eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
311 دنبال‌کننده
11 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این جسم روی خاک علمدار بوده است این یل شبیه حیدر کرار بوده است دستی که بهر جرعه ی آبی قلم شده حسرت نشین لحظه پیکار بوده است هم قوت دل حرم زینبین بود هم بین خیمه ماه شب تار بوده است در راه حفظ مشک برای دل رباب هر تیر آمده است خریدار بوده است این جسم بی رمق که از او دست شسته اند وقتی که دست داشت مرا یار بوده است بر روی سینه ی که نشستید، بنگرید این جسم روی خاک، علمدار بوده است @sher_alghoth
میان معرکه بی حد اذیتش کردند امام بود ولی هتک حرمتش کردند چه میهمان عزیزی، برای کشتن او به سنگ و نیزه و شمشیر دعوتش کردند شلوغ شد ته گودال، کوفی و شامی به قصد قربت، با هم زیارتش کردند چه سخت بود، بمیرم، چقدر طول کشید حرامیان چقَدَر دیر راحتش کردند به خیمه ها ش رسیدند، قبل کشتن او هنوز جان به تنش بود غارتش کردند یکی عبا، یکی عمامه، ديگري انگشت به قتلگاه نشستند و قسمتش کردند @sher_alghoth
خواب دیدم برادرم افتاد بین گودال و دست و پا می زد یک نفر سنگ داشت در دامن سنگهایی که بی هوا می زد هر کسی هرچه داشت می انداخت سمت گودال، سمت پیکر او پیر مردی به قصد قربت داشت به تنی خسته با عصا می زد دست خود را گرفت بر پهلو بین گودال مادری افتاد بدن بی سری ته گودال مادر خویش را صدا می زد ساعتی بعد خیمه ها می سوخت زجر ِ ملعون به جانمان افتاد گوشواره ز گوشها می برد همه را بین خیمه ها می زد @sher_alghoth
بعد قتل تو همه سمت حرم ریخته اند عده ای چشم چران، دور و برم ریخته اند دختران تو همه دور و برم جمع شدند دشمنان تو همه روی سرم ریخته اند آتش افتاد به دامان یتیمان ِ تو و آتش انگار به روی جگرم ریخته اند نا ندارم که به پیش سر تو برخیزم کعب نی خورده ام و بال و پرم ریخته اند غیرت الله جسارت به حریمت کردند بعد قتل تو همه سمت حرم ریخته اند @sher_alghoth
بعد ِ عباس، خواهرم زینب! زینت از دست و گوشها کم کن دشمنان ِ تو چشم ناپاکند گره ی معجرت رو محکم کن @sher_alghoth
آه ، ای بی کفنِ کرببلا وای‌حسین تنت اینجاست سرت رفته کجا وای‌حسین خاک عالم به سرم خاک نکردند تو را خاک آلود تنت گشته رها وای‌حسین آنقدر  دور تو شمشیر و سنان ریخته است شده گودال تو چون کوه منا وای‌حسین پدرت از زرهِ قیمتی عَمْر گذشت از لباست نگذشتند چرا وای‌حسین چادر سوخته ای دارم اگر بگذارند میکشم بر تن تو جای عبا وای‌حسین روز جمعه نه ، تو را روز دوشنبه کشتند قاتل مادرمان کشت تو را وای‌حسین هرکجا مادر تو بوسه زده نیزه زدند جایی یک بوسه نداری به خدا وای‌حسین قطعه قطعه شدی و بعد از آن ذبح شدی قتلِ صبرت به خدا کُشت مرا وای‌حسین تو کریمی غم انگشتریت را نخورم بگو انگشت تو افتاده کجا وای‌حسین من که یک عمر فقط با تو سفر می رفتم حال با شمر روم شام بلا وای‌حسین کعب نی میخورم اما چه کنم این نامرد؟ بین مردم نبرد اسم مرا وای‌حسین روی نی حرف بزن ، آیه بخوان ، کاری کن نشود خواهرت انگشت‌نما وای‌حسین @sher_alghoth
تیغِ ناموزون در آن دشتِ نبرد شاه‌بیت عشق را تقطیع کرد "حا" به روی نیزه‌ها استاده بود "سین" و "یا" و "نون" به خاک افتاده بود @sher_alghoth
شبِ این قافله بی تو سخت گذشت جنگِ با حرمله بی تو سخت گذشت بین دشمن سوار ناقه شدم خیلی این مرحله بی تو سخت گذشت مُردَم از تب بی تو خیلی سخت گذشت جانِ زینب بی تو خیلی سخت گذشت سیلی و آتیش و تازیانه ها... اولین شب بی تو خیلی سخت گذشت رو خاکه  برهنه پیکرت حسین الهی بمیره خواهرت حسین سر تو که روی نیزه ها زدن افتاد از رو ناقه دخترت حسین میدونی که خیلی دلخونم حسین میدونی به لب رسید جونم حسین با اینا که کشتنت، برم سفر؟ من بدون تو نمیتونم حسین بعد تو پشت و پناه ما کیه سر و کار دختر تو با کیه تو که شیرخواره اتو خاک کرده بودی پس سرِ کوچیک، رو نی برا کیه بی تو زینب تو بی پناه میره با کتک از دلِ قتلگاه میره چشماتو ببند رو نیزه نبینی شمر کنار خواهر تو راه میره @sher_alghoth
واقعا سخت است بی‌محرم سفر کردن حسین بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين واقعا سخت است با راسی کنار محملت از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین واقعا سخت است درتشت زری با خیزران لعل لب‌های کسی زیر و زبر کردن حسین @sher_alghoth
آن روز پرعذاب زیادم نمی رود فریاد آب آب زیادم نمی رود جسم حسین بی سروعریان به روی خاک درزیر آفتاب زیادم نمی رود  تیرسه شعبه وگلوی طفل شیرخوار بی تابی رباب زیادم نمی رود  معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و  رخساربی نقاب  زیادم نمی رود رگهای پاره پاره و فریاد شیعتی  از حنجر کباب زیادم نمی رود  چشمان ... و قامت ناموس ذوالجلال  در مجلس شراب زیادم نمی رود  @sher_alghoth
دید زینب عصر عاشورا سر و سامان ندارد یاوری دیگر بغیر از خالق سبحان ندارد یک طرف آتش فشانی یک طرف بی خانمانی هیچ دلسوزی بغیر از آتش سوزان ندارد خواست پهلوی برادر زینب مضطر بماند دید ماندن اندر این دشت بلا امکان ندارد دید اطفال برادر را به صحراها فراری طاقت جمع آوری بر خاطر طفلان ندارد کرد با حسرت نگاهی در گلستان شهادت دید گلزار رسالت جز گل هجران ندارد یک زن بیچاره با این داغ بنیانسوز خونین چاره ای دیگر بغیراز ناله و افغان ندارد میزبان سیراب مهمان تشنه لب زانصاف دور است هر خبیث النفس ملعون قابل مهمان ندارد شرح حالی بشنوید از اهل بیت ما ولیکن شرح احوال عیالات حسین ایان ندارد شاه دین آورد طفل شیر خوارش را به میدان گرچه می دانست اصغر طاقت میدان ندارد شرح حال کربلا را " ساعیا " بگذار و بگذر تا قیامت شرح حال کربلا ایان ندارد @sher_alghoth
"ای یک‌شبه هلال! چه زیبا نشسته‌ای!" ماه منیّ و انجمن‌آرا نشسته‌ای طوبی و سدره بر قد تو رشک می‌برند از بس که سروقامت و رعنا نشسته‌ای پژمردگی به گلشن تو ره نمی‌برد بر چوب خشک نیز شکوفا نشسته‌ای با دیدن سر تو شکیبم ز دست رفت تو روی پا هنوز و شکیبا نشسته‌ای؟! چشمان خیس ما عطش دیدن تو داشت در پیش تشنگان چه گوارا نشسته‌ای! دستان کودکانه‌ی طفلت نمی‌رسد افسوس می‌خورد که چه بالا نشسته‌ای موسای نخل نیزه! مسیح دیار دیر! آخر برای تشت که یحیی نشسته‌ای؟ بر صفحه‌ی جبین تو کوفی چه خط نوشت؟ کاینسان شکسته‌ایّ و معلّا نشسته‌ای دیگر مگیر از سر ما سایه را، حسین! اکنون که نزد زینب کبری نشسته‌ای ●مصراع اوّل از @sher_alghoth