eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
136 ویدیو
80 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرثیه۵🎤 اسارت امام سجاد(علیه السلام) در حدیثی آمده است که امام زین العابدین(علیه السلام) فرموده‌اند:«یالیت اُمّی لم تلدنی»یعنی ای کاش مادر مرا نمی‌زایید! و این زمانی بود که حضرت چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزند دو ساله‌اش (حضرت محمدباقر علیه السلام) را در بغل داشت. چادر او آن قدر کوچک بود که اگر می‌خواست خود را بپوشاند آفتاب به صورت فرزند او می‌تابید و صورتش را می‌سوزانید و اگر می‌خواست فرزند را زیر چادر ببرد نمی‌توانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی کشید و فرمود:«ای کاش مادر مرا نمی‌زایید و این روز را نمی‌دیدم» عرض من این است:آقایی که با دیدن این منظره این طور حرف می‌زند حق دارد آن جایی که از او سئوال کردند کجای واقعۀ کربلا برشما سخت‌تر بود سه مرتبه بفرماید:«الشام الشام الشام» یزید نامرد در آن مجلس کذایی زن و بچۀ خود را پشت پرده پنهان کرده بود؛ ولی زنان و کودکان و خاندان رسول‌الله(صلی الله علی و آله و سلم) را در مجلس نامحرمان نشانده بود در منظر دید زنان و کودکان با چوب خیزران به لب و دندان امام حسین(علیه السلام) می‌زد و فخریه می‌کرد... گریزهای مداحی،ص331
مرثیه۶ اسارت تشییع جنازۀ امام سجاد(علیه السلام) اولین تشییع باشکوه خاندان اهل بیت(علیهم‌السلام)بود؛ چراکه بدن علی و زهرا(سلام الله علیهما) را شبانه و غریبانه دفن کردند. تابوت امام حسن(علیه السلام) را تیرباران کردند. بدن امام حسین(علیه السلام) هم لگدکوب سم اسبان شد و سه روز بدون کفن و دفن زیر آفتاب سوزان باقی ماند.... میان آفتاب گرم سوزان چرا عریان فتاده پیکر تو به کهنه جامه‌ای کردی قناعت که بیرون کرده او را از بر تو پدر چون شد که روی نعش تو شمر زند سیلی به روی دختر تو (جودی)
⛓زمزمه⛓ شهادت امام سجاد(علیه السلام) بابا پس از تو عمریست، با گریه خو کنم من چیزی نمانده از اشک، با خون وضو کنم من . آئینه ای ز مقتل، مانده به پیش رویم تنها ترا میانِ آن جستجو کنم من . یعقوب کربلایم، از یوسفم خبر نیست ای پاره پیرهن با تو گفتگو کنم من . از هیجده شهیدم، عمامه ای فقط ماند هر روز دیده را با آن روبرو کنم من . از غصۀ اسارت، وز داغِ عمه هایم با اشکِ نیمه شب این، غم شستشو کنم من . خونِ دلی که خوردم از شامِ بی مروّت با چه زبان توان این سِرِّ مگو کنم من . یک بی حیا چنان بَد، تهمت به عمه ام زد حتی اِبا ز شرح آن زشت خو کنم من . با خود خرابه ای در سینه ز شام دارم سجاده را خرابات، دل را سبو کنم من . بالاترین عبادت، بوسه ز حنجرت بود با خویش نوحه ها زان حالِ نکو کنم من . رفتی و عمه هم رفت، من ماندم و مصائب هم یاد تو دمادم، هم یاد او کنم من . در دورۀ اسارت دیدم دو صد جسارت آلامِ خویش تسکین، با ذکرِ هو کنم من . از زخمِ ساق و گردن، هرگز گِله ندارم کِی شرحِ غربتِ خود را مو به مو کنم من . از آن هزارو نهصد زخمی که بر تنت بود هر روز یک جراحت از تو رفو کنم من . از روضه های سختت، دل پاره پاره گردد هر دم که باز یادِ پاره گلو کنم من . با تربتِ تو اصلاً خو کرده این مشامم از خاکِ قتلگاهت، عطرِ تو بو کنم من ای روزگارِ شادی دیدار تا قیامت جز ناله چاره ای نیست، با روضه خو کنم من . روزی هزار رکعت خوانم نماز صبر و… هر بار در سجودم، لعنِ عدو کنم من . دنیا ندارد اصلاً ظرفیتِ غمِ تو اسرارِ روضه اَت را، در حشر رو کنم من ✍️حاج محمودژولیده
✍️ 🎤 ◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇ دل تو دلم نیست دیگه چه جور بگم بی‌تابم دوباره خواب دیدم که تو حرم اربابم یه گوشه از صحن تو رو به ضریح ایستادم چه لحظه‌ی خوبی بود به تو سلام می‌دادم به تو سلام میدم حسین، به روم نیار چقدر بدم نمیشه باورم یه سال، شد و حرم نیومدم 《آقام آقام حسین》 ----------------------- خونه‌ی امّید من شده همین هیئت‌ها به قاب عکس گنبد خیره میشم ساعت‌ها دلم پر از تشویشه میزنه قلبم بدجور حال دلم خوب میشه با یه سلامم از دور به تو سلام میدم حسین، به روم نیار که بی‌وفام همیشه هرکجا برم، میگم که نوکر شمام 《آقام آقام حسین》 ----------------------- آبرومو پیش تو آقا گرو میذارم از خوشی‌های دنیا من غمتو دوست دارم آبروی این نوکر دونه دونه اشکاشه موقع جون دادن کاش دستم رو سینه‌م باشه به تو سلام بدم حسین، که بشنوم جوابمو روز قیامت به خودت، بِدَن حساب کتابمو 《آقام آقام حسین》 دل هرکی یه یاری داره یه یاری داره دل ما با حسینه دل ما با حسینه اون نوایی که دل می بره نوای یاحسینه نوای یاحسینه حسابم با حسینه حسینه کتابم باحسینه حسینه سئوال از من چه می پرسی جوابم باحسینه حسینه من از حسین دم می زنم آتیش به عالم می زنم زینب هواداره منه زهرا هواداره منه
به مناسبت شهادت جانسوز امام چهارم، حضرت علی بن الحسین(علیه السلام) پیام تسلیت خویش را به محضر مولایمان امام زمان(عج) و شیعیان عالم عرضه می داریم. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ‏ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ‏ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم؛‏ پروردگارا! درود فرست بر حضرت علی بن الحسین سید و بزرگ اهل عبادت. آنکس که تو او را برای خود خالص گردانیدی و پیشوایان هدایت را- که آنها خلق را به حق هدایت کنند و به حق باز رجوع کنند- از نسل پاکش قرار دادی. و او را برای خویش اختیار فرمودی و او را از هر پلیدی و ناپاکی، پاک و مطهر ساختی و او را برگزیدی و هادی خلق به سوی خدا و هدایت یافته به حق قرار دادی. پروردگارا! پس درود و رحمتی بر او فرست که بهترین درودهایی باشد که بر ذریه پیغمبرانت فرستادی؛ تا به آن درود در دنیا و آخرت دیده‏اش روشن فرمایی که تو ای خدای مقتدرِ کامل و به حقایقِ امور آگاهی.
سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد دل غرق تجلّای تو یا حضرت سجاد دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد پرواز دهد ذکر تو تا عرش دعا را جنت، شنود از نفست بوی خدا را تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدایی تو روح دعا، بال دعا، قلب دعایی تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی تا دور تو ای کعبه مقصود نگردند حجاج، طواف حرم الله نکردند ای آب بقا، قطره ای از آب وضویت وی خضر نبی، نخله سبزی، لب جویت گلبوسه ی جان دو جهان بر گل رویت ارباب دعا چشم گشودند به سویت خورشید دو گیتی مه هر انجمنی تو آئینه زهرا و حسین و حسنی تو مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه گفتار تو در لوح الهی است لطیفه بر لعل لبت، بوسه ی آیات شریفه مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه اول علی از سلسله ی خیرالانامی چارم ولی حق پدر هشت امامی تو نور فروزنده ی مصباح هدایی سر سلسله ی نسل امام شهدایی و الله تو، پیغامبرِ خون خدایی همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی هر چند که بر گردن خود، سلسله داری جا در دل بشکسته ی هر سلسله داری پرواز کند طایر وحی از چمن تو شمشیر خدا خطبه ی دشمن شکن تو افسوس که شد سنگ جواب سخن تو زنجیر کند گریه به زخم بدن تو بس گل، که به سر ریخت ز سنگ لب بامت افسوس که بردند به ویرانه ی شامت غیر تو که ای یوسف زهرای شهیده گردیده پیام آور سرهای بریده جای صلوات از همه دشنام شنیده خون دلش از حلقه ی زنجیر چکیده؟ گیرم که عدو برد سوی شام خرابت ای کاش نمی برد سوی بزم شرابت ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت هر لحظه دل از شعله ی داغ دگرت سوخت افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت یک کرب و بلا سوز، دلت بود به سینه تا کرب و بلا شد ز غمت شهر مدینه عمری به دل سوخته ات، سوز نهان بود خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود چشمت به عزای شهدا، اشک فشان بود از کعب نی اَت، بر بدن خسته نشان بود در غسل تو یاران ز جگر آه کشیدند بر پیکر پاکت اثر سلسله دیدند هر شب دل زارم شده، زوّار بقیعت ای کاش نهم چهره به دیوار بقیعت چون شمع بسوزم به شب تار بقیعت خون گریه کنم، لحظه ی دیدار بقیعت گیرم به دل شب ز دل خاک سراغت گریم به تو و تربت بی شمع و چراغت من «میثم» دلسوخته ی زار شمایم خاک قدم میثم تمّار شمایم شرمنده که با هیچ، خریدار شمایم هر چند بدم، عبد گنهکار شمایم نامم ز ره لطف به خاطر بسپارید در مصحف صدّیقه ی کبری بنگارید