eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.3هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini دلم  از  غیر شما  میل جدایی دارد پر و بالی بدهی شوق رهایی دارد لحظه ای رخ بنما ، در عوضش جان بستان... عالم عشق، عجب حال و هوایی دارد! سر کوی تو ، گدا هر که شد ، آقایی کرد هر که شد بی سر و پایت ،سر و پایی دارد!! روز  محشر  همه ی  مدعیان  می بینند... که  غلام  در این  خانه ، چه جایی دارد!! دست بر سر مکن  اینقدر  مرا  با مرهم طالب زخم  چه حاجت  به  دوایی  دارد! اجلم  را   نرساند  گنهم ... دل  با تو... وعده ی یک   سفر کرب و بلایی دارد! ای خوشا روزی هر کس عرفه پیش شماست صحن بین الحرمینت چه صفایی دارد دل  اگر  دل بشود ؛ هر قدمش با آقا... روضه ی دست و علم شور و نوایی دارد! سر از  کاسه  شکسته  شده  دیگر آخر... بین این پارچه ، بر نیزه چه جایی دارد؟؟!!! آنطرف جسم به همراه  زره  غارت  شد... این طرف خواهرش انگار دعایی دارد... ای خدا بر گره معجر من  رحمی کن حرمله دیده ی  تیز و  بی حیایی دارد!! 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم با ناله های خویش دلت را رضا کنم احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان دل را چگونه با عرفه آشنا کنم ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم تَرویه چیست روز گرفتاری شماست کاش ای غریب درد شما را دوا کنم یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم روزی رسد که حاجتتان را روا کنم آخر گدای سامره مَرد خدا شود یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم آقا منم غلام سیاه سپاه تو ناقابل است جان من ، اما فدا کنم آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم با روضه های قافله دل های خسته را ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا" كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت 🔸شاعر: ________________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اي امير عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت اي امير عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان اي امير عرفه روح مناجات توئي مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي اي امير عرفه حالِ مناجات بده بر گداي حرمت وقت ملاقات بده اي امير عرفه گرچه سراپا دردم گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده اي امير عرفه فيض دمت را قربان دل دريايي لبريز غمت را قربان اي امير عرفه تنگ غروب است بيا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من جان زينب بده روز عرفه پاسخ من اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا اي امير عرفه ديدن رويت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است اي امير عرفه جان گل ياس بيا آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا اي امير عرفه در عرفاتي امروز يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز اي امير عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!! 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لب باز می کند غزل این بار با حسین دارد به لب سروده ی زیبای یا حسین با چشم دل به سمت حرم می کند نگاه داده به او اجازه ی تا کربلا حسین می خواهد این سروده شود گرد راه دوست شاید کند به لطف بر آن اعتنا حسین از آب و از عطش ننویسد که دیده است جان داده است بر سر ادرک اخا حسین در این سروده، راه رسیده به روشنی داده به دست شاعرش آیینه را حسین از بیت بعد شعر عطش نوش می شود او را اگر دگر ننماید رها حسین خط می خورد ز مصرع بعدی سروده گو چون می زند تمام بشر را صلا حسین آیینه صحیفه ی زهرا که باز شد با آن صحیفه کرد حرم را بنا حسین از سر گذشته است و به دل ها گرفته جای بوده برای اهل نظر آشنا حسین گاهی نشست بر سر دوش رسول نور گاهی گرفت جا به حریم کسا حسین تنها نه نور عرش برین بود، در زمین شد نور چشم سلسله ی انبیا حسین پیمانه الست به دستش گرفته بود می زد مدام جرعه ی قالوا بلی حسین صلح حسن زمینه ی خوبی به دست داد با مجبتی(ع) رسید به این نینوا حسین ایثار جان و هستی و فرزند عاشقی است عشق است این که کرد خودش را فدا حسبن می برد اکبر از همگی دل که دل برید از این جوان آیت حسن القضا حسین تیغ دعای حضرت سجاد تیز شد وقتی به نیزه داد سر والضحی حسین افشاند ذره های وجودش به خاک تف این گونه کرد حضرت حق را رضا حسین می سوخت شرحه شرحه و از آب می گذشت لب بر نداشت از لب جام بلا حسین سر داد و درس داد و هدف را درست دید بود آشنا به راه خود از ابتدا حسین در عصرگاه روز دهم قطعه قطعه خواند تصنیف عشقبازی و سعی و صفا حسین با واژه های شسته شنیدم یکی نوشت خود می دهد به‌ قبه جواب دعا حسین زینب درست دید جمیل و جمال دوست چون داده بود آینه ها را جلا حسین با این ردیف شعر به باران نشسته است امضا زده به پای همین روضه ها حسین 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بیقراریِ تو و اشک روانِ زینب(س) شد مناجاتِ تو آرامش جانِ زینب(س) کعبه یک سنگ نشان است و تویی کعبهٔ او به تو دلبسته! تویی نام ‌و نشانِ زینب(س) عرفات است و تو نزدیک به قربانگاهی غرقِ دلشوره ای از بغض ِ عیان زینب(س) زیر لب خط به خطِ زمزمه ات این شده است می روم بعدِ تو یارب به امانِ زینب(س) شیوهٔ راز و نیازت چقدر جانسوز است غرق آرامشی و تاب و توان زینب(س) خیره مانده ست پر از اشک به پیراهنِ تو جگرت سوخت از این داغِ نهانِ زینب(س) مرثیه خوانِ تو شد عالم و اما تو شدی تا ابد گریه کن و مرثیه خوانِ زینب(س) حج و إحرام و طواف تو شده کرب و بلا وای از روز دهم! فصلِ خزانِ زینب(س) عرفه خواندن تو حالِ عجیبی دارد اشک می ریزی و هستی نگرانِ زینب(س)! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا کریم شهر گدا را کشیده تا اینجا ز بسکه دست گرفتى همین بزرگى تو گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا همینکه گفت گنهکار یا کریم العفو دل شکسته خدا را کشیده تا اینجا شمیم پیرهن یوسف اید از عرفات صداى روضه شما را کشیده تا اینجا یقین کنم که تا دسته ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا حسین گفتن ما مسلمیه هر سال نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا صداى پاى محرم به گوش مى آید حسین قافله ها را کشیده تا اینجا بنى گفتن یک مادرى شب جمعه چقدر اهل بکا را کشیده تا اینجا سخن ز موى پریشان زینب کبرى امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا ز روى بام کسى ناله زد حسین ببخش که نامه هام شما را کشیده تا اینجا عزیز من نگرانم دلم چه بى تاب است دگر زمانۀ آوارگى ارباب است 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini   عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره‌گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می‌بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه‌ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جانِ حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه‌ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری‌ست که گریان حسینیم همه آتش سینه‌ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه ** چشم‌هایش سرِ تشنه‌شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم ماتْ از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوکِ نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini   چشمم امروز اگرخیس شد و بارانی..  علت این است که مهمانم و در مهمانی  کرده حق رحمت خود را ب گدا ارزانی عرفه روز حسین است و خداهم بانی همه درسایه ی الطاف حسین آمده ایم اصلا انگار به بین الحرمین آمده ایم سهمم از زندگی بی تو‌ بداقبالی شد کار من بعد گنه مستی و خوشحالی شد بعد ماه رمضان کاسه من خالی شد ولی امروز که خواندی تو مرا عالی شد! بعد یک عمر که هی این در و آن در گشتم دیدی آخر  که سرانجام به تو برگشتم! به رویم هیچ نیاور که زمین افتادم من برای هوسم رشوه به شیطان دادم باغ خشکیده شدم فاطمه کرد آبادم من ازآن روز که عبد علی ام آزادم جان آقام علی عفو کن الان همه را کم نکن از سر ما مادری فاطمه را هرچه شد مهرعلی را که ندادم زکفم موقع نوکریم گم نشد اصلا هدفم خاکم اما به روی دامن شاه نجفم با هرآنکس که علی دوست نباشد طرفم! با علی وعده گرفتم دم ایوان طلا اربعین از نجف او بروم کرب و بلا گریه هرشبه و ناله توام داریم همه سال به دل شور محرم داریم ما فقط یک شب سوم بخدا کم داریم با رقیه شرف هردوجهان هم داریم اوکه امروز خودش قبله حاجات شده روی دوش عمویش گرم مناجات شده روزی ازعرش خداوند نگین می افتد زینت دوش عمو روی زمین می افتد با لگدها ب یسارو به یمین می افتد طفل با ضربه سیلی به یقین می افتد گرچه امروز به دستش زر و زیور دارد بعد یک ماه دگر غصه معجر دارد 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini امروز به کوی تو گرفتار زیاد است مثل من شرمنده گنهکار زیاد است اما کرم توست که بسیار زیاد است بخشندگی ات حضرت غفار زیاد است آمد وسط روز گنهکارِ فراری با نامه جرم و گنهم کار نداری   جا مانده ماه رمضان آمده امروز آلودهٔ بی نام و نشان آمده امروز چون طفلِ فراری نگران آمده امروز خسران زده ای گریه کنان آمده امروز گفتی که گناه دل پر آه ببخشی امروز به اندازه ی یک ماه ببخشی بعد از رمضان رشته ی خود با تو بریدم من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم روز عرفه آمد و شد تازه امیدم آغوش گشودی که به سوی تو دویدم برگشته ام و خسته از این فاصله هستم من توبهٔ بسته به شب قدر شکستم آفت زده بر حاصل من بار ندارد این بار به غیر از تو خریدار ندارد این بنده خودش آمده پس جار ندارد گفتند زمین خورده که آزار ندارد لعنت به کسی که به زمین خورده لگد زد برآینه ای سنگ زد و وای چه بد زد هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی من را برسانید به یار عرفاتی جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی امروز نظرها همه بر دست حسین است چشمان خدا جانب بین الحرمین است امروز ز چشمان حسین اشک روان است فریادِ حسین کوفه میا ورد زبان است زهرا به دلِ سوخته اش مرثیه خوان است عباس بیا زینب کبری نگران است فکرش بخدا شعله در این سینه کشیده این پرده نشین کوچه و بازار ندیده جمع اند محارم همه دور و بر زینب تعظیم نمایند همه محضر زینب ارباب شده سایهٔ روی سر زینب یک عمر ندیده است کسی معجر زینب تاکه نکند دخت علی دلهره احساس زانو زده پیش قدمش حضرت عباس ای کاش که این قافله آزار نبیند در کرببلا داغ علمدار نبیند چشمان حرم کوچه و بازار نبیند این قافله را چشم خریدار نبیند این راه پس از کرببلا راهِ عذاب است این راه مسیرش وسط بزم شراب است 🔸شاعر: =========================== 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
برای دسترسی به اشعار ایام مسلمیه بر روی هشتگ های زیر کلیک کنید