eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.4هزار دنبال‌کننده
628 عکس
10 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini 🏴 چهل روز مانده تا ماه محرم شادی برای تو غم عالم برای من از ماه های سال، محرم برای من آوای آسمانی داوود مال تو خاموشی مقدس مریم برای من از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست این بود ارث حضرت آدم برای من بی مهری است رسم محبت برای تو تنهایی است مونس و همدم برای من این زخم ها معلم خندیدن من اند حیرانم از ترحم مرهم برای من یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ نگذاشته ست صاحب من کم برای من بگذار عمر در گذر عشق طی شود حتی اگر نشد که تو یک دم برای من... 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
از امشبی به بعد به عشق محرمت چله گرفته ام که گنه کم کنم حسین ... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
نگاهم خیره به تقویم و ساعت دلم سرشاره از دلشوره و غم اجل مهلت بده زنده بمانم چهل شب مانده تا محرم 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
من هم به عشق اشک محرم برای تو چله گرفته ام که امانم دهی ، حسین .... 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini فعلا که تو سرگرم عزیزان جدیدی فعلا که به پابوس نداریم امیدی معلوم تر از پیش شده روی سیاهم درچشم همه شهر تو از بس که سپیدی ایام زیارت شده مخصوص که در طوس زوّار بگیرند دو دفعه ز تو عیدی با اینکه خودش قفل شده بر حرم تو شد پنجره فولاد عجب شاه کلیدی! لطفی کن و یک بار سوالات مرا هم؛ پاسخ بده هرگونه و هروقت رسیدی گفتند رئوفی تو و هر خواسته ای را من قبل تر از اینکه بگویم تو شنیدی پس خواسته ای نیست به جز عرضِ ارادت باشد گله وقتی که مرا هم طلبیدی 🔸شاعر: _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini قطعه های غزلم سوی حرم افتاده ست مثنوی در پی ارباب کرم افتاده ست بیت در بیت غزل پای علم افتاده ست مطلع شعر به دستان قلم افتاده ست بنویسم "دو بیتی" که دل آباد شود  بعد از آن محرم این پنجره فولاد شود در دو بیتی بنویسید دلم تنگ شده ست  و کمیت غزلم در حرمت لنگ شده ست بیت در بیت غزل پاره ای از سنگ شده ست باز بین غزل و قافیه ها جنگ شده ست  در حریمت همه ی قافیه ها پر بارند «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند» در حریمت همه قافیه ها هوهو شد عالمی مست تماشای خم ابرو شد کار من درهم آن تاب و تب گیسو شد  حرمت با مژه های غزلم جارو شد  گرد و خاک حرمت سرمه چشمانم باد به فدای سرو جانت همه ی جانم باد 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در ظل روزگار شما یا‌ابالحسن هستیم ریزه‌خوار شما یاابالحسن چون شمع جان‌نثار شما یا‌ابالحسن آهوی در حصار شما یا‌ابالحسن از خیل دوستدار شما یا‌ابالحسن مشهد زمین نیست ولی آسمان که هست مشهد بهشت نیست ولی بیش از آن که هست مشهد کرانه نیست ولی بی کران که هست شکر خدا برای سرم آستان که هست شد قبله‌ام دیارِ شما یاابالحسن باید گرفت زیر پر جبرئیل را باید که پا برهنه ببینی خلیل را در صحن انقلاب ، می سلسبیل را لطف کثیر حضرت و ظرف قلیل را چشمِ من و غبارِ شما یاابالحسن عالم علی و در همه جا سر به سر علی آئینه شد خدا و علی ضرب در علی دل گفت علی و دیده علی و جگر علی هشت است روبروی من و جلوه‌گر علی جانم فدای چار شما یا‌بالحسن از شوق و عشق تا به قیامت بایستد هرکس که روبروی ضریحت بایستد حتی زمان ، زمان زیارت بایستد دریا از این شکوه به حیرت بایستد در پای آبشار شما یا‌ابالحسن وقتی که چشمهام سحر خیز میشود شبها حرم عجیب دل انگیز میشود از بس عنایت است سرازیر میشود حج مشهد است ، قسمت ما نیز میشود حاجی شدم کنار شما یاابالحسن یک ذره کم نمیشود این اشتیاق‌ها شکر خدا دوباره من و این رواق‌ها امشب نشسته‌ام بنوسيم به طاق‌ها اینجا پر از شفاست از این اتفاق‌ها کارخداست کار شما یاابالحسن پیری رسید و پنجره فولاد را گرفت یک گریه باز صحن گوهرشاد را گرفت یک اشک چشم جامع الاضداد را گرفت عطری وزید و یک دل آباد را گرفت از سمت کفشدار شما یاابالحسن بعد از حرم همیشه منم با خماری‌اش دل تنگ لحظه‌ لحظه‌ی شادی و زاری‌اش مبهوت شمسه‌های طلا ، نقره کاری‌اش حس وداع با همه‌ی بی قراری‌اش ماییم بی قرار شما یاابالحسن امشب حرم قرق شده دل تا خدا رود مادر رسیده است به ایوان طلا رود بالای سر نشیند و پایین پا رود تا که زیارتی کند و کربلا رود مردیم در جوار شما یاابالحسن امشب زیارت تو اگر مادر آمده عباس آمده‌است و علی‌اکبر آمده عمه دوباره با دو سه ‌تا دختر آمده حتی رباب آمد ، علی اصغر آمده جمع‌اند در مدار شما یا‌ابالحسن دارالکرامه است اگر با حبیبها دارالاجابه است برای غریبها دارالهدایه و شب ابن شبیبها مانند کربلاست حرم بوی سیب‌ها می‌آید از مزار شما یاابالحسن نون و قلم نبیست و ما یسطرون حسین طاق فلک علیست به عالم ستون حسین خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین هستی تمام ظاهر و ما فی البطون حسین ذکر حسین کار شما یا ابالحسن 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود معلوم بود امروز روز آخرش بود معلوم بود آقای ما را زهر دادند وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت بر شانه دیوار دست دیگرش بود دختر ندارد تا که دستش را بگیرد پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد این ضعف خیلی مایه درد سرش بود اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است از بس که دنبال صدای مادرش بود در حجره بی فرش خود افتاده بود و تصویری از گودال در چشم ترش بود می گفت یا جدا چرا خاکت نکردند حتی کفن بر جسم صد چاکت نکردند 🔸شاعر: ______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست رو زدم بر غیر و تا درها به رویم بسته شد زائرم کردی و گفتی: این حرم مخصوص توست رد نکردی از درِ باب ٱلجوادِ(ع) خود مرا آمدم آقا! امیدِ آخرم مخصوص توست مشهدت حجّ فقیران است و اطرافِ ضریح هر چه می بینم تویی! دور و برم مخصوص توست سر به دیوارِ حرم عشق شهادت داشت و زائری میگفت آقاجان! سرم مخصوص توست چشم هایش قطره قطره اشک، بعد از هر نماز... دست بر سینه سلام ِ مادرم مخصوص توست لااقل ایکاش امشب زائرت بودم! ولی- نیستم...امّا حسابم کن! کرم مخصوص توست! 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را انداخت فوراً با ادب پایین سرش را از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش آورده پابوسَت امید آخرش را بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! می دید- با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را محض شفا رفت و برایش آب آورد «یا ضامن آهو» شنید و باورش را- بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت: آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و... گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را میدانم آخر این جوان در صحن کوثر میگیرد از دستت شفایِ مادرش را! 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
مشهدش معراجِ ما و قبله گاه کبریاست صحن هایش مثل مشعر مثل مروه با صفاست حاجیان در ماه ذی الحجه به کعبه می روند حج ما بیست و سه ی ذی القعده در صحن رضاست 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یا جواد الأئمه میگویم میشود کفتر دلم آزاد دم باب الجواد با نامت پدرت هرچه خواستم را داد پسر بهترین پدر , بَه بَه پدر بهترین پسر , بَه بَه خلقتت اوج آفرینش بود به ظرافاتِ این هنر , بَه بَه مدح جود تو را خدا گفته از تو گفتن نه کار شاعر هاست از تو کم گفته ایم , تقصیرِ بی هنر بودن معاصر هاست نسخه ی دیگر امام رضا صاحب منبر امام رضا لقبت میبرد دل ما را ای علی اکبر امام رضا حکمتی داشته , امام رضا به خراسان اگر که راهی شد پدرت ساکن است اینجا , پس اهل ایران حساب خواهی شد نام زیبای تو مِی ناب است رونق کسب و کار ساقی هاست یا جواد الأئمه , انصافا مرقدت مشهد عراقی هاست 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد آفت تمام برگ و برش را گرفته بود از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد با دستهای خود کمرش را گرفته بود جان می کند مقابل چشم کنیزها... یک عده پست دور و برش را گرفته بود رقص و صدای هلهله های بلندشان تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود دور از مدینه غربت بغداد را چشید ارث غریبی پدرش را گرفته بود شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود ... در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود با ضربه های ممتد او استخوان شکست در پیش خواهری که سرش را گرفته بود ای کاش بیخیال شود ساربان فقط. انگشترش ولی نظرش را گرفته بود 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini بردار از خاکِ کفِ حُجره سَرَت را از بی کسی کمتر صدا کُن مادرت را اینجا جوابِ ناله‌هایت نیش‌خند است اصلاً نمی‌فهمند چشمانِ تَرَت را با هلهله با پایکوبی خنده کردند سوزِ صدای خسته‌ی بی جوهَرَت را آهِ جگر سوزَت امانت را بُریده اتش زدی با سرفه‌ات دوروبَرَت را حتی توانِ ایستادن هم نداری قوّت نداری وا کُنی بال و پَرَت را پیداست از حالِ وَخیمت زَهر بدجور آتش زده باغِ گُلِ نیلوفَرَت را داری به خود می‌پیچی اما حیف اینجا چشمی نمی‌بارَد دلِ غَم پروَرَت را باید که تنها در غریبی بگذرانی در خانه‌ی خود لحظه‌های آخرَت را در پیشِ رویت آب را رویِ زمین ریخت می‌بینی آقا دشمنیِ همسَرَت را ؟ بی حرمتی شد به مقامت باز هم شُکر خنجر نزد بوسه ضریحِ حنجَرَت را میدانم اما شرم دارم که بگویم بُردند پشتِ بامِ خانه پیکرَتَ را 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای حجره ات غریب ترین جای این جهان در قتلگاهت.... آه... کسی نیست روضه خوان جز مادری جوان که ز جان آه می کشد هنگام دست و پا زدنت با قدی کمان بغداد شد مدینه و مردی که باز هم در خانه اش ز کینه همخانه داد جان جعده است ام فضل و تو هم مجتبی ولی آن پست تر از این و تو مظلوم تر از آن انقدر بی کسی که به دستور همسرت مشتی کنیز مست که رقاص و شادمان... با سوز ناله های تو بر طبل می زنند تا نشنوند داد دلت را در آن میان انقدر بی کسی که تنت را کشان کشان دادند روی بام به دستان آسمان اما برای اینکه نسوزد تنت ببین از مشهد آمدند تمام کبوتران آه از تنی که زیر شررهای آفتاب پوشیده بود پیکرش از نیزه و سنان 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دل اهل ایمان عزاخانه شد همه ملک امکان عزاخانه شد سیه پوش ماتم شده کاظمین مدینه ، خراسان عزا خانه شد جوادالائمه یا ابن الرضا به تبعید او تا فلک سر نهاد غریبی بابایش آمد به یاد مدینه خدا حافظی کن به اشک شبیه رضا با امام جواد جواد الائمه یا ابن الرضا مدینه بگو با رسول خدا نظر کن به بغداد و برگو چرا ؟ که فرزند او تشنه جان می دهد که فرزند او می زند دست و پا جواد الائمه یا ابن الرضا مدینه خبر ده تو بر مادرش چه کرده عدو با دل اطهرش بگو چون تو شد در جوانی شهید بگو چون حسن پاره شد جگرش جواد الائمه یا ابن الرضا 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا زجان ودلم برده تاب را وای از عناد دختر مأمون که از جفا مسموم کرد زاده خیر المئاب را تنها نه جان من که از این شعله سوختند جان رسول و فاطمه بوتراب را ای آنکه التهاب عطش را شنیده ای بنگر به عضو عضو من این التهاب را افکنده است شعله به جان من و هنوز ازمن کند دریغ یکی جرعه آب را من میکنم به العطش از او سؤال آب او می دهد به هلهله بر من جواب را یارب تو آگهی که برای بقای دین بر جان خریدم این ستم بی حساب را جان می دهم به غربت و عطشان که خون من تضمین کند تداوم اسلام ناب را باشد زفیض دوستی ما اگر به حشر آسان کند خدا به مؤید حساب را 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini در دست تو عیار کرم می شود زیاد در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد مثل نفس برای رضایی که بی گمان در بازدم علاقه به دم می شود زیاد در مسلک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟ در چشم سرمه ایِ گهرشاد دم به دم شادی افول کرده و غم می شود زیاد وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد در فکر او علاقه به سم می شود زیاد حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛ پیش امام چار قدم می شود زیاد گودال نیست حجره اش اما به پیکرش از ضرب تیر و نیزه ورم می شود زیاد گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛ هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini از همان روز ولادت قلبِ مضطر داشتی بین چشمت چشمه‌ای از حوضِ کوثر داشتی مشت را بر خاک، می‌کوبیدی و می‌سوختی هر زمان که روضه‌ی جانسوزِ مادر داشتی در سرت رویای روزِ انتقامی سخت بود محشری سوزان به ذهنت قبلِ محشر داشتی روزگارت می‌گذشت و غصه‌هایت کم نشد بر دلت غم روی غم‌های مکرر داشتی بین شهری که پر از دشمن پر از خونخوار بود لااقل در خانه‌ات ای کاش، سنگر داشتی خانه آزادی‌ست؛ وقتی شهر، زندان می‌شود تو ولی در خانه زندانبانِ دیگر داشتی روی خاکِ حجره‌ات مظلوم، گیر آوردنت در کنارت کاش، خواهر یا برادر داشتی همسرت می‌ریخت، روی خاکِ حجره آب را لحظه‌ای که جای لب‌ها دیده‌‌ای تر داشتی تشنه جان دادی دم آخر شبیه جدّ خود مثل او آیا به حنجر زخمِ خنجر داشتی ؟! قتلگاهت خانه‌ات شد؛ همسرت هم قاتلت حجره شد گودالت اما باز هم سر داشتی ! 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد ز صدرِ زین نه، ولی بر زمین بصورت خورد بروی چهره ی او مثل پنجه، جا افتاد همینکه زهر اثر کرد زانویش خم شد میان حجره ی دربسته بی صدا افتاد ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار به شعله های عطش، حجت خدا افتاد میان هلهله ها، ناله های او گم شد و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد بروی بام، تنش را کشان کشان بردند و بارها سرش از ‌پِلّه، بی هوا افتاد کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اشک میریزم و رسیده بلا از غمت حال ِ روضه شد برپا جعدۂ ثانی آمد و آخر- فتنه لاجرعه ریخت زهرش را گُر گرفتی و گوشۂ حجره دومین مجتبی شدی به خدا آهِ تو بین هلهله گم شد اثرِ زهر در تو شد پیدا رفت و کل می کشید أمّ الفضل(لع) بر زمین تا که می کشیدی پا جگرت سوخت و شدی تشنه بیهوا چنگ میزدی به عبا نفَسَت سرد و إرباً إربا شد یا علي اکبرِ امام-رضا(ع) پیکرت روی بام و پای دلم رفته تا قتلگاهِ کرب و بلا! 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini جوادی و کرم و جودِ تو چه بسیار است نگاه کن به گدایت ، اگر سزاوار است تویی همان که ، نگفته ، به ما عطا کردی گدا برای تو یک امشبی عزادار است بدونِ لطفِ تو من تا ابد تهِ چاهم من از تو مشهد و باب الجواد میخواهم شبِ شهادتت آقا دلم خراسان است گدا همیشه سرِ سفره‌ی تو مهمان است کسی که مشکلِ خود را بیاورد اینجا گره گشای حرم ، قلب و جانِ سلطان است تو جانِ حضرتِ سلطانی ای امامِ جواد امیرِ عالمِ امکانی ای امامِ جواد تویی همان که وقارش وقارِ حیدری است مقامِ تو ز خلایق مقام برتری است مورخانِ تواریخ در کُتُب هاشان نوشته اند جواد الائمه مادری است شنید روضه‌ی دیوار و در ز بابایش به خشم و اشک و غضب ، میزند روی پایش کسی که در همه عمرش فقیر را نان داد کسی که زندگی اش را به مستمندان داد چقدر سخت و غریبانه بین خانه‌ی خود به دستِ همسرِ خود ، همچو مجتبی ، جان داد درون حجره لبت خشک و چشمِ تو تر بود غریبیِ تو و اربابِ ما برابر بود توهم چو جد خودت بین مُلک بغدادی تو تشنه گوشه‌ی حجره به خاک‌ افتادی کنیزکان همه کردند هلهله تا که به شیعیان نرسد از تو آه و فریادی خداروشکر سرت را کسی نبرد آقا تنِ مطهرِ تو ، پشت‌ و رو نشد با پا ولی حسین تمامش اسیرِ غارت شد به اهل خیمه‌ی او بعدِ او جسارت شد برهنه ماند تنِ غرقِ خونِ شاهِ حرم... و سهم زینب و اهلِ حرم اسارت شد (از زبان حضرت زینب) حسین ، بعدِ تو من شهره‌ ، بین هر شهرم به دخترِ علی افتاد چشمِ نامحرم... 🔸شاعر: _____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini روی خاک حجره افتاده سر ابن الرضا آه ، آه از لحظه های آخرِ ابن الرضا جای جای خانه را پر کرده اند از هلهله تا نیاید ذکر مادر مادر ِابن الرضا بر جوانیش بریزد چشم ِ پیری ، اشک خون گشته دیگر زندگی ، درد سر ابن الرضا بی کسی شد قسمت آن که کس هر بی کس است ای اجل تنها تو هستی یاور ابن الرضا بس کن ای ملعونه این بی حرمتی ها را که نیست جای این رقاصه ها در محضر ابن الرضا هم شهیدش کرده ، هم خندد به خشکی لبش جعده و شمر است با هم ، همسر ابن الرضا هر چه هم آمد سرش شکر خدا دیگر نبود نیزه و سنگ و عصا دور و بر ابن الرضا گرچه او مانند جدش دفن شد بعد از سه روز کس ندیده جای پا بر پیکر ابن الرضا شکر حق جان بر لب بابا نیاورده است با کاکل ِ خونین ، علی ِ اکبرِ ابن الرضا هر چه در بغداد شد ، شکر خدا دیگر نگشت چادر خاکی نصیب دختر ابن الرضا 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini شیعیان محفل به محفل روضه را بر پا کنید جامه ی غم بر تن از داغِ گلِ زهرا کنید کامِ جانش را عدو زهرِ هلاهل ریختَ است سینه ی غمگینِ او با اوجِ غم آمیختَ است جز کرامت ما ندیدیم از دمِ معصومِ او حال مسموم است و دلها می شود مغمومِ او خصمِ بد فرجام را از چه به گفتارِ ملیح چون کلامِ نور را، سخت است پندارِ قبیح اوست خورشیدی جوان در آسمانِ دین ما داغِ سنگینش نشسته بر دلِ غمگینِ ما غرق شد اِبن الرضا در لجه ی خونِ جگر خود غریب و یادش آید غربتِ روی پدر پیکرِ بی جانِ او دور از وطن افتاده است پشتِ بامِ خانه بی غسل و کفن افتاده است سایبانِ او شده بالِ و پرِ افلاکیان داغِ سنگینی نشسته بر قلوبِ خاکیان با غروبِ سرخِ خود اهل زمین را پیر کرد دردِ جانکاهش دلِ ما را ز عالم سیر کرد زین جنایت تاج و تختِ دولتِ عباسیان در سقوطی ننگبار از پایه برچیده چنان دشمنِ آلِ علی را چه به خویشاوندی اش این از اول هم نبوده موجبِ خرسندی اش در حقیقت نقشه ای بوده به قصدِ جان او تا به خاموشی کشاند شعله ی ایمانِ او کیست او، نورِ مبینِ آسمانها و زمین جسم در پهنای خاک و روح در عرشِ برین در عزایش می رویم امشب به دشتِ کربلا بهرِ عرض تسلیت در محضرِ شاهِ ولا این بساطِ روضه از اول به شوقِ نام اوست پرچم سرخِ شهادت بر فرازِ بامِ اوست باید اکنون یادی از مظلومیِ جانان کنیم روضه ای بر پا برای ساقیِ عطشان کنیم هم نوا با زینبِ کبری به سوگِ کشته ها مثلِ باران خون بباریم از فراقِ لاله ها مادرش در هر کجا در روضه و حالِ عزاست امشب از داغِ جوادش بر سرش شالِ عزاست مضطر و نالان نشسته در میانِ قتله گاه روضه می خواند برای غربتِ خورشید و ماه 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
💞💞💞💞💞💞💞💞 @shere_aeini صدای به هم خوردن بال و پر بود گمانم که جبریل آن دور و بر بود نگاهش به در بود مهمان بیاید صدای در آمد ، علی پشت در بود علی بود امّا نه مثل همیشه که رخسارش از شبنم شرم تر بود گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟! علی خواست لب وا کند،لب فروبست نگفت و محمّد خودش با خبر بود فداها ابوها ، نگاهش به زهراست به نوری که در خانه اش جلوه گر بود به زهرا که قالو بلی خواند و خندید به زهرا که شاد از قضا و قدر بود علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ که داراییِ او همین مختصر بود زره شد جهیزیّه ی عشق اما از آن روز زهرا برایش سپر بود 🔸شاعر: _____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini