eitaa logo
اشعار ناب آئینے
21.6هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini مظهر رحمـت خداونـدی آرزوی هـر آرزومنــدی دشمنت هـم اگر ز در آید به خدا در براو نمی‌بندی همه را زائرت خطاب کنی کی گنـهکار را جواب کنی؟! عرش یک قبضه خاک از کویت خضر رویـیـده از لب جــویت دل مـوسی مقیـم طــور شما چشم یوسف به چشم و ابرویت  آفرینش غباری از قدمت کعبـۀ روح انبیـا حـرمت  تـو قیـام منی امـام رضا تـو سلام منی امام رضا بـه تمام پیمبران سوگند تـو امــام منی امـام رضا عطر ایمان غبار تربت توست دل مؤمن دیـار غربت توست مهر تو همچو جان به پیکر ماست   سایه‌ات تا بهشت بر سر ماست قـدم تـوست روی چشـم همـه حــرم تـــو پنـاه کشــور ماست  اگر ایـران تـو را نداشت چه داشت؟ گر خراسان رضا نداشت چه داشت؟ ای تمــام بهشـت مـرقد تــو همه دل‌ها مقیم مشهد تو روشنی‌بخش دیدۀ خورشید   نــور گلدستــه‌ها و گنبـد تو روی هر خشت یک ملک پیداست نقـش بــال و پـرش امام رضاست ای ولایـت کمـال ایمـانم! کل توحید و کل قرآنم! «اکرموا الضیف» را شما گفتید در به رویم نبند، مهمانم تـو رئـوف همـه رئوفـانی هیچ‌کس را ز در نمی‌رانی 🔸شاعر: __________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد شور و حالم قیل و قالِ کوچه و بازار شد هرکسی عُمّان نخواهد شد مگر در خانه ات در حرم بودم، دلم گنجینه ی اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی تر شد و در حرم کم کم گداهای شما بسیار شد چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ،ضامن دار شد 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini پادشاه سخا امام رضا اول و انتها امام رضا دوره گردم که ذکر روز و شبم یاحسن بوده یا امام رضا پدرم زیر لب میان قنوت نیمه شب گفت یا امام رضا تا ابد شاکر توام یارب چون که دادی به ما امام رضا هر کسی خسته شد ز بدحالی گفته ام که بیا امام رضا از همان روز اولش بوده راه ما تا خدا امام رضا علت آفرینش باران خلقت ما سوا امام رضا بین کشتی و در دل طوفان نوح را ناخدا امام رضا لب دریای نیل هم بوده ذکر صاحب عصا امام رضا شرط حج استطاعت است اما حج شاه و گدا امام رضا هر شب جمعه زیر لب گفتم یا سریع الرضا امام رضا مطمئنم که روزی سفرِ کربلا هست با امام رضا زائر او رسید در یک جا می رسد در سه جا امام رضا جان دردانه اش امام جواد ربنا آتنا امام رضا 🔸شاعر : _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: ___________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به یمن عاشقی ام با دلم تفاهم کن برای سوختنم حکم کن ؛ تحکم کن ز طفل گمشده بسیار ناز را بخرند حرم شلوغ که شد لطف کن مرا گم کن بیا و جنس خراب مرا ندیده بخر بیا به دستفروش حرم ترحم کن عزیز فاطمه مردم همه گرفتارند عزیز فاطمه فکری بحال مردم کن کبوتران حرم گر گرسنه میخوابند برنج سفره ی ما را بگیر گندم کن تکلم فقرا جز زبان درازی نیست کلام حق کلیم است پس تکلم کن بیا و ضامن من شو ؛ سپس شکارم کن به دست و پا زدنم هم فقط تبسم کن کلید قفل حریمت به دست معصومه است مرا زیادتر از قبل زائر قم کن 🔸شاعر: ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد شور و حالم قیل و قالِ کوچه و بازار شد هرکسی عُمّان نخواهد شد مگر در خانه ات در حرم بودم، دلم گنجینه ی اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی تر شد و در حرم کم کم گداهای شما بسیار شد چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ،ضامن دار شد 🔸شاعر: ____________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini صحن ، یکباره به آوای تو برمی خیزد جمعیت پیش قدمهای تو برمی خیزد تو فلج بودی و ارباب شفایت داده صحن پیداست که در پای تو برمی خیزد قبل از این هیچ نبودی پس از این محترمی احترام است که از جای تو برمی خیزد تو به امضای امام خودت از جا برخیز همه ی شهر به امضای تو برمی خیزد گیرم اصلا به کلاف آمده باشی ، یوسف به خریداری کالای تو برمی خیزد نوکرش باش و دم مرگ رضا را بطلب مطمئن باش که آقای تو برمی خیزد لطف او را پس از این نیز خودت خواهی دید داخل قبر که اعضای تو برمی خیزد از سه باری که خودش گفته یکی مانده هنوز یار از امروز به فردای تو برمی خیزد بموالاتکم ای عشق... بخوان ای شاعر که قلم باز به انشای تو برمی خیزد مثل نقاره گلو را پر فریادش کن صحن اینبار به آوای تو برمی خیزد 🔸شاعر : __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini دامن آلوده و بار گناه آورده ام گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام هر که بودم هر که هستم با کسی مربوط نیست بر امام مهربان خود پناه آورده ام هر که آرد تحفه ای در محضر مولای خود من دو دست خالی و کوه گناه آورده ام در کرم شه را گدا باید گدا را نیز شاه من گدا دست گدایی سوی شاه آورده ام بر کبوترهای صحنت هدیه ی ناقابلی است گندم اشکی که در این بارگاه آورده ام ناله ام در سینه، اشگم در بصر، سوزم به دل نامه ای چون دود آه خود سیاه آورده ام نی عجل با کوه عصیان عفو، نازم را کشد رو به سوی مظهر عفو اله آورده ام ذرّه بودم زائر شمس الشّموسم کرده اند قطره ای بودم به این دریا پناه آورده ام گر چه هستم قطره ای ناچیز، یک دریای اشک هدیه بر مولای خود روحی فداه آورده ام هر فقیری هست دست خالیش سرمایه اش من فقیرم دست خالی را گواه آورده ام "میثما" مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو سر به خاک زائرت از گرد راه آورده ام 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زائری دور از همه زوّار، فکرش را بکن گر چه رفتی بارها؛ این بار، فکرش را بکن دست‌های خالی‌ات را دستِ سلطان داده‌ای آمدی پشتِ درِ دربار، فکرش را بکن با مفاتیح‌الجنان «باب‌الرضا» وا می‌شود  یا سلامی بعد از استغفار، فکرش را بکن قطره قطره گنبد از چشمانِ خیست می‌چکد اشکِ شوقِ لحظه‌ی دیدار‌، فکرش را بکن از طلایش ریخته پای کبوترهای صحن گنبدِ بالای گندم‌زار، فکرش را بکن باز دستِ پنجره فولاد، دستی را گرفت می‌شوی بیمارِ یک بیمار، فکرش را بکن میهمانِ حضرتی؛ با لقمه‌های حضرتی  با خودش همسفره‌ای انگار، فکرش را بکن  می‌پری در آسمانِ هشتمین بیتِ غزل  بال‌هایت را نکن انکار، فکرش را بکن ! بعدِ رویایی که دستت شد دخیلی بر ضریح بین آغوشش شدی بیدار، فکرش را بکن ! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini نه می توان به همین سادگی مسافر شد نه می توان به یکی پر زدن مهاجر شد بسا کسی که بسوی تو کاروان ها بست ولی نیامده کارش گرفت و تاجر شد! بسا کسی که به پابوسی تو هم آمد ولی به راه تو مؤمن نگشت و کافر شد خوشا به حال کلاغی که کنج لانه ی خود کبوتران تو را دوست داشت، زائر شد خوشا به حالت چشمان بچه آهویی که عاشقانه ترین بیت هرچه شاعر شد قسم به عشق که شرط و شروط لازم نیست فقط بناست که غایب نبود و حاضر شد چگونه می شود از سد روزگار گذشت که لحظه ای بتوان با شما معاصر شد ببند بار سفر را، پرنده آمد و گفت که می توان به همین راحتی مسافر شد 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد اینجا غریب و آشنا را می شناسند از هر دری در ماند هرکس آمد اینجا درمانده ها باب الرضا را می شناسند در این حرم حتی خدا نشناس ها هم ... گاهی می آیند و خدا را می شناسند ما چند سالی هست که مشهد می آییم دیگر تمام شهر ما را می شناسند بس که همیشه بودم اینجا دست و پاگیر دیگر من بی دست و پا را می شناسند ساده بگویم گنبدت را دوست دارم بی چیزها تنها طلا را می شناسند چه احتیاج است احتیاجم را بگویم ؟ اهل کرم فقر گدا را می شناسند هرکس که رفته کربلا از این حرم رفت با نام مشهد کربلا را می شناسند 🔸شاعر: ؟؟؟؟ _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای همه دل‌ها، حرمت یا رضا  خلق خدا و کرمت یا رضا  جنّ و بشر، حور و ملک می‌برند  سجده به خاک حرمت یا رضا  بر سر این مملکت از بام طوس  سایه فکنده، عَلَمَت، یا رضا  نیست عجب گر که طواف آورد  کعبه به دور حرمت یا رضا  زاده موسایی و عیسا کند  زندگی از فیض دمت، یا رضا  بس‌که بوَد، لطف و عطایت زیاد  ظرف وجود است کَمَت، یا رضا  گر تو قبولم نکنی، می‌دهم  به جان زهرا قسمت یا رضا  ضــامن آهــو بــه فـدایت شوم  جود و کرم کن، که گدایت شوم  تو هشت بحر نور را، گوهری  تو مطلع الفجر چهار اختری  تو شمع جمعی، به شبستان طوس  تو بر تن عالم خلقت، سری  نام علی بُوَد برازنده‌ات  بلکه تو یک محمّد دیگری  ضامن آهویی و پیش خدا  ضامن خلقی به صف محشری  هم پدر چهار ابن‌الرضا  هم پسر موسی ابن جعفری  ابوالجواد استی و باب‌المراد  ابوالحسن بضه پیغمبری  ای به فدایت پدر و مادرم  که خوبْ‌تر از پدر و مادری  دست کرم بر سر ما می‌کشی  پادشهـی نـاز گـدا مـی‌کشی  سائل درگاه تو، سلطان ماست  خاک درت، دارو و درمان ماست  روی تو! آفتاب عرش خدا  سایه تو بر سر ایران ماست  جان همه عالمی و از کرم  جای تو در قلب خراسان ماست  زهی کرم، که ضامن کلّ خلق  ضامن آهوی بیابان ماست  عنایتت آمده، کل نعَم  ولایتت، تمام ایمان ماست  بهشت، نه که با ولای شما  جحیم هم روضه رضوان ماست  مهر تو ای با همگان، مهربان  در تن ما خوبْ‌تر از جان ماست  سلسلة الذهب، تجلّای توست  کمـال توحید، تولاّی توست  مرغ دلم، خدا خدا می‌کند  رضا رضا، رضا رضا می‌کند  قبله من کعبه، ولی قلب من  روی به ایوان طلا می‌کند  حضرت معصومه علیها‌سلام  به زائران تو دعا می‌کند  نگاه تو، چشم تو، دست تو، نه  نام تو هم دردْ، دوا می‌کند  جز تو که رأفتت خدایی بوَد  حاجت ما را که روا می‌کند  دلت نیاید که جوابش کنی  زائر تو، هر چه خطا می‌کند  اگر چه آلوده و شرمنده‌ام  باز رضا نگه به ما می‌کند  تـو از کرم دست بگیری مرا  صـدا نکـرده می‌پذیری مرا  تو از گدا گرفته‌ای، احترام  تو می‌کنی زائر خود را سلام  بر در این خانه، امید آورند  یأس به درگاه تو باشد حرام  عادت تو، کرامت و عفو و جود  عادت من عجز و گدایی مدام  با چه گنه، ای پسر فاطمه زهر ستم ریخت عدویت به کام  با که بگویم که به یک نیمْروز  آب شد اعضای وجودت تمام  از چه غریبانه زدی، دست و پا  ای به همه عالم خلقت، امام  داغ تو زائل نشود از جگر  تا که بگیرد پسرت انتقام  تو مهدی فاطمه را صدا کن  تو از بـرای فـرجش دعا کن  سوخت در آن حجره ز پا تا سرت  خون جگر ریخت ز چشم ترت  بر دل زارت، جگر زهر سوخت  آب شد ای جان جهان، پیکرت  مرد و زن و پیر و جوان، سوختند  در پی تشییع تن اطهرت  بر سر و بر سینه خود، می‌زدند  زنان نوغان همه چون خواهرت  پشت سر جنازه، انبوه خلق  پیش روی جنازه‌ات، مادرت  جسم شریف تو، اگر آب شد  دگر نشد بریده از تن، سرت  غریب بودی دم رفتن ولی  بود یگانه پسرت در برت  سنگ نزد کسی به پیشانیت  خون سرت نریخت بر منظرت  کـاش چکـد خـون دلـم، از دو عین  صبح و مسا، در غم جدّت حسین تو هشتمین حجّت کبریایی  غریبی و با همه، آشنایی  مسیح نه، طبیب صد مسیحی  کلیم نه، کلام کبریایی  کنار حجره، لحظه شهادت  اشکْفشان به یاد کربلایی  کشت تو را به زهر کینه مأمون  نگفت تو عزیز مصطفایی  چگونه شد، زهر ستم دوایت؟  تو که به درد عالمی، دوایی  چشم و چراغ شیعه‌ای در ایران  گر چه ز جدّ و پدرت جدایی  دست خدا، همیشه بر سر ماست  تا تو، امام مهربان مایی  گر چه بوَد بنده روسیاهی  میثم دلباخته را نگاهی 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خاک پای زایر شاه خراسان میشوم  یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم  همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است  بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم  هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا  تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم  🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی  غم دیده آمدم که تو غم خوار من شوی شادم که در حریم تو افتاده بار من  آیا شود ز لطف خریدار من شوی خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو  دل خسته آمدم که مددکار من شوی هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم  این بار آمدم که فقط یار من شوی من ورشکستهٔ گنهم، می شود شبی  یوسف شوی و گرمی بازار من شوی عمرم به باد رفته به داد دلم برس  من آمدم که مونس من یار من شوی آقاییم همیشه ز سلطانی شماست  یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین  گویا که از وفا تو گرفتار من شوی پیچیده باز در حرمِ تو صدای من  دست شماست روزیِ کرب و بلای من 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد "پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد "به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد 🔸شاعر: _______________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای همه دل‌ها، حرمت یا رضا  خلق خدا و کرمت یا رضا  جنّ و بشر، حور و ملک می‌برند  سجده به خاک حرمت یا رضا  بر سر این مملکت از بام طوس  سایه فکنده، عَلَمَت، یا رضا  نیست عجب گر که طواف آورد  کعبه به دور حرمت یا رضا  زاده موسایی و عیسا کند  زندگی از فیض دمت، یا رضا  بس‌که بوَد، لطف و عطایت زیاد  ظرف وجود است کَمَت، یا رضا  گر تو قبولم نکنی، می‌دهم  به جان زهرا قسمت یا رضا  ضــامن آهــو بــه فـدایت شوم  جود و کرم کن، که گدایت شوم  تو هشت بحر نور را، گوهری  تو مطلع الفجر چهار اختری  تو شمع جمعی، به شبستان طوس  تو بر تن عالم خلقت، سری  نام علی بُوَد برازنده‌ات  بلکه تو یک محمّد دیگری  ضامن آهویی و پیش خدا  ضامن خلقی به صف محشری  هم پدر چهار ابن‌الرضا  هم پسر موسی ابن جعفری  ابوالجواد استی و باب‌المراد  ابوالحسن بضه پیغمبری  ای به فدایت پدر و مادرم  که خوبْ‌تر از پدر و مادری  دست کرم بر سر ما می‌کشی  پادشهـی نـاز گـدا مـی‌کشی  سائل درگاه تو، سلطان ماست  خاک درت، دارو و درمان ماست  روی تو! آفتاب عرش خدا  سایه تو بر سر ایران ماست  جان همه عالمی و از کرم  جای تو در قلب خراسان ماست  زهی کرم، که ضامن کلّ خلق  ضامن آهوی بیابان ماست  عنایتت آمده، کل نعَم  ولایتت، تمام ایمان ماست  بهشت، نه که با ولای شما  جحیم هم روضه رضوان ماست  مهر تو ای با همگان، مهربان  در تن ما خوبْ‌تر از جان ماست  سلسلة الذهب، تجلّای توست  کمـال توحید، تولاّی توست  مرغ دلم، خدا خدا می‌کند  رضا رضا، رضا رضا می‌کند  قبله من کعبه، ولی قلب من  روی به ایوان طلا می‌کند  حضرت معصومه علیها‌سلام  به زائران تو دعا می‌کند  نگاه تو، چشم تو، دست تو، نه  نام تو هم دردْ، دوا می‌کند  جز تو که رأفتت خدایی بوَد  حاجت ما را که روا می‌کند  دلت نیاید که جوابش کنی  زائر تو، هر چه خطا می‌کند  اگر چه آلوده و شرمنده‌ام  باز رضا نگه به ما می‌کند  تـو از کرم دست بگیری مرا  صـدا نکـرده می‌پذیری مرا  تو از گدا گرفته‌ای، احترام  تو می‌کنی زائر خود را سلام  بر در این خانه، امید آورند  یأس به درگاه تو باشد حرام  عادت تو، کرامت و عفو و جود  عادت من عجز و گدایی مدام  با چه گنه، ای پسر فاطمه زهر ستم ریخت عدویت به کام  با که بگویم که به یک نیمْروز  آب شد اعضای وجودت تمام  از چه غریبانه زدی، دست و پا  ای به همه عالم خلقت، امام  داغ تو زائل نشود از جگر  تا که بگیرد پسرت انتقام  تو مهدی فاطمه را صدا کن  تو از بـرای فـرجش دعا کن  سوخت در آن حجره ز پا تا سرت  خون جگر ریخت ز چشم ترت  بر دل زارت، جگر زهر سوخت  آب شد ای جان جهان، پیکرت  مرد و زن و پیر و جوان، سوختند  در پی تشییع تن اطهرت  بر سر و بر سینه خود، می‌زدند  زنان نوغان همه چون خواهرت  پشت سر جنازه، انبوه خلق  پیش روی جنازه‌ات، مادرت  جسم شریف تو، اگر آب شد  دگر نشد بریده از تن، سرت  غریب بودی دم رفتن ولی  بود یگانه پسرت در برت  سنگ نزد کسی به پیشانیت  خون سرت نریخت بر منظرت  کـاش چکـد خـون دلـم، از دو عین  صبح و مسا، در غم جدّت حسین تو هشتمین حجّت کبریایی  غریبی و با همه، آشنایی  مسیح نه، طبیب صد مسیحی  کلیم نه، کلام کبریایی  کنار حجره، لحظه شهادت  اشکْفشان به یاد کربلایی  کشت تو را به زهر کینه مأمون  نگفت تو عزیز مصطفایی  چگونه شد، زهر ستم دوایت؟  تو که به درد عالمی، دوایی  چشم و چراغ شیعه‌ای در ایران  گر چه ز جدّ و پدرت جدایی  دست خدا، همیشه بر سر ماست  تا تو، امام مهربان مایی  گر چه بوَد بنده روسیاهی  میثم دلباخته را نگاهی 🔸شاعر: ______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
درمعطل شدن ودست رساندن به ضریح لذتی هست که درسجده طولانی نیست 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم مهمان تو و سُفره ی احسان تو بودم یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم ای کاش فقط بی ‏سر و سامان تو بودم تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد زان روز چو آهوی بیابان تو بودم طوفان عجیبی ست؛ غمِ عاشقیِ تو چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم ای گنبد تو عشق، منِ خسته دل ای کاش  چون کفتر پر بسته ی اِیوان تو بودم یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست   ای کاش زِ زُوّار خراسانِ تو بودم 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خاک پای زایر شاه خراسان میشوم  یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم  همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است  بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم  هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا  تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم  🔸شاعر: _______________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد شور و حالم قیل و قالِ کوچه و بازار شد هرکسی عُمّان نخواهد شد مگر در خانه ات در حرم بودم، دلم گنجینه ی اسرار شد از گداها شهر ما یکباره خالی تر شد و در حرم کم کم گداهای شما بسیار شد چون دلش میخواست راه گفتگویش وا شود زائرت از عمد پای پنجره بیمار شد پیش تو فرقی ندارد حال دارا با ندار هرکسی بار دعا آورد، بارش بار شد یک ضمانت کردی و صیاد آهو را رهاند چاقوی صیاد از آن تاریخ،ضامن دار شد 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو  تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم  آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو  من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام  یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو  پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو  گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم  من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟  سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام  من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟  حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین  جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو  من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود قرن‌ها بال کبوتر، پای آهو بسته بود سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت ملک عاشق‌ها هزاران سال سلطانی نداشت  باده نوشان شهرشان یک عمر بی‌میخانه بود دست پیمان بسته‌ی این قوم بی‌پیمانه بود تا سحرگاهی ورق برگشت و خوش شد سرنوشت آمد و خاک خراسان تکه‌ای شد از بهشت کعبه و حج فقیران بود، می‌دانی چه کرد؟ آمد و ذیقعده در تقویم ما ذیحجه کرد سرزمین تشنه‌ی ما بعد از آن میخانه داشت ساقی خوش ذوق در میخانه، سقاخانه داشت  بعد از آن دستان ما در دست گوهرشاد بود مثل عیسی قبله‌ی ما پنجره فولاد بود تا که او را دیده، بند از پای آهو وا شده از همان روز است چشمان آهوان زیبا شده از همان روز است این دل‌ها کبوتر می شدند از تماس چوب‌پرها صاحب پر می‌شوند چشم واکن کور مادرزاد! گنبد را ببین نور صحن عالم آل محمد (ص) را ببین چشم وا کن پاره‌ای از پیکر پیغمبر است یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است گوش کن اینجا دل هر سنگ می‌گوید رضا سینه نقاره با آهنگ می گوید رضا نور می‌گوید رضا انگور می‌گوید رضا مشهد از نزدیک قم از دور می‌گوید رضا مُهر می‌گوید رضا سجاده می‌گوید رضا خضر اینجا بر درت افتاده می گوید رضا السلام ای شمس! محتاج نگاهی مانده‌ایم در شب تاریک و مرداب سیاهی مانده‌ایم یک نظر کن تا که از دیوار ظلمت رد شویم شاهد «نورٌ عَلی نورِ» تو در مشهد شویم 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini چشمه‌های خروشان تو را می‌شناسند  موج‌های پريشان تو را می‌شناسند  پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی ريگ‌های بيابان تو را می‌شناسند نام تو رخصت رويش است و طراوت زين سبب برگ و باران تو را می‌شناسند هم تو گل‌های اين باغ را می‌شناسی هم تمام شهيدان تو را می‌شناسنی از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی ای که امواج طوفان تو را می‌شناسند بوی توحيد مشروط بر بودن توست ای که آيات قرآن تو را می‌شناسند گرچه روی از همه خلق پوشيده داری آی پيدای پنهان تو را می‌شناسند اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد چون تمام غريبان تو را می‌شناسند کاش من هم عبور تو را ديده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini مثل عشاقی که هر‌ ساعت دم از "او" می‌زنند در حرم آیینه ها بانگ هوالهو می‌زنند روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف از قضا این بار با هم دلبران مو می‌زنند بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب رومیان لبخند بر علم ارسطو می‌زنند در صف میزان، کبوترهای مشهد می‌رسند سنگ عفوت را به شاهین ترازو می‌زنند فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات نقشه‌ی قالیچه ها را طرح آهو می‌زنند وه چه تصویری‌ست هر شب آبشاران بهشت روبروی حوض گوهرشاد زانو می‌زنند هر سحر کوه گناهان را که می‌ریزد زمین خادمانت از حیاط صحن جارو می‌زنند خسته از درهای بسته دستهای نا امید عاقبت بر پنجره فولاد تو رو می‌زنند 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini