشتیم دیدیم که متن احادیث، فرق داشت و تحریف شده بود. ضمنا آیت الله بروجردی کتاب تهذیب الاحکام را ترجمه نکرده اند ولی نویسندگان اینگونه مطالبِ فریبکارانه برای تخریب آقای بروجردی، نام او را نیز وارد کرده اند تا علاوه بر تخریب چهره امام صادق(علیه السلام) چهره مراجع خوشنام عصر حاضر را نیز خراب کنند.
علاوه بر این، در هیچیک از روایات نیامده بود که در ازای تحلیل کنیز، پول بگیرد و در هیچ روایتی نیز نگفته بود که این سنت خداست.
ضمنا حتی همان تحلیل (جایز و حلال کردن رابطه با کنیز خود برای فرد دیگر) نیز در صفحه بعد نهی شده بود یعنی گرچه حرام نباشد اما ناپسند و مکروه دانسته می شود:
[الحديث 11] ... سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُحِلُّ فَرْجَ جَارِيَتِهِ؟ قَالَ: لَا أُحِبُّ ذَلِك.
ترجمه:
راوی میگوید: از امام (ع) پرسیدم آیا جایز است که انسان، رابطه با کنیزش را برای فرد دیگری مجاز و حلال کند؟ فرمود: این کار را نمی پسندم.
منبع: تهذیت الاحکام، ج7، ص: 242
نکته دیگر اینست اگر بر فرض، کسی بخواهد رابطه بین کنیز خودش با فرد دیگری را حلال و مجاز کند بلافاصله آن کنیز بر خودش، حرام می شود زیرا یک زن هیچگاه به صورت همزمان نمی تواند همسرِ دو مرد باشد. همچنین اگر قبلا در عمل با آن کنیز رابطه داشته، برای حلال شدن رابطه دوم باید مدتی صبر شود که شبیه عدّه طلاق است و به آن «استبراء رحم» میگویند.
درباره برده ها و احکام کنیزها بنده حدود ده تا وویس مهم(مجموعا حدود 100 دقیقه) در کانال پاسخهای صوتی در تلگرام و ایتا با آدرس « @pasokhvoice » منتشر کرده ام که هرکس واقعا جویای حقیقت است میتواند آنها را بشنود و مطالب ناگفته و مهمی در آن خواهید یافت.
به طور کلی استناد به یکی دو تا حدیث که معلوم نیست راوی آنها کیست و شاید راویان در متنِ آن دستکاری کرده باشند، شیوه علمی نیست بلکه هر روایت را باید صرفا پس از سنجش با قرآن و بررسی سند و متن و قرائن دیگر، مورد استناد قرار داد و اینکه عده ای هر روایتی پیدا میکنند در ترجمه اش دستکاری میکنند و بعد میگویند حدیث امام صادق (ع) است، بر خلاف صداقت و بر خلاف شیوه علمی است.
#کنیز #حقوق_زن #برده_داری #تشیع #اهل_بیت (ع)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
با سند صحیح از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
إن بَلَغَکُم عن صاحبِ هذا الأمرِ غَیبةٌ فلا تُنکِروها
ترجمه:
اگر به شما خبر رسید که صاحب امر ِ (امامت)، (در یک دوره) غایب خواهد بود، آن را انکار نکنید.
منبع: کلینی، الکافی(چاپ دارالکتب الاسلامیه)، ج 1، ص: 338
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
🔸نهج البلاغه منبعی فرهنگی نه فقهی🔸
✍️نفیسه مرادی
t.me/female_Interpretation
🔹نهج البلاغه مجموعه ای از خطبهها، نامهها و حکمتهای منسوب به امام علی علیه السلام میباشد که توسط سید رضی جمع آوری شده است. با این که مجموعه ای از روایات است، اما هرگز در زمره منابع روایی شیعه جهت استخراج احکام فقهی قرار نگرفته است.
هم به این دلیل که تمام محتوا مرسل است، یعنی بدون ذکر نام راویان نگاشته شده، هم به این علت که مقدار کمی از مسائل فقهی در آن بیان شده است. به قول آیت الله مکارم شیرازی «تنها بخش کوچکى از نهج البلاغه است که از احکام فرعیّه تعبّدیّه سخن مى گوید».
🔹هر چند نهج البلاغه در امور فقهی و احکام شرعی کاربرد ندارد، اما کتابی فرهنگ ساز است و محتوای آن میتواند بر فرهنگ جامعه اثرگذار باشد، به طوری که نقش آفرینی فرهنگی نهج البلاغه بعد از انقلاب اسلامی پر رنگتر نیز شده است. از این رو بزرگانی چون آیت الله مکارمشیرازی بر «قرار گرفتن نهج البلاغه در متن زندگی» تاکید دارند و چون پای مسائل فقهی در میان نیست، بررسی سندی را منتفی دانسته و بیان میکنند:
«همان گونه که نوشته هاى فلاسفه بزرگ و علماى علوم مختلف و حتّى اشعار نغز شعراى نامى و مانند آن بدون نیاز به سلسله سند مقبول است، درباره محتواى نهج البلاغه نیز به همین دلیل و به طریق اولى مشکلى نداریم».
🔹با این حال ایشان بر این موضوع اذعان دارند که «اکثریت قریب به اتفاق مطالب نهج البلاغه مستدل و یا در خور استدلال هاى منطقى است و نیازى به سلسله اسناد به عنوان مباحث تعبدى وجود ندارد» و این یعنی اینکه برخی موارد وجود دارد که سلسله سندشان مخدوش است.
🔹شاید صرفا بررسی سندی روایاتی که در استنباطهای فقهی کاربرد دارند، ضروری باشد، اما از آنجایی که جامعه برای اسلامی کردن خود، سعی میکند تا هر چه بیشتر عامل به روایات معصومین علیهم السلام باشد، یقینا روایاتی که با فرهنگ عمومی جامعه سر و کار دارند نیز باید از نظر صحت و سلامت مورد بررسی دقیق قرار گیرند، مانند روایات پیرامون زنان.
🔹از سوی دیگر اعتبار سنجی بخشی از محتوای نهج البلاغه به معنای طرد تمام محتوای آن نیست. چرا که وجود روایات ضعیف در منابع روایی متقدم و متاخر نیز باعث تضعیف جایگاه آنها نشده است.
🔹از این رو اعتبارسنجی عباراتی با محتوای زنان در نهج البلاغه، علاوه بر اینکه جایگاه نهج البلاغه را تنزل نمی بخشد، بلکه در صورت اثبات عدم صحت برخی موارد، باعث برطرف شدن بسیاری از شبهات از دامن دین و امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز میشود.
🔹خطبه ٨٠ نهج البلاغه یکی از آن مواردی است که با آنکه کاربرد فقهی ندارد، اما در برخی تفاسیر به کار رفته است. به عنوان نمونه آیت الله طیب در تفسیر اطیب البیان از عبارات این خطبه برای اثبات ناقص العقلی زنان و برتری مردان بر ایشان استفاده نموده است. و این در حالی است که تفاسیر نیز خود فرهنگ سازند.
🔹در ٨ جلسه درسگفتار «تصویر زن در نهج البلاغه» با بررسی خطبه ٨٠ نهج البلاغه به صورتی علمی و روشمند نشان داده شده که این عبارات از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیست و یقینا اثبات عدم صحت خطبه ٨٠، هیچ خللی در جایگاه و اعتبار مضامین بلند نهج البلاغه ایجاد نخواهد کرد.
@shenakhtehadis
@shenakhtehadis
*#سبک_زندگی در #نهج_البلاغه
كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ
وَكَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ
وَكَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ
فَلا يَشْتَهِي مَا لا يَجِدُ
وَلا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ
وَكَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً
فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ
وَنَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ
قسمت اول حکمت ۲۸۹ نهج البلاغه
در گذشته برادرى الهى و دينى داشتم (كه وصفش چنين بود):
آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مى داد كوچكى دنيا در نظر او بود.
او از تحت حكومت شكم خارج بود
ازاينرو آنچه نمى يافت اشتهايش را نداشت (و به دنبال آن نمى رفت
و آنچه را مى يافت زياد مصرف نمى كرد.
بيشتر اوقات زندگانى اش ساكت بود
و (در عين حال) اگر سخنى مى گفت بر گويندگان چيره مى شد
و عطش سؤال كنندگان را فرو مى نشاند.
بخش دوم
در دومين وصف مى فرمايد:
«او از تحت حكومت شكم خارج بود ازاينرو آنچه نمى يافت اشتهايش را نداشت (و به دنبال او نمى رفت) و آنچه را مى يافت زياد مصرف نمى كرد»؛
(وَكَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ فَلا يَشْتَهِي مَا لا يَجِدُ وَلا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ).
در حديثى كه در كتاب شريف كافى از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل شده مى خوانيم:
«أَكْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِي النَّارَ الاَْجْوَفَانِ الْبَطْنُ وَالْفَرْجُ؛
بيشترين چيزى كه امت من به وسيله آن وارد آتش دوزخ مى شوند دو چيز ميان تهى است: شكم و فرج».
حديث ديگرى از همان حضرت و در همان كتاب آمده است:
«ثَلاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي الضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَمَضَلاَّتُ الْفِتَنِ وَشَهْوَةُ الْبَطْنِ وَالْفَرْجِ؛
سه چيز است كه بعد از خودم بر امتم از آن بيمناكم:
گمراهى بعد از معرفت
و آزمايش هاى گمراه كننده
و شهوت شكم و شهوت جنسى».
در حديث ديگرى نيز در همان باب از امام باقر علیه السلام آمده است كه فرمود:
«هيچ عبادتى برتر از خويشتن دارى درمورد شكم و شهوت جنسى نيست»:
(مَا مِنْ عِبَادَةٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَفَرْجٍ).
@shenakhtehadis
@shenakhtehadis
مقاله استاد جعفر شهیدی - 20120509085730-4048-1944.pdf
286K
مقاله ای برای اهل تحقیق:
آیا واقعا عبد الله بن ابي السرح(برادر رضاعی عثمان) از کاتبان وحی بوده؟
آیا به راستی قرآن را تحریف می کرد؟
آیا علت مرتد شدنش به این مسایل مربوط بود؟
10 صفحه متن پی دی اف از مجله یغما (شماره 11 - سال 1351ش)
نگاهی انتقادی از دکتر سید جعفر شهیدی درباره برخی از روایات تاریخی درباره ارتداد ابن ابی سرح
#تحریف_قرآن #کاتبان_وحی #ارتداد
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
لینک مقاله ای دیگر که یکی از فضلا زحمتش را کشیده اند👇
به مناسبت نزدیک شدن روز ۱۹ فروردین
سه نظر در باره انگشتر شرف شمس:
الف. دعای امیر المومنین(ع)
ب. از اخبار جعلی و ساختگی بهائیان
ج. نه این و نه آن
برای اطلاع بیشتر بنگرید:👇
http://hhmoghadam.andishvaran.ir/fa/ShowNote.html?ItemId=18505
پرسش:
اخیرا مکررا در فضای مجازی نقل می شود که « در پایان معراج پیامبر ص هنگامی که می خواستند برگردند خداوند برای خداحافظی با ایشان ، عبارت یاعلی را فرموده و پیامبر ص نیز در جواب ، یاعلی گفته اند بنابراین ما نیز باید این جمله را هنگام خداحافظی بگوییم».
کسانی که این مطلب را نشر می دهند چند کتاب را نیز به عنوان منبع ذکر می کنند. آیا چنین روایتی در منابع معتبر وجود دارد یا خیر؟
پاسخ:
این داستان کذب محض است و در هیچیک از منابع شناخته شده و قدیمی حدیث شیعه - حتی با سند ضعیف - نقل نشده است.
کتابهایی که به عنوان منبع آن ذکر شده اند نیز همگی از کتابهای فارسی جدید هستند و هیچیک از آنها از منابع معتبر حدیث و تاریخ شیعه نیستند.
کسانی که این مطالب را جعل می کنند یا جاهلند یا دروغگوهای حرفه ای هستند و از تولید این اکاذیب اهداف خطرناکی همچون بدنام کردن شیعه و سرگرم کردن شیعیان به جعلیات و خرافات دارند.
در هر حال ما به هیچ وجه مجاز به نشر چنین مطالبی نیستیم زیرا مصداق «دروغ بستن به معصومان(ع)» ، نشر اکاذیب و تخریب وجهه تشیع است.
اینگونه مطالب شبیه ساخته های علی اللهی ها یا نُصَیریه و برخی از صوفیه است و ربطی به مکتب تشیع و احادیث اهل بیت علیهم السلام ندارد. گفتنی است علی اللهی ها و نُصَیریه(علویهای سوریه و ترکیه) عقاید انحرافی همچون تناسخ و حلول دارند و امیرالمومنین(صلوات الله علیه) را تقریبا دارای الوهیت و خدایی می دانند. نُصیریها فرقه ای منحرف بودند که در زمان غیبت صغری از شیعه جدا شدند و به مخالفت با نواب اربعه(چهار نایب خاص) پرداختند. پیشوای آنان که محمد بن نُصَیر نمیری بصری نام دارد ادعای بابیت کرد و انحرافات اخلاقی شدیدی داشت تا جایی که توقیعی از جانب امام(ع) در لعن وی صادر شد.
#یاعلی #حدیث #معراج
عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
لینک عضویت گروه در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
هدایت شده از غلوپژوهی | یادداشتهای حدیثی و رجالی
⚠️ کاستیهای رایج برخی مقالات مرتبط با راویان متهم به غلو
شاید 15 سال پیش تحقیق در مورد متهمان به غلو بدون استفاده از امکانات نرمافزاری برای مطالعه همه روایات راوی، و یا بدون توجه به دسترسیهای جدید به منابع خاص غالیان عجیب نبود (هرچند همان موقع نرمافزارهایی بود، و هم آثاری چون الاعیاد، الهفت و کتاب المجموع نشر یافته بود.) ولی با دسترسیهای گسترده امروز، قضاوتهای خوشبینانه، بیتوجه به قرائن نویافته غلوپژوهی سزاوار مقالات علمی در این زمینه نیست. نمونهای از مقالات تازه نشر که هیچ از منابع غالیان نگفتهاند:
- «پذیرفتنی یا نپذیرفتنی بودن غلو صالح بن سهل»، موسوی، میرصفی، علوم حدیث ش98، 1399ش
- «نقد و بررسی دیدگاه نجاشی درباره عبدالله بن قاسم حضرمی»، موسوی، نجفی، اعتبارسنجی، ش3، 1399ش
- «شخصیتِ رجالی فزاری»، موحدی، حشمت پور، علوم حديث ش96، 1399ش
مثلاً مقاله اول به اتکای روایتی از خود راوی با ژانری رایج در میان متهمان به غلو، مدعی شده که راوی از غلو توبه کرده، و سلامت روایاتش بدین جهت است؛
و یا مقاله دوم فراوانیِ روایاتِ راوی از امام صادق ع و روایات نکردنش از امام کاظم ع در منابع امامی را شاهد این گرفته که انحراف راوی متعلق به دوره امام کاظم بوده است، و لذا دیگر امامیه از او روایت نکردهاند. غافل از آنکه این حالِ بسیاری از متهمان و غیر متهمان است که با وجود درک ائمه بعدی ع چندان روایتی از ایشان ندارند. و بلکه غالیانی مانند نصیریه هم روایاتی از بعد از امام کاظم ع نقل نکردهاند.
و کمی قبلتر هم مقالات بسیاری با این کاستی مواجهند؛ مانند مقالات پرتعداد در مورد محمد بن سنان (مثلاً از آقایان ستوده، جباری و...). هرچند دربرابر کسانی فحص جامعتری داشتهاند (مانند آقای حمید باقری).
🔺چند پیشنهاد در راستای ارتقای این دست از رجالپژوهیها
1- سزاوار است محققان فحص خود را به منابع اصلی امامیه محدود نکنند. گزینش فقها و محدثان بهنام امامی از اخبار راوی لزوماً نگاهی جامع در مورد راوی به دست نمیدهد. ضروری است اخبار راوی در منابع فرق دیگر (در اینجا خاصه غالیان) و منابع متساهلتر امامی نیز بررسی شود.
2- تلاش شود به جای نگاه اصولی به آرای رجالیان متقدم، در هر مورد به تفصیل از زمینههای تاریخی قضاوتها بحث شود، و تحلیلهای غیرمستند متأخرانی چون مجلسی اول، وحید بهبهانی و مامقانی که دسترسیهای امروز را نداشتند، مسلم انگاشته نشود.
3- در بررسی روایات راوی هم به بررسی تطبیقی متون روایات راوی با دیگر راویان توجه شود، و نقد مضمونی هم ناظر به پیچیدگیهای عقاید فرقه مورد نظر صورت گیرد.
به عنوان نمونه، در مورد غالیان باید در نظر داشت صرف گستردگی روایات همسو با امامیه، غلو راوی را نفی نمیکند. به چند محور اشاره میکنیم:
- استنادات غالیان به آیات و اخبار توحیدی بر الوهیت امیرالمؤمنین ع
از مطالبی که وجودش در کتب نصیریان و غالیان گاهی ناهمسو با اعتقاد به الوهیت امیرالمؤمنین ع تلقی شده، روایات و خطب توحیدی کتب نصیریان است. البته چنین برداشت ابتدایی ظاهری از اخبار و خطب توحیدی و تلقی جمعناپذیری آن با غلو غریب نمینماید. اما با این همه، غالیان حتی برای همین اخبار و خطب مخالف با غلو نیز تفسیری کاملاً غالیانه به دست دادهاند، و آن اعتقاد توحید امیر المؤمنین بالألوهية است. این در میان نصیریان بسیار رایج است.
- توجه به اخبار ضد اباحی نزد غالیان اباحی
برخی میپندارند که اباحی بودن برخی از سران غلو یا متهمان به غلو با عمل نسبی ایشان به برخی از مظاهر فقه و یا نقل برخی از مباحث فقهی قابل جمع نیست. در برابر باید گفت از اساس اباحیگری سران فرَق اباحی اسلامی عموماً به شکل اباحه کامل ظهور نداشته است. عالمان سلف هم در نسبت اباحه به این سران چنین ادعایی نداشتهاند که غالیان در فضای عمومی اسلامی به فسق و فجور علنی و ترک واجبات میپرداختهاند. (نمونه: کشی، 539)
باید دانست در کتب نصیری حقائق اسرار، الرسالة المصریة، دیوان خصیبی و… در عین اباحیگری و تجویز صریح شرب خمر، شطرنج، غنا و… دعوی زهد و تقوا و تأکید شدید بر تقیه در اباحه نیز مطرح میشود. اباحیگری جمعی از غالیان و صوفیان آن قدر شدید است که گاه اعتراض شدید برخی از هممذهبان اهل اباحه را بر میانگیخته است، و برخی غالیان بر فرق اباحیتر خرده میگرفتند.
- رد و لعن برخی از سران غلو
گرچه برخی از متاخران امامی رد راوی بر برخی غلات را شاهد نادرستی اتهام غلو میگیرند. اما امروزه شواهد بسیاری در دست داریم که غالیان بیش از همه بر منازعات میان خود تاکید داشته، و از دیگر منازعان غالی و البته از امامیه بیشتر برائت جستهاند. چنانکه مثلاً خصیبی فراوان سران اسحاقیه و مخمسه را لعن میکند.
🎁دهها شاهد نکات اخیر را به تفصیل در کتاب در دست نشر نصیریه گرد آوردهام (اکبری، 1400، بخش3-2-2، 3-5-2، 3-6-3 تا 3-6-5).
@Gholow
ازدواج و طلاق های امام حسن ع - 1.mp3
5.23M
حقایق ناگفته درباره ازدواج و طلاق های امام حسن علیه السلام
آیا امام حسن (ع) مطلاق یا طلّاق بودند و امیرالمؤمنین (ع) از همسر دادن به او نهی کردند؟
بخش اول - 9 دقیقه
#اهل_بیت (ع) #امام_حسن (ع) #تعدد_زوجات #سیره #ازدواج #تاریخ
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
ازدواج و طلاق های امام حسن ع - 2.mp3
3.16M
حقایق ناگفته درباره ازدواج و طلاق های امام حسن علیه السلام
آیا امام حسن (ع) مطلاق یا طلّاق بودند و امیرالمؤمنین (ع) از همسر دادن به او نهی کردند؟
بخش دوم - 6 دقیقه
منشأ روایات اغراق آمیز درباره آمار ازدواج و طلاقهای امام مجتبی (ع) چیست؟ انگیزه و نقش بنی عباس چه بوده است؟
#اهل_بیت (ع) #امام_حسن (ع) #تعدد_زوجات #طلاق #ازدواج #تاریخ
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
ازدواج های امام حسن ع و پیامبر ص - 3.mp3
4.19M
ناگفته ها درباره ازدواج های امام حسن علیه السلام + ازدواجهای حضرت محمد (ص)
منشأ روایات اغراق آمیز درباره آمار ازدواج و طلاقهای امام مجتبی (ع) چیست؟ انگیزه و نقش بنی عباس چه بوده است؟
بخش سوم - 8 دقیقه
آمارهای کتب تاریخی و روایی (مثلا درباره بنی قریظه) تا چه حد صحت دارند؟
تعداد همسران پیامبر (ص) چقدر بوده؟ ماجرای «زنان موهوبه»(ازدواجهای تشریفاتی و صوری) چه بوده است؟
آیا پیامبر اکرم (ص) هیچگاه صیغه (ازدواج موقت) کرده اند؟
ماجرای ازدواج رسول خدا (ص) با عایشه چه بوده است؟
آیا همه روایات کتاب کافی کلینی (ره) کاملا صحیح هستند؟
#سیره #امام_حسن (ع) #تعدد_زوجات #طلاق #ازدواج #تاریخ
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
مجازات تهمت زننده
با سند صحیح از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند:
مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً بِما لَيْسَ فِيهِ بَعَثَهُ اللَّهُ فِي طِينَةِ خَبَالٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ»
قُلْتُ وَ مَا طِينَةُ الخَبَالٍ؟
قَالَ: « صَدِيدٌ يَخْرُجُ مِنْ فُرُوجِ المومِساتِ»
ترجمه:
هرکس به مرد یا زن مؤمنی تهمتی بزند و نسبتی بدهد که در او نباشد، خداوند او را در طینت خَبال(باتلاق تباهی در قیامت) بر می انگیزد تا از عهده ادعایش بیرون آید(ادعایش را ثابت کند یا جبران کند یا عذر موجهی برای این تهمت بیاورد که نخواهد توانست بیاورد)
راوی پرسید: «طینت خَبال» چیست؟
امام (ع) فرمود: «خونابه و کثافاتی که (در قیامت)از فرج زناکاران خارج می شود»
علامه مجلسی (ره) تصریح کرده اند که سند این حدیث، صحیح است.
منابع:
1 - الكافي(چاپ الاسلامية)، کلینی، ج 2، ص 357 ، حدیث پنجم
2 - المحاسن، البرقي، ج 1، ص 102
3 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شيخ صدوق ، ج1 ، ص 240 (باب عقاب من بهت مؤمنا ...)
4 - مرآة العقول، مجلسی، ج 10، ص 434
#تهمت #بهتان #جهنم
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
پرسش:
آیا روایتی که می گوید شب بیست و هفتم ماه رمضان از شبهای قدر است از نظر شیعه معتبر است ؟
آیا دعای روز 27 رمضان دلیل بر این مطلب است؟
پاسخ:
1 - عبارت «لیلة القدر» در قرآن، صرفاً به یک شب به عنوان شب قدر اشاره دارد زیرا حرف «ة» در آخر کلمه «لیلة» بر عدد یک دلالت می کند.
2- شبهای نوزدهم و تمام ده شب آخر ماه رمضان، «شبهای اِحیا» هستند یعنی بیداری در آنها برای عبادت و راز و نیاز، توصیه شده است.
بنابراین «شبهای احیا» چند شب هستند که شامل هر شبی که بیداری برای عبادت در آن توصیه شده است می شود اما «شب قدر» فقط اشاره به یک شب خاص از این شبهای احیاست. اینکه امروزه رسانه ها یا برخی از علما از عبارت «شبهای قدر» استفاده می کنند مقصودشان «شب های احیا» است ولی با ادبیات عامیانه و غیردقیق بیان می شود.
3 - شیعیان به پیروی از احادیث متعدد و معتبری که از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) به آنها رسیده معتقدند شب قدر، یکی از دو شبِ 21 و 23 است بنابراین شب زنده داری و احیای این دو شب را بسیار مهمتر از سایر شبهای احیا می دانند. البته احتمالِ قدر بودنِ شب 23 بسیار قویتر است.
4 - روایتی که می گوید شب 27 ماه رمضان، شب قدر است عموما از سوی راویان اهل سنت نقل شده و برخی از شیعیان نیز تحت تاثیر قرار گرفته اند در حالی که با آنچه علمای حدیث شیعه با سندهای معتبر از معصومان (ع) نقل کرده اند تعارض دارد.
به هرحال بسیاری از اهل سنت در کشورهای اهل سنت با این تصوّر که شب قدر همان شب 27 ماه رمضان است آن را بیدار می مانند و عبادت می کنند.
5- دعای روز بیست هفتم که میگوید: «اللهم ارزقنی فیه فضل لیلة القدر» (خدایا فضیلت شب قدر را در آن نصیبم فرما) با سند معتبری از معصومان (ع) نقل نشده بلکه از ابتکارات ذوقیِ یکی از راویان است که تا حدی رویکرد و ادبیات صوفیانه داشته و برای هر یک از روزهای ماه مبارک، یک دعای یک سطری ساخته و مدعی شده که این دعاها از ابن عباس از رسول الله (ص) نقل شده اند.
بعدها همین دعای ساختگی به دست سید بن طاوس (ره)(قرن هفتم) و مرحوم کفعمی(حدود سال 900) رسید و این دو بزرگوار از زیبایی ادبیِ آن خوششان آمد و آن را در کتابهای خود نقل کردند. سپس مجلسی(اوایل قرن دوازده) در بحارالانوار و زادالمعاد و حاج شیخ عباس قمی(قرن چهارده) در کتاب مفاتیح الجنان، همین دعا را نقل کردند.
با اینهمه علامه مجلسی تصریح کرده که این دعا را معتبر نمیداند و معتقد است دعای «اللهم ارزقنی فیه فضل لیلة القدر» طبق عقاید شیعه با بیست و سوم ماه رمضان تناسب دارد نه روز بیست و هفتم.
تبصره:
دعای شریف «یا علی یا عظیم انت الرب العظیم ....» که در ماه رمضان خوانده می شود در کتب معتبر و قدیمی حدیث شیعه نقل شده و منسوب به معصومان (ع) است و نباید با دعای مورد بحث ما اشتباه گرفته شود.
عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال:👇
https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
هشدار آیت الله خامنه ای درباره بحثهای عامیانه و جاهلانه در تطبیق روایات علائم ظهور بر اشخاص.mp3
2.69M
هشدارهای بسیار جالب آیت الله خامنه ای درباره علایم ظهور مهدی (عج) و موضوع تشرف به محضر امام زمان (عج) و ضرورت پرهیز از بحث های عامیانه و غیرتخصصی درباره روایات آخرالزمانی و علامات ظهور مهدی (عج) و پیشگویی ها و تطبیق ها و توقیت ها
پیشنهاد می شود این صوت را تا آخر بشنوید
#ظهور #مهدویت #آخرالزمان #تشرف
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدارهای بسیار جالب آیت الله خامنه ای درباره علایم ظهور مهدی (عج) و موضوع تشرف به محضر امام زمان (عج) و ضرورت پرهیز از بحث های عامیانه و غیرتخصصی درباره روایات آخرالزمانی و علامات ظهور مهدی (عج) و پیشگویی ها و تطبیق ها و توقیت ها
#فیلم
#ظهور #مهدویت #آخرالزمان #تشرف
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
نگاهی به تاریخچه و سند دعای ندبه
دعای ندبه در گذر تاریخ
از بین کتابهایی که نسخه های آنها در دسترس است قدیمی ترین کتابی که دعای ندبه را نقل کرده است کتاب المزار تالیف یکی از علمای اواخر قرن 6 و اوایل قرن 7 به نام محمد بن جعفر مشهدی است که سال وفاتش باید بین 605 تا 630 هـ باشد. کتاب المزار او در موضوع زیارتنامه ها است. وی دعای ندبه را از کتاب ابن ابی قرة که از علما و افراد مورد وثوق در اوایل قرن 5 است گرفته است.
سید علی بن طاوس (متوفای 664هـ) نیز در آثار مختلف خود دعای ندبه را نقل کرده است. ممکن است او این دعا را از کتاب مزار محمد بن جعفر مشهدی گرفته باشد. ولی این احتمال نیز هست که مستقیما به کتاب ابن ابی قرة دسترسی داشته و از آن نقل کرده باشد.
بنابراین این دعا در اوایل قرن 5 در کتاب ابن ابی قرة – که متاسفانه امروزه نسخه خطی از آن در دسترس نیست- وجود داشته است. درباره ابن ابی قرة باید بدانیم که از استادان نجاشی (رجال شناس طراز اول شیعه) به شمار می رود و نجاشی درباره اش گفته است که او از استادان حدیث و روایت بسیار شنیده بود و مورد اعتماد و ثقه بود و کتابهایی تالیف کرده است از جمله کتاب «عمل الجمعة»( درباره مستحبات روز جمعه) و کتاب «عمل الشهور» ( مستحبات ماههای سال) و کتاب «التهجد».
ابن ابی قرة نیز دعای ندبه را از کتاب محمد بن حسین بن سفیان بزوفری گرفته است. محمد بن حسین بن سفیان بزوفری معاصر صدوق (متوفای 381هـ) است. هیچ مطلب منفی درباره وی در کتب رجال گزارش نشده است بلکه نقاط قوتی دارد از جمله اینکه شیخ مفید و غضائری که هر دو از علمای طراز اول اواخر قرن 4 و اوایل قرن 5 هستند مستقیما از او حدیث شنیده و نقل کرده اند. طبق اسانید روایات أمالی شیخ طوسی ، شیخ مفید هنگام نقل از وی پس ذکر نامش «رحمه الله» می گفت که این می تواند حاکی از علاقه شیخ مفید به بزوفری باشد. پدر وی نیز از راویان حدیث بوده و مورد اعتماد و ثقه معرفی شده است و شیخ مفید از او نیز نقل کرده است. چون معاصر صدوق است پس به عصر غیبت صغری نزدیک است و قاعدتا از توقیعات شریفه یا با واسطه از یکی از نواب خاص نقل می کند.
بنابراین دعای ندبه از مواریث قدیمی شیعه به شمار می رود زیرا در آثار حدیثی و دعایی قرن چهارم (اندکی پس از پایان غیبت صغری) وجود داشته و از جهاتی وضعیتش بسیار بهتر از برخی دعاهای دیگر است و نمیتوان گفت کسی آن را در قرنهای اخیر یا در عصر صفوی جعل کرده است.
دعای ندبه را چه کسی إنشاء کرده است؟
شاید کسانی بگویند که دعای ندبه از معصوم نرسیده و مأثور نیست اما در پاسخ باید گفت چنین احتمالی ضعیف است زیرا بزوفری در کتب دعا هنگام نقل آن گفته است که «این دعا برای صاحب الزمان -صلوات الله علیه و عجّلَ فرجه و فرجنا بِه - است و در چهار عید (جمعه ، عید فطر ، عید قربان و عید غدیر) استحباب دارد» ظاهر این جمله اینست که این دعا از سوی معصوم (ع) توصیه شده است وگرنه معنا ندارد از واژه «استحباب» استفاده کند.
با توجه به عصر زندگی بزوفری باید بگوییم به احتمال قوی از ناحیه مقدسه خود امام زمان(عج) توسط یکی از نواب خاص به شیعیان توصیه شده است. دیدگاه مصحح کتاب مزار مشهدی نیز همین است ولی نقل می کند که مجلسی در زاد المعاد، این دعا را به امام صادق (ع) نسبت داده است. به نظر می رسد اینکه مجلسی گمان کرده این دعا از امام صادق (ع) است بخاطر آنست که ابن طاوس در إقبال الأعمال پس از دعای ندبه دعایی مختصر از امام صادق (ع) نقل کرده و خواندنِ آن پس از دعای ندبه را توصیه نموده است. هر یک از این دو دیدگاه صحیح باشد دعای ندبه مورد توصیه معصوم(ع) به شمار می رود.
چکیده :
دعای ندبه یکی از دعاهای منسوب به معصومان (ع) و از قدیمی ترین ادعیه شیعه است و عموم علما از قرن 4 تاکنون آن را معتبر دانسته اند.
برخی از منابع موجود که دعای ندبه را نقل کرده اند :
المزار محمد بن جعفر مشهدی متوفای حدود 610
إقبال الاعمال ابن طاوس متوفای 664 هـ
جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع ابن طاوس متوفای 664هـ
مصباح الزائر ابن طاوس ابن طاوس مئتوفای 664 هـ
بحار الأنوار مجلسی متوفای 1110 هـ
تحفة الزائر مجلسی متوفای 1110 هـ
مفاتیح الجنان اثر شیخ عباس قمی
مفاتیح نوین ناصر مکارم شیرازی (معاصر)
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0
#سیره_ائمه
#سیره_امام_حسن_مجتبی
#سخنرانی_علامه_عسکری
🔶 اگر امام حسن(ع) صلح نمیکرد چه میشد؟🔶
اگر امام حسن صلح نمیکرد، معاویه میآمد کوفه را فتح میکرد، آن چه را میخواست قتل عام میکرد و میگفت: اینها قتله [قاتلان] عثمان هستند، آنهایی که باید بمانند، روایاتی که در فضائل حضرت امیر (ع) و اهل بیت (ع) است و تا امروز در صحاح و مسانید هست، آنها قتل عام میشدند، در این جنگ فرهنگی، ارتش امام حسن(ع)، ارتش پیامبر (ص) کشته میشدند، به نام چه؟ [خونخواهی عثمان]، حجر بن عدی بعد از صلح بر امام حسن(ع) وارد شد، به قدری پریشان است، گفت... (الله اکبر [الآن] میگویم چه گفت) گفت: «السلام علیک یا مُذِل المؤمنین» حضرت گفت: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «به خدا قسم حب شما مرا واداشت بر این حرف»، گفت: «برای حفظ تو این کار را کردم. برای حفظ شما [شیعیان]» [امام حسن] صریح [میگوید]. این یک حرف امام حسن است که میگوید من اگر صلح نمیکردم، [معاویه] میآمد، به نام این که اینها قاتلان عثمان هستند همه اینها را میکشت، یک خطبه نهجالبلاغه امروز در دست ما نبود. یکی از آن روایتهایی که در صحاح و سنن و مسانید هست در دست ما نبود، اصل ظریف در دست ما نبود، سیره علی(ع) در دست ما نبود، سیره صحیح پیامبر در دست ما نبود، تفسیرهای صحیح قرآن در دست ما نبود، همه را اینهایی که امام حسن(ع) نگاه داشت به ما رساندند. این یکی از اسرار صلح امام حسن(ع) است. یکی دیگر: شما لابد شنیدهاید، قطعا شنیدهاید. همهمان شنیدهایم. وقتی که زینب را به اسیری بردند... (الله اکبر... الله اکبر... دختر پیامبر را)، در مجلس یزید، به یزید خطاب کرد: «یابن الطلقاء» گفت: «تو پسر آزاد کرده جّد من هستی»، چون پیامبر وقتی فتح مکه را کرد گفت: «اذهبوا فانتم الطلقاء» آزاد کرده پیامبر هستند، پس حضرت زینب به یزید میفرماید، آزاد کرده ما هستید، حضرت [امام حسن (ع)] فرمود: اگر من صلح نمیکردم، [معاویه] میآمد مرا میگرفت و آزاد میکرد... «فأکون... (این لفظ امام حسن است، گوش کنید)... فأکون سُبّة علیٰ رقاب بنی هاشم أبد الدّهر.» تا آخر روزگار بنی امیه میگفتند که امام حسن و امام حسین(ع) آزاد کرده معاویه هستند. نه این که نمیکشت، بعد میکشت. ولی اول آزاد میکرد، اینها را داشته باشید هنوز هم، باز حرف داریم، [امام حسن (ع)] صلح کرد. [حضرت] در صلح نامه نوشت... یکی از چیزها این بود که امام حسن و امام حسین(ع) نزد او شهادت نمیدادند، یعنی خلافتش را قبول نداشتند. معنایش این است. این یک، [دیگر این که] خراج داراب جرد (داراب جرد را با جنگ نگرفته بودند. لذا وارد فَیء بود) در صلح آمده که خراج داراب جرد را باید بدهد به فرزندان آنهایی که در رکاب حضرت امیر در جمل و صفین کشته شدند. [همان] ایتام را. این یکی از شرطها بود. شرط دیگر، کسی را بعد از خودش خلیفه نکند، کار مسلمانها به خود مسلمانها واگذار شود. اینها را همه نوشته، [معاویه] همه را امضا کرد و داد. [معاویه] آمد در نُخَیله بالای منبر رفت. اولاً که حضرت امیر را لعن کرد، حضرت امام حسن(ع) گفت که «من حسنم، مادرم فاطمه است، جّدهام خدیجه است، جّدم رسول خداست. تو مادرت هند جگرخوار است، پدرت ابوسفیان است... «لعن الله الأمنا حسبا [خدا از میان ما آن کسی را که حسب پستتری دارد لعنت کند]»، همه اهل مسجد گفتند که: «آمین». هر که از ما حسبش پستتر باشد لعنت بر او. این یک حرفی بینشان رد و بدل شد، حالا [در این جا] امام حسن (ع) نشسته و معاویه بر بالای منبر [بود]، بعد گفت که: «ألا و إنّ الحسنَ بن علي قد اشترطَ عليّ شروطاً، كلها تحت قَدَمَيَّ هاتين» [حسن بن علی] شرطهایی با من کرد، همهاش زیر دو پای من است. خودش را معرفی کرد. این یک. بالاتر از این [هم] هست، گفت:«إنّي ما قاتَلتکم لِتُصَلّوا و لا لِتَصوموا...» من با شماها ای اهل کوفه جنگ نکردم که نماز بخوانید [و روزه بگیرید]، شما این کار را میکنید. «... و أنّما قاتَلتُکُم لِأتأمَّرَ عَلَيْكُم» من با شما جنگ صفین و همه اینها [کردم] برای این که بر شما حاکم بشوم. پس حضرت امام حسن(ع) کاری کرد معاویه خودش را لخت نشان مردم داد تا به امروز. این بعضی از آثار صلح امام حسن(ع) است. پس اگر این صلح نبود کربلا هم نبود. حضرت سیدالشهداء را هم میکشت، کربلا هم نمیشد. پس این بعضی از آثار صلح امام حسن (ع) است.
✅ جهت استماع به صوت سخنرانی علامه به آدرس زیر رجوع کنید👇
🌍 https://alaskari.org/fa/سخنرانی%e2%80%8cهای-علامه-عسکری/اگر-امام-حسن-ع-صلح-نمیکرد-چه-میشد؟/
.
🔶 @alaskari_farsi
🔶 @alaskari_farsi
فاصله گذاری با سگ
محدثان شیعه با سند معتبر نقل کرده اند:
امام صادق (ع) در پاسخ این پرسش که «اگر سگ با بدن انسان برخورد کند چه حکمی دارد؟»، فرمود:
«يَغْسِلُ الْمَكَانَ الَّذِي أَصَابَهُ»
ترجمه:
«(انسان باید) مکانی که با آن برخورد کرده را بشوید»
منبع:
کلینی، الکافی(چاپ الاسلامیه)، ج 3، ص: 60
شیخ طوسی، الاستبصار، ج 1، ص: 90
مجلسی، مرآة العقول، ج 13، ص: 69
مجلسی، ملاذ الأخیار، ج 2، ص: 369
توضیح:
1 - فقها با قرار دادن این حدیث در کنار احادیث متعدد دیگر نتیجه گرفته اند که این حکم مربوط به مواردی است که تماس بین انسان و سگ همراه با رطوبتِ سرایت کننده باشد.
2 - نجس دانستنِ سگ به معنای آزار حیوانات نیست بلکه به معنای رعایت فاصله با این حیوان است که تأثیرات مادی، معنوی و بهداشتی دارد.
3 - فتوای نجس دانستنِ سگ منحصر به علمای شیعه نیست بلکه عموم علمای اهل سنت نیز از قدیم با استناد به احادیث پیامبر (ص) همین فتوا را بیان کرده اند.
#سگ_گردانی #نجس_انگاری #حقوق_حیوانات
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/Bey1d0OTb0SEA6CVUpVMs0