eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
632 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸شاعر: ___________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... ازهمین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!   خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد   آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود می رسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود   آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود     هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد "کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد از همان شب که علی تابوت را برشانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا  نشد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ... 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز هم شهر مدینه شب رؤیایی داشت یاس حیدر به برش غنچه زیبایی داشت متولد شده بود آینه حجب و حیا دختری که دم او هیبت مولایی داشت بسکه از آمدنش چشم علی روشن شد باز حیدر هوس خواندن لالایی داشت مانده بودم چه بگویم به خدا این نوزاد دختری بود که صد آینه آقایی داشت عشق باباست به دختر همه اش کار دل است بی سبب نیست که بابا تب بالایی داشت یاسمن منتظر آمدن دلبر بود علت این بود اگر دیده دریایی داشت یک نفر گفت حسین آمد و او غوغا کرد ناگهان دیده نورانی خود را وا کرد آمده آینه حضرت زهرا بشود آمده زینت جان و دل بابا بشود دختر فاطمه و ام ابیهای علیست پس عجب نیست که او زینب کبری بشود نام زینب که می آید به خدا جا دارد کوه دریا شود و موج زنان پا بشود می تواند همه دم با نظر فاطمی اش هرکسی را که نظرکرد مسیحا بشود شب میلاد قرار دل ارباب حسین نامه ام را برسانید که امضا بشود اینچنین دختری از فاطمه باید هم که آبروی نسب آدم و حوا بشود شوری افتاده به هر دل که بیانش سخت است هرکسی نوکر زینب بشود خوشبخت است او که نور پدر حضرت زهرا را داشت خلق و خوی پسر حضرت زهرا را داشت متولد شد و شیرینی این دنیا شد آنکه نامش شِکر حضرت زهرا را داشت به دل حیدر کرار جلایی بخشید آنکه نامش اثر حضرت زهرا را داشت از بزرگی نگاهش همگی فهمیدند اینکه زینب جگر حضرت زهرا را داشت مرتضی مست خدا شد که گلش را بویید دید عطر سحر حضرت زهرا را داشت از گدا پروری و خانمی اش شد معلوم اینکه دستش هنر حضرت زهرا را داشت بی سبب نیست که زهرا می کوثر می خواست از خدای خودش این مرتبه دختر می خواست دختر شیرخدا آینۀ شیر خداست دختر فاطمه والله که دریای حیاست بعد زهرا به خدا در ادب و علم و حجاب پرچم زینب کبراست که خیلی بالاست زینب آن بانوی با عزت و والایی که یکی از پابه رکابان حریمش سقاست جگری نیست کسی را که کشد معجر او چونکه او بنت علی شیر زن کرببلاست آنقدر مثل پدر مست خداوند شده که شهادت همه جا در نظر او زیباست وای اگر قصد کند خطبه بخواند زینب زود ثابت بکند دشمن زینب رسواست از لب خطبه او در و گهر می ریزد تیغ بردارد اگر یکسره سر می ریزد دست او بسته شد و حوصله او سر رفت لب گشود و همه گفتند علی منبر رفت گفت لاحول ولا قوه الا بالله همه گفتند که مولا به سوی خیبر رفت همه گفتند که او تیغ دمش حیدری است ذهن ها سوی سخن پروری حیدر رفت ذوالفقاری که به لب داشت در آمد ز غلاف خطبه آغاز شد و آبروی لشگر رفت آنقدر گفت که افتاد یزید از تختش آنقدر گفت که اشک همه آنجا سر رفت ناگهان در وسط گریه و اشک مردم مردی از جای پرید و طرف یک سر رفت چشم زینب به سر سوخته یار افتاد فکر آن روز که رفته سر بازار افتاد 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تاکه سائل می رسد بردر خجالت می کشد چون که دیگر نیست آب آور خجالت می کشد تاکه او را فاطمه در خانه می نامید علی زینبش می دید از حیدر خجالت می کشد مادری کرده برای زینب اما باز هم تاصدایش می کند مادر خجالت می کشد کاروان آمد مدینه بی علمدارسپاه دید پاشیده شده لشگر خجالت می کشد مادر ماه است اما کاروان را دیده و از نبود چند تا اختر خجالت می کشد اینقدر حرف از دو دست بسته زینب نزن حضرت ام البنبن بدتر خجالت می کشد صحبت از مشک وعلم شد باز هم ام البنین روگرفته با دوچشم تر خجالت می کشد گاه ازروی سکینه گاه از زینب ولی بیشتر از مادر اصغر خجالت می کشد چار تا اولادداده حضرا ام الادب باز از اولادپیغمبر خجالت می کشد 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عجب شبي ست كه يك ماه منظر آوردند براي هاشميان باز مادر آوردند زبس حسين دلش تنگ روي مادر بود شبيه مادرش اينبار دختر آوردند مثال عمه خود كافتخار حيدر بود به دختران جهان دختري سرآوردند درست مثل زمان تولد زهرا سه آيه اي به بلنداي كوثرآوردند براي اينكه بگيرند گاهوارش را هزار مريمُ آسيه از در آوردند عجيب نيست كه عباس ماه هديه كند  شبي كه حضرت زهراي ديگر آوردند براي اينكه غزلهاي حق شود كامل   سه بيت از صدُ چارده غزل درآوردند  اگرچه حضرت زهرا ز نسل احمد بود رقيه را ولي از نسل حيدر آوردند از اين به بعد صفادر قبيله رايج شد رقيه آمد و باب همه حوائج شد      رسيد تاكه شفاعت كند جزا ما را رسيد تا ببرد تا كوير دريارا   نشست در بغل عمه زينبش گويا خديجه دربغلش داشت باز زهرا را    به يوسفي كه ته چاه بود وحي رسيد بگير دامن شيرين زبان آقا را زبس كه آينه فاطمه ست اين دختر        رسيدبانفسش جان دهد مسيحارا به خنده هاي قشنگش كه باغ رضوان است ربوده است دل عمه ها و بابا را به پاي دل برو پشت در امام حسين       كه بشنوي همه دم نغمه هاي لالا را براي اينكه به افلاك هم سري بزند مكان بازي خود كرده دوش سقارا نگاه كن به خودت كشته مرده اش هستي ؟ شب ولادت بي بي ست زين جهت مستی ستاره چون گل سر بود روي گيسويش  حسين فاطمه را مست گرده از بويش ملائكه همه خيل سپاه او هستند      فرشته ها همه هستند خادم كويش      اگركه عشق علي جاري است در رگهاش نشان قدرت مولاست روي بازويش   زبان اوست كه دارد نشان تيغ علی جمال حضرت زهرا نشسته بر رويش رقيه بود كه نامش يزيد را لرزاند هلال ماه محرم هلال ابرويش  دو گوشواره او هديه علي اكبر       و هديه هاي عمو بود هر النگويش  بدور ماه رخش جبرئيل مي گرديد و هركه خورد به چشمش خليل مي گرديد  ميان چشم ترش كوهي از حيا دارد   رقيه است جلالي به ناكجا دارد اگر كه جمله ربند اوست يازهرا براي اينكه لبش عطر مرتضي دارد ز روز اول ميلاد او مشخص بود   شبيه عمه ی خود ميل كربلا دارد        به خاطر گل روي حسين فاطمه است  نگاه مرحمتي هم اگر به ما دارد گدايي در او پادشاهي دلهاست     گدائيش قد باغ جنان بهادارد شبي كه برسرسجاده مي نشيند او   زخاك تادل افلاك رد پادارد   اگر كه خادم اويي بناز برنفست چراكه باغ جنان است قمري قفست   سرحسين سر ني گرفت جانش را گرفت ضربه سيلي همه توانش را كبوترانه رسيد و اسير بابا شد فراق روي پدر سوخت آشيانش را  چه شد كه از سرمركب به روي خاك افتاد گمان كنم كه پليدي بريد امانش را زضرب سيلي دشمن كبود شد اما  شكست كعب ني آنروز استخوانش را  همان كه بين طبق ديد رأس بابا را وهديه كرد به سر،‌قامت كمانش را چه شد كه آن زن غساله در شب دفنش نشُست آن بدن مثل ارغوانش را   🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند زائری آمد کنار قبر آقایش نشست با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی... ازهمین ها را برای کربلا برداشتند خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!   خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد بوی گریه های دختر بهر مادر می دهد   آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود گنبد و گلدسته های باصفایی می شود این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند واقعاً اینجاعجب دارالشفایی می شود نقشه ی این صحن را باید که از زهرا گرفت نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن پرچم سجاد، دارد دل هوایی می شود! حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود می رسد روزی که با دستان پر مهر شما از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود   آخرش من مطمئنم این گره وا می شود این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود     هرچه خواندم در بقیع، از سینه عقده وانشد هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم... تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد "کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست" بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد از همان شب که علی تابوت را برشانه برد زائر زهرا شدن جز نیمه ی شبها نشد بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها مادرم افتاد پشت در و دیگر پا نشد سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغا نشد هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید هیچ جایی بر سر پیراهنی دعوا  نشد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini باز در عرش خدا ولوله برپا شده است دری ازعرش بسمت دل ماواشده است ازدحام است درِ بیت امام هفتم جن وانس وملك آنجاست چه غوغا شده‌است همگی با دلتان راهی آنجا بشوید همه تبریك بگویید كه بابا شده است آنكه عالم همگی محو جمالش هستند به رخ گل‌پسرش محو تماشا شده است آمده آنكه نوشتند شبیه زهرا پارهء جان و تن حضرت طاها شده است پسر حضرت موسی به جهان آمده و پاركابش همه‌جا حضرت عیسی شده‌است السلام ای همه‌جا حضرت خورشید شده روز میلاد تو در هر دو جهان عید شده باتو هرروز خراسان بخودش می‌بالد نه خراسان همه ایران بخودش می‌بالد نه خراسان ونه ایران بخداوند قسم همهء عالم امكان بخودش می‌بالد چونكه روی لب تولحظه بلحظه جاریست ثانیه ثانیه قرآن به خودش می‌بالد منتسب برتو شده گنبد وایوان طلا این شده گنبدتابان بخودش می‌بالد من قسم می‌خورم این واژه برازندهء توست باشما واژهء سلطان بخودش می‌بالد چونكه درگوشهء ایوان توجاخوش كرده برسر خوان تومهمان بخودش می‌بالد یوسفان در دوسرا محو رخ ماه توأند پادشاهان جهان بندهء درگاه توأند سجده درگوشهء ایوان طلایی عشق است نوكری برسركوی توخدایی عشق است هركسی عاشق پابوسی لیلای خود است در دم مرگ كنارم توبیایی عشق است ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش اینكه درروزجزا ضامن مایی عشق است تا ابد قبله‌نمای دل من سمت شماست اینكه دركشور ما قبله‌نمایی عشق است همهء عرش وزمین را به گدایی بدهند! باز می‌گوید از این خانه گدایی عشق است كعبه وكرببلا هر یكشان عرش خداست اینكه هم كعبه وهم كرببلایی عشق است ای كه دركشور ما عرش معلا داری آنچه خوبان همه دارند تو یكجا داری ای كه درچهرهء خودشمس منورداری در شجرنامهء خود نام پیمبر داری نوهء صادقی و ذریهء شیر خدا خوش بحال توكه چون فاطمه مادرداری فرصت جنگ نشد تاكه بفهمند همه تو به بازوی خودت قدرت حیدرداری همه درصحن تومشغول به‌کاری هستند چقدر دوروبرت خادم و نوكر داری چه بزرگان كه میان حَرمت خاك شدند تو خودت ماهی و دوروبرت اختر داری باجوادت برو درسوریه زینب تنهاست توحسین بن علی هستی واكبرداری تیغ بردار و پناه حرم زینب شو ما سپاهیم و توصاحب علم زینب شو تو خودت بر سر دوشت علمش را داری در دلت روضهء آن قد خمش را داری گرچه در کشور ما از حرم او دوری ازهمین دور، هوای حرمش را داری بارها سوریه رفتی به طواف حرمش حتم دارم که غبار قدمش را داری بار آخر که رسیدم حرمت، محزون بود بگمانم که تو در سینه غمش را داری بکش آهی که پلیدان همگی دق بکنند مطمئنم که تو درسینه دمش را داری بنویس عمهء من خود سپر مولا بود بنویس از ته دل، تو قلمش را داری بنویس عمهء ما مثل دری درصدف است هرکه توهین بکند با خود مولا طرف است 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عمری برای داغ زهرا گریه کردی هر نیمه‌شب هم‌پای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع از اشک گل شد وقتی که گفتی «واحسینا» گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای او سکینه هربارکه می‌گفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان را ندیدی با روضه‌های خار صحرا گریه کردی حرف سه شعبه آمد و ازحال رفتی دیدی کسی می‌افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه‌های خود نبودی با گریه‌های زینب اما گریه کردی تشت طلا و خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زن‌ها گریه کردی حرف کنیز آمد، سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی  نبودی موی دختر بچه‌ها سوخت قد تمام سینه‌زن‌ها گریه کردی 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آقا تورا چون حیدر کرار بردند در پیش چشم بچه های زار بردند تو آنهمه شاگرد داری پس کجایند! آقا چه شد آنشب تورا بی یار بردند؟ این اولین باری نبود اینطور رفتید آقا شمارا اینچنین بسیار بردند وقتی شما فرزند ابراهیم هستی قطعاً شمارا ازمیان نار بردند آنشب میان کوچه ها باگریه گفتی که عمه جان را هم سربازار بردند یاد رقیه کردی آنجاکه شمارا پای برهنه از میان خار بردند این ظاهر درهم خودش می گوید آقا حتما شمارا از سر اجبار بردند سخت است اما آخرش تابوتتان را آقاهزاران شیعه در انظار بردند 🔸شاعر: ___ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عمری برای داغ زهرا گریه کردی هرنیمه شب همپای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع ازاشک گل شد وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای اوسکینه هربارکه میگفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان راندیدی باروضه های خارصحراگریه کردی حرف سه شعبه آمدوازحال رفتی دیدی کسی می افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه های خود نبودی باگریه های زینب اما گریه کردی تشت طلاو خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زنها گریه کردی حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی نبودی موی دختر بچه ها سوخت قد تمام سینه زنها گریه کردی 🔸شاعر: ========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini