به تو که میرسم، مکث میکنم،
انگار در زیباییات چیزی جا گذاشتهام،
مثلا در صدایت آرامش،
یا در چشمهایت زندگی...
#نیما_یوشیج #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
محمد حسین صغیر اصفهانی زادهٔ سیزدهم ماه رجب ۱۳۱۲ قمری در اصفهان، درگذشتهٔ ۱۳۹۰ قمری در اصفهان شاعر ایرانی است.
در اثر تربیت پدرش که آقا اسدالله نام داشت و یکی از مداحان بود با اشعاری که دیگران در مدح و مصیبت «چهارده معصوم» سروده بودند آشنا گردید و در سنین هشت و نه سالگی شروع به گفتن اشعار کرد به همین دلیل صغیر تخلص گرفت.
خود او در مورد تخلصش این گونه سروده است:
مرا صغیر تخلص بجا بود که سه چیز
مراد دارم و هستم از این تخلص شاد
در اول اینکه به عهد صغارتم ایزد
زبان بگفتن اشعار جانفزا بگشاد
بدوم اینکه نگیرند اکابرم خورده
اگر ز خامه من نقطه ییخطا افتاد
بسوم اینکه چو روز حساب پیش آید
مسلم است که آنجا بود صغیر آزاد
از بدو تأسیس انجمن دانشکده اصفهان به سرپرستی عباسخان شیدا در سال ۱۳۳۴ق در آن انجمن شرکت کرد. از همان جوانی به کار بافندگی پرداخته و از راه کار و زحمت به امرار معاش و اداره خانواده پرداخت و استغناء و بینیازی از خلق را پیشه خود ساخت. او در اغلب انجمنهای ادبی اصفهان همچون انجمنهای مدرسه تبریزی، خاکیا، کمال، سعدی و مکتب صائب شرکت میکرد و جزو اساتید پیشکسوت و محترم این انجمنها بهشمار میرفت.
به میرزا عباس پاقلعهای شیخ سلسله نعمت اللهیه اصفهان ارادت داشت و در مدح او شعر میگفت.
صغیر اصفهانی سرانجام در سهشنبه اول جمادی الثّانی ۱۳۹۰ق (مطابق با مرداد ماه ۱۳۵۰ش) وفات یافت و در جوار حرم رأس الرضا در طوقچی اصفهان به خاک سپرده شد.
#معرفی_شاعر #صغیر_اصفهانی
📜 @sheraneh_eitaa
بود دو تن را دو درخت کهن
حاسد و محسود بدند آن دو تن
خواست شبی حاسد شوریده بخت
قطع ز محسود نماید درخت
جست یکی اره کش تیشه زن
گفت درختی است فلانجا زمن
زود برو قطع کن از ریشهاش
ریشه بر آور ز دم تیشهاش
آن شجر پیر فکن ای جوان
باز بیا اُجرت زحمت ستان
داد نویدش بسی و ره نمود
سوی درختی که ز محسود بود
او بشب تیره روان شد براه
راه غلط کرد و برفت اشتباه
مقترن آمد به درخت حسود
قافیه را باخت که این آن نبود
الغرض افکند ز پا آن شجر
با کشش اره و ضرب تبر
باز بیامد بر حاسد چو باد
گفت کرم کن که درخت اوفتاد
داد بوی اجرت و دلشاد شد
ساعتی از قید غم آزاد شد
رفت شب و روز پدیدار گشت
خفته بدان فتنه و بیدار گشت
یک تنش آمد ز محبان ببر
داد از آن واقعه بر وی خبر
گفت درخت تو بریدند دوش
زین سخنش رفت ز سر عقل و هوش
بافت چه رخ داده از آن مات شد
مات همانا ز مکافات شد
کفت ملامت به خود و این سخن
ورد زبان ساخت بهر انجمن
ای که ستم بر دگران میکنی
تیشه تو بر ریشه خود میزنی
آری اگر راه به وحدت بریم
ما همه در اصل ز یک گوهریم
با هم اگر نیک و اگر بد کنیم
هرچه کنیم آن همه با خود کنیم
پند صغیر است در شاهوار
ساز بگوش دل خود گوشوار
#صغیر_اصفهانی #شعر #مثنوی
📜 @sheraneh_eitaa
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | اخوان قطعا بهترین شاعرِ نیمایی زمان خودش بود!
#فرزند_ایران
📜 @sheraneh_eitaa
شاعرانه
زاده نخستین روز مهر ۱۳۲۵ در زنجان. منزوی که از جمله شاعران غزلسرای معاصر کشورمان است، در سرودن شعر
💬 | #پیام_جدید
رفته بودیم جلسه شعرخوانی.آقایی شعر خوند و بعضیا نظرشونو گفتن.اکثر کسایی که نظر دادن به نظر میومد سواد آنچنانی ندارن و فقط ذوق و علاقه دارن. آقایی حدوداً چهل ساله هم نظر داد.. نظرم با ایشون مخالف بود.اعلام کردم و یه کم کل کل کردم که ایشون دیگه محلم نداد و چند بار ضمن اظهار نظر تأکید کردم که من به عنوان یه دانشجوی ادبیات...که یه دفه دوستم افسانه، سقلمه ای به پهلوم زد و گفت چی میگی هی دانشجوییتو به رخ می کشی. ایشون استاد منزوی همون شاعر مشهورن...
روحشون شاد. عین همه ی انسانهای بزرگ متواضع بودن🖤
#ارسالی_مخاطب #حسین_منزوی
📜 @sheraneh_eitaa
بعد از تو،من چگونه
این آتش نهفته به جان را
خاموش میکنم؟
این سینه سوز درد نهان را
بعد از تو،
من چگونه فراموش می کنم؟
#حمید_مصدق #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید
#محمود_ژولیده #شهادت_امام_هادی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
✅ امام هادی علیه السلام:
🌟 بار خدایا! وعدهای را که به اهل بیت (ع) دادهای تحقّق بخش و زمین خود را با شمشیر قائم آنان پاک گردان
🌟 و به وسیله او، حدود تعطیل شده و احکام فرو نهاده و تغییر یافته ات را برپا دار
🌟 و به برکت وجود او، دلهای مرده را زنده ساز و خواستههای پراکنده را یک پارچه گردان
🌟 و زنگار ستم را از راه خود بزدای تا اینکه حقّ، با دست او، در زیباترین چهره اش آشکار شود
🌟 و در پرتو نور دولت او، باطل و باطل گرایان نابود شوند و چیزی از حقّ و حقیقت به واسطه ترس از هیچ انسانی، پوشیده نماند.
⬅️ «مصباح الزائر، صفحه ۴۸۰»
#شهادت_امام_هادی
📜 @sheraneh_eitaa
آقا؛ پدر بزرگ گُل آخرین تویی
یعنی برای خواندن او بهترین تویی
تا از قفس تمام جهان را رها کنی
باید خودت برای ظهورش دعا کنی
با یک دعای خود غم ما را مهار کن
با یک دعای خود دل ما را بهار کن
بیتو بهار قسمت مردم نمیشود
هادی اگر تویی که کسی گُم نمیشود
هادی شدی که بر همگان سر شویم ما
هادی شدی که از همه برتر شویم ما
هادی شدی که جَلدِ غم سامرا شویم
هادی شدی شما که کبوتر شویم ما
گمراه شد هر آنکه از این طایفه جداست
هادی شدی که پیرو حیدر شویم ما
هادی شدی که فاتح دلها شوی و بعد
از عاشقان فاتح خیبر شویم ما
هرکس غلام خان شما شد امیر شد
هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما
هادی شدی که در همه کوچههای شهر
از بانیان روضه مادر شویم ما
زخم زبان زدن به تو جور است دائماً
وقتی که هم علی شدهای هم ابالحسن
آهای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام
ای چارمین علی! گُل حیدر نشان سلام
ای نام دلبرانه تو ذکر ناب ما
یک قطره از غدیریه ات شد شراب ما
گفتم شراب و ذهن من انگار پَر کشید
هی جرعه جرعه روضه سر بسته سر کشید
دنیای شعر و شاعریام بیشراب باد
بزم شراب دفتر شعرم خراب باد
شعرم به سر رسید و به پای تو اشک ریخت
وقت گریز شد به کجا میتوان گریخت؟
دندان گرفتهام به جگر! روضهخوان بس است
تنها برای کشتن ما خیزران بس است
#محسن_کاویانی #شهادت_امام_هادی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
قلم به سمت شکوهت قدم قدم آمد
به سمت دفتر شعرم خود قلم آمد
دوباره حس سرودن گرفته ام آقا
و با اجازه ی دستت بگو... دلم آمد
هنوز مرقد تو سامرای عشاق است
بدون عشق مگر می شود حرم آمد؟
میان مسجد اعظم، گدای سامری ام
و جامعه، شب جمعه، چه با کرم آمد
حریم حرمت تو قابل شکستن نیست
و شأن نام تو در این زبان الکن نیست
همیشه چهره ی تو رنگی از تبسم داشت
بگو که سنگ ابوهاشمت تکلم داشت
چهار روز عزیزی که روزه مستحب است
جواب پیش تو بود و دلم تلاطم داشت
هر آن که چهره ی نورانی تو را می دید
درون چشمه ی قلبش غدیری از خم داشت
چقدر خواست تو را سرزنش کند امّا
همیشه این متوکل سرِ توهّم داشت
اسیر سلسله ی توست بغض زندان ها
به خاک پای تو مستند کلّ حیوان ها
شهادت تو "دوشنبه" است...ای دهم دلبر
دوشنبه قصه ی آتش، وفات پیغمبر
#علی_پورزمان #شهادت_امام_هادی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تا بداند که شبِ ما به چه سان میگذرد
غمعشقش دِه و عشقش دِه و بسیارش دِه
#مولانا #شعر
| شبتون منور به نور خدا🌙✨
📜 @sheraneh_eitaa
صبح شد
باز دلم میل پریدن دارد
و تماشای تو هر صبح
چه دیدن دارد
#علی_فرزانه_موحد #شعر
| صبحتون بخیر❄️
📜 @sheraneh_eitaa