eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.9هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای! آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟ با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟ مانند فاطمه چقدر راه می روی! خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند خواهر نداشتی که برایت به سر زند اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟ در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟ با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده مقداری از عبای شما پاره شد، ولی... نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت 🔸شاعر: _______________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini  مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد در عزای پدرش بود که سیلی را خورد سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند تا  کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در 🔸شاعر: _______________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini  دیگر طبیب بر سر بالین نیاورید بالینِ من حسین و حسن را بیاورید این شرحِ صدر، مرهمِ جان کَندَنِ من است از سینه ام حسینِ مرا از چه می برید؟ ای نور دیدگانِ من این گونه بی قرار امروز بر رسول گریبان چه می درید؟ روزی رسد که هر دو جگر پاره می شوید با این که در بهشت شما هر دو سرورید بوسه اگر به روی لبان شما زنم روزی ز تشتِ خون، جگر، سر بر آورید  زهرای من! تو اِذنِ دخولِ اَجَل بده زیرا خدا به غیر تو کوثر نیافرید او که دری به غیرِ درِ خانه اَت نزد داند خدا مرا به ولای تو پَروَرید تا می شود، حبیبۀ من پشت در نرو! زود است، استغاثه کنان پشت این درید ای دشمنان فاطمه از من حیا کنید! بعد از پدر چه بر سر این دختر آورید دور مرا کسا،  بگیرید دخترم! آخر شما تمامِ امید پیمبرید بنشین علی! که خوب به رویت نظر کنم آری خدا جمال تو از خویش آفرید نعش مرا شبانه چو غسل و کفن کنی مخفی ز بی کفن کَفَنم را بیاورید حالا که من وصیّت یک عمر می کنم کاغذ قَلم برای نوشتن بیاورید 🔸شاعر: _______________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
امان نداد مرا این غم و به جان افتاد میان سینه‌ام این درد بی امان افتاد چنان به سینۀ خود چنگ می زنم از آه که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این نمکـدارترین روضه نمک گیرم کرد پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طا‌ها در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد مادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند… پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام آن سلام عـاشقِ زَهـر و اَجَل و تیرم کرد خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد ندبه خوان باش که فرزندِ حسن می‌آید جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار‌ ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می‌شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم، چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود چشمی که شد ز. ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه‌ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو‌ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی‌رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود. اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز. باغ تو یادگار گر می‌گرفت آتش کینه به خانه و‌ می‌رفت سمت پهلوی گل دست‌های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه 🔸شاعر: ؟؟؟ _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اي غريب وطن يابن رسول ا... سيدي يا حسن يابن رسول ا... اي که خون شد دلت همسرت قاتلت يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که حکم خدا از سخنت ريخته ز چـه خون دلت از دهنت ريخته اي به ماه صفر پاره پاره جگر يا حسن يا حسن امام مظلوم تو که جز لطف و جز کرم نداري حسن در مـدينه چـرا حـرم نـداري حسن شاهد صبر تو غربت قبر تو يا حسن يا حسن امام مظلوم غمت از کودکي آتشِ دلها شده شاهـدم چادر خاکي زهرا شده در دل کوچه‌ها با دلت شد چه‌ها يا حسن يا حسن امام مظلوم روز تشييع تو خون دل ياران شده تنت از تيـر کينـه لالـه‌باران شده پيش چشم حسين آن شه عالميْن يا حسن يا حسن امام مظلوم قبر بي زائرت شد سند غربتت اشک مهدي روان در حرم خلوتت شيعه گويد مدام به مزارت سلام يا حسن يا حسن امام مظلوم 🔸شاعر: ؟؟ ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان روضه‌های سحر کوی تو دارد چه صفایی صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است: (کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها هر کسی در اوج ناآرامی آمد تا حرم غبطه ها می خورد بر آرامش نوزاد ها می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها از شفای درد پشت پنجره فهميده أم نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها فرق دارد درحرم هرفصل حال زائران تيرها و مهرها ، اسفندها ، مردادها دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟ پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم می تواند حک کند نام مرا در ياد ها پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مرثیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام علّتِ مرگش شده..آئینه ها ..زخمِ زبان کشته است قطعاً امامِ مجتبا.. زخمِ زبان طعنه خورد از کنار و گوشه و دور و بری دل پریشان می کند آقای ما..زخمِ زبان صبر می کرد و سکوتش عالمی بیچاره کرد یک حسن بود و هزاران ناروا..زخمِ زبان یا مذّل المومنین گفتند این دلداده را‌.. دوستانش هم جفا کردند با زخمِ زبان همسرِ نامهربانش هم دلِ آقا شکست با کلامِ ناصواب و باجفا...زخمِ زبان زهر تنها چاره ی کار است بر قلبِ حسن وَ شد کارِ دهانِ بی حیا ..زخم زبان رو به قبله شد..شود راحت از این وضعِ شنیع علّتِ مرگش شده ای شیعه ها ..زخمِ زبان 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بالِ پروازی بده..چشم انتظاری می کِشم من غریبِ عالمم، دل ناگرانی می کِشم مادرِ پهلوشکسته !..یک نگاهی بر حسن.. این منم که سالها دل بیقراری می کِشم کوچه های شهر باشد قتلگاهِ مجتبا.. خوب می دانی چها از نو جوانی می کِشم خاطراتی دارم از یک کوچه ی باریک و تنگ سالها بر دوشِ خود ..قامت کمانی می کِشم خاطرت باشد..ندادی رخصتِ جنگیدنم. زان سبب آهی به دل با ناتوانی می کِشم (مُردم و زنده شدم این سالها پایان گرفت) (دردهای سینه ام با رفتنت درمان گرفت) لحظه ی پرواز شد دارم می آیم محضرت از گلت ..مادر پذیرایی کن بیاید در برت بعدِ تو غربت کشیدم از زمین و از زمان با خودت امشب ببر این غم کشیده دلبرت زینبت مادر پرستارم شده امّا ببین.. طاقتِ دوری ندارد لحظه ای این دخترت از همین جا پر زدم تا کربلای پُر بلا.. من شدم گریه کُنِ فرزند پاکِ بی سرت جمله لا یوم را گفتم به آوای جلی... می شود برپا در آن وادی یقیناً محشرت برحسینت گریه کردم بر سر و سینه زدم حال..پروازم شروع شد سمتِ بالا می روم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش چقدر حال و هوای بدنش گودالی است شده پاشیده از آن زهر درون بدنش پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه کاش می بود به جای دگری جز وطنش گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد در همین موی سفید است تمامِ سخنش در جوانی همه گفتند شکسته شده است پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای تو شفای عالم امکان دوا بده قدری به خانه ی دل ما هم صفا بده ما را بلا گرفته بیا ای دوای درد حرزی برای خاطرِ دفعِ بلا بده مثلِ کبوترانِ رهای حریمِ خود بال و پَرِ پریدن ما را جدا بده باب الجواد شد که چه بهتر، اگر نشد اذنِ ورود را ، تو ز باب الرضا بده ما را شبیهِ شیخِ بهایی و عاملی یک گوشه در حریمِ ملوکانه جا بده آقا دعا بکن که ابا صلت تو شویم ای بهترین بهانه به ما هم بها بده ما عاشقانت از تو چه پنهان پر از غمیم ما را نجات از این غمِ بی انتها بده اصلا مگر نه اینکه زکات امر واجب است آقا زکات زندگی ات را به ما بده ما بر ضریحِ پاک شما سبز بسته ایم لطفا به ما زیارت کرب و بلا بده ما خاکِ پای زائرِ سلطانِ مشهدیم از ما بگیر خاک و به جایش طلا بده تنها میان خیلِ گناهان رها نکن دل را به لطفِ نورِ وجودت جلا بده ماها شنیده ایم رضا حضرت وفاست پاسخ به بی وفایی مان با وفا بده دل خون و دل شکسته و دل تنگ و دل پُریم جان جوادت این دل ما را شفا بده 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تمامِ قلبِ مرا عشقِ تو ز جا کنده تویی که رشته ی وصلِ خدایی و بنده کرامتِ تو به روی زبانِ تاریخ است نبوده مثلِ تو لطفی چنین پراکنده تویی پناهِ دلِ مستِ آبرو رفته تویی پناهِ دل مستِ هر سر افکنده حسن برای تو نامی ست ، در خور شأنت حسن برای تو نامی ست ، ناب و زیبنده چقدر پاک و لطیفی، چقدر آقایی هزار مرتبه احسن به آفریننده تو را همیشه به این اسم ها صدا کردیم غریب و بی کس ‌و تنها ، کریم ، بخشنده بیانِ وصفِ تو قلبی بزرگ می خواهد برای وصف تو بیچاره این سراینده نشد هر آنچه که گفتیم و گفته اند از تو ببخش ای گُل زهرا ، ببخش ، شرمنده 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار اسلام در مصیبت تو می شود یتیم دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان از امت تو آنچه نمی رفت انتظار هرچند از تو غیر محبت ندیده بود اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار گر می گرفت آتش کینه به خانه و می رفت سمت پهلوی گل دست های خار آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد انداخت دور گردن مولا طناب دار در بین کوچه باز همان دست آمد و دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini وقتی که دردهایت آرامشم بهم زد رفتی و بی تو داغت  تقدیر را رقم زد رفتی خوشی پس از تو نامِ مرا قلم زد در شامِ شک و شبهه تابانده‌ای یقین را نوری و نور کردی تاریکیِ زمین را اَبری و آب دادی این خشک سرزمین را از اول قیامت تا آخرین دقایق ماندی و ساختی با  نامردمی منافق ماندی که تا بسازی این چند مرد عاشق کارِ علیست کارَت  کارِ تو کارِ حیدر هشتادوچار غزوه شد کارزارِ حیدر دینِ تو زد جوانه با ذوالفقارِ حیدر با التهاب ماندی با اضطراب رفتی با درد پاشدی و با درد خواب رفتی دیدم میانِ بستر بابا چه آب رفتی ماییم و هیچکس نیست لبخندِ شهر پیداست دیدم که در نگاهت با درد صبر پیداست اما به پیکر تو آثار زهر پیداست گفتم دعا بفرما حکمِ قضا بگردان گفتم بمان و غم را از مرتضی بگردان "هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان" تب داشتی و می‌برد این تب توانِ من را دیدم به روی سینه داری دو جانِ من را خوابانده‌ای حسین و چسبانده‌ای حسن را گفتی به انتظارت  هستند این جماعت دارند خنجرِ کین در آستین جماعت تا پشتِ در بیایند تا آخرین جماعت با پنجه‌های لرزان دستت نوازشم کرد تا با علی بمانم چشمت سفارشم کرد تا پایِ او بسوزم با اشک خواهشم کرد گفتی به پشت او باش من پیش روش رفتم دشمن به پشت در بود من روبروش رفتم آنقدر زخم خوردم تا که زِ هوش رفتم  آتش به خانه می‌زد آتش زبانه می‌زد آن یک به بازویم زد  این یک به شانه می‌زد او با قلاف شمشیر این تازیانه می‌زد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حاجات خویش را دل من از خدا گرفت تا اینکه برد نام حسن(ع) را، دعا گرفت! بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟ با ذکر یا حسن(ع)، سفر کربلا گرفت! با دیدن مزار غریبت دلم شکست در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم این هدیه را ز دست کریم شما گرفت روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم... باید تمام صحن حسن(ع) را طلا گرفت 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جانم فدای سالهای غربتِ تو بغضِ سکوتِ زخم های تربتِ تو حقّا که تو داری چه دنیای غریبی عمقِ جگر را می خراشد محنتِ تو خانه نشینی و غریبی مثلِ بابا شد سالهای سال سهم و قسمتِ تو صبرِ تو برنده تر از تیغِ عدو است بر ظلم و جور بی حد و بی غایتِ تو صد لعن بر دنیای پستِ آن زمانه از قصد بشکستند عهد و بیعتِ تو روحِ امامت غوطه ور در زهرِ کینه فرجامِ غم شد سهمِ جانِ راحتِ تو کفرِ زمانه چاره ای جز این ندارد از کینه برچیند وجودِ نعمتِ تو با قتلِ تو هم عاقبت راضی نگردد باز او اهانتها کند بر ساحتِ تو تشییعِ تو تکرارِ داغِ کوچه و در تیر از پیِ تیر آمده بر قامتِ تو افسوس ای جانِ پیمبر عشقِ زهرا دشمن نداند قدرِ شان و حرمتِ تو موجِ غمت احساسِ ما را می خراشد داد از غمِ زخمِ تن پُر جَرحَت تو گل می کند خونِ دلِ آلِ محمد (ص) کرببلا تدوینِ راه و حرکتِ تو حالا تو و این وسعتِ خوانِ کریمت الطافِ دو عالم همه از برکتِ تو سردارِ مظلوم ای سپهرت اشکِ زینب صد روضه ها دارد مزارِ خلوتِ تو بالِ کبوترها فقط شد سایبانت اشکِ ستاره میچکد در حسرتِ تو بغضِ تو مانده در گلوی شعرهایم عالم فدای هر چه درد و غربتِ تو 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صبر و شکیبایی به هر دردی روا است جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق هفت آسمان را در عزای خود نشاندی داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق جاریترین نورِ الهی گشته خاموش حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق رفتی علی با فاطمه تنها نشسته بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن جاوید باد ایمانِ تو ای حضرتِ عشق نورِ مبین ات تا قیامت مشعلِ ماست دل در تبِ بارانِ تو ای حضرتِ عشق بعدِ تو زهرا را به جوی خون نشاندند شد اولین مهمانِ تو ای حضرتِ عشق از تشتِ زهر و تشتِ زر زینب گواه است خون بارد از چشمانِ تو ای حضرتِ عشق بر آستانِ مهربانِ تو دخیلم دستِ منو دامانِ تو ای حضرتِ عشق 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
ما از تو به جز کرم ندیدیم جز سفره ی محترم ندیدیم روزی که بقیعمان کشاندی گشتیم ولی حرم ندیدیم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
ختم رُسُل به سوی جنان می‌کند سفر جان جهانیان ز جهان می‌کند سفر ریزید خون ز دیده که در آخر صفر کز پیکر وجود ، روان می‌کند سفر 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز هم دل آمده تا سائلش باشد روسیاه است و الهی قابلش باشد از ازل شد خانۂ قلبم حسن(ع)آباد تا که این ویرانه جا و منزلش باشد از سیاهی میرود رو به سفیدی مو بالأخص که داغِ مادر عاملش باشد بارها دار و ندارش را به سائل داد تا که خیر هر دو دنیا شاملش باشد وای از اینکه فاتح جنگ جمل یک عمر دردِ بی یاری تمام ِ مشکلش باشد قسمتش این بوده که هر لحظه با غربت بغض ِ چندین ساله در کنج دلش باشد مونس و غمخوارِ هر مردی زنِ خانه ست فکر کن که همسرش هم قاتلش باشد! 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زهر کاری شد و آخر جگرش ریخت به هم عاقبت صورت قرص قمرش ریخت به هم ناله زد ناله که اینبار دگر رفتنی ام خواهرش آمد و بالای سرش ریخت به هم گفت خواهر به فدایت چه به هم ریخته ای چه شد اینبار چنین دور و برش ریخت به هم قاسمت تکیه به دیوار به تو خیره شده سخت باشد که ببیند پدرش ریخت به هم این به هم ریختنِ طایفه شان ارثی بود مادرش هم ز پس در کمرش ریخت به هم داد زد فضه خُذینی پسرم را کشتند بعداز آن ضربه پسر نه سپرش ریخت به هم ذکر "لا یوم" تو برده همه را کرببلا کربلا هم قد سرو پسرش ریخت به هم تا که در معرکه بر قاسم تو چیره شدند نجمه در خیمه دل پر شررش ریخت به هم خبر آمد که عسل های لبش ریخت زمین ز سم اسب همه بال و پرش ریخت به هم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شاید عیار دل به خلوص قدیم نیست عقلم برای درک مقامت فهیم نیست ریزه خور مرام تو هستیم گرچه دل لایق برای نوکری این حریم نیست راهم بده که توبه کنان باز آمدم نزد کریم، هیچ خطایی عظیم نیست! افسوس می خورد دل بی تاب من چرا ؟؟ در خادمی صحن و سرایت سهیم نیست!؟ افسوس می خورد که چرا چون کبوتران در سایه سارِ گنبد زردت مقیم نیست؟ 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini همچنان که یک نشان از مادرت معلوم نیست هیچ نامی مثل نامت در جهان مظلوم نیست چون غریبی مثلِ نامِ تو کجا پیدا شود؟ هیچ کس از حق خود قدرِ شما محروم نیست هر چه می گوییم زین مظلومیت کم گفته ایم قطره ای از ماجرای کوهی از غم گفته ایم روضه هایت حاکی از آزرده جانی شماست از صفر غافل شدیم و از محرم گفته ایم خاطرات کوچه ها و ماجرای پشتِ در آتش کین در کشاکش پشت در شد شعله ور جاده ها گم می شود در ازدحام فتنه ها دستهای بسته و آهِ نفس گیرِ پدر جاده ها بی تو کجا می برد جانان تو را آیه های زخمیِ گلبرگ قرآنِ تو را کور باشد دیده ای که روشن از خورشید نیست لعن بادا آن که آزرده چنان جان تو را می گذاری سر به روی شانه ی تنهاییت همدمِ جانِ تو باشد خانه ی تنهاییت سینه ات دلتنگِ مادر شد به یاد کوچه ها پر شد از دستِ زمان پیمانه ی دلتنگیت گر چه باشد هر دو عالم از ازل مالِ شما لیک قبرت راویِ خوبیست از حال شما وارثِ رنجِ زمینی، شهره ی مظلومیت هر چه طوفان بلا باشد در اقبالِ شما ای که قلبت مخزن الااسرارِ نجوای پدر شاهد سوز و گدازِ اشکِ غمهای پدر شمعِ جانت ذره ذره آب شد از غربتش کوچه ها شب تا سحر همراه و هم پای پدر جان به قربان تو و آن قبر بی شمع و چراغ سالها در حسرت آغوش جدت از فراق کاش می شد که عیان بوده مزار مادرت در دل تو شعله شعله آتش این درد و داغ ناله هایت غرق ماتم می کند آفاق را سینه ی تنگت ندارد طاقت این داغ را وارثِ رنج و غم دنیای زهرا و علی می خراشد آهِ دردت سینه ی عشاق را 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صبر از کرامت های او صاحب عَلم شد آنجا که حتّی سویِ تابوتش ستم شد سخت است پای منبری حاضر شوی که بوزینه رویَش پیش مردم محترم شد با دستِ بسته ، شاهِ مردان را ببینی.... قاضی اَسیر فرقه های متّهم شد!! پروانه ای می سوخت بینِ آتش و دود از ماجرای میخِ در ، آغاز غم شد ای شیعه غربت را ببین ، آنجا که همسر در خانه اش با دشمنِ او هم قسَم شد خونی که عمری رفته اندر دل ، به یکجا در تشت شد صد پاره و نا منتظم شد گفتیم تشت و تشت سر در خاطر آمد در پیش عمّه نوگلی دردانه خم شد ای کاش روزی بشنَوم با لطف مهدی (عج) اندر مدینه مجتبی (ع) صاحب حرم شد 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آسمان است و خسوف قمرش معلوم است غربت بی حد او از سفرش معلوم است کوله بار سفر آخرتش را بسته از مناجات و نماز سحرش معلوم است موی آشفته و اوضاع به هم ریخته اش با عبایی که کشیده به سرش معلوم است دو قدم راه نرفته چقدر می افتد ناتوان بودنش از زخم پرش معلوم است به زمین خوردن او ارثیه ی مادری است درد پیچیده به پهلوش اثرش معلوم است وسط حجره ی در بسته به خود می پیچد اثر زهر به روی جگرش معلوم است خواهرش نیست ببیند چه سرش آمده است ولی از حالت بغض پسرش معلوم است لب او سرخ شد اما به خدا چوب نخورد مجلس شام به چشمان ترش معلوم است روی خاک است ولی زیر سم اسب نرفت روضه ی عصر دهم در نظرش معلوم است 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اندازه دوماه عزا غم گرفته ام چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام پیراهن سیاه تنم را شب فراق بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام صاحب عزا بیا که سراغ تورا دوماه با قطره های جاری اشکم گرفته ام یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند این دیده های ابری شبنم گرفته ام هرروز پا به پای تو در بین روضه ها با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام تا فاطمیه دست دلم را رها مکن من با غم تو انس دمادم گرفته ام امشب بیا و کرب و بلای مرا بده دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست امشب دوباره شور محرم گرفته ام 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini