eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.4هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست نماز آینه ها را هبوط نور شکست سکوت نیمه ی شب را طنین شور شکست در ازدحام،پر و بال های حور شکست تمام عرشِ برین محو چهره ی ماه است لب ملائکه مشغول؛اَحسَنُ الله...است تبسمش همه شهر را غزلخوان کرد کویر خالی از احساس را گلستان کرد و آسمان خدا را ستاره باران کرد طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد ستاره ای بدرخشید و بی نقاب آمد دُرُست نیمه ی این ماه،آفتاب آمد به روحِ آیه ی تطهیرِ خویش،تن بخشید به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید به حُسن عاطفه ی خویش،ذوالمِنَن بخشید خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید به آفتاب بگوئید آمده قمرش هزار جان گرامی فدای گُل‌پسرش شراب عشق به قربان ساغرش رفته هزار رود به دریای اطهرش رفته فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته نگاه بنده‌نوازش به مادرش رفته دل مرا بخدا بُرده خوی مادری اش چقدر فاطمه‌وار است ذرّه پروری اش به نام نامی شاه کرم،به نامِ حسن قیام کرده کرامت به احترام حسن شده است مرغ کرم‌خانه جلد بام حسن هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن گدا،یتیم و گرسنه به برکتش سیرند جذامیان مدینه به پاش می میرند شکستگیِ پر و بال را شفا دادن مس وجودی عُشّاق را جلا دادن به سائلان و گدایانِ خود بها داد به دست با کرم خود به سگ غذا دادن تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست نمی ز قطره ی دریای پُر سخاوت اوست حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است میان لشکر حیدر امیر و سردار است اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را شتر سوار جمل خورده ضرب شصتش را چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد هزار بنده ی گمراه را هدایت کرد برای دین خداوند استقامت کرد بنای مکتب اسلام را مرمت کرد چه رنج های فراوان به پای عشقش دید سه بار مال خودش را برای دین بخشید درخت خشک غمم،کوهساری از دردم شبیه فصل زمستان گرفته و سردم عزا گرفته ی این روزگار نامردم برای حلم حسن آه می کشم هر دَم کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود برای غربت بی انتهاش گریه نمود هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد چِقَدر سینه ی تنگم هوای غم دارد غمی که ریشه ی دیرینه در دلم دارد "امامزاده ی آبادی ام حرم دارد" ولی برادر زینب نه مرقدی دارد نه زائری،نه ضریحی،نه گنبدی دارد قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود قسم به آبی دریا،قسم به چشمه و رود قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود به کوری همه ی آن حرامیان سعود بقیع،مرکز دیدار شیعه ها گردد قسم به فاطمه "صحن حسن" بنا گردد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای نگارِ واجبُ التعظیم آقایِ حسن ای بساطِ دائم التکریم دنیای حسن چاکرانت در عَجم داراترینِ مردمند خوب جایی زندگی دارند، در پای حسن مادرش را اختیارِ هر دو عالم داده اند اختیار نار و جنت را به بابای حسن حا و سین و یا و نونی را که عالم عاشقست حا و سین و نون آن نامِ دل آرای حسن هفت شهر عشق را عطّار گشتی بی سبب آنچه را دیدی ببین در سیرِ سیمای حَسن شهر را تعطیل میکرد "راه رفتن های" او راه بندان ، بارها شد از تماشای حسن بخت یارست در دو دنیا با گدایان کریم روزی آنهاست در دستِ توانای حسن نذر کردم پای نذری های مادر تا روم یکصد و هجده سفر تا صحن زیبای حسن . ارث از بابا رسیده بر کریمانِ حرم کربلا پُر بود از شهدِ گوارای حسن دست ما و دامنت شه زاده قاسم الدخیل ای که دستت میرسد بر قدِّ رعنای حسن گرچه راه انداخته است دنیای امروز مرا دیدنی تر دستگیری های فردای حسن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مراشبیه عبایت تکان بده آقا مرابه زیرِکسایت مکان بده آقا کمی زچهره ماهت نقاب بر افکن دوباره برتن این مرده جان بده آقا به دست فیض کریمت طلیعه ی خورشید گدای پشت درم, آب ونان بده آقا به دانه هرموژه ات تیرِ زهد برقلب است زِ ابروانِ هِلالت کمان بده آقا توراقسم به نفسهای آخرِ قاسم برای خوب شدن یک زمان بده آقا به جان فاطمه محجوب میشوم آخر زخادمان تو محسوب میشوم آخر چه مزه ای بدهد ازجگر حسن گفتن زِ مغرب رمضان تا سحر حسن گفتن خدابه حق حسن, یاحسن به حق خدا شدم عبیدتو با اینقدر حسن گفتن تمام روزی نوکر به دست ارباب است که آب ونان من است بیشتر حسن گفتن ز بعدذکرِ حسین یاحسین ،میچسبد قسم به حضرت زهرا دگر حسن گفتن ببرتونام حسن را که عاقبت بینی نجات بخش صراط است هرحسن گفتن تنورعشق حسین ، از دم حسن گرم است که اشک روضه وسوز،ازغم حسن گرم است دوگوشواره حسن را چه گوشه گیرش کرد و گوشه پاره حسن را چه زود پیرش کرد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini میان ارض و سما بزم شادی و شور است به روی دست نبی آیه‌هایی از نور است بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت: خوشا به حال رسولی که با تو محشور است به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند عزیز کرده‌ی زهرا “کریم” مشهور است زدست هیچ کسی لقمه نان نمی‌خواهیم کرامت حسنی با مزاجمان جور است گدای کوی کریمیم و نان بهانه‌ی ماست نظر به منظر جانان مراد و منظور است چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع شکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور است به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم برای گنبد و گلدسته نقشه‌ها داریم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بر ماه شب نیمه‌ ی این میکده سوگند مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند خورده دلم از صبح همان روز نخستین با مهر تو‌ای دست گل فاطمه پیوند در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند هر گوشه‌ای از نام تو حاجات گرفتند از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند در بند توام، عبد توام، نام تو بردم کوه گنهم را به تو بخشید خداوند حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را با خط خوشش سر در تالار دلم کند تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری هر سائل محزون به کنارت شده خرسند آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند در آرزوی وصف تو مردند هزاران تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت: جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند «یا فاطمه»را یاد غمت، خیل شهیدان با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند… هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini کریم های دو عالم به نام زاده شدند زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست شراب ها همه از فیض جام زاده شدند چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند تو امر کردی و تکوینا استجابت شد و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند جواب دادن تو اشتیاق می آرد سلام ها ز علیک السلام زاده شدند چه خوب شد که محبان حلال زاده ی عشق و دشمنان حسن هم حرام زاده شدند حسن حسین و یقینا حسین هم حسن است نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند همین دو تا پسر فاطمه همان اول امامزاده شدند و امام زاده شدند چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است بزرگ ها همه با احترام زاده شدند بساط نوکری ما کنار تو پهن است از اول ایل و تبارم غلام زاده شدند عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم کبوتران همه بالای بام زاده شدند چه بهتر است که بشینی و سکوت کنی که از قعود تو صدها قیام زاده شدند 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از عشق و عاشقی چند ساله بنویسم و از نیاز خودم از پیاله بنویسم قلم به دست گرفتم که شرح دل بکنم زمین دور وبرم را ز اشک گل بکنم دوباره نیمه ی ماه خدا دلم لرزید نوا و صوت عجیبی در آسمآن پیچید خبر رسیده که خیر عظیم در راه است خبر رسیده که مردم کریم در راه است من از طفولیتم کاسه لیس این خوانم بزرگ گشته ام اینجا و از گدایانم ندار و خانه به دوشم قرار من آقا امید زندگیم اعتبار من اقا چقدر سفره ی آقا برو بیا دارد چه عزتی سر این سفره ها گدا دارد ذلیل امده بودم عزیز دیر شدم به لطف نان حسن عاقبت بخیر شدم غذای بیت الحسن خورده ام که سیر شدم فقیر امده بودم ببین امیر شدم به زیر پرچم تو صاحب مقام شدم به اسم نوکر این خانه احترام شدم تو امدی و دو چشم حسود ها کور است همان زنی که لعین است و پست منفور است تو خنده کردی و بر شاعران غزل دادند به خیل کاسه به دستان خم عسل دادند حسن حسن ز روی این لبم نمی افتد عجب حرارتی دارد تبم نمی افتد تمام زندگیم را به تو بدهکارم به جان مادرم آقا که دوستت دارم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشم وا کرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بی سر و سامان حسن بر جبینم بنویسید مسلمان حسن دل خود را سر هر بام ، هوایی نکنم طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنم رو به هر قبله و هر قبله نمایی نکنم پیش هر سفره که پهن است گدایی نکنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی ، چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامی دارد خنده در پاسخ آن سائل شامی دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اینها غزلی هست به دیوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل کیست ؟ حسن آنکه بخشندگی اش گشته مثل کیست ؟ حسن معنی حی علی خیر العمل کیست ؟ حسن مرد نام آور پیکار جمل کیست ؟ حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ، سینه ی خون ، دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبان ها دارد گر بگوییم غریب الغربا ، جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش، جگرش ریخت به هم بس که پیچیده به خود ، موی سرش ریخت به هم زینبش آمد و چشمان ترش ریخت به هم همه ی خاطره ها در نظرش ریخت به هم دل پریشان شده از موی پریشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست ، حسن ، در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر ، کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن چشم نامرد به ناموس علی تا افتاد وای بر من ، زد و بر صورت گل ، جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود ، باز هم امّا افتاد شعله ی آه کشد سینه ی سوزان حسن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای شهریار حسن و صفات حسن، حسن سالار عشق و یوسف گل پیرهن حسن نوباوهٔ پیمبر و میر و کریم و راد نور خدا و زینت هر انجمن حسن مولای پارسا و حلیم و نبی سیر شیرین زبان و سرور و صاحب سخن حسن کوه وقار و بحر شرف ، معدن کرم زیبای دهر و دلبر سیمین بدن حسن تندیس حسن و روح ملاحت ، جمیل کون وجه الحسن ، موقّر و شیرین دهن حسن بی ادّعا و اورع و ازهد به روزگار اهل دل و سلیم و سخی ، مؤتمن حسن میر شباب اهل جنان و فرشته فر سالار و سرفراز و شه ممتحن حسن ممتاز و میر و مهتر و بخشنده و جواد درّ ثمین و گوهر عالی ثمن حسن خلق عظیم و سیرت طاها به ارث او وارسته و جلیل و امین الامن حسن عبد مقرّب حق و والاتر از ملک مظلوم و دردمند و غریب وطن حسن مدح تو را نداند (هدایت) یک از هزار ای مهر پر فروغ و شه ذوالمنن حسن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini گدای لطف و جودِ مجتبی باشد کرامت هم فقیر و ریزه خوار خوانِ او باشد سخاوت هم حَسن صورت، حَسن سیرت، حَسن خَلق و حَسن خُلق است که معنا عاجز است از حدّ توصیفش، عبارت هم چنان افتاده ام بر خاک پای مجتبی امروز "که فردا برنخیزم بلکه فردایِ قیامت هم"* کجا او دوستان را از دعا محروم می سازد دعا می‌کرد بهر آنکه بود اهل اهانت هم ضمانت می‌کند دنیا و عقبای محبان را که اینجا دستگیری می‌کند ، آنجا شفاعت هم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چقَدَر کار حسن بردنِ دل ، دلبری است چقدَر روز جمل معنی جنگاوری است در جمل شمّه ای از رزم حسن را دیدند ورنه بازوی حسن مثل پدر حیدری است هرکجا نام حسن آمده زهرا هم هست پسر اولِ زهرا چقدَر مادری است می شناسند ملائک همگی روی زمین خانه اش را که شب و روز پر از مشتری است جبرئیل آمده هربار به پابوسی او افتخارش درِ این خانه فقط نوکری است دستِ ما نیست اگر عاشقِ نام حسنیم همه اش کارِ همان خالقِ بالاسری است * از شب تیره چه غم ، روی حسن را داریم ماه را ، صورتِ نیکوی حسن را داریم چه گدایان زیادی که ندارند کریم ما گدایان حسن کوی حسن را داریم گفته بودی که بگویم به تو از حبل متین باز کن چشم و ببین ، موی حسن را داریم مثل بادیم ، به هر کوی و گذر می گذریم ذکر برداشته هوهوی حسن را داریم مثل شمعیم که در عشقِ حسن ذوب شدیم در دل خود همه سوسوی حسن را داریم شیعیان حسنی در همه جا معلومند هرچه باشد همه جا بوی حسن را داریم 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پیغمبران دورِ پیمبر(ص) جمعشان جمع است خیلِ ملائک دورِ حیدر جمعشان جمع است مادر شده زهرا(س) و آمد ساره با لبخند حوّا و مریم؛ دورِ مادر جمعشان جمع است نوزاد نه! نورِ کرامت! حُسنِ نامحدود در دستهایش درّ و گوهر جمعشان جمع است یامجتبی(ع) گفتند و بوسیدند پایش را خورشید و ابر و ماه، دیگر جمعشان جمع است حاتم به بازو بسته حرزِ یاحسن(ع) را و در خانه؛ سائل هایِ مضطر جمعشان جمع است لبریزِ روزه دارها شد امشب این خانه وقتِ اذان از قبل، بهتر جمعشان جمع است دارند میگیرند از چشم ِ حسن(ع) حاجت سلمان و مالک، حُجر و قنبر جمعشان جمع است شخص ِ کریم ِ اهل بیت(ع) آمد؛ بهشت اینجاست اینجا که اهلِ دل؛ سراسر جمعشان جمع است وعّاظ، قاری، مستمع، مداح، شاعرها اطرافِ حیدر خیلِ نوکر جمعشان جمع است با، یاحسن(ع) دل میبریم از پنج تن هرآن روزی که دورِ حوض کوثر جمعِ مان جمع است! 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini غزل،قصیده،رباعی،همه دچار حسن که هست شعرمن اینجابه افتخار حسن به نام حیّ تعالی ،یاعلی مددی شروع میکنم اینجابه اعتبار حسن درست نیمه ماه صیام،دست خدا گرفت کودک خودرا زکردگار حسن فقط به کوری چشمان عایشه،مولا گذاشت نام خودش رابه انحصار حسن زمان کشتی اوبا حسین بین همه فقط سرود پیمبر شده نثار حسن جمل به رعشه فتادازصدای تکبیرش ببین چه ولوله ای کرده ذوالفقار حسن چه گویم از وجنات امامِ خون خدا که الکن است زبانم ازاین وقار حسن خوشابحال جذامی شهرپیغمبر نشست برسرسفره دمی کنار حسن بگوبه جمع کریمان کریم یعنی او که هست رسم کرامت به یادگار حسن هرآنکه گفت زصلح اش بگو نگاه کند قیام کرب و بلا شد ز ابتکار حسن ‌بخوان به نام پدر تا پسر کند اعجاز که قاسم است رجزخوان کارزار حسن چه رمزوراز عجیبی نهفته در نامش تمام من شده غمخارآن مزار حسن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini "حَسن" بگو و ببین اسم محترم این است هزار شکر مرا ذکر دم به دم این است بگو همیشه که یا محسن بحقّ حسن که پیش حضرت حق بهترین قسم این است سه بار زندگی اش را تمام بخشید او به هر چه هست کشیدن خط عدم این است گرفته لقمه برای جذامیان حتی بگو به مدعیان ، معنی کَرَم این است به وقت بذل کریم و به وقت رزم دلیر سخاوت است و شجاعت ، هم آن و هم این است جمل که رفت به میدان ، علی چنین می گفت : محمد حنفیّه ببین جَنَم این است که گفته است حسن بی حرم بُوَد اصلا؟! میان دل حرمش باشد و حرم این است 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ما را که مُفلِسیم  اگر هم خریده‌اند لطفِ کریم بوده که دَرهم خریده‌اند عاشق شدیم اگر همه‌اش کارِ عشق بود عشاق را بدون نظر هم ، خریده‌اند ما جنس بنجولیم به دردی نمی‌خوریم ما را - بدون هیچ ثمر هم - خریده‌اند حتی قرار نیست دخیلِ درش شویم آن را که رد شده زِ گذر هم خریده‌اند پیشِ کریم فرق ندارد  زیاد و کم از جبرئیل تا دو سه پَر هم خریده‌اند هِی بنده می‌خرند و هِی آزاد می‌کنند آزاد کرده‌اند اگر هم خریده‌اند گفتند ناسزا و ولی عاشقش شدند از بِین دشمنان چقدر هم خریده‌اند اصلا به کم نمی‌رود این دستِ با کرم ما را ببین به قیمت زَر هم خریده‌اند این عشقِ داغ ، سوختنش فرق می‌کند در پیش فاطمه حسنش فرق می‌کند اشراق می‌کنی و همه طور می‌شوند انگور زاده‌ها همه انگور می‌شوند اصلا نیاز نیست که ما دست و پا زنیم اسباب عاشقی خودشان جور می‌شوند با ابترانِ مکه بگو با همین حسن... امشب حسودهای علی کور می‌شوند دنیا به دست نسل خدیجه است ، هر‌که هست جز بچه‌های فاطمه هاشور می‌شوند یکجا محمد است و علی هست و فاطمه با جلوه‌ای که  نور علی نور می‌شوند برخیز از مسیر برو بند آمده است گیسو بهم مریز که مسحور می‌شوند باید که سجده کرد تو را قبلِ روز حشر یک روز عاقبت همه مجبور می‌شوند ما را به عشق پاره گریبان نوشته‌اند بشکاف سینه را که حسن جان نوشته‌اند باید که چشم‌های تو پیغمبری کند تو آمدی که فاطمه هم مادری کند مدیون توست خانه‌ی سادات بعد از این زهرا نشسته است علی پروری کند شهر مدینه با تو بهم ریخت حق بده در کوچه‌ها نبود کسی دلبری کند در هر سحر نسیم خدا می‌وزد که باز در بِینِ گیسوان تو خنیاگری کند کُشتی بگیر تا که بگویند جان حسین تاکه حسین ، جای تو جلوه گری کن اینقدر هم بهانه به دست دلم مده هر روز سجده‌ات کند و کافری کند این نذر چشم ماست که جارو ببافد و هر صبح بِینِ صحن تو رفتگری کند ما را شریک خویش نموده عطای تو نیمه برای ماست و نیمی برای تو تا که عوض نکرده علی قبله‌گاه را پنهان بکن  نقاب بزن  قرصِ ماه را باید جمل سوار ببیند حسن که هست پیچانده‌ای به تیغ خودت رزمگاه را راحت نشسته است علی بین رزم اگر رفته حسن بهم بزند صد سپاه را با نیزه‌ای که سینه‌ی لشگر شکافتی برهَم زدی تو هم آن فتنه‌گاه را هر جا زدی به پشت سرِ تو حسین بود دیدند وقت جنگ همه پادشاه را رم کرده‌اند پیش تو انبوه راه راه بردار از جماعتِ حیران نگاه را راهی نمانده است مگر تار و مارِ جهل بسته است ذوالفقارِ تو هر دو جناح را دور و بر تو هیمنه‌ای از ملائکه است فهماند تیغ تو پسر فاطمه که هست باید برای خاک تو مرقد درست کرد شهری به وسعت دو سه مشهد درست کرد با اشکهای عاشق و با خشت‌های دل شهری به نام آل محمد درست کرد ایوان طلای شاه نجف را دوباره ساخت انجا برای فاطمه گنبد درست کرد با غنچه‌های یاس ضریح تو را کشید دورش رواقهای زبرجد درست کرد باید که زائران تو را باخبر کنند نقاره خانه‌های زبانزد درست کرد در جمع خادمان مودب به سمت تو راهی برای رفتن و آمد درست کرد صحنی برای حضرت ام‌البنین ولی باید که بهشت سرآمد درست کرد باید حرم برای تو قبل از ظهور ساخت پایین پای فاطمه مسند درست کرد آوای کرببلا ، حرمین است یا حسن پنجاه هشت سال حسین است با حسن 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن اکسیر قریحه‌ی کمیتی تو حسن از درگه تو کسی نگردد مأیوس والله کریم اهل‌بیتی تو حسن تا جامه ی عاشقی به تن دارم من با دلبر مه لقا سخن دارم من هرکس به کسی بنازد اندر عالم نازم به دو کون چون حسن دارم من گفتیم که بر در موالی برویم در ملک ادب حضور والی برویم ای پایه گذار کاخ احسان و کرم مارا مگذار دست خالی برویم در ماذنه نغمه ی اذان پیدا شد آثار بهار بی خزان پیدا شد آن ماه تمام آسمان علوی در نیمه ی ماه رمضان پیدا شد در گلشن حسن جادوان گل حسن است گلواژه ی قاموس تکامل حسن است هرچند علی پدر بود امت را اما لقب مبارکش بوالحسن است مولای من از نفس من اولایی تو معصومی و سروری و آقایی تو من دست عزیز مصر را می بوسم او پای تو را، عزیز زهرایی تو ای حجت جاودان تو جان همه ای ای فرش نشین تو عرش را قائمه ای غیر از تو کسی ندارد این نام و نشان فرزند رشید و ارشد فاطمه ای 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای عبای وصله دارت فوق دستاویزها دستهایت روح بخش دشت ها، جالیزها عاشقانت را چه کاری با شراب سلسبیل تشنه ی جام تواند این "ازعطش لبریزها" چیست کار ما ؟ غباری زیر نعلینت شدن چیست کار تو؟ بهابخشیدن ناچیزها دردمند عشقم و اوج نمک نشناسی است پیش نام دوست، نام آوردن از تجویزها تا که از اوج مقامت پرده برداری شود بارها باید بپاخیزند رستاخیزها گرچه میدانم که خلقت نیست کارتو ولی کاش میشد تا بگویم فارغ از پرهیزها.... "بیخودی رایج نگشته شبهه ی (رب) بودنت تا نباشد چیزکی،مردم نگویند چیزها." 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای دست گیر ، بیعتِ ما را قبول کن این بار هم زعامتِ ما را قبول کن ای مهربان به چشمِ طمع آمدیم ما گفتی بیا ، جسارت ما را قبول کن تا کاروان قربِ به تو راهمان زیاد جا مانده ایم ، سرعت ما را قبول کن دل را به مفت هم نخریدند مردمان ما یخ فروش ، قیمت ما را قبول کن خوبان شدند غبطهٔ ما ، خوش به حالشان بی ارزشیم ، حسرت ما را قبول کن شب زنده دارِ هرشبِ قدریم با علی ربّ علی ، عبادت ما را قبول کن ما را به دوستیِ علی خلق دیده ست محشر بیا رفاقت ما را قبول کن دائم بیار نام علی را به روی لب امضای این زیارت ما را قبول کن ما را ببر حرم به همان خواهری که گفت این کشته را ، بضاعت ما را قبول کن 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به خویش بند شدم بنده ی خدا نشدم اسیر نفس شدم عاشق شما نشدم هزار مرتبه رفتم ولی پشیمانم ببخش اگر که ز دنیای دون رها نشدم (هزار جهد بکردم که یار من باشی) مقیم ساحت قدسی تو چرا نشدم...؟؟؟ تمام عمر به دنبال روضه ات بودم ولی شبیه وهب با تو آشنا نشدم شنیدم و به دو تا قطره اشک بگذشتم شهید روضه سنگین کربلا نشدم اگر چه دائما اینجا نبوده ام اما از آستان ولایت دمی جدا نشدم ز کودکی سر این سفره ها بزرگ شدم به نان غیر تو یک لحظه مبتلا نشدم همیشه گردن خود را فراز میگیرم چرا که پای غمی غیر روضه تا نشدم مرا که عاقبت الامر مرگ خواهد برد نبینم اینکه برای شما فدا نشدم . . غریب بودی تنها ، نبود یار تو را رسیده بود ز غم انتهای کار تو را فدای بی کسی ات قبل مقتلت کشتند ز درد و رنج و مصائب هزار بار تو را نکرد هیچ مراعات و با قساوت قلب کشید جانب گودال نیزه دار تو را چه حال داشت در آن لحظه عمه سادات که چشم خیسش گم کرد در غبار تو را فدای زینب کبری و صبر بی حدش چگونه دید گرفتار  نیزه زار تو را بدن نبود در آن بین عطرت اما بود نمیشناخت وگرنه به چشم تار تو را 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت.. همه ی میکده را دیده ی گریان برداشت گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید باری از شانه هر عبد پریشان برداشت تا که گفتیم ببخشید دلش زود شکست نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت غصه خوردیم ولی غصه و غم هارا برد گفت باید که غم از سینه ی مهمان برداشت! پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم گرد و خاک از تن ما با لب خندان برداشت کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت دست در دست یداللهی مولا دادیم پای ما را علی از خار مغیلان برداشت دست خط علی امروز به تقدیر من است سختی راه ازین بنده ی حیران برداشت من شب قدر فقط کرببلا میخواهم باید از کرببلا توشه فراوان برداشت من حسینی شده ام چون که خودش خواسته است کام مارا پدر از تربت جانان برداشت علی امشب به سر سفره ی زینب رفت و.. طبق معمول عوض شیر و نمک نان برداشت امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت.. هرچه برداشت قدم فاطمه گویان برداشت آخرین لقمه ی نان را به یتیمانش داد کوفه را زمزمه آه یتیمان برداشت امشب ای کوفه علی پیش شما مهمان است صبح فردا وسط خون خودش غلتان است 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم! خدا،خدا نکنم پس بگو چکار کنم ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم دوباره بنده‌ی بی بند و بار برگشته گدای بی سر و پا..،شرمسار برگشته قبول..،بال و پرم درخور پریدن نیست هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست اسیر‌نفس‌شده..،بنده‌ی رسیدن نیست دلِ شکسته ی من لایق خریدن نیست اگرچه عمر سراسر تباه آوردم ببین..،به مرحمت تو پناه آوردم به سویت آمده‌ام دردِ من گرفتاری‌ست به گریه آمده‌ام اشک چشم من جاری‌ست به توبه آمده‌ام ، توبه‌ای که تکراری‌ست ببخش،لحن دعاهای من طلب‌کاری‌ست در آتشت چو بیندازی‌ام سزاوارم میان شعله بگویم که دوستت دارم همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم همیشه آنکه اطاعت نمی کند بودم برای صاحب امرم مطیع بد بودم چگونه از غم هجرت نمرده ام آقا به درد فصل ظهورت نخورده ام آقا شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه بدون تو به‌‌نظر خوب زیستیم همه برای وصل تو تنها گریستیم همه به انتظار تو باید بایستیم همه به صبح صادق دنیا سلام باید کرد برای حضرت قائم قیام باید کرد به وقت فتنه ی شب،مثل نور باید بود فقط نه شور که اهل شعور باید بود میان معرکه مردی غیور باید بود در این زمانه ز جنس ظهور باید بود رفیق!این همه غفلت سرِ قرار بس است برای آمدن یار..،انتظار بس است خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست حدود حبّ علی خطِّ مرز کشور ماست هرآنکه هست علی‌دوست پس برادر ماست مدافعان حرم یک عقیق گل‌گون‌اند نگین لشکر عشّاق فاطمیّون‌اند هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست هنوز مقصد اصلی مُسلمین حیفاست هنوز پرچم فتح المبین حق بالاست هنوز در رگ ما خون حاج‌قاسم هاست اگرچه دست علمدار ما جدا شده است به برکتش چقدر مرد رزم پا شده است به گوش مَکر خروشی به رنگ شیون ماست به روی پیرهن حیله ردِّ سوزن ماست به غِیر رو نزدن..،این شعار میهن ماست تلاش دشمن ما..،ناامید کردن ماست علاج هجمه ی این فتنه دوری است ای دوست کلید رفع موانع صبوری است ای دوست به چند قطره نده اشتیاق دریا را میان روضه بیارید لشگر ما را زمان گریه پسر دید کِیف بابا را خدا زیاد کند نسل سینه‌زن ها را اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد دعای مادرم آخر که کار خود را کرد... خودش نشست کناری..،مرا تماشا کرد مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد محبت علی و فاطمه خریده مرا به روضه نان حلال پدر کشیده مرا به جسم مرده دمیده که جانمان بدهد برای بردن نامش زبانمان بدهد حسین گفته سه‌ساله..،تکانمان بدهد قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد مخواه جان رقیه که غرق غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم برای بندگی‌ام راه و چاه می خواهم به زیر سایه ی قرآن پناه می خواهم به گریه ام نظری کن..،نگاه می خواهم لباس نوکری از دست شاه می خواهم کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست به غیر شاه نجف هیچ‌کس امیرم نیست بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا به جز مسیر الهی قدم نزد مولا به غیر قله ی ایمان علم نزد مولا بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا میان کوچه به زخم دلش نمک می خورد چگونه فاطمه از چل نفر کتک می خورد! 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini میزنم می، میکشم هو ساقی کوثر علی میشود روز جزا با عشق تو محشر علی ابروی تو قاب او ادنای پیغمبر علی حب تو تنهی عن الفحشاء والمنکر علی من کیم خاک قدوم میثم و قنبر علی یک نخ از هر وصلهء نعلین تو حبل المتین رازدار رازهای چاه تو روح الامین در امان میماند از کید همه این سرزمین یا امین الله فی ارضه امیر الموءمنین سایهء تو هست حتماً بر سر رهبر علی یک لغت از حرف تو دارد دوصد معجم فقط همچو اقیانوسی و پیش تو دریا نم فقط از تمام دشمنان سر میزنی از دم فقط میشناسم من تورا تنها یل عالم فقط میشناسندت یهودی ها یل خیبر علی جلوهء دست خدا در غزوهء خندق تویی درتمام آفرینش خالص مطلق توئی ای صراط المستقیم ما فقط برحق تویی میشود آنکس که روح ما به او ملحق تویی میکشد سوی نجف، دائم دل ما پر علی بر سر مهمانی ات هرشب چه قیل و قالی است نان و خرمایی که از دست تو باشد عالی است یا من ارجوه لکل خیر، دستم خالی است گوشه گیری من بیچاره از بی بالی است تو کرم کردی و شد حال دلم بهتر علی ابرم و باران نثار این محاسن میکنم گریه بر یک غربت بی حد و ممکن میکنم روضه ای نذر شما از صدق باطن میکنم ناخودآگاه است اینکه یاد محسن میکنم میشود هربار حرفی از علی اصغر علی حنجر شش ماهه ای را با صف دشمن چکار کودکی را با نوک سر نیزه و آهن چکار داشت یک تیر سه شعبه با سر و گردن چکار رفته بودی بین میدان، بی زره، بی من چکار من فدای آنهمه جان کندنت مادر علی 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای که با گوشه نگاهت درد درمان می شود تو بگو که سرنوشتم چون شهیدان می شود ؟ چند روزی مانده تنها از جوانی ، آه آه غافلم من از خودم دارد زمستان می شود خوار گشتم ، آه از این کوله بار معصیت یک گلستان آرزو دارد بیابان می شود وای اگر بی توشه برگردم از این ایام که مهربانی های تو هر شب دو چندان می شود این سحر گردی پشیمانی ندارد آخرش این کویر تشنه روزی ، ابر باران می شود هر که هستم ، هر چه هستم ، هست زهرا مادرم فاطمه در آتشم بیند پریشان می شود این نفس آلوده را مهمانی ات شرمنده کرد هر نفس که می کشم سبحان َ سبحان می شود خواب وقتی شد عبادت ، چیست اجر دیده ای که به یاد کربلا این ماه گریان می شود هر که در این ماه باشد میهمان خوب تو اربعین در کربلای یار مهمان می شود هر که در ماه مبارک گشت گریان حسین دستگیرش رحمت مولای ریان می شود باز قرآن یاد آن قاری و چوب خیزران در بهارش دیده اش ابر بهاران می شود زینبی که چشم ها از سایه اش هم کور بود میهمان لا ابالی های دوران می شود 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آسمان و قمر پریشان است چقدر این سحر پریشان است صحن این خانه مثل هر شب نیست مثل دیوار و در پریشان است در نگاه پدر چنین دیدیم مژه چشم تر پریشان است منتظر بوده سالها انگار غصه دارد اگر پریشان است دست بر دامنش اگر زد میخ از همه بیشتر پریشان است محکم از خانه رفت تا مسجد مرد و مردانه رفت تا مسجد ماذنه خاک بوس مولا شد بعد از آن روز قامتش تا شد داشت محراب بر سرش میزد آتش از جان به منبرش میزد ناگهان اشقی الاشقیا برخواست قاتل نفس مصطفی برخواست آبرو از تمام دنیا برد تیغ را با دو دست بالا برد آنچنان ضربه زد که سر وا شد در جنان قد فاطمه تا شد قامت دین به خاک افتاده حیدر است این به خاک افتاده مثل دستار خونی بابا چشم های پسر پریشان است چشم های حسین کاسه خون چشمهای قمر پریشان است از دل کوچه بوی خون آمد زینب از این خبر پریشان است ام کلثوم می‌زند بر سر بر روی شانه سر پریشان است 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اهل توحید چنین نقل کرامت کردند ساقی بدری و توصیف مقامت کردند در شب هفدهمِ ماه خداوند، علی سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک دل خود را همه دربست به نامت کردند برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی ساقیانِ دو جهان سجده به جامت کردند صبح فردا شد و آن‌ها که مقابل بودند با رجزخوانی‌ات، احساس ندامت کردند تیغت آن‌قدر از آن بی صفتان کشته گرفت شرحِ برپایی تصویرِ قیامت کردند آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند خودشان را همه‌ی عمر ملامت کردند ** ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف چه ستم‌ها که به اولاد کرامت کردند به حُسینت به خدا هیچ کسی آب نداد پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد تیرها خون به رخِ ماه تمامت کردند تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش... نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini