eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.4هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini تو، علی بودی و بالاتر ز هر برتر شدی بی گمان اله نبودی از بشر سَرتر شدی نیست تیغی برتر و بهتر ز سِیفت ذوالافقار بهر کشتی نجات آدمی ،لنگر شدی ام اسماعیل از جُستن ز آب مآیوس گشت گو به مادر آفرین تو برتر از هاجر شدی فاطمه بنت اسد را در حریمش جای داد تا سه صبح و شام میهمان حضرت داور شدی چون قلم وصف تو را خواهد نگارد بر ورق نقش بندی بی بدیل از خِبرهٔ مسگر شدی در رسالت با رسولت گام در گامش شدی در شب خوف و خطر تو وارد بستر شدی مهربان ،آرام جام،شیرین زبان،در کودکی! قهرمان سر فراز قصهٔ مادر شدی.. در امامت چون محمد بی بدیلی یا علی خار در چشمانِ کور دشمن ابتر شدی جان تو جان محمد ،جان احمد جان تو بر گل یاس نبوت مهربان همسر شدی دشمنانت در احد در بدر و خندق، انهزام در به در شد دشمن دون، حضرت حیدر شدی دومی پرچم فکند و رو به صحرا الفرار با اشارات محمد ، فاتح خیبر شدی فاتح خیبر شدی ،چون فاتح دلها بودی مرتضی ای ،بو ترابی،شافع محشر شدی شرح اوصاف علی را بی گمان نتوان نوشت ای تو «مخلص» ،عاشقانه، کمترین نوکر شدی 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بازهم بعد از نمازِ خود شدم گرمِ قرآن خواندنِ بی قاعده ناگهان فکرِ مرا مشغول کرد آیه ی پنجاه و چارِ مائده غرقِ خود بودم صدوده ثانیه دین و دنیایَم پُر از ابهام شد بود غوغایی درونِ سینه ام یاعلی گفتم دلم آرام شد آیه مهرومحبت چیست جز این که ما دورِ وجودِ حیدریم از محبَّت خارها گُل می شوند هرکجا نام علی را می بَریم بی گمان در جرگه ی مستانِ او هرکسی عاری ز مَن مَن نیست ، نیست آری آری جزوِ یارانِ علی بی گمان هرکَس فروتن نیست ، نیست بر کویرِ سینه ی ما از ازل بارها باریده بارانِ علی آن گروهی که خدایَم وعده داد چیست غیر از وصفِ یارانِ علی حَق علی ، اوّل علی ، آخر علی دین علی ، مسجد علی ، منبر علی دل علی ، دلجو علی ، دلبر علی مِی علی ، ساقی علی ، ساغَر علی حَق علی ، کعبه علی ، قرآن علی سَر علی ، سرور علی ، آقا علی پس اگر که خسته جانی هی بگو یاعلی و یاعلی و یاعلی حیدرِ کرار ، مَردِ بی فرار صاحبِ یکتای شمشیرِ دو دَم مردِ خندق ، مردِ خیبر ، مردِ بَدر قهرمانِ حمله های پُشتِ هم شاهِ مردان حیدرِ دُل دُل سوار پهلوانی مهربان و دل رحیم پادشاهی که قَدِ او هیچگاه خَم نشد جُز پیشِ طفلانِ یتیم آن که یارانش همه می ایستند روبه روی زورگو پُر زورتر خاکی اند اما همیشه بوده اند پیشِ مغرور از خودَش مغرورتر آیه ی پنجاه و پنجِ مائده مستیِ نابِ مرا تکمیل کرد وصفِ مولا در دو آیه پُشتِ هم شکِ من را به یقین تبدیل کرد بعدِ قرآن خواندنم دیدم که آه در دلِ این آیه ها او منجلیست زیرِ لب گفتم که آری راست گفت آن خداوندِعظیمی که علیست! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ✅ شعری جدید درباره ی حواشی این روزها برای ماه محرم خیرِ کثیر بوده سراسر محرمت از صد هزار ماه فراتر ، محرمت "گویند تمام‌ عالمیان یک صدا حسین" با ناله های حضرت مادر ، محرمت فهمیده ام که گوهرِ اشک تو قیمتی است از هجمه های شمر زمان بر محرمت باید یقین کنند حلال هست رزق شان!!! این‌ها که می شوند سُخَنور ، محرمت واللهِ این "شیوخِ مقدس نما" حسین کشتند و می کشند تو را هر محرمت نام تو را بدون وضو مادرت نَبُرد برخی دُکان زدند به مِنبر ، محرمت!!! "بی شک عذاب دامن مان را گرفته" است ما را ببخش بر نخِ معجر ، محرمت **** من نوکر توام ، به ستادِ تو آمدم آقا خودت بگو چه کنم در مُحرمت 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini لطف امام هادى و نور ولایتش ما را اسیر کرده به دام محبّتش بر لطف بى کرانۀ او بسته ‏ایم دل امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش منّت خداى را که به ما کرده مرحمت توفیق برگزارى جشن ولادتش تبریک باد بانوى کبرى سمانه را کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش ماه تمام و نیمۀ ذى حجّه مطلعش خیر کثیر و کوثر قرآن بشارتش این است آن امام که تقدیر ایزدى بعد از جواد داده مقام امامتش این است آن امام که ذرات کائنات اقرار کرده‏ اند به جود و کرامتش این است آن امام که در برکة السّباع شیران شوند رام و گذارند حرمتش این است آن امام که از نقش پرده هم ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش این است آن امام که دشمن به چند بار رخسار عجز سوده به درگاه عزّتش سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش  آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى چون سه على دیگر باشد عبادتش افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او بیش از ستاره ‏هاى درخشان فضیلتش مائیم و دست و دامن آن حجّت خدا چون ناامید کس نشود از عنایتش گردیده‏ ایم جمع به ذیل لواى او افکنده‏ ایم دست به دامان رحمتش از آستان قدس رضا هدیه مى‏ کنیم آه دلى به غربت و اشکى به تربتش یارب بحقّ فاطمه با فتح کربلا بگشا بروى ما همه راه زیارتش از لطف آن امام «مؤیِّد» مؤیَّد است کو را نشان خدمت آل محمّد است 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آستان خدا کمال شما هفت پرواز زیر بال شما با شما می شود به قرب رسید ای وصال خدا وصال شما گاه با آدم و گهی با نوح بی زمان است سن و سال شما| مثل جبرئیل می شود بالم با همین غوره های های کال شما روزگاری ست در پی دلم آید گر چه نا قابل است مال شما  بال ما را به آسمان ببرید تا خداوند لا مکان ببرید  هر کسی تو را سلام کند به مقام تو احترام کند کاش در صحن سامرات خدا تا قیامت مرا غلام کند پر و بال کبوترانه ی من در حریم تو میل دام کند هر که بی توست واجب است به خود خواب احرام را حرام کند بر دلم واجب است بعد طواف عرض دین محضر امام کند  نیمه ی ماه حج که شد باید شیعه در محضر شما آید  ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی بن محمد بن علی نوه ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پردهٔ خانهٔ خدا هادی ذکر هر چهارشنبه ام این است یا رضا یا جواد یا هادی به ملک هم نمی دهم هرگز گریهٔ زائر تو را هادی   یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی  تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی   با تو ما مرتضی شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم  ریشه های محبت ما تو مزرعه های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می شوم بی تو گاه جبریل می شوم با تو من نمی دانم این که من دارم به تو نزدیک می شوم یا تو چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو  تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی   دل من در کفت اسیر بود به دخیل تو مستجیر بود گر شود ثروتم سلیمانی باز هم بر درت فقیر بود شکر حق می کنم صدای بلند حضرت هادی ام امیر بود آبرو خرج می کنی بس که کرم سفره ات کثیر بود شب میلاد تو به ذی الحجه مطلع شوکت غدیر بود  ریشه ي ناب اعتقاد علی پسر حضرت جواد علی  دوست دارم گدای تو باشم سائل دست های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم نیمه شب های ماه ذی الحجه زائر سامرای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم  ما فقیریم سفره ای وا کن سامرایی حواله ی ما کن  با تو این عقل ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو با محبت تو اِبن سکّیت ها بزرگ شدند خوب شد بچه های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند  بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه ای که بار نداشت 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خیزید و ببینید تجلای خدا را در بیت ولا مشعل انوار هدا را آن عبد خدا وجهۀ معبودنما را رخسار علی ابن جواد ابن رضا را در نیمه ذیحجه نـدا داد منادی تبریک که آمد به جهان حضرت هادی پیچیده در امواج فضا بوی محمد گویند خلایق سخن از خوی محمد بینید عیان طلعت دلجوی محمد در آینۀ روی علی روی محمد الحق که جواد ابن رضا را پسر آمد بر ابن رضا، ابن رضای دگر آمد دل خانه و چشم همه فرش قدم او لبریز شده ظرف وجود از کرم او آورده حرم سجده به خاک حرم او صد حاتم طایی است گدای درم او از پارۀ دل در قدمش گل بفشانید عیدی ز رضا و ز جوادش بستانید ای طلعت زیبای تو خورشید هدایت ای گوهر رخشندۀ نُه بحر ولایت ذات ازلی را  ز ازل دست عنایت فضل و کرم و جود تو را نیست نهایت بودند امامان همـه هادی ره نـور بین همه نام تو به هادی شده مشهور هنگام سخن بوسۀ عیسی به لب تو با یاد خدا سال و مه و روز و شب تو دل‌های محبان خدا در طلب تو نام تو علی آمد و هادی لقب تو چارم علی از آل رسول دو سرایی قرآن روی دست جواد ابن رضایی ای روح دعا از نفس گرم تو زنده بر اشک دعای تو اجابت زده خنده تو عبد خداوندی و خلقی به تو بنده صورت به روی پات نهد شیر درنده جنت گل روییده‌ای از فیض نگاهت رضوان چو یکی سائل بنشسته به راهت ما نور ولایت ز کلام تو گرفتیم ما وحی خدا را ز پیام تو گرفتیم ما کوثر توحید ز جام تو گرفتیم ما خط خود از مشی و مرام تو گرفتیم تا صبح جزا رو به روی خاک تو داریم ما جامعه را از نفس پاک تـو داریم تو گوهر نُه بحری و دریای دو گوهر سرتا به قدم حیدر و زهرا و پیمبر بوسیده جوادت چو کتاب الله اکبر هم یوسف زهرایی و هم بضعۀ حیدر هم طاهری و هم نسب از طاهره داری هم در دل هر دلشده یک سامره داری عیسی دمی و فیض دمت باد مبارک در دیدۀ هستی قدمت باد مبارک هر لحظه به خلقت کرمت باد مبارک تجدید بنای حرمت باد مبارک کردم چـو بـه دیـدار رواق حرمت سیر دیدم که در این خانه عدو شد سبب خیر زیبد که به پای تو سر خویش ببازیم بر صحن تو و قبر و رواق تو بنازیم در نار حسد خصم حسودت بگدازیم این کعبۀ دل را همه چون کعبه بسازیم تا کور شود دشمن و تا دوست شود شاد گردیـد دوبـاره حـرم پـاک تـو آبـاد ای سامره‌ات کرب و بلای دگر ما بر خاک درت تا ابدالدهر سر ما وصف تو دعای شب و ذکر سحر ما مهر تـو بـه بـازار قیامت ثـمر ما عالم بـه ولای تو ننازد به چه نازد؟ «میثم» به ثنای تو ننازد به چه نازد؟ 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جلوه‌ای از جبروت آوردند سوره‌ای از ملکوت آوردند اَبری از جنسِ بهار و باران به سرِ این بَرَهوت آوردند خسته بودیم که ما را از لطف زیرِ یک سایه‌ی توت آوردند به درِ خانه‌ی آقا یک شهر همگی دستِ قنوت آوردند به تماشای تو آدم را باز از بهشتش به هبوط آوردند از سرِ سفره‌ی زهرا امشب محضِ لبخندِ تو قوت آوردند آب و آئینه و قرآن این است نوه‌یِ شاهِ خراسان این است قبله خوب است همین در باشد علیِ آلِ پیمبر باشد چارمین نادِ علی را گفتند باید این نام مکرر باشد چار دیواریِ کعبه یعنی... چارسو جانبِ حیدر باشد جامعه خواندم و گفتند که آن با مفاتیح برابر باشد بگذار از لب بامت نرویم دلِ ما مثل کبوتر باشد گیسویی دین و دلِ ما بُرده خاصه وقتی که معطر باشد آی همنامِ رضا آمده است مغزِ بادامِ رضا آمده است زلفِ تو کاش مجعد نشود دل در این شام مُردد نشود تو علی هستی و مانند علی هیچکس صاحبِ مَسند نشود هست تا سامره و سردابش حالِ ما شُکرِ خدا بد نشود جز نسیمی که پُر از عطرِ شماست کاش از کوچه‌ی ما رد نشود دلِ من رفت به کویَت گفتم رفتِ تو کاش که آمد نشود گره‌ام دستِ تو بود و واشد کار دستِ تو نباشد نشود صد و ده مرتبه مُمتد گفتیم یا علی ابن محمد گفتیم دیدنت جامه دَریدن دارد یا که انگشت بُریدن دارد مژه‌ام خاکِ مسیرت را خورد الحق این سُرمه ، کشیدن دارد ارزشش داشت پریشان باشیم نازِ این زلف خریدن دارد دلِ من می‌تپد آقا چه کنم آهویی مِیلِ رمیدن دارد ما رسیدیم و زمین اُفتادیم بوسه از خاکِ تو چیدن دارد آنچه گفتند در اوصافِ شما دیدن و دیدن و دیدن دارد علیِ عالیِ اعلیٰ هادیست دهمین معنیِ زهرا هادیست چینی‌ام آینه‌ام می‌شکنم که تَرَک خورده‌ ترین قلب منم سامرایِ تو بنا شد اما من پریشانِ امام حسنم بعد تو وقف بقیع ، کاش شود عُمرِ من صرفِ حرم ساختنم حضرت هادیِ ما مهدی کو من اویسم به هوایِ قَرنم گریه‌ام را به مُحرم برسان کُشته‌ی روضه‌ی یک پیرهنم خواهری گفت که ای وای حسین مادری گفت که ای بی کفنم کاروان آه که آمد از راه هرکه دارد هوسش بسم‌الله 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد به نسل‌های بشر ذات پاکِ فطرت داد زبان برای تشکر، دهان برای بیان نفس برای حیات و بدن به قدرت داد به عالَم از درِ توحید لطفِ بی حد کرد به آدم از رهِ تکریم، حکمِ طاعت داد هدایتِ همه با آیه های قرآنش به خالصانِ درش هدیه ی نبوت داد ز حبِّ آل محمد محبتش جاری به شیعیان علی نعمت ولایت داد کمالِ عصمت خود را به فاطمه بخشید تمام هستی خود را به آل عصمت داد به افتخار نبی و علی به معصومین و نسل کوثریِ فاطمه امامت داد پس از حسین و حسن تا علیٍُ الهادی علیِ چارمِ خود را به آل عترت داد سخن ز حضرت ابنُ الجواد می گویم همانکه حضرت حق، بیرقش ز نصرت داد ز لطف خاصِ خداوندی اَش در این دوران بدست هادیِ دین پرچم هدایت داد پس از جواد به ابنُ الرضای دوم نیز هزارویک سخنِ نغز و بحرِ حکمت داد ولادتش شده بابُ الغدیر این آقا چقدر حضرت هادی به شیعه عزت داد ز هشت سالگی اَش شد امامتَش آغاز قیام او به همه عاشقان کرامت داد قیام کرب و بلا را دوباره احیا کرد بهای تازه ای از شوقِ بر زیارت داد زیارتی ز غدیریه، جامعه، مبسوط ز نَصِّ خویش بدست تمام امت داد مبارزات فراوانِ او همه تعلیم به شیعه با عملِ خیر، درس عبرت داد چو از مدینه به تبعیدِ سامرا بُردند به شیعیان، همه طرحی دراز مدت داد شیوعِ نهضتِ نامه نگاری اَش زیباست قیامِ نرم، به یاران عجیب وحدت داد منافقان به غیابش سعایتَش کردند هزینه های زیادی از این سعایت داد حرامیان حرمش را محاصره کردند ولی خدا به ولی اَش دوباره فرصت داد هزار نقشه علیهِ امام ما چیدند ولی مقاومتِ او بما بصیرت داد دگر ز دشمنیِ دشمنان هَراسی نیست زمامداریِ هادی به شیعه شوکت داد هنوز هم حرم او دفاع می خواهد مدافعِ حرمش درس استقامت داد دلِ امام زمان را بدست آوردند به پیر و مرشد ما، حضرتش بشارت داد به رغمِ خصم، که آینده را برَد در بیم امام مژده ی آینده را به امت داد فریب و فتنه و تحریم و خدعه و تهدید به لطفِ حق به شما ابتکار و همّت داد لباسِ جنگ به هر رنگ در بیاید، باز... لباسِ رزم به تن کن که جنگ عزت داد اسیرِ سامره ی او همیشه در رزم است به آن امید که شاید بما شهادت داد غریبِ سامره بود و عزیز زهرا بود هزار راه نشان در میان غربت داد اهانتی که به بزم شراب بر او شد پیام تازه بما در دلِ مصیبت داد ز شعر خواندنِ خود، کاخ ظلم را لرزاند شبیهِ خطبه ی زینب، به خصم ذلّت داد گریزِ روضه ی ما مجلس شرابِ یزید... چگونه بود که دشمن به خویش جرأت داد شکستنِ لب و دندان به جای خود، اما به دخترِ شهِ خوبان چگونه تهمت داد ز بوسه ای که رباب از سرِ بریده گرفت برای گریه به آل حسین مهلت داد 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای «سُرّ مَن رَأیٰ»ی * غم ما فقیرها ای رویش امید، میان کویرها ای خالق زیارت کلّ ذواتِ نور ای جامعه سُرای تبارِ کبیرها یا هادی‌الاُمَم ! اگر انوار تو نبود بیراهه می‌شدند تمام مسیرها منت کشیده عرش، برای جلوس تو اما نشسته‌ای به حصارِ حصیرها اثبات شد، امامِ تمامِ خلایقی تا سر گذاشتند، به پای تو شیرها ای مظهرِ شکوهِ علی؛ چارمین علی ! میلاد توست، مطلع عید غدیرها یا ایهاالعزیز ! تَصَدَّق عَلیَ الذَّلیل عشق تو عزت است، برای حقیرها یکبار هم به گوشه‌ی صحنت نظر بکن یکدم بیا به دیدن ما گوشه‌گیرها ! بنشین کنار سفره‌ی سائل تبارها برکت بده به لقمه‌ی نان و پنیرها * سُرّ مَن رَأیٰ : شاد می‌شود هر که آن را می‌بیند - و همچنین نام قدیم شهر سامرا 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای روشنیِ هر راه؛ یاهادی الائمه(ع) معشوق ناب و دلخواه؛ یاهادی الائمه(ع) در آسمان و در عرش پیچیده ذکر خیرت خورشید گفته با ماه؛ یاهادی الائمه(ع) تضمین شده هدایت قطعا برایِ هر که بر دل نوشته با آه... یاهادی الائمه(ع) یوسف قنوت برداشت محض برادرانش میگفت در دلِ چاه؛ یاهادی الائمه(ع) در مرز کفر و ایمان، هنگام درد و درمان در لحظه های جانکاه؛ یاهادی الائمه(ع) ذکر توسل هر عاصیِ توبه کرده ذکر لبان گمراه؛ یاهادی الائمه(ع) در صحن سامرایت حاجت گرفت زائر با شوق گفت هرگاه؛ یاهادی الائمه(ع) 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini حدیث فضل تو را روزگار میگوید چقدر با جبروت و وقار میگوید چنان ز شان تو تعریف میکند الله که گویی از علی و ذوالفقار میگوید تو از قبیله عشقی و عاشقت بسیار ز حسن خال لبت بیشمار میگوید تجلی همه ی ذات حق تعالایی که ذات حق ز تو با افتخار میگوید تو آن گلی که خدا خود به تو جلا داده ز هم جواری تو کام خار میگوید تویی دلیل جنون و هوای بد مستی که مست نام تو را بی قرار میگوید در عرصه کرم و جود و یکه تازی تو برای اهل یقین قبله نمازی تو... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند : ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد (( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد )) یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم از بس که خیری از همه عالم ندیده است این جامعه به جامعه خواندن رسیده است آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی باید خودت برای ظهورش دعا کنی با یک دعای خود غم ما را مَهار کن با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما هادی شدی که فاتحِ دلها شوی و بعد از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟ دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هرکسی درجهان غلام علی ست مورد لطف و احترام علی ست ذره پرور شدن مرام علی ست چون کلام خدا، کلام علی ست پس به نام خدا، به نام علی ست اول آفریده هاست علی در دل ناشنیده هاست علی در جهان نور دیده هاست علی برتر از برگزیده هاست علی عرش یک نقطه از مقام علی ست علت‌ خلق عالم است علی بر دوعالم مقدم است علی زینت نخل میثم است علی دم به دم ذکر هر دم است علی دست مردان شراب جام علی ست جانشین پیمبر است علی از تمام جهان سر است علی ساقی حوض کوثر است علی شافع روز محشر است علی جبر در اختیار تام علی ست فاتح کارزار بوده علی شاه دلدل سوار بوده علی صاحب ذوالفقار بوده علی گرچه خود سفره دار بوده علی نان جو در جهان طعام علی ست شاه مردان علی، امیر علی بی محابا و بی نظیر علی گرچه در جنگ بوده شیر علی همنشین بوده با فقیر علی این هم از لطف مستدام علی ست نجف است و شراب ناب علی شده آباد هر خراب علی در پی رحمت و عذاب علی همه جا بوده هم رکاب علی ذوالفقاری که در نیام علی ست کعبه بوده ست سینه چاک علی سرمه چشم ماست خاک علی مست مستیم ، مست تاک علی هر کسی می شود هلاک علی قبر او وادی السلام علی ست 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سلام ای مقصدِ غاییِ خلقت سلام ای نقطه ی وصلِ حقیقت غدیر ای چشمه ی جاری و جوشان غدیر ای موجِ بیتاب و خروشان تو عشقِ جاودان در روح و جانی شکوهی بس عظیم و بیکرانی تویی تو بازتابِ نورِ خلقت کتابِ عهد در منشورِ خلقت تویی میعادگاهِ حضرتِ حق همان لبیکِ سبزِ دعوتِ حق چه لبریز از شرابِ نابِ عشقی چه زیبا از خُم ات سیرابِ عشقی تو دریای بصیرت در کویری برازنده به این نامِ غدیری به گوشِ جانِ تو صوتِ جلی است صدای دستِ بیعت با علی است پسندیده تر از نامِ علی (ع) کیست بگو شیرین تر از جامِ علی چیست هر آن دل که در آن حبِّ علی نیست در آن نورِ حقیقت منجلی نیست فلک سر خَم کند در محضرِ او زمین و آسمان در لنگرِ او علی "عدلِ مجسّم" نورِ دین است نخستین حجتِ روی زمین است درود حق بر این روحِ کرامت بشارت باد بر ما این قرابت غدیرِ خم ندای بیعتِ عشق وصالِ حق به رنگِ غایتِ عشق زمین تا عرش بر لب بانگِ تکبیر حدیثِ منزلت در اوجِ تفسیر عبور از هر چه مرز خود پرستی تولا بر امامِ مُلکِ هستی ردای سبز شانِ قامتِ اوست فراغت در پناهِ دولتِ اوست گوارا باد این "اتمامِ نعمت" به کامِ تشنه و جانِ شریعت علی معنیِ روحِ آفرینش علی عقل و کمال و نورِ بینش شهادت می دهم اول خدا را از آن پس نامِ احمد مصطفی را شهادت می دهم در محضرِ حق به آن محرابِ خون و فرقِ مُنشَق اسدُالله ولیُّ الله یدُالله که نامش هادیِ دلهای گمراه علی ای مشعلِ خورشید تابان علی ای انتخابِ حیِ سبحان تویی عطرِ دل انگیزِ ولایت که پیوندِ نبوت با امامت دمِ عیسی تبرّک از حضورت لبِ موسی حلاوت از طَهورت تو عطری از بهارستانِ توحید به بالا دستِ مَه در دستِ خورشید تو عیدُاللهِ اکبر رویشِ عشق فروغِ روشنای جوششِ عشق معطر از درختِ پاکِ طوبی در امواجِ فضائل همچو دریا علی قرآن علی آیینه و آب شهیدِ بندگی در خونِ محراب نخواهم دینِ اسلامی که در آن چو بی نامِ علی باشم مسلمان نخواهم ماذنه صوتِ جلی را اذانِ بی تولّای علی را مبادا بی وَلا قرآن بخوانم کلامِ وحی بی عرفان بخوانم هر آن دل تا که کور و کر نباشد به سینه دشمنِ حیدر نباشد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صد و ده بار نوشتم که علی جانِ من است بخداییِ خدا ، ناطقِ قرآنِ من است صد و ده بار به گردِ حرمت چرخ زدم حرم و صحن و سرا،قبله ی جانانِ من است صد و ده بار نوشتم که ولایِ علوی باعثِ عزّتِ مطلق،سرو سامانِ من است پدرم شاه نجف، خرجی ام از جیبِ علی صاحبِ زندگی و سفره و هم نانِ من است «چه غم از قبر و قیامت چه غم از روز جزا» «دست گیرد ز گدا روز جزا شیر خدا» صد و ده بار نوشتم که علی بی همتاست صد و ده بار نوشتم که دلش چون دریاست بعدِ پیغمبر اسلام،امیــرالامرا وصیِ بر حق و بر کلِ خلایق مولاست صد و ده بار نوشتم که دلم جایِ علیست صاحبِ سیطره ی قلب فقط این آقاست صد و ده بار نوشتم شرفش نا محدود شوهرِ محترم امّ ابیها، زهراست «صد و ده بار نوشتم که دلم دلبری است» «عضو عضو بدنم شکرخدا حیدری است» صد و ده بار سرودم که علی شهدِ عسل خوشترین شعرِ خدایی ست به مصداقِ غزل قرنها می گذرد ظاهراً از فیضِ حیات کس ندیده ست چنانِ شیرِ خداوند بدل بینِ ادیانِ الهی چقدر رخنه نمود شده مشهور به هر ملّت و هر کوی و ملل اسدالله ِ جهان بود پُر از بی باکی شمّه ای از هنرش بدر و حنین ست و جمل «صد و ده بار نوشتم که علی سرّ خداست» «ذکرِ یا حیدر کرار خدایی که دواست» صد و ده بار نوشتم که علی عشقٍ من است در دهان نامِ خوشش ، نافه ی مشگ خُتن است «هر چه گفتند و شنیدیم نمی از دریاست» هرچه گفتیم و شنیدیم فقط در سخن است قلمم مات شده، کاش رسد امدادی شکرِ بسیار که عشقِ علوی در بدن است بوتراب است و امام است به ارض و به سما از لقب های گرامیش یکی بوالحسن است «« صد و ده بار شدم واله و‌حیرانِ نجف» « کاش زائر بشوم باز به ایوانِ نجف» 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا چشم های تو به چشم ماه می افتد تاریخ دنبال نگاهت راه می افتد پشت سر تو نخل ها آواز می خوانند آیینه ها از پاکی تو سخت حیران اند کعبه دوباره روی تو آغوش واکرده ست خود را میان قلب تو انگار جا کرده ست از قبله می آیی و بی شک مقصدت عرش است تو از نخستین روز خلقت مسندت عرش است در وصف تو جز نقطه چین شعری ندارم من عمری ست خاطر خواه شعر شهریارم من دستی که خیبر را تماما کنده از جایش آری پیمبر می برد آهسته بالایش پیراهن تصنیف پوشیدند دیوان ها آمد دوباره بهترین عید مسلمان ها از کیسه هایت می برد کوفه غذایش را با تو خدا گسترده تر کرده عطایش را از عرش با جمع ملائک آمده جبریل انداخته بر زیر پایت بال هایش را دست تو بالا رفته و در آن شلوغی ها خورشید پیدا کرده دیگر مقتدایش را در آن میان احمد برای شیعیان تو آرام بالا می برد دست دعایش را بر روی دوش سبز و عرشی تو پیغمبر با عشق می خواهد بیندازد عبایش را چون گوش های کر در این صحرا فراوان است بالا و بالا می برد احمد صدایش را اهل نفاق از اولش پیمان شکن بودند اهل عمل هرگز فقط اهل سخن بودند تقویم چرخید و دوباره وقت مستی شد وقت طلوع چهره ی خورشید هستی شد عالم تماما بوده از اول فقیر عشق تاریخ یکبار دگر شد هم مسیر عشق آنانکه از حیدر جلو رفتند برگردند دیگر رسیده وقت بیعت با امیر عشق با عشق پیغمبر حکومت کرده بر دلها در این حکومت بوده حیدر هم وزیر عشق روز غدیر خم کشیده چله را حیدر پرتاب کرده سوی قلب شیعه تیر عشق جایش میان آسمان بوده ست از اول او بوده در دنیای ما تنها، سفیر عشق دستش که بالا رفت مردم یا علی گفتند دستش که بالا رفت عالم شد اسیر عشق مولای یا مولای تنها ذکر باران است مولای یا مولای تنها راه پایان است 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد جام شراب اُمّت و مولا به هم می خورد جام شرابی داشت در دستش علی آن روز شیعه نمی شد هر که از آن باده کم می خورد! در بیعتِ بیعت شکن ها هیچ خیری نیست در بیعتِ فردی که در ظاهر قسم می خورد هر کس که مِهر غیرِ حیدر در دلش می رفت از لیست دلداده ها نامش قلم می خورد ایرانیان با عشق بیعت با علی کردند اصلا پیمبر هم قسم روی عجم می خورد! حالا که با اذن علی شاعر شدم،ای کاش شعرم گره با شعرهای محتشم می خورد بالاتر از دست علی دستی نبود آنروز تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جنون گریخت سراسیمه از ملاقاتم شب شراب که باشد دچار افراطم بریز هرچه که داری مکن مراعاتم تو بی ملاحظه ، من نیز بی مبالاتم سیاه مست تو هستم گذشته کار از کار (شب شراب می ارزد به بامداد خمار) نمی رسد به شکوه تو فکر کوتاهم اگر مدیح تورا از خود تو می خواهم بگو که دهر به دست تو خلق شد، ما هم بگو بگو و مگو من صنایع الهم لطیف طبع خدا آنِ آشکار تویی که شعر جوششی آفریدگار تویی تو آن قصیدهء بی اختیار موزونی پر از خیالی و از هر خیال بیرونی شکوه شعر کهن در کلام اکنونی بریز قاعده ها را بهم تو قانونی سرودنِ تو حماسی ترین مغازله است جهان بدون تو اسلوب بی معادله است رسیده ام به تو در نظمی از پریشانی به شاعرانه ترین لحظه های حیرانی نگفته ام که چه می خواهم از تو...می دانی_ شراب شعر صغیر و فواد کرمانی تو ای قصیدهء اعلا مسمط عالی جنون "فاتح علی خان" در اوج قوالی کتاب معجزه در بی شمار ابوابی اگر چه نقطهء ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی تابی اگر ملال توام بی دریغ کن دفعم تو تیغ می کشی اما منم که ذینفعم تو همزمانِ زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نبایدها نشسته ای به تماشای رفت و آمد ها تو آفتابی و هرگز نمی شوی انکار دریغ و درد که نهج البلاغه را یک بار_ کسی مرور نکرد ای شکوه بی تکرار برای مالک اشتر نوشته ای بسیار هنوز جوهر آن نامه ها تر و تازه است غریبیِ سخنت در زمین پر آوازه است به ناشناسیِ منظومهء علی نامه به الغدیر به موی سپید علامه به یا علی مددِ پوریا به هنگامه به شرمگینیِ من در چکامه و چامه تو دیگری و دلم در خیال دیگر نیست که سرنوشتی از این سرنوشت بهتر نیست... 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قسم به هر کِه و هر چه که مستِ او بوده ست اساسِ هستیِ عالم ز هستِ او بوده ست از ابتدای ازل از حسادتش ابلیس در آرزوی محالِ شکستِ او بوده ست چه احتیاج به تاج و چه احتیاج به تخت تمامِ ارض و سما زیر دستِ او بوده ست ز جا در آمدنِ دربِ قلعه ی خیبر فقط نمونه ای از ضرب شصت او بوده ست نگینِ عرشِ خدا و عزیزِ او بودن بهای آن دلِ زهرا پَرَست او بوده ست بهشت، زیر قدم های آن دلِ مستی ست که تا همیشه فقط پای بست او بوده ست 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شاعر به سرش زد غزلی داشته باشد تاکید به عشقی ازلی داشته باشد این شعر که با نام علی می شود آغاز ابیاتِ به طعمِ عسلی داشته باشد تردید نداریم که در عَرش، خدا نیز چون حیدرِ کرار، یَلی داشته باشد! هرچند اذان مدح خدا میکند اما با ذکرِ تو "خَیرِ العَملی" داشته باشد در آتشِ دوزخ نرود پای کسی که یک ذره به دل حُبِّ علی داشته باشد!! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی لب هایم گلِ لبخند می آید همی غصه قطعا میرود ، حتی اگر باشد غمی باده مینوشم ز جامِ حضرت حیدر کمی تا که باشد مستی ام ، بر درد هایم مرهمی حق علی و هو علی و قُل علی ، قطعا احد ذکرِ او گویم ، صد و ده بار روزی ، تا ابد شاهِ مردان است مولایم امیرالمومنین با فقیران است ، آقایم امیرالمومنین همدمِ امروز و فردایم امیرالمومنین شکر لله هست بابایم امیرالمومنین هرکسی شد واردِ این قلعه‌ی مستحکمت دور میگردد ، ز آتش یا جهنم ، آدمت تو همانی که جزامی ، خانه ات مهمان شود هرکه با تو مینشیند ، چهره اش خندان شود بسکه خوش برخورد هستی ، درد هم ، درمان شود دل اسیرِ صوتِ زیبای تو از قرآن شود "بَینَهُم" هستی رحیم و  مهربان و خنده رو تو "اشداء علی الکفار" هستی با عدو تا میایی معرکه ، میدان جهنم میشود تیغ میچرخانی و یکصد نفر کم میشود خون ، میانِ معرکه ، بارانِ نم نم میشود بسکه کُشتی دشمنان را تیغِ تو خم میشود گفته در شأن و مقامِ تیغِ تو پروردگار لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار تو علی هستی دگر شمشیر میخواهی چکار؟ میکنی با خشمِ خود یک لشکری را تار و مار دشمنانت را هدایت میکنی در کارزار تا که می آیی به میدان ، کل لشکر الفرار دشمنان و کافران را میکشی قطعا ولی تو حیاکردی نکشتی عمر و عاصان را علی بینِ میدان مردِ جنگ و بین مردم بی ریا تو کریمی و کرامت میکنی بر هر گدا همنشین مردمی ، همبازیِ این بچه ها نیست مثلِ تو کسی در این جهان عبدِ خدا در مقامِ تو همین بس که تویی جانِ نبی از زمان بچگی بودی به دامانِ نبی گرچه تو شاهی ، ولی با مردمی! افتاده ای! اهل حقی ، شیرِ میدانی ، یَلی ، آزاده ای هرکجا هرکس کمک میخواسته ، آماده ای چندباری دومی را هم نجاتش داده ای..! لطفِ تو شد شاملِ حتی عَدُوّانت علی ابن ملجم مینشیند بر سرِ خوانت علی تو پدر هستی برای خاندانِ اهل بیت عاشقانِ تو به کُلی میهمانِ اهلِ بیت بسته شد جانِ گداهاتان به جانِ اهل بیت شد غدیرِ خم عزای دشمنانِ اهل بیت شد سرشته ، روح و جسمِ شیعه از آب و گِلَت گفته در شأن تو ، پیغمبر حدیثِ منزلت ای برادر یا که دامادِ پیمبر ، یاعلی ای ولی الله و باب الله ، حیدر ، یاعلی مسندِ تو در کنارِ حوضِ کوثر ، یاعلی شأن تو در همسری ، زهرای اطهر ، یاعلی ای دعای هر قنوت و هر نمازِ فاطمه هیچکس جز تو نباشد هم ترازِ فاطمه 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اوّل و آخر به دستِ تو مسلمان می شوم در حریمِ قدسی ات یک روز سلمان می شوم یا امیرالمؤمنین..حبلِ متینم عشقِ توست زان سبب پیوسته چون چنگی به دامان می شوم گبر بودم..کافر و بی دین..ولی با نامِ تو.. مطمئنم سرگلِ گلزارِ ایمان می شوم ای تمامِ آبرو..وجه خدا..شیرخدا.. آمدم در محضرت مثلِ غلامان می شوم من ارادتنامه ای دارم به کف از کودکی بر سرِ اهلِ تولّا عینِ باران می شوم نوکری بی اسم و رسمم در حریمِ خانه ات با نگاهت شهره ای در کلّ ِ دوران می شوم معرفت آموختم پای نَفَس های شما.. از کلامت حضرت والا چو انسان می شوم مدحِ تو گفتن محال ممکن است مولای عشق در جوارت می رسم یکباره حیران می شوم هر کجا بزمی بیادت می شود برپا..فقط بی تکلّف..بی ریا ..مانند باران می شوم از سرِ سفره مکن دورم تو ای صاحب کرم دور از اینجا شوم بی آب و بی نان می شوم عاشقم..عشقِ نجف دارم به سر یا مرتضا خوب می دانم که پای سفره ..مهمان می شوم 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چو یَدَش به دست احمد به غدیرخم سزا شد قمری کنار شمسش به خدا قسم ، روا شد شبِ عید شیعه ها زد وعجب بزرگ عیدی و علی به جمع حجّاج، وصیّ مصطفا شد دلِ من بگیر جشنی ، که زمین ازآن بلرزد که تقیّه های بی جا ، به مرور ، کربلا شد عجب از سقیفه ای ها که چگونه روز روشن به علی کنند بیعت ، و چگونه ماجرا شد دلِ خوش به آن نمازی که بدون حبّ مولا.. و وضوی بی ولایت ، به خدا اگر ادا شد به صراط پای هرکس که وِلای او ندارد تو یقین بدان بلرزد ، وبه قعر نار جا شد چه کسی جز او شناسی که به کعبه زادگاهش وبه مسجدش شهادت ، وبه سجده در ثنا شد صلوات بر محمّد و به آلِ پاک حیدر که زمین و آسمان از گلِ روی او بنا شد 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عقل در مانده در روایاتش جهل منکر شدست از بنیاد در خدایی خویش هم بنده ست جُمِعَتْ فی صِفاتهٕ اضداد فکر نان شب یتیمان بود حاتمی که گرسنه می خوابید گرچه راه جنون به ما آموخت بیشتر درس عقل را می داد زور و زر را طلاق داد علی سودِ او را همه ضرر دیدند پیش قومی که کور و کر بودند در سکوت ست معنی فریاد قعر زندان علی علی می گفت بر روی دار هم علی می گفت میثم اینگونه در دل هر «بند» با علی بود سر خوش و «آزاد» ابر و باد و مه و درختان را خاک و خورشید و حور و انسان را کُلِّ مخلوق های یزدان را چه کسی غیر او کُند امداد ما اسیران کوی او هستیم جام قالو بَلا به جان زده ایم وطن ما اگر نجف باشد قلب ما می شود علی آباد باده ی ناب کوثری مارا غرق در موج عشق او کرده مانده ام در زلالی این جام از چه رو شیخ می کند ایراد کوه ایمان علی ست از این رو عاشق او شدن چه «شیرین» است هر کسی در طواف او باشد در ره عشق می شود فرهاد دست افتادگان غم را جز لطف مولا کسی نمی گیرد پای عشق علی و اولادش تا دلم شد خراب شد آباد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini "اشک" از "دیده" سر درآورده چشم من شعر تر درآورده از مضامین پدر درآورده یا کریمی که پر درآورده می پرد تا حریم پاک نجف خُم ما و شراب تاک نجف چشم افتاد تا به قامت تو سجده کردیم ما به هیبت تو* به خلایق برای طاعت تو تا که ابلاغ شد ولایت تو همه روز ازل بلی گفتند صد و ده مرتبه علی گفتند آفریده است زلف تو شب را ماه رویَت هزار کوکب را چشم مستت خُم لبالب را می گزیدند حوریان لب را_ _از رُخت تا خدا نقاب گرفت کهکشان رنگ آفتاب گرفت عکس تو در میان قاب افتاد با طلوعِ تو آفتاب افتاد تا که از چشم تو شراب افتاد دهن جنِّ و انس آب افتاد ای خداوند باده..،خلق شدی چِقَدَر فوق‌العاده خلق شدی تا خدا خیره شد به چشمانش گفت:هفت آسمان به قربانش دست حیدر سُپرد سُکّانش خِلقَت آغاز شد به فرمانش پس عوالم در اختیار علی ست خَلقِ باقیِ "خلق" کار علی ست ما همه سائل تو خلق شدیم ما برای دل تو خلق شدیم ضربدر حاصل تو خلق شدیم از اضافه گلِ تو خلق شدیم قطره ایم و شکوه دریایی بانی خلقت گدایاهایی نذر شمع تو پر تراشیدیم سوختیم و جگر تراشیدیم این چُنین ما اگر تراشیدیم بَهر طوف تو "سر" تراشیدیم کعبه را در طوافِ خوددیدی تا عبایی سیاه پوشیدی نَفَسَت روح داده ایمان را نور بخشیده نصِّ قرآن را کعبه تا دید فَخرِ انسان را پای تو چاک زد گریبان را ای مُقرب ترین نشانه ی حق سینه چاکِ شماست خانه ی حق تا در آفاق بحث هست تو شد جبرئیلی نخورده مست تو شد بال او منبر اَلَستِ تو شد دست پرودگار دست تو شد شب معراج مصطفی می دید دست هایی که سیب می بخشید تو درخشان‌شهاب نیمه شبی آینه دار جلوه های ربی به خداوند،تک یل عربی زرهِ لیله المبیت نبی_ _مرگ در پیش پات می لرزَد عجل از هیبت تو می ترسد یالِ دُلدُل در اختیار علی ست جنگ ها عرصه ی شکار علی ست معرکه ها در انحصار علی ست سِیفُ الاسلام ذوالفقار علی ست سِیل خشمش شکست سدها را بر زمین کوفت عَبدَوَدها را دست تو بذر عشق می کارد از نگاه تو فضل می بارد تن این منکرین که می خارد... چه کسی خطبه،بی الف دارد شرزه شیرِ کلام رامِ علی آیه های خدا..،کلام علی دام بگذار،ما کبوترتان یک به یک می شویم پرپرتان درک آدم کجا و محضرتان رد الشمس است کار قنبرتان این کرامات کسر شان شماست بس که حدِّ مقامتان بالاست خنده ی سبز تو صنوبرساز بامِ پلک ترت کبوترساز نمک سفره ی تو قنبرساز خاک نعلِین تو ابوذر ساز بوسه زد عرش بر قدم هایت روی دوش نبی ست جاپایت کاش پائیز را بهار کند دل ما را به غم دچار کند تا از این دردها فرار کند صید آزُرده را شکار کند ماهی برکه رستگار شود تا به قلّاب تو سوار شود ابرِ شب‌گریه ام که می بارم بَرده ی پاپتیِ بازارم میثمی از تبار تمّارم سالیانیست تشنه ی دارَم عطش وصلِ عشق را کم کن نخلِ دار مرا فراهم کن ای که از دیگران سری مولا با خداوند می پری مولا تو که انِقَدر دلبری مولا بار بنجل نمی خری مولا؟! کاش من هم مقیم تان بودم کُنج حُجره گلیم تان بودم ذرّه ای با گدا تَساهُل کن چند سالی مرا تَحَمل کن خرج من را خودت تَقَبُّل کن در رکوع ات به من تَفضُّل کن من به جز نوکری نمی خواهم از تو انگشتری نمی خواهم سر که دادیم سر سپرده شدیم سربازار کشته مرده شدیم زیر پای نگار بُرده شدیم پا که خوردیم و سالخورده شدیم پیر عشقت شهید می گردد نوکری رو سفید می گردد دور آخر به ما جواب بده دست ما هم کمی شراب بده دلِ ما را نکن کباب..،بده مُهر ما را،ابوتراب،بده دائماً مَست،مِی به کف باشد مُهر اگر تربتش نجف باشد کاش ما را به حق شاه نجف بنویسند در پناه نجف شاهراهِ خداست راهِ نجف کعبه ی ماست بارِگاه نجف زائرانی که مسخِ ایوانند سمت حیدر نماز می خوانند ذکر تسبیحِ اولیا حیدر ساحل امن انبیا حیدر به "خدا" می رسیم با "حیدر" یک "علی" راه مانده تا "حیدر" امتحان جز ولی‌شناسی نیست غیر "زهرا" علی شناسی نیست علّت خلق ماسوا زهرا بانی خنده ی خدا زهرا بَضْعَةٌ مِنِّ مصطفی زهرا روح ایمان مرتضی زهرا گوهر عاشقی تبلور کرد حیدر از فاطمه تشکر کرد جسد عشق جان گرفت امروز لال بود و زبان گرفت امروز زانوانش توان گرفت امروز خانه تا بوی نان گرفت امروز یا علی خانه ی تو شکل گرفت تاج شاهانه ی تو شکل گرفت یاس تا روی آینه "ها" کرد عشق تصویر تازه پیدا کرد حیدر از فاطمه تقاضا کرد تا کمی بندگی تماشا کرد غرق در ذات اقدس رب بود او ز نور خدا لباب بود سنگ تا فرصت محک برداشت تنِ آئینه ای ترک برداشت زخم ناسور دل نمک برداشت غاصبی لقمه ی فدک برداشت کوچه ی تنگ تنگ تر شده بود و دلی سنگ سنگ تر شده بود دست سنگین که از سری رد شد درد سیلیِ سخت بی حد شد آهِ پروردگار مُمتَد شد پسرش دید صحنه را..،بد شد گوئیا پنج تن زمین خوردند پیش چشم حسن زمین خوردند 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini