eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.4هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini حدیث فضل تو را روزگار میگوید چقدر با جبروت و وقار میگوید چنان ز شان تو تعریف میکند الله که گویی از علی و ذوالفقار میگوید تو از قبیله عشقی و عاشقت بسیار ز حسن خال لبت بیشمار میگوید تجلی همه ی ذات حق تعالایی که ذات حق ز تو با افتخار میگوید تو آن گلی که خدا خود به تو جلا داده ز هم جواری تو کام خار میگوید تویی دلیل جنون و هوای بد مستی که مست نام تو را بی قرار میگوید در عرصه کرم و جود و یکه تازی تو برای اهل یقین قبله نمازی تو... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند : ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد (( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد )) یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم از بس که خیری از همه عالم ندیده است این جامعه به جامعه خواندن رسیده است آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی باید خودت برای ظهورش دعا کنی با یک دعای خود غم ما را مَهار کن با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما هادی شدی که از همه برتر شویم ما هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم هادی شدی شما که کبوتر شویم ما گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما هادی شدی که فاتحِ دلها شوی و بعد از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟ دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان... 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini هرکسی درجهان غلام علی ست مورد لطف و احترام علی ست ذره پرور شدن مرام علی ست چون کلام خدا، کلام علی ست پس به نام خدا، به نام علی ست اول آفریده هاست علی در دل ناشنیده هاست علی در جهان نور دیده هاست علی برتر از برگزیده هاست علی عرش یک نقطه از مقام علی ست علت‌ خلق عالم است علی بر دوعالم مقدم است علی زینت نخل میثم است علی دم به دم ذکر هر دم است علی دست مردان شراب جام علی ست جانشین پیمبر است علی از تمام جهان سر است علی ساقی حوض کوثر است علی شافع روز محشر است علی جبر در اختیار تام علی ست فاتح کارزار بوده علی شاه دلدل سوار بوده علی صاحب ذوالفقار بوده علی گرچه خود سفره دار بوده علی نان جو در جهان طعام علی ست شاه مردان علی، امیر علی بی محابا و بی نظیر علی گرچه در جنگ بوده شیر علی همنشین بوده با فقیر علی این هم از لطف مستدام علی ست نجف است و شراب ناب علی شده آباد هر خراب علی در پی رحمت و عذاب علی همه جا بوده هم رکاب علی ذوالفقاری که در نیام علی ست کعبه بوده ست سینه چاک علی سرمه چشم ماست خاک علی مست مستیم ، مست تاک علی هر کسی می شود هلاک علی قبر او وادی السلام علی ست 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini سلام ای مقصدِ غاییِ خلقت سلام ای نقطه ی وصلِ حقیقت غدیر ای چشمه ی جاری و جوشان غدیر ای موجِ بیتاب و خروشان تو عشقِ جاودان در روح و جانی شکوهی بس عظیم و بیکرانی تویی تو بازتابِ نورِ خلقت کتابِ عهد در منشورِ خلقت تویی میعادگاهِ حضرتِ حق همان لبیکِ سبزِ دعوتِ حق چه لبریز از شرابِ نابِ عشقی چه زیبا از خُم ات سیرابِ عشقی تو دریای بصیرت در کویری برازنده به این نامِ غدیری به گوشِ جانِ تو صوتِ جلی است صدای دستِ بیعت با علی است پسندیده تر از نامِ علی (ع) کیست بگو شیرین تر از جامِ علی چیست هر آن دل که در آن حبِّ علی نیست در آن نورِ حقیقت منجلی نیست فلک سر خَم کند در محضرِ او زمین و آسمان در لنگرِ او علی "عدلِ مجسّم" نورِ دین است نخستین حجتِ روی زمین است درود حق بر این روحِ کرامت بشارت باد بر ما این قرابت غدیرِ خم ندای بیعتِ عشق وصالِ حق به رنگِ غایتِ عشق زمین تا عرش بر لب بانگِ تکبیر حدیثِ منزلت در اوجِ تفسیر عبور از هر چه مرز خود پرستی تولا بر امامِ مُلکِ هستی ردای سبز شانِ قامتِ اوست فراغت در پناهِ دولتِ اوست گوارا باد این "اتمامِ نعمت" به کامِ تشنه و جانِ شریعت علی معنیِ روحِ آفرینش علی عقل و کمال و نورِ بینش شهادت می دهم اول خدا را از آن پس نامِ احمد مصطفی را شهادت می دهم در محضرِ حق به آن محرابِ خون و فرقِ مُنشَق اسدُالله ولیُّ الله یدُالله که نامش هادیِ دلهای گمراه علی ای مشعلِ خورشید تابان علی ای انتخابِ حیِ سبحان تویی عطرِ دل انگیزِ ولایت که پیوندِ نبوت با امامت دمِ عیسی تبرّک از حضورت لبِ موسی حلاوت از طَهورت تو عطری از بهارستانِ توحید به بالا دستِ مَه در دستِ خورشید تو عیدُاللهِ اکبر رویشِ عشق فروغِ روشنای جوششِ عشق معطر از درختِ پاکِ طوبی در امواجِ فضائل همچو دریا علی قرآن علی آیینه و آب شهیدِ بندگی در خونِ محراب نخواهم دینِ اسلامی که در آن چو بی نامِ علی باشم مسلمان نخواهم ماذنه صوتِ جلی را اذانِ بی تولّای علی را مبادا بی وَلا قرآن بخوانم کلامِ وحی بی عرفان بخوانم هر آن دل تا که کور و کر نباشد به سینه دشمنِ حیدر نباشد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صد و ده بار نوشتم که علی جانِ من است بخداییِ خدا ، ناطقِ قرآنِ من است صد و ده بار به گردِ حرمت چرخ زدم حرم و صحن و سرا،قبله ی جانانِ من است صد و ده بار نوشتم که ولایِ علوی باعثِ عزّتِ مطلق،سرو سامانِ من است پدرم شاه نجف، خرجی ام از جیبِ علی صاحبِ زندگی و سفره و هم نانِ من است «چه غم از قبر و قیامت چه غم از روز جزا» «دست گیرد ز گدا روز جزا شیر خدا» صد و ده بار نوشتم که علی بی همتاست صد و ده بار نوشتم که دلش چون دریاست بعدِ پیغمبر اسلام،امیــرالامرا وصیِ بر حق و بر کلِ خلایق مولاست صد و ده بار نوشتم که دلم جایِ علیست صاحبِ سیطره ی قلب فقط این آقاست صد و ده بار نوشتم شرفش نا محدود شوهرِ محترم امّ ابیها، زهراست «صد و ده بار نوشتم که دلم دلبری است» «عضو عضو بدنم شکرخدا حیدری است» صد و ده بار سرودم که علی شهدِ عسل خوشترین شعرِ خدایی ست به مصداقِ غزل قرنها می گذرد ظاهراً از فیضِ حیات کس ندیده ست چنانِ شیرِ خداوند بدل بینِ ادیانِ الهی چقدر رخنه نمود شده مشهور به هر ملّت و هر کوی و ملل اسدالله ِ جهان بود پُر از بی باکی شمّه ای از هنرش بدر و حنین ست و جمل «صد و ده بار نوشتم که علی سرّ خداست» «ذکرِ یا حیدر کرار خدایی که دواست» صد و ده بار نوشتم که علی عشقٍ من است در دهان نامِ خوشش ، نافه ی مشگ خُتن است «هر چه گفتند و شنیدیم نمی از دریاست» هرچه گفتیم و شنیدیم فقط در سخن است قلمم مات شده، کاش رسد امدادی شکرِ بسیار که عشقِ علوی در بدن است بوتراب است و امام است به ارض و به سما از لقب های گرامیش یکی بوالحسن است «« صد و ده بار شدم واله و‌حیرانِ نجف» « کاش زائر بشوم باز به ایوانِ نجف» 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تا چشم های تو به چشم ماه می افتد تاریخ دنبال نگاهت راه می افتد پشت سر تو نخل ها آواز می خوانند آیینه ها از پاکی تو سخت حیران اند کعبه دوباره روی تو آغوش واکرده ست خود را میان قلب تو انگار جا کرده ست از قبله می آیی و بی شک مقصدت عرش است تو از نخستین روز خلقت مسندت عرش است در وصف تو جز نقطه چین شعری ندارم من عمری ست خاطر خواه شعر شهریارم من دستی که خیبر را تماما کنده از جایش آری پیمبر می برد آهسته بالایش پیراهن تصنیف پوشیدند دیوان ها آمد دوباره بهترین عید مسلمان ها از کیسه هایت می برد کوفه غذایش را با تو خدا گسترده تر کرده عطایش را از عرش با جمع ملائک آمده جبریل انداخته بر زیر پایت بال هایش را دست تو بالا رفته و در آن شلوغی ها خورشید پیدا کرده دیگر مقتدایش را در آن میان احمد برای شیعیان تو آرام بالا می برد دست دعایش را بر روی دوش سبز و عرشی تو پیغمبر با عشق می خواهد بیندازد عبایش را چون گوش های کر در این صحرا فراوان است بالا و بالا می برد احمد صدایش را اهل نفاق از اولش پیمان شکن بودند اهل عمل هرگز فقط اهل سخن بودند تقویم چرخید و دوباره وقت مستی شد وقت طلوع چهره ی خورشید هستی شد عالم تماما بوده از اول فقیر عشق تاریخ یکبار دگر شد هم مسیر عشق آنانکه از حیدر جلو رفتند برگردند دیگر رسیده وقت بیعت با امیر عشق با عشق پیغمبر حکومت کرده بر دلها در این حکومت بوده حیدر هم وزیر عشق روز غدیر خم کشیده چله را حیدر پرتاب کرده سوی قلب شیعه تیر عشق جایش میان آسمان بوده ست از اول او بوده در دنیای ما تنها، سفیر عشق دستش که بالا رفت مردم یا علی گفتند دستش که بالا رفت عالم شد اسیر عشق مولای یا مولای تنها ذکر باران است مولای یا مولای تنها راه پایان است 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد جام شراب اُمّت و مولا به هم می خورد جام شرابی داشت در دستش علی آن روز شیعه نمی شد هر که از آن باده کم می خورد! در بیعتِ بیعت شکن ها هیچ خیری نیست در بیعتِ فردی که در ظاهر قسم می خورد هر کس که مِهر غیرِ حیدر در دلش می رفت از لیست دلداده ها نامش قلم می خورد ایرانیان با عشق بیعت با علی کردند اصلا پیمبر هم قسم روی عجم می خورد! حالا که با اذن علی شاعر شدم،ای کاش شعرم گره با شعرهای محتشم می خورد بالاتر از دست علی دستی نبود آنروز تقدیر عالم داشت با حیدر رقم می خورد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جنون گریخت سراسیمه از ملاقاتم شب شراب که باشد دچار افراطم بریز هرچه که داری مکن مراعاتم تو بی ملاحظه ، من نیز بی مبالاتم سیاه مست تو هستم گذشته کار از کار (شب شراب می ارزد به بامداد خمار) نمی رسد به شکوه تو فکر کوتاهم اگر مدیح تورا از خود تو می خواهم بگو که دهر به دست تو خلق شد، ما هم بگو بگو و مگو من صنایع الهم لطیف طبع خدا آنِ آشکار تویی که شعر جوششی آفریدگار تویی تو آن قصیدهء بی اختیار موزونی پر از خیالی و از هر خیال بیرونی شکوه شعر کهن در کلام اکنونی بریز قاعده ها را بهم تو قانونی سرودنِ تو حماسی ترین مغازله است جهان بدون تو اسلوب بی معادله است رسیده ام به تو در نظمی از پریشانی به شاعرانه ترین لحظه های حیرانی نگفته ام که چه می خواهم از تو...می دانی_ شراب شعر صغیر و فواد کرمانی تو ای قصیدهء اعلا مسمط عالی جنون "فاتح علی خان" در اوج قوالی کتاب معجزه در بی شمار ابوابی اگر چه نقطهء ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی تابی اگر ملال توام بی دریغ کن دفعم تو تیغ می کشی اما منم که ذینفعم تو همزمانِ زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نبایدها نشسته ای به تماشای رفت و آمد ها تو آفتابی و هرگز نمی شوی انکار دریغ و درد که نهج البلاغه را یک بار_ کسی مرور نکرد ای شکوه بی تکرار برای مالک اشتر نوشته ای بسیار هنوز جوهر آن نامه ها تر و تازه است غریبیِ سخنت در زمین پر آوازه است به ناشناسیِ منظومهء علی نامه به الغدیر به موی سپید علامه به یا علی مددِ پوریا به هنگامه به شرمگینیِ من در چکامه و چامه تو دیگری و دلم در خیال دیگر نیست که سرنوشتی از این سرنوشت بهتر نیست... 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قسم به هر کِه و هر چه که مستِ او بوده ست اساسِ هستیِ عالم ز هستِ او بوده ست از ابتدای ازل از حسادتش ابلیس در آرزوی محالِ شکستِ او بوده ست چه احتیاج به تاج و چه احتیاج به تخت تمامِ ارض و سما زیر دستِ او بوده ست ز جا در آمدنِ دربِ قلعه ی خیبر فقط نمونه ای از ضرب شصت او بوده ست نگینِ عرشِ خدا و عزیزِ او بودن بهای آن دلِ زهرا پَرَست او بوده ست بهشت، زیر قدم های آن دلِ مستی ست که تا همیشه فقط پای بست او بوده ست 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شاعر به سرش زد غزلی داشته باشد تاکید به عشقی ازلی داشته باشد این شعر که با نام علی می شود آغاز ابیاتِ به طعمِ عسلی داشته باشد تردید نداریم که در عَرش، خدا نیز چون حیدرِ کرار، یَلی داشته باشد! هرچند اذان مدح خدا میکند اما با ذکرِ تو "خَیرِ العَملی" داشته باشد در آتشِ دوزخ نرود پای کسی که یک ذره به دل حُبِّ علی داشته باشد!! 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی لب هایم گلِ لبخند می آید همی غصه قطعا میرود ، حتی اگر باشد غمی باده مینوشم ز جامِ حضرت حیدر کمی تا که باشد مستی ام ، بر درد هایم مرهمی حق علی و هو علی و قُل علی ، قطعا احد ذکرِ او گویم ، صد و ده بار روزی ، تا ابد شاهِ مردان است مولایم امیرالمومنین با فقیران است ، آقایم امیرالمومنین همدمِ امروز و فردایم امیرالمومنین شکر لله هست بابایم امیرالمومنین هرکسی شد واردِ این قلعه‌ی مستحکمت دور میگردد ، ز آتش یا جهنم ، آدمت تو همانی که جزامی ، خانه ات مهمان شود هرکه با تو مینشیند ، چهره اش خندان شود بسکه خوش برخورد هستی ، درد هم ، درمان شود دل اسیرِ صوتِ زیبای تو از قرآن شود "بَینَهُم" هستی رحیم و  مهربان و خنده رو تو "اشداء علی الکفار" هستی با عدو تا میایی معرکه ، میدان جهنم میشود تیغ میچرخانی و یکصد نفر کم میشود خون ، میانِ معرکه ، بارانِ نم نم میشود بسکه کُشتی دشمنان را تیغِ تو خم میشود گفته در شأن و مقامِ تیغِ تو پروردگار لا فتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار تو علی هستی دگر شمشیر میخواهی چکار؟ میکنی با خشمِ خود یک لشکری را تار و مار دشمنانت را هدایت میکنی در کارزار تا که می آیی به میدان ، کل لشکر الفرار دشمنان و کافران را میکشی قطعا ولی تو حیاکردی نکشتی عمر و عاصان را علی بینِ میدان مردِ جنگ و بین مردم بی ریا تو کریمی و کرامت میکنی بر هر گدا همنشین مردمی ، همبازیِ این بچه ها نیست مثلِ تو کسی در این جهان عبدِ خدا در مقامِ تو همین بس که تویی جانِ نبی از زمان بچگی بودی به دامانِ نبی گرچه تو شاهی ، ولی با مردمی! افتاده ای! اهل حقی ، شیرِ میدانی ، یَلی ، آزاده ای هرکجا هرکس کمک میخواسته ، آماده ای چندباری دومی را هم نجاتش داده ای..! لطفِ تو شد شاملِ حتی عَدُوّانت علی ابن ملجم مینشیند بر سرِ خوانت علی تو پدر هستی برای خاندانِ اهل بیت عاشقانِ تو به کُلی میهمانِ اهلِ بیت بسته شد جانِ گداهاتان به جانِ اهل بیت شد غدیرِ خم عزای دشمنانِ اهل بیت شد سرشته ، روح و جسمِ شیعه از آب و گِلَت گفته در شأن تو ، پیغمبر حدیثِ منزلت ای برادر یا که دامادِ پیمبر ، یاعلی ای ولی الله و باب الله ، حیدر ، یاعلی مسندِ تو در کنارِ حوضِ کوثر ، یاعلی شأن تو در همسری ، زهرای اطهر ، یاعلی ای دعای هر قنوت و هر نمازِ فاطمه هیچکس جز تو نباشد هم ترازِ فاطمه 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اوّل و آخر به دستِ تو مسلمان می شوم در حریمِ قدسی ات یک روز سلمان می شوم یا امیرالمؤمنین..حبلِ متینم عشقِ توست زان سبب پیوسته چون چنگی به دامان می شوم گبر بودم..کافر و بی دین..ولی با نامِ تو.. مطمئنم سرگلِ گلزارِ ایمان می شوم ای تمامِ آبرو..وجه خدا..شیرخدا.. آمدم در محضرت مثلِ غلامان می شوم من ارادتنامه ای دارم به کف از کودکی بر سرِ اهلِ تولّا عینِ باران می شوم نوکری بی اسم و رسمم در حریمِ خانه ات با نگاهت شهره ای در کلّ ِ دوران می شوم معرفت آموختم پای نَفَس های شما.. از کلامت حضرت والا چو انسان می شوم مدحِ تو گفتن محال ممکن است مولای عشق در جوارت می رسم یکباره حیران می شوم هر کجا بزمی بیادت می شود برپا..فقط بی تکلّف..بی ریا ..مانند باران می شوم از سرِ سفره مکن دورم تو ای صاحب کرم دور از اینجا شوم بی آب و بی نان می شوم عاشقم..عشقِ نجف دارم به سر یا مرتضا خوب می دانم که پای سفره ..مهمان می شوم 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چو یَدَش به دست احمد به غدیرخم سزا شد قمری کنار شمسش به خدا قسم ، روا شد شبِ عید شیعه ها زد وعجب بزرگ عیدی و علی به جمع حجّاج، وصیّ مصطفا شد دلِ من بگیر جشنی ، که زمین ازآن بلرزد که تقیّه های بی جا ، به مرور ، کربلا شد عجب از سقیفه ای ها که چگونه روز روشن به علی کنند بیعت ، و چگونه ماجرا شد دلِ خوش به آن نمازی که بدون حبّ مولا.. و وضوی بی ولایت ، به خدا اگر ادا شد به صراط پای هرکس که وِلای او ندارد تو یقین بدان بلرزد ، وبه قعر نار جا شد چه کسی جز او شناسی که به کعبه زادگاهش وبه مسجدش شهادت ، وبه سجده در ثنا شد صلوات بر محمّد و به آلِ پاک حیدر که زمین و آسمان از گلِ روی او بنا شد 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini عقل در مانده در روایاتش جهل منکر شدست از بنیاد در خدایی خویش هم بنده ست جُمِعَتْ فی صِفاتهٕ اضداد فکر نان شب یتیمان بود حاتمی که گرسنه می خوابید گرچه راه جنون به ما آموخت بیشتر درس عقل را می داد زور و زر را طلاق داد علی سودِ او را همه ضرر دیدند پیش قومی که کور و کر بودند در سکوت ست معنی فریاد قعر زندان علی علی می گفت بر روی دار هم علی می گفت میثم اینگونه در دل هر «بند» با علی بود سر خوش و «آزاد» ابر و باد و مه و درختان را خاک و خورشید و حور و انسان را کُلِّ مخلوق های یزدان را چه کسی غیر او کُند امداد ما اسیران کوی او هستیم جام قالو بَلا به جان زده ایم وطن ما اگر نجف باشد قلب ما می شود علی آباد باده ی ناب کوثری مارا غرق در موج عشق او کرده مانده ام در زلالی این جام از چه رو شیخ می کند ایراد کوه ایمان علی ست از این رو عاشق او شدن چه «شیرین» است هر کسی در طواف او باشد در ره عشق می شود فرهاد دست افتادگان غم را جز لطف مولا کسی نمی گیرد پای عشق علی و اولادش تا دلم شد خراب شد آباد 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini "اشک" از "دیده" سر درآورده چشم من شعر تر درآورده از مضامین پدر درآورده یا کریمی که پر درآورده می پرد تا حریم پاک نجف خُم ما و شراب تاک نجف چشم افتاد تا به قامت تو سجده کردیم ما به هیبت تو* به خلایق برای طاعت تو تا که ابلاغ شد ولایت تو همه روز ازل بلی گفتند صد و ده مرتبه علی گفتند آفریده است زلف تو شب را ماه رویَت هزار کوکب را چشم مستت خُم لبالب را می گزیدند حوریان لب را_ _از رُخت تا خدا نقاب گرفت کهکشان رنگ آفتاب گرفت عکس تو در میان قاب افتاد با طلوعِ تو آفتاب افتاد تا که از چشم تو شراب افتاد دهن جنِّ و انس آب افتاد ای خداوند باده..،خلق شدی چِقَدَر فوق‌العاده خلق شدی تا خدا خیره شد به چشمانش گفت:هفت آسمان به قربانش دست حیدر سُپرد سُکّانش خِلقَت آغاز شد به فرمانش پس عوالم در اختیار علی ست خَلقِ باقیِ "خلق" کار علی ست ما همه سائل تو خلق شدیم ما برای دل تو خلق شدیم ضربدر حاصل تو خلق شدیم از اضافه گلِ تو خلق شدیم قطره ایم و شکوه دریایی بانی خلقت گدایاهایی نذر شمع تو پر تراشیدیم سوختیم و جگر تراشیدیم این چُنین ما اگر تراشیدیم بَهر طوف تو "سر" تراشیدیم کعبه را در طوافِ خوددیدی تا عبایی سیاه پوشیدی نَفَسَت روح داده ایمان را نور بخشیده نصِّ قرآن را کعبه تا دید فَخرِ انسان را پای تو چاک زد گریبان را ای مُقرب ترین نشانه ی حق سینه چاکِ شماست خانه ی حق تا در آفاق بحث هست تو شد جبرئیلی نخورده مست تو شد بال او منبر اَلَستِ تو شد دست پرودگار دست تو شد شب معراج مصطفی می دید دست هایی که سیب می بخشید تو درخشان‌شهاب نیمه شبی آینه دار جلوه های ربی به خداوند،تک یل عربی زرهِ لیله المبیت نبی_ _مرگ در پیش پات می لرزَد عجل از هیبت تو می ترسد یالِ دُلدُل در اختیار علی ست جنگ ها عرصه ی شکار علی ست معرکه ها در انحصار علی ست سِیفُ الاسلام ذوالفقار علی ست سِیل خشمش شکست سدها را بر زمین کوفت عَبدَوَدها را دست تو بذر عشق می کارد از نگاه تو فضل می بارد تن این منکرین که می خارد... چه کسی خطبه،بی الف دارد شرزه شیرِ کلام رامِ علی آیه های خدا..،کلام علی دام بگذار،ما کبوترتان یک به یک می شویم پرپرتان درک آدم کجا و محضرتان رد الشمس است کار قنبرتان این کرامات کسر شان شماست بس که حدِّ مقامتان بالاست خنده ی سبز تو صنوبرساز بامِ پلک ترت کبوترساز نمک سفره ی تو قنبرساز خاک نعلِین تو ابوذر ساز بوسه زد عرش بر قدم هایت روی دوش نبی ست جاپایت کاش پائیز را بهار کند دل ما را به غم دچار کند تا از این دردها فرار کند صید آزُرده را شکار کند ماهی برکه رستگار شود تا به قلّاب تو سوار شود ابرِ شب‌گریه ام که می بارم بَرده ی پاپتیِ بازارم میثمی از تبار تمّارم سالیانیست تشنه ی دارَم عطش وصلِ عشق را کم کن نخلِ دار مرا فراهم کن ای که از دیگران سری مولا با خداوند می پری مولا تو که انِقَدر دلبری مولا بار بنجل نمی خری مولا؟! کاش من هم مقیم تان بودم کُنج حُجره گلیم تان بودم ذرّه ای با گدا تَساهُل کن چند سالی مرا تَحَمل کن خرج من را خودت تَقَبُّل کن در رکوع ات به من تَفضُّل کن من به جز نوکری نمی خواهم از تو انگشتری نمی خواهم سر که دادیم سر سپرده شدیم سربازار کشته مرده شدیم زیر پای نگار بُرده شدیم پا که خوردیم و سالخورده شدیم پیر عشقت شهید می گردد نوکری رو سفید می گردد دور آخر به ما جواب بده دست ما هم کمی شراب بده دلِ ما را نکن کباب..،بده مُهر ما را،ابوتراب،بده دائماً مَست،مِی به کف باشد مُهر اگر تربتش نجف باشد کاش ما را به حق شاه نجف بنویسند در پناه نجف شاهراهِ خداست راهِ نجف کعبه ی ماست بارِگاه نجف زائرانی که مسخِ ایوانند سمت حیدر نماز می خوانند ذکر تسبیحِ اولیا حیدر ساحل امن انبیا حیدر به "خدا" می رسیم با "حیدر" یک "علی" راه مانده تا "حیدر" امتحان جز ولی‌شناسی نیست غیر "زهرا" علی شناسی نیست علّت خلق ماسوا زهرا بانی خنده ی خدا زهرا بَضْعَةٌ مِنِّ مصطفی زهرا روح ایمان مرتضی زهرا گوهر عاشقی تبلور کرد حیدر از فاطمه تشکر کرد جسد عشق جان گرفت امروز لال بود و زبان گرفت امروز زانوانش توان گرفت امروز خانه تا بوی نان گرفت امروز یا علی خانه ی تو شکل گرفت تاج شاهانه ی تو شکل گرفت یاس تا روی آینه "ها" کرد عشق تصویر تازه پیدا کرد حیدر از فاطمه تقاضا کرد تا کمی بندگی تماشا کرد غرق در ذات اقدس رب بود او ز نور خدا لباب بود سنگ تا فرصت محک برداشت تنِ آئینه ای ترک برداشت زخم ناسور دل نمک برداشت غاصبی لقمه ی فدک برداشت کوچه ی تنگ تنگ تر شده بود و دلی سنگ سنگ تر شده بود دست سنگین که از سری رد شد درد سیلیِ سخت بی حد شد آهِ پروردگار مُمتَد شد پسرش دید صحنه را..،بد شد گوئیا پنج تن زمین خوردند پیش چشم حسن زمین خوردند 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آنکس که تورا داشته از غیرتو سیر است دستان تو بی منت و مزد دستگیر است از عاشق دلباخته پرسیدم و این گفت یک بار علی گفته و یک عمر اسیر است شمشیر خدا ، شیر خدا ، پیر خلائق او مظهر اسما خداوند کبیر است تعریف ز اوصاف علی کار بشر نیست جایی که خدا بانی این امر خطیر است دادست خداوند به او هر چه که دارد آن را که ندادست به او تا و نظیر است او شیرخدا هست و جهان بیشه بدانید بیشه همه در سیطره ی قدرت شیر است اصل و نسب مذهب ما را چو بخواهید آغاز مسلمانی ما روز است شیعه سخن هر کس و ناکس نپذیرد چون زندگیش تحت عنایات امیر است گویید به آنکس که علی نیست امامش والله به میزان عمل کار تو گیر است 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یک ذره از نگاه علی آفتاب شد انگور بوسه زد به ضریح و شراب شد مارا ز خاک پای علی آفریده اند پس با همین حساب علی بوتراب شد سجاده ی نماز شبش بال جبرئیل گل بود و اشکهای دو چشمش گلاب شد هر حاجتی که پیش خداوند برده ام گفتم خدا به حق علی مستجاب شد باید غلام قنبر او شد که از ازل هر کس غلام او شده عالیجناب شد گفتیم یاعلی و شعف آفریده شد با خنده هاش دُرّ نجف آفریده شد ما در تو دیده ایم صفات امیر را طی کرده ایم با تو تمام مسیر را با لطف فاطمه ست به عالم علم نمود علامه ی امینی اگر الغدیر را باید اضافه کرد به القابت ای علی جای امیر ، لفظ امیرِ کبیر را آنکه سروده تو اسدالله غالبی تشبیه کرده است به چشم تو شیر را این جذبه ی نگاه تو مارا گرفته است یعنی اسیر کرده نگاهت ، اسیر را یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی جایی که آب هست تیمم مجاز نیست وقتی امام هست خلیفه نیاز نیست سوگند میخورم به تمام مقدسات بی حُبِّ او نماز شما هم نماز نیست مبهوتم از زیارت ایوان طلای تو کعبه گمان کنم نجف است و حجاز نیست بر سردر بهشت نوشتند یاعلی یعنی به جز لوای تو در اهتزاز نیست اصلاً قیام کرده قیامت برای تو آنجا که غیر حُبّ علی چاره ساز نیست حتما علی کنار خدا ایستاده است حتما علی بخاطر ما ایستاده است هوهوی ذوالفقار علی اسم اعظم است حیدر خودش تجلی آیات محکم است حیدر بشر نبود اگر چه خدا نبود اما برای بنده خدای مجسم است آیینه ی تمام نمای خدا علیست هر چه نوشته اند ز اوصاف او کم است گفتیم‌ یا علی و شنیدیم فاطمه زهراست جان حیدر و او جان فاطمه ست ساقی علی ، پیاله علی ، باده هم علی امشب بساط مستی ما هم فراهم است با یاعلی ، علی و علی مست میشویم ما می نخورده ایم ولی مست میشویم حیدر اگر نبود صفایی نداشتیم شبهای جمعه حال دعایی نداشتیم بیچاره میشدیم اگر روز اربعین راه نجف به کرببلایی نداشتیم پابند صحن حضرت زهرا شدیم که وابستگی به هیچ کجایی نداشتیم یادش بخیر جز دم لبیک یاحسین در کاروان خسته صدایی نداشتیم دلتنگ لحظه های زیارت که میشویم ای وای اگر امام رضایی نداشتیم عمریست ما گدای همین خانواده ایم مدیون بچه های همین خانواده ایم 🔸شاعر : __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دنیا نیامده ست شبیه تو تا به حال تنها تویی تجلی حق ، حضرت کمال نام تورا شبیه خدا میزنم صدا یا اظهر الجمیل و یا مظهر الجمال خال لب تو رمز تمامی خلقت است قران تویی و نقطه بسم اللهه تو خال این حرف عقل نیست فقط حرف این دل است کوچکتری ز شخص خدا تو یکی دو سال خیلی کم است سهم زمین از وجود تو گنجایشی نداشت برای تو این مقال یک ذره هم به درک بشر تو نمیرسی درک وجود تو شده افسانه ایی محال کوری آنکه پایه گذار سقیفه شد دنیا نیامده ست شبیه تو تا به حال... 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini تک علی یکتا علی عالی علی اعلی علیست جان علی جانان علی دنیا علی عقبی علیست مرده زنده می کند صد ها گره وا می کند به یقین آموزگار حضرت عیسی علیست در تمام عالم امکان علی فرمانرواست حق علی هست و علی حق است روح افزا علیست طالب علمیم ما و او درِ علم نبی است شیعیان حضرتش در ملک دین ، دانا علیست جانشین راستین حضرت پیغمبر است افتخار و اقتدار و یاور طاها علیست نام او زیباترین نام تمام عالم است آنکه نامش برده شد در عَلَّمَ الاسما علیست می برد زنگار دل را خطبه ی همام او اسوه ی ایمان و عشق و دانش و تقوا علیست کعبه هم حتی شده دلداده اش یاللعجب ! پادشاه و سرور دنیا و ما فیها علیست دشمن حیدر بُوَد از چارپا هم پست تر آنکه اذن زندگی داده به آن دو تا علیست در امامت در شهامت در جلالت ، اولین بر تمام نوکران ارباب بی همتا علیست یاد او گرما دهد بر قلب کل عاشقان تکیه گاه بی کسان ، آرامش دلها علیست فاطمه آمد به ذهنم زینت شعرم شود کوری چشم عدوی او فقط حق با علیست ماه و خورشید از نگاه فاطمه نورانی اند هر که زهرایی شود قطعاً حسابش با علیست صاحب عصر و زمان از نسل آقای من است ذکر لب های اباصالح به وقتش یا علیست 🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلخوشم با روزهای رفته و طوفانی ام قصه ها دارد نگاهِ ابری و بارانی ام  در خودم این روزها غرقم چنان گرداب ها  در خودم این روزها سرگرمِ سرگردانی ام من عقابِ تیز چنگالم میانِ آسمان کِی توانی ای فلک با طوطیان گردانی ام؟! خاکم اما اشک ، من را سخت ارزش داده است من سفالی قیمتی از دوره ی اشکانی ام  تختِ جمشیدم برای خود شکوهی داشتم  بازهم دارم تماشا با همه ویرانی ام  مثلِ شیری در قفس افتاده ام اما هنوز  خوب از یادم نرفته عادتِ سلطانی ام ناگهان ای دشمنِ من می شوی با من رفیق آن زمان که روی سنگِ قبرها می خوانی ام  مَرد می فهمد؛اگر مردانه احساسم کند  نقلِ دردی کهنه را از گریه ی پنهانی ام ((مَرد اهلِ گریه کردن نیست)) حرفی باطل است من همانم که سرِ این حرفتان قربانی ام روضه خوان از گریه های چاه و نخلستان بخوان روضه خوان از او بخوان در لحظه ی پایانی ام نیست مردی در جهان از شاهِ مردان مَردتر خوش به حالم گر چو او در خلوتم بارانی ام در میانِ زورخانه مرشد از حیدر که خواند ناگهان دیدم که می چرخم! پُر از حیرانی ام مولوی ها را بگو ای شمس مولانا یکیست دف مَزَن صوفی که من خود عارفِ رَبّانی ام در طوافِ کعبه مستِ دورِ حیدر گَشتنم در نمازم روز و شب سرمستِ حیدرخوانی ام من دلم پَر می کِشد گاهی به ایوانِ نجف بیشتر آن لحظه که در سجده ی طولانی ام بی علی حتی اگر غرقِ عبادت هَم شَوم شک ندارم که خدا را غرقِ نافرمانی ام یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی ای که نامت خوشترین رمزِ جنونِ آنی ام یاعلی گفتن کجا و با علی بودن کجا کاش می شد که ببینم نزدِ خود می خوانی ام جان گرفتم یاعلی جان! با علی جان گُفتنم پس به فریادم برس در بسترِ بی جانی ام ای پناهِ من زمانِ بی پناهی های من ای سر و سامانِ من در بی سر و سامانی ام ای که دستم را گرفتی بارها آرام تا از درونِ چاه بینِ راه برگردانی ام با بدی هایم قبولم کردی و ناممکن است این که من روزی ببینم از خودت می رانی ام ((گَر ز پیشِ خود برانی چون سگ از مسجد مرا))* باز میبینی که در کویَت پیِ دربانی ام شیخ و زاهد ناامیدم کرده بودند از خودم رمزِ ایمانم شدی در اوجِ بی ایمانی ام اول و آخر تویی یعنی که بعد از مرگ هم از خودِت پیشِ خودَت من عازمِ مهمانی ام ((رفتم و پیشِ سَگِ کویَت سپردم جان و دل))* یاعلی ای بهترین ذکرِ دَمِ پایانی ام...! 🔸شاعر: *ابیاتی از سعدی و شیخ بهایی __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست اینکه در پایِ تنورِ خانه‌اش زهراست کیست اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی باز تکلیفِ مرا این جام روشن می‌کند این شرابِ کهنه من را فارغ از من می‌کند این جنون آواره‌ام در کوی و برزن می‌کند مدحِ او من را نه ، حافظ را هم اَلکَن می‌کند از ازل تا  تا ابد...حق‌حق و هوهو... یاعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی آسمان اینقدر پُر باران مگر هم می‌شود ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم می‌شود جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم می‌شود در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم می‌شود مصطفی شد  مرتضی یعنی که شد زهرا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حضرت اردیبهشت سالها و ماه‌ها روزها با نخل‌ها و شب انیسِ چاه‌ها پیشِ تو همسُفره می‌گردد گدا با شاه‌ها می‌شود پیدا پس از تو چاه‌ها از راه‌ها از علی نازل شدیم و رفتنِ ما تا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حق علی و او حق و این دو تسلسل می‌شود حق بده جبریل هم در محضرش هُل می‌شود او صراط‌ُالله او راهِ تکامل می‌شود شانی از وَالعادیاتش مدحِ دُل‌دُل می‌شود درکِ ما گُم شد وَ ما‌ اَدراکَ ما مولا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد تا گرفتی از درَش خیبر نفهمیدم چه شد آنچنان کَندی در از جا  در نفهمیدم چه شد آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی ذوالفقارت آمد و بسیارها جا مانده‌اند چشمها از ضربِ تندت بارها جا مانده‌اند زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جا مانده‌اند عَمرو عاصان رفته و شلوارها جامانده‌اند  گفت عزائیلِ حیران بینِ این غوغا: علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تیر بر پایِ تو خورد و از نمازت فیض برد در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد شد کُمیل و میثم و سلمان و بوذرها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی پیرزن چشم انتظارت بارِ نانش را بِبَر مرکبِ طفلان ، به پشتت کودکانش را بِبَر با جُزامی نان بخور غم از گریبانش بِبَر یک تبسم کن به زهرا باز جانش را بِبَر با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی هرکجا که می‌رسد انگار محشر می‌رسد زودتر از هر گدا آقا دَمِ در می‌رسد هرچه دارد سُفره‌اش نصفش به نوکر می‌رسد بیش از خود او به حال و روزِ قنبر می‌رسد  کارِ ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی  باده از الله‌اکبر تا علیکم می‌خورَد حسرتِ نانِ جو‌اَش را سخت گندم می‌خورد زخمها و زخمها از جهلِ مردم می‌خورد ناسزاها را بجای  هر تبسم می‌خورد این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت رویِ دوشِ خویش عمری کیسه‌ی خرما گذاشت اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت می‌خورَد اما همیشه خونِ دلها را علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی کربلا او آمد و در پیشِ آب‌آور نشست کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست می‌دود دنبالِ زینب عصرِ عاشورا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من ماجرا را خوب یادم هست، چون کاروان ما جلوتر بود پیکی رسید و گفت برگردید، دستور، دستور پیمبر بود چرخید سرهای شترهامان چون با محمد بود دلهامان فرمانبری از حرف پیغمبر، با حج برای ما برابر بود خیل عظیم حج گزاران را گرد درختانی کهن دیدیم کار بنای سایه بان ها با عمار و سلمان و ابوذر بود زنگ شترها از صدا افتاد، از دشت حتی رد نمی شد باد راوی به حرف خویش پایان داد، یعنی محمد روی منبر بود «الیوم اکملت لکم دینی...» « من کنت مولاه علی مولاه...» بانگ رسایی داشت پیغمبر، هرچند بعضی گوش ها کر بود آن ها که می دیدند می خواندند از چشم پیغمبر مرادش را آن ها که نشنیدند می دیدند در دست او دست برادر بود هم برکه هم دریا شهادت داد هم طور هم سینا شهادت داد حتی شن صحرا شهادت داد حکم ولایت دست حیدر بود از خندق و از بدر تا خیبر، تا لحظه ی آخر که در بستر... از ابتدا حرف از ولایت بود، آری! ولایت حرف آخر بود 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آن یار که شهر جان چراغانی اوست دریای دلم همیشه توفانی اوست اثبات ولایت علی هر کس خواست اَکْمَلْتُ لَکُم دلیل قرآنی اوست ما دسته گل سلام داریم به دست یک آینه ی تمام داریم به دست از جام بهشت بی نیازیم همه کز خُمّ غدیر جام داریم به دست بر دست نبی تا که نشان گشت علی خورشیدِ معطّر جهان گشت علی بیرون برود هر آن که نَبْوَد عاشق زیرا که امیر عاشقان گشت علی در خیمه ی سبز آسمان بنشستم برخاستم و قامت شب بشکستم از خُمّ غدیر خورده ام باده ی عشق وز عطر محمّد و علی سرمستم گفتم علی و شوق مجدّد دارم از جاده ی عشق رفت و آمد دارم با یاد غدیر از علی می گویم زیرا ز علی نور محمّد دارم در جام غدیر عطر بی حد باشد تلفیق گل حیدر و احمد باشد دستان علی که دستِ نیکوی خداست در دستِ پر از نور محمّد باشد گلبانگ غدیر آیه ی سرمد باشد تفسیر طلوع دین احمد باشد وقتی که علی نفسِ پیمبر گردد یعنی که علی شخص محمّد باشد نقش است به لوح دیده نور برکات شد آیه ی اَکْمَلْتُ لَکُم روح حیات چون احمد و حیدرند مولای جهان بر عید غدیر و هر دو مولا صلوات 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در محفلی که نام تو باشد گناه نیست غیر از دو دستِ تو بخدا تکیه گاه نیست در مکتبِ تو بحث سفید و سیاه نیست حالم بدونِ یادِ نجف روبه‌راه نیست توصیفِ قدر و منزلت کار هر که نیست دریایی و وجود تو مانند برکه نیست نامت به زیرِ سلطه کشیده لُغات را در شیشه کرده خونِ رقیق دوات را بر هم زده نظامِ همه کائنات را میخواهم از دو دستِ تو برگِ برات را لطفت زیاد و خواهش دستان ما زیاد ما کم ارادتیم و مرامَ شما زیاد دستِ غزل به مرز کمالت نمیرسد قَدِّ  قلم  به  اوجِ  جلالت  نمیرسد صد چشمه هم به جویِ زُلالت نمیرسد بیچاره هرکسی به وصالت نمیرسد قولِ "فَمَن یَمُت یَرَنی‌اَت بعید نیست جز دیدنت به وقتِ وفاتم امید نیست باید نوشت نامِ تو را با دواتِ عشق زیرا که از تو بوده همیشه حیاتِ عشق پنهان شده به سایه‌ی عشقِ تو ذاتِ عشق پس اِهدنا‌صِراطِ علی شد صِراطِ عشق با تو مشخص است مسیرِ دُرستِ‌مان جانم فدای نامِ ”امامِ” نخستِ‌مان دنیا شبیه نقطه‌ای بین کتابِ تو مانده نگاهِ چرخ و فلک بر جنابِ تو جُز فاطمه نبوده کسی بازتابِ تو صد آفرین به فاطمه صد مرحبا به تو از تو تمامِ خلق بگویند هم کم است آئینه‌دارِ جلوه‌ی پاکِ تو فاطمه است تاریخ شاهد است که جُز تو دلیر نیست ذکری به غیر نامِ "علی" دلپذیر نیست عیدی شبیه عید سعید "غدیر" نیست هرکس که با ولایتِ تو هم‌مسیر نیست بیراهه رفته است -به پایش ثُبات نیست راهی به غیر راهِ تو راهِ نجات نیست پیدا نمی‌شود اَحدی برتر از علی آقاتر و عزیزتر  و  بهتر از علی در معرکه کجاست دلاورتر از علی صدها هزار مرتبه پیغمبر از علی تعریف کرده‌ست چنان و چنین علیست با امر حق برای نبی جانشین علیست 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دلم غیر ایوان پناهی نداشت دلم زائری بود و راهی نداشت دلم در بساطش جز آهی نداشت علی داشت آن را که شاهی نداشت به دور امیر کرم گشته ام صد و ده قدم در حرم گشته ام به او گفتم ای شاه راهم بده امان نامه ای بر گناهم بده لیاقت به یک دم نگاهم بده پناهی ندارم پناهم بده صدا زد پریشانی ات با علی اگر خسته جانی بگو یا علی همین لحظه‌ها بود پیدا شدم علی گفتم و از زمین پا شدم شب و روز حیران مولا شدم گدا بودم او خواست آقا شدم دلِ من بدون علی بی کس است بمیرم ببینم علی را بس است تحمل به این نور لابد نبود ترک خوردن کعبه بی خود نبود و کعبه که جای تَرَدُد نبود پس این‌ها همه یک تولد نبود خدا خواست ثابت کند بر جهان علی هست یکتاترین در جهان فقیری که انگشتر از او گرفت سلیمان شد و ذکر یاهو گرفت زمین تخت او آسمان تاج او به دوش نبی بود معراج او اگر مدح او بر لبم جا گرفت یدالله دستان من را گرفت به من گفت از مرد خندق بگو بیا از علیٌ مع الحق بگو سه بار از نبی اذن میدان گرفت علی هست پس مصطفی جان گرفت نبی گفت جانم به قربان او علی جان من هست و من جان او علی با خدا و خدا با علی علی یا خدا گفت، حق یا علی امیری نداریم الّا علی اگر ناتوانی بگو یا علی _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini