eitaa logo
اشعار ناب آئینے
22.1هزار دنبال‌کننده
630 عکس
14 ویدیو
3 فایل
کـانـال🔹اشعـــــار نابــــــ آئیـــــنے🔹 محبوبتریــن ، بزرگتریــن ، بروزتریــن کانــال شعــر مذهبـی در تلگرام و ایتا زیر نظــر شاعــــــران بنام کشــــــوری ادمین ارسال شعر و تبلیغات: @ad_shereaeini کانال اشعارناب با همین آیدی در تلگرام فعال است
مشاهده در ایتا
دانلود
@shere_aeini میان هلهله سینه مجال آه نداشت برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت میان حجره کسی وقت احتضار نبود چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت سپاه حرمله در پشت در به صف بودند حسین بود و عطش ، یک نفر سپاه نداشت نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت برای کشتن او زهر بی اثر می ماند میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت برای غربت او چشم هیچ کس نگریست! کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini خون شد از غم دلِ خدا جويم درد بسيار و نيست دارويم ميفشانم سرشك و ميگويم يا جواد الائمه ادركني سينه اي پُر شرار دارم من دل و جاني فكار دارم من دو جهان با تو كار دارم من يا جواد الائمه ادركني روزگارم ز غم تباه شده قلبم از معصيت سياه شده راهِ من منتهي به چاه شده يا جواد الائمه ادركني خسته و دلشكسته و زارم گره افتاده است در كارم جز به كويت كجا پناه آرم؟ يا جواد الائمه ادركني اي كه روح عبادتي مارا عذر خواهِ قيامتي مارا جانِ زهرا عنايتي مارا يا جواد الائمه ادركني تشنه ام تشنه بر من آب بده گنهم را ببر ثواب بده به گداي درت جواب بده يا جواد الائمه ادركني دردِ من را دوا كني چه شود؟ حاجتم را روا كني چه شود؟ قسمتم كربلا كني چه شود؟ يا جواد الائمه ادركني عزت عالمين ميخواهم نجف و كاظمين ميخواهم طوفِ قبر حسين ميخواهم يا جواد الائمه ادركني من كه چون شمع بر فروخته ام از غم غربت تو سوخته ام چشم بر رحمتِ تو دوخته ام يا جواد الائمه ادركني همسرت كرد نامراد تورا ساخت مسموم از عناد تورا اي كه خوانده پدر جواد تورا يا جواد الائمه ادركني 🔸شاعر: ________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini این­ها به جای اینکه برایت دعا کنند کف می زنند تا نفست را فدا کنند یا جای اینکه آب برایت بیاورند همراه ناله­ی تو چه رقصی به پا کنند باید فرشته ها، همه با بال­های خود فکری برای چشمِ پراشک رضا کنند هر چند تشنه ای ولی آبت نمی دهند تا زودتر تو را ز سر خویش وا کنند این قدر پیش چشم همه دست وپا مزن اینها قرار نیست به تو اعتنا کنند بال فرشته های خدا هست پس چرا؟ این چند تا کنیز تو را جابجا کنند حالا که می­برند تو را روی پشت بام آیا نمی­شود که کمی هم حیا کنند تا بام می­برند که شاید سر تو را در بین راه، با لبه­ای آشنا کنند حالا کبوتران پر خود را گشوده اند یک سایبان برای تنت دست و پا کنند 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini داغ اين ماه كه تنها پسر خورشيد است مثل يك درد به جان جگر خورشيد است دل شب سوخته از شعله زخم جگرش سينه افروخته از آتش آه سحرش از همان كودكي آتش به جگر داشته است كمتر از يك دهه از عمر ، پدر داشته است سالها مي شود از زندگي اش سير شده است اول راه جواني چه قدر پير شده است غمش از طايفه ی آن غم خاكستري است چون دل خاطره ی سوخته اش مادري است خلوتش غلغله از مردم چشمان تر است ميشود گفت كه او كشته ی ديوار و در است نشد آخر دلي آواره دردش بشود مرهم مرگ مگر چاره دردش بشود تا كه آرام شود مرغ دل در قفسش سرمه ی صبر كشيده است به پلك نفسش نه كه با آتش اين زهر كنار آمده است جگرش با نفس سوخته بار آمده است بي سبب نيست اگر اينهمه بي تاب شده است حتم دارم كه تمام جگرش آب شده است حالت خسته چشمش چه ملال انگيز است دهنش نيز كه از خون جگر لبريز است ديده را بست كه از درد بپيچد به خودش ناگزير است كه از درد بپيچد به خودش اي خدا با كه بگوئيم چه آمد به سرش دست و پا زد كه بيايد به كنارش پسرش اي خدا با كه بگوئيم دل حساسش سوخت با توطئه ی يار نمك نشناسش آي زنها به غم بي كسي اش دف نزنيد پاي اين از نفس افتاده چنين كف نزنيد در نبنديد بمانيد جوابش بدهيد جگرش سوخته زنها كمي آبش بدهيد نسبش راه به سر منزل عصمت دارد آي زنها پسر فاطمه حرمت دارد روي اين خاك ، غريبانه تنش را نكشيد گردنش زخم شده پيرهنش را نكشيد اگر اين شد كه سرانجام به بامش ببريد آي زنها كمي آرام به بامش ببريد نکشیدش که تنش لطمه ی دیگر نخورد یا سرش با لبه ی تیز دری بر نخورد كمي آرام كه دارد كمرش ميشكند آخر از تيزي اين پله سرش ميشكند مادرش گرم تماشاست مواظب باشید این جگر گوشه ی زهراست مواظب باشید بر سر بام كه برديد رهايش نكنيد مثل غارتزده كرب و بلايش نكنيد بگذاريد بماند به تنش پيرهنش نكند با تب خورشيد بسوزد بدنش آي زنها كمي آرام ، رسيده پيغام او امام است مبادا كه بيافتد از بام 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یک باغ روضه دارد این لاله در شکفتن کی می شود خزان را با یک اشاره گفتن اي جانِ زهر آلود از جامِ زهرِ کینه باید که شرحِ غم را با گوشِ جان شنفتن چون خاطراتِ عمرت در طولِ زندگانی آن هم خلاصه گشته در موسمِ جوانی از دردِ غربتِ تو آخر کسی نپرسید دل مردگان کجا و این روحِ آسمانی بر شانه های کوچک سنگینیِ امامت دردا یکی نبوده از تو کند حمایت مظلومی‌ِ تو این بس حتی میانِ خانه همسر نموده بر تو با زهرِ کین خیانت دردِ تو دردِ کوچه از رنج های مادر آن ماجرای تلخ و ظلم و جفای مادر ديوار و در عذابي ست هر لحظه پيشِ چشمت یک عمر داری بر لب روضه برای مادر با هلهله نشستند آری به این بهانه پای شهادتت ای شاهنشهِ یگانه غربت حکایتی شد در کاظمینِ چشمم بردند جسمِ گل را تا روی بامِ خانه افتاده در دلم تا شورِ غم و عزایت دارم ز دستِ گردون هر لحظه من شکایت یادِ شهیدِ دشتِ کرببلا کنم تا در روضه‌ سیلِ اشکم جاری شود برایت دیدی که شمر آمد در قتلگاهِ جدت رفته به عرش اعلی ای وای آهِ....جدت زینب به مقتل آمد شد قامتش خمیده شیب‌الخضیب دیده تا روی ماهِ جدت! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini   مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود گریه مکن بهانه به دست کسی مده با گریه هات هیچ مدارا نمی شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی شود این قدر پیش چشم کنیزان به خود مَپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود گیسو مکش به خاک ؛دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود باور کنم به در نگرفته است صورتت؟ این جای تنگ و این قد و بالا...نمی شود! با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند جز هلهله جواب مهیا نمی شود با غربتی که هست تو غارت نمی شوی نیزه به جای جای تنت جا نمی شود خوبیِ پشت بام همین است ای غریب پای کسی به سینه تو وا نمی شود 🔸شاعر: _________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یکبارِ دیگر شد جسارت کنج حجره مزد محبت شد خیانت کنج حجره شاگردِ جعده(لع) کار دستِ شیعه داده فتنه گری کرده سرایت کنج حجره از زهرِ أمّ الفضلِ ملعون شعله ور شد قرانِ سرتاسر فضیلت کنج حجره خیری ندید از همسری که قاتلش بود انداخت او را بد به زحمت کنج حجره دور و برش با عشوه ظرفِ آب در دست کِل می کشید آن بی مروّت کنج حجره لبهایش از فرط عطش از حرکت افتاد بیتاب شد در اوج غربت کنج حجره دلتنگِ بابا بود... دلتنگِ نگاهش دلتنگِ قدری عشق و رأفت کنج حجره یخ کرد دستانش، سرش سنگین شد و سخت- افتاد با پهلو، به صورت کنج حجره بخشنده بود و تا که محکم بر زمین خورد ویران شد ارکانِ سخاوت کنج حجره جان داد در اوج جوانی مثل مادر میرفت مشتاقِ شهادت کنج حجره با پای دل میرفت گریان سمت کوچه با داغ مادر داشت خلوت کنج حجره شد قاتلش آتش، لگد، قنفذ(لع)،مغیره(لع) جان داد پایِ این مصیبت کنج حجره! 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبان مطهرش باب الحوائج است ولی می توان شنید از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می کشند...وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زخمِ همسرش 🔸شاعر: ___________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زهری تمامیِّ جگرش را گرفته بود سیلاب خون دو چشم ترش را گرفته بود طوبای باغ سبز "رضا" زرد زرد شد آفت تمام برگ و برش را گرفته بود از درد مثل حضرت زهرا س خمیده شد با دستهای خود کمرش را گرفته بود جان می کند مقابل چشم کنیزها... یک عده پست دور و برش را گرفته بود رقص و صدای هلهله های بلندشان تأثیر آه شعله ورش را گرفته بود دور از مدینه غربت بغداد را چشید ارث غریبی پدرش را گرفته بود شکر خدا نه پیرهنش دست خورده بود نه نیزه حجم بال و پرش را گرفته بود ... در پیش چشم مادر پهلو شکسته ای شمر از قفا سر پسرش را گرفته بود با ضربه های ممتد او استخوان شکست در پیش خواهری که سرش را گرفته بود ای کاش بیخیال شود ساربان فقط. انگشترش ولی نظرش را گرفته بود 🔸شاعر: ________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
علی موسیَ الرضا آقا تویی صاحب عزا امشب که شورِ روضه بر پا گشت از سمتِ خراسانت! 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini زیور ببندید آسمان‌ها و زمین را آذین کنید از یاس‌ها عرش برین را از پولک براق و زیبای ستاره برگوش حوران بهشتی گوشواره با بهترین رخت و لباس میهمانی امشب بیایید حوریان آسمانی آری ملائک صف به صف مشغول شادی غم رفته امشب کاملاً در انفرادی شهر مدینه نور باران شد سراسر با چل چراغ ماه و"رقص نور" اختر پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته بر روی بال تک تک آن‌ها نوشته بنوشته با خط خودش حی تبارک پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او داماد حیدر گل عروسش کوثر او در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست در چهره‌ی مولا چه شوق بی قرینی ست لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن این رخت دامادی مولا را نظر کن این ساقی کوثر امیر المومنین است که ساق دوشش حضرت روح الامین است لمس وجود فاطمه معراج حیدر گرمای دست مرتضی جنات کوثر او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد این عشق اوج عشق معنای حضور است نور علی نور است امشب غرق نور است 🔸شاعر: ؟؟؟؟ ___________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini
@shere_aeini یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم آیــینه وار هـــر دو یشان بی قرار هم مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد مست نگاه یک دلی و می گسار هم این زندگی بنا شده بر پایه های عشق بی اعـتنا به ثــروت و دار ونـدار هم یک خـــانهٔ محقر و یک قطـعهٔ حصیر سـرمایه های اصلی شان اعتبار هم کانون گـرم پروش غنچه های یاس پیــوندشان وقوع و طــلوع بهار هم در آسـمان عـاطفه این ماه و آفتاب چرخیـده اند تا به ابد در مدار هم عاقد خـدا و مهریه آب و سکوت محض آری شدند هم نــفس روزگار هم 🔸شاعر: __________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 @shere_aeini