#امام_زمان_عجل_الله
#اربعین
بیا از حال مهدی با خبر باش
مقیم موکبش با چشم تر باش
نجف تا کربلاپای پیاده
دعاگوی امام منتظر باش
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_عجل_الله
#اربعین #مهدوی
من عشق و صفا و شور را می طلبم
با روی سیاه ، نور را می طلبم
چون منتظر حجت ثانی عشرم
در هر قدمم ظهور را می طلبم
#محمد_خرم_فر
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#محمد_بن_ابی_بکر
همیشه آنچه برای عروج ما پل شد
همین دعا و همین خلوت و توسل شد
خوشا به حال زبان کسی که در دنیا
زمان ذکر گرفتن شبیه بلبل شد
علاقه شد سبب عاقبت به خیر شدن
محبت است که آغاز هر تحول شد
هزار معرکه رخ داد بین منطق و نَفْس
ولی دل آمد و پیروز این تقابل شد
جهان پر شده از غصههای ما، تنها
بهلطف یاد خدا قابل تحمل شد
گناه کوچک ما غفلت از دل خود بود
گناه کوچک ما مانع تکامل شد
بهخویش آمد و از دست اینوآن دل کند
هرآنکه عافیتش بسته بر توکل شد
محمد بن ابیبکر یاد داد به ما
که در تبار لجنزار میتوان گل شد
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
خطبه های محکمی خواندم حسین
شام را با گریه لرزاندم حسین
باز از رویت خجالت می کشم
دخترت را برنگرداندم حسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
#محمد_معین_پوریلان
@sher_alghoth
#مجموعه_رباعیات_نبوی
از منزلتت فقط خدا آگاه است
راهیکه بهتو ختمنشد، بیراههست
در زاویهی عرش خدا با خط نور
مکتوب؛ «مُحَمَّداً رَسولالله» است
با این که پیمبری برازندهی توست
از اینهمه شرم، شرم شرمندهی توست
ما گرد و غبار خاک پایت هستیم
وقتی که یکی مثل علی بندهی توست
تا لحظهی آخرت از ایمان گفتی
از عترت اهلبیت و قرآن گفتی
میخواستی از فضل علی بنویسی
لعنتبهکسی کهگفت؛ هذیان گفتی
شرمنده نمیشوند فردا از تو؟
چون از همه دم زدند، الّا از تو
این قوم ستمکار مگر نشنیدند
«لااَسئَلُکُم عَلَیهِ اَجرا» از تو؟
کامل شده چون رسالت پیغمبر
واجب شده پس اجابت پیغمبر
اما همهی مصائب اهلالبیت
آغاز شد از شهادت پیغمبر...
سرچشمهی فیض ازلی را کشتند
آنروز که مفهوم «ولی» را کشتند
بعد از تو و با داغ تو، روزی صدبار
این قوم جفاکار علی را کشتند
در شعله گرفتار؛ صدا زد اَبتا
با آه شرربار صدا زد؛ اَبَتا
برخیز رسول حق که ریحانهی تو
بین در و دیوار صدا زد؛ ابتا
رفتی و کشیدیم از این داغ چهها
خشکید پس از تو باغها، باغچهها
گشتند تمام عترتت خانهنشین
قرآن تو مانده گوشهی طاقچهها
در خیبر و در بدر و در احزاب و حنین
شد ورد زبان تو حدیث ثقلین
در غربت خانه جان سپردهست؛ حسن
در گوشهی قتلگاه افتاده؛ حسین
روزی شب تیره را سحر میآید
عمر غم روزگار سر میآید
رفتی و جهان همیشه کم داشت تورا
اینبار محمدی دگر میآید
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
آهم به گوش سر نرسیده، سری که نیست
ازدست رفته خاطره ی پیکری که نیست
آتش به جان موی من افتاد، بارها
بر باد رفت خوشه ی خاکستری که نیست
دیگر سکینهای به دلم نیست بعد تو
خشکیدهاست چشمهی چشم تری که نیست
آتش گرفت خیمه، تو از دور سوختی
از دوری تو سوخته بالوپری که نیست
خونی که روی خاتمتو ریخته گواست
بازار شام آمده انگشتری که نیست
پوشانده ایم صورت خود را به آستین
این غم کجا برم، چه کنم؟ معجری که نیست
سوغات بردهاند اهالی شهر شام
اینگونه بود قصه ی هر زیوری که نیست
تنها امیدمان به همین بود لااقل
عباس هست بعد علی اکبری که نیست
بیچاره مادرم که دم خیمه بیقرار
مانده به انتظار علیاصغری نیست
#حسین_بیدگلی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
سرها به نیزه رفته و تنهاست بر زمین
داغی ندیده صفحهی تاریخ اینچنین
افتاده بود عرش خداوند روی خاک
وقتی «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین...»
اما در آن میانه علم را بلند کرد
با عزت و وقار زنی از تبار دین
جانم فدای شیرزن و خطبهاش، که گفت؛
«صَبرَاً عَلی قَضائِکَ یارَبَّالعالَمین...»
آری، صدا صدای رسای سکینه بود
در اوج اقتدار و سرافرازی و یقین
آتش گرفت منبر شام و دل یزید
از آن خطاب حیدری و لحن آتشین
شانوشکوهوشوکت خود را به رخ کشید
با آن که بود لشکر کفّار در کمین
گفت؛ ای گروه ظالم! با اهلبیت حق
کاری که کردهاید، نکردند مشرکین!
اف بر شما که پاس امانت نداشتید
در حق خانوادهی پیغمبر امین
ای اهل مکر و حیله و عصیان؛ «تَبَاً لَکُم»
ای ننگ بر شما که ندارید غیر کین!
گیرم که پر شدهست جهان از یزیدیان
گیرم که سربهسر شده عالم پر از لعین
گیرم که آمدهست هزاران غم از یسار
گیرم هزار داغ رسیدهست از یمین
گیرم تبر شدند تمام درختها
گیرم که مارها زده بیرون از آستین
اما هزارشکر که نام «حسین» ما
شد بر رکاب خاتم پیغمبران نگین
این نام در دوعالم از این پس زبانزد است
وقتی به نام نامی حق است همنشین
حق با تبار ماست که هرکس به حق رسید
هم بر «حق» آفرین زد و هم بر «حقآفرین»
تا روز حشر پرچم ما بر فراز رفت
پس با شما نشانهی ننگ است بر جبین
بر کشتههای کربوبلا نوحه میکنند
در عرش حق ملائکه با نالهی حزین
صبح و مسا امام زمان گریه میکند
بر این مصیبتوغمعظمی که شد قرین
پایان این معادله اما خوش است، خوش
تا از مناره میرسد این صوت دلنشین؛
از بام کعبه، حضرت خورشید اهلبیت
آمد به انتقام شهیدان...، بیا ببین.
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_زمان_عجل_الله
#محسنیه
بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم
سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم
این صدای ناله زهراست می آید به گوش
از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم
مادر و شش ماهه باهم پشت در افتاده اند
کار شد بر خادمه دشوار أَینَ المُنتَقِم
خون محسن میچکد از آن درِ آتش زده
خون زهرا ریزد از مسمار أَینَ المُنتَقِم
با چهل نامرد شد در کوچه زهرا رو به رو
وایِ من از این همه آزار أَینَ المُنتَقِم
در کنار قبر زهرا نیمه شبها تا به صبح
ناله میزد حیدر کرار أَینَ المُنتَقِم
دید تا طشت پر ازخونِ حسن را خواهرش
گفت با چشمان گوهر بار أَینَ المُنتَقِم
نیزه داران آنقدَر بر پیکر اکبر زدند
شد تنش مانند نیزه زار أَینَ المُنتَقِم
با عمود آهنین افتاد آخر بر زمین
با سر آن سر لشکر و سردار أَینَ المُنتَقِم
خون اصغر را که می پاشید سمت آسمان
گفت جدّت با دل خونبار أَینَ المُنتَقِم
کرد با خون دلش مویِ سفیدش را خضاب
بین مقتل سیدالاحرار أَینَ المُنتَقِم
در میان قتلگه که دست و پا میزد حسین
در حرم شد کار زینب زار أَینَ المُنتَقِم
از حرم تا قتلگه میزد صدا (أَینَ الحسین)
تا تنش را دید میزد زار أَینَ المُنتَقِم
زجر ملعون دختر از قافله جا مانده را
میکشد با زجر روی خار أَینَ المُنتقم
زینبی که سایه اش را چشم نامحرم ندید
شد تماشایی سرِ بازار أَینَ المُنتَقِم
#عبدالحسین
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
هر چند که زهر کینه باشد جانکاه
وز سوز جگر به لب ندارد جز آه
اینجا پدر آب از پسر می خواهد
لایَوم کَیومَکَ اباعبدالله
#محمود_مربوبی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#پیامبر_اکرم_صلی_الله_علیه_و_آله
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
از همان آغاز، چشم آسمانها و زمین
تا ابد دیگر نمیبیند زنی را اینچنین
بهترینهای دوعالم در پی پیغمبرند
شد خدیجه در میان بهترینها بهترین
در همان عصری که اهلشهر با شک کافرند
او به آیین محمد رومیآرد با یقین
همردیف هاجر و آسیه و مریم شدهست
هر زنی از توشهی اخلاقاو شد خوشهچین
گوهری مانند او شد زینت بیتُالنَّبی
غبطهی اینخانهرا خورده اگر عرش برین
تکیهگاهش شد خدیجه، ذوالفقارش شد علی
سرنخواهد داد پیغمبر دم: «هَل مِن مُعین»
میوهی خوب از درخت خوب حاصل میشود
پس فقط دامان پاک اوست زهراآفرین
«چون لباس کعبه بر اندام بت زیبنده نیست»
غیر او بر دیگران عنوان؛ «اُمُالمُومِنین»
از تمام خواستگارانت اگر رد میشوی
دلخوشی که عاقبت سهم محمد میشوی
پس خدا بخشید در عالم پیمبر را به تو
بهترین بودی و بخشید از تو بهتر را به تو
شد همه دارایی تو خرج راه دین حق
در عوض داده خدا چندین برابر را به تو
دخترت زهرای مرضیهست، دامادت علیست
لایقش بودی که داده این دو گوهر را به تو
تو همان سرچشمهی خیر کثیر عالمی
داد ازاینرو چشمهی جوشان کوثر را به تو
تا ابد ذریّهی سادات از نسل تواند
چون عطا کرده خدایت قوم برتر را به تو
از ارادتمندهای توست جبریل امین
میرساند تا سلام حیّ داور را به تو
از همه سبقت گرفتی در صراط مستقیم
هدیه داده ربِّ اعلی اوج باور را به تو
در قیامت چونکه کار خلق دست فاطمهست
میسپارد اختیار روز محشر را به تو
شک ندارم در قیامت هم قیامت میکنی
دوستان اهلبیتت را شفاعت میکنی
شد خدیجه مادر اسلام و دختر فاطمه
جان زهرا شد نبی، جان پیمبر فاطمه
نام زهرا میدرخشد در میان اهلبیت
سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه
چون کلام حق که با «هُم فاطِمَه» آغاز شد
در میان پنجتن هم بوده محور فاطمه
در بهای آفرینش از نبی و از علی
با «حدیث قدسی لولاک» شد سر فاطمه
هردو یکروحاند اما در دوتن، با اینحساب
فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه
سیب در معراج با دست پیمبر شد دونیم
نیم آن با مرتضی و نیم دیگر فاطمه
مرتضی با ذوالفقار انگار جولان میدهد
خطبهخوانی میکند تا روی منبر فاطمه
هرکه در راه خدیجه یکقدم برداشتهست
پاسخش را میدهد چندین برابر فاطمه
مادر زهرا شدن کار کسی غیر از تو نیست
خیر، معنایی ندارد هرکجا خیر از تو نیست
شان تو یکروز در عالم هویدا میشود
آن زمان که دخترت امابیها میشود
در جهان جاهلیها زندگانی رسول
با حضور گرم تو بسیار زیبا میشود
شمّهای از شان تو این است که در نشر دین
ثروت تو همردیف تیغ مولا میشود
مریم عذرا اگر آورده دنیا یکمسیح
هرکدام از خاندانت یک مسیحا میشود
با تو حتی میشود شعب ابیطالب بهشت
بیتو عامالحزن ما، هر سال دنیا میشود
دوستداران تو جزء برترین زنها شدند
هرکه با تو دشمنی دارد «حمیرا» میشود
ای پناه و تکیهگاه خستگیهای نبی
میروی و دخترت بعد از تو تنها میشود
بیکفن بودن فقط سهم حسین فاطمهست
پس کفن سهمیهات از عرشاعلی میشود
سهم زهرا از جهان بعد از تو تنها آه شد
عمر یاس پرپرت بیباغبان کوتاه شد...
#مجتبی_خرسندی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#امام_کاظم_علیه_السلام
مائیم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می باریم
در روز عزای حضرت معصومه
آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
شاید که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد
در سَر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینه غم هجر برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد
زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد
می گفت: امان از دل زینب، می سوخت
صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کِی بر بدن برادرش رقصیدند؟
کِی دست کسی به معجرش افتاده ؟
او خواهر یک امام بود و زینب....!
او شاهد احترام بود و زینب....!
ظلم بسیار اگر چه دید اما کِی -
در مجلسی از حرام بود؟ و زینب ...
در شام خراب ... بگذریم از روضه
همراه رباب ... بگذریم از روضه
ای وای که ناموس خدا را بردند
در بزم شراب ... بگذریم از روضه
#محمود_مربوبی
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth
#حضرت_جعفر_طیار_علیه_السلام
تا به کاغذ قلمم رخصت و جوهر دادند
اذن گفتن ز جوانمردی جعفر دادند
پیش از اسلام هم ایشان به خدا ایمان داشت
پیش از اسلام به او نعمت باور دادند
شده خوشحال پیمبر به قدوم جعفر
یا به او مژده ی پیروزی خیبر دادند؟
از قدومش که مقارن شده با فتح انگار
هر چه شادیست به عالم به پیمبر دادند
تا به خود آمدم از بعد نمازش دیدم
هر چه را خواسته ام چند برابر دادند
دست بر خاک زد و دست به افلاک رساند
عوض دست به این مرد دو شهپر دادند
#محمدمعین_پوریلان
#محفل_ادبی_مهدوی_الغوث
@sher_alghoth