eitaa logo
شعر مذهبی شاعران الغوث
328 دنبال‌کننده
17 عکس
3 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 🌺 قلم که در دستم پای راستین دارد سرِ ستایش مولی الموحّدین دارد به حُرمت قدمش کعبه را شرف بخشید شرافتی که مکان دارد، از مکین دارد خدای ماست علی؟ نه؛ خدانماست علی همان که مثل خدا نام دل‌نشین دارد «تبارک‌الله» از این رو به خویش گفته خدا که خلق مثل تویی _ الحق _ «آفرین» دارد عجیب نیست که دیده تو را نبی در عرش مگر به جز تو خداوند، هم‌نشین دارد؟ چنان به درّ نجف داده‌ای شرف که به کف ز خاک تربت تو هر مَلک، نگین دارد از آن زمان که مرا بر گرفته‌ای از خاک هنوز سایه‌ی من، ناز بر زمین دارد چهار فصلِ ضریحت پُر است از انگور که روز و شب، همه‌ی سال، خوشه‌چین دارد به خوشه‌ها که رسیدی فقط ببوی و برو هزار زائر لب‌تشنه در کمین دارد چنان به هم زده‌ای کار طبع خلقت را که قهوه‌های نجف، مزّه‌ی دهین دارد + به حکم اشهد "انّ علی ولیّ الله" اذان شیعه فقط رنگ و بوی دین دارد شراب عشق علیّ و شرار بغض عمر خوشا به حال کسی که هم آن، هم این دارد تخلّص شعرای تو، جمع اضداد است وگرنه جز تو چه کس و دارد؟ چقدر شوق، دل تو، ای اوّلین خورشید! برای دیدن خورشید آخرین دارد! @sher_alghoth
شب گذشت و ماه رفت اما نیامد ماه من جمعه ها رفت و نیامد جمعه دلخواه من آه عاشق در فراق یار بی تاثیر نیست داد اهل آسمانها را در آورد آه من کاش می شد تا به قدر قدمت این غم گریست وای از عمر کم از این فرصت کوتاه من خواستم راهی به سوی خیمه اش پیدا کنم در بیاباتها اگر افتاد گاهی راه من من چه کردم غیبتش اینقدر طولانی شده من چه کردم ای ضمیر نا خودِ آگاه من اشک جای او سحرها میهمان من شده بیت الاحزان فراق اوست خلوتگاه من @sher_alghoth
سلام بر تو که خورشید عالم افروزی که مثل روز تو هرگز نیامده روزی کسی که خلعت خدمت به تو نصیبش شد ردای سلطنتش را به حشر میدوزی نمی خورد به خدا لحظه ای غم نان را کسی که بر سر خوان تو می خورد روزی هنوز داغ غم کهنه پیرهن تازه است تنور داغ تو گرم است بس که جانسوزی در امتداد زمان کربلای تو جاری است در این نبرد ولی همچنان تو پیروزی سر تو رفت ولی پای حرف خود ماندی به شیعه شیوه آزادگی می آموزی @sher_alghoth
برای از تو توشتن غزل عیار ندارد سپید وزن ندارد قصیده بار ندارد چگونه از غم طولانی فراق تو گوید که وقت از تو نوشتن قلم قرار ندارد کسی که منتظر توست در میان بلا هم در انتظار تو هست از تو انتظار ندارد تو آن زمان که بیایی بهار با تو می آید طراوتی که تو داری ولی بهار ندارد چرا به خیمه ی سبزت نمیرسیم چه کردیم چرا زمانه ما ابن مهزیار ندارد تو آن امام غریبی که در سقیفه امروز به قدر شیر خدا یار پای کار ندارد تو آن سوار غریبی که بعد از این همه مدت هنوز سیصد و اندی نفر سوار ندارد @sher_alghoth
از نفس افتاده ام آقا به فریادم برس یادگار آخر زهرا به فریادم برس هر چه هستم بر در این خانه خدمت می کنم خوب یا بد زشت یا زیبا به فریادم برس بیشتر از هر زمان محتاج یاری توأم بد زمین خوردم همین حالا به فریادم برس یا غیاث المستغیثین، یا امان الخائفین چه در این دنیا چه آن دنیا به فریادم برس تازه داماد حسن چون شد ز مرکب سرنگون گفت عمو افتاده ام از پا به فریادم برس من چه کردم کوفیان دارند سنگم می زنند؟ کینه دارند از حسن گویا به فریادم برس از حرم با خود عبا بردار لازم می شود جمع کن من را از این صحرا به فریادم برس @sher_alghoth