گاه میاندیشم
خبر مرگ مرا با تو چهكس میگوید؟
آنزمان كه خبر مرگ مرا
از كسی میشنوی، روی تو را
كاشكی میدیدم؛
شانه بالازدنت را بیقید
و تكاندادن دستت كه؛ مهم نیست زیاد
و تكاندادن سر را كه؛ عجب!
عاقبت مرد؟
افسوس!
كاشکی می دیدم
من به خود میگویم:
«چهكسی باور كرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد؟»
#حمید_مصدق
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
«تو به من خندیدی
و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضبآلود به من کرد نگاه
سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خشخش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت»
این شعر زندهیاد #حمید_مصدق شاید یکی از معصومانهترین و بغضآلودترین شعرهای معاصر ایران باشد. پاسخهای زیادی بر این شعر نوشتهاند، اما شاید جالبترینشان، پاسخ ضمنی مهدی اخوان ثالث باشد، که بغضش چنین به فریاد بدل میشد:
«ای درختان عقیم
ریشهتان در خاکهای هرزگی مستور
یک جوانه ارجمند از هیچجاتان رست نتواند
ای گروهی برگ چرکینتارِ چرکینپود
یادگار خشکسالیهای گردآلود
هیچ بارانی شما را شست نتواند»
۱۰ بهمن #زادروز حمید مصدق است.
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
🌹دعابرای سلامتی بیماران فراموش نشود🌹
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوآلِ مُحَمّدوَعَجِّل فَرَجَهُم 🌹
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوآلِ مُحَمّدوَعَجِّل فَرَجَهُم 🌹
آهن آبدیده را ، زنگ عوض نمی کند
چهره انقلاب را ، جنگ عوض نمی کند
به خیل دشمنان بگو ، به کوری دو چشمتان
مطیع امر رهبری ، رنگ عوض نمی کند
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت.
همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشـــق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون او عاشق جزیره بود.
وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:« آیا می توانم با تو همسفر شوم؟»
ثروت گفت:« نه، من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و دیگر جایی برای تو وجود ندارد.»
پس عشق از غرور که با یک کرجی زیبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.
غرور گفت:« نه، نمی توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف خواهی کرد.»
غم در نزدیکی عشق بود. پس عشق به او گفت:« اجازه بده تا من باتو بیایم.»
غم با صدای حزن آلود گفت:« آه، عشق، من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تا تنها باشم.»
عشق این بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آن قدر غرق شادی و هیجان بود که حتی صدای عشق را هم نشنید
آب هر لحظه بالا و بالاتر می آمد و عشق دیگر ناامید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت:« بیا عشق، من تو را خواهم برد.»
عشق آن قدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پیرمرد را بپرسد و سریع خود را داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد. وقتی به خشکی رسیدند، پیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد
عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود، رفت و از او پرسید: « آن پیرمرد که بود؟»
علم پاسخ داد: « زمان»
عشق با تعجب گفت:« زمان؟! اما او چرا به من کمک کرد؟»
علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: « زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است....
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم
وگر سرم سر تسلیم بر زمین دارم
نعیم جنت و عیش جهان کمست بهم
من از توهم آن دارم و هم این دارم
گرم فرشته چو آدم کند سجود رواست
که خاکپای تو از سجده بر جبین دارم
مکش چو صید تو گشتم کز ابروی خوبان
کمان فتنه ز هر گوشه در کمین دارم
شب سیاه غمت گر کند سگت ره گم
چراغ در رهش از آه آتشین دارم
وصال دوست دهد صدهزار ساله مراد
نظر بدوست من از عقل دوربین دارم
به اشک من چه کنی عرض چشم تر اهلی
که خرمنم من و صد چون تو خوشه چین دارم
#اهلی_شیرازی
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
فقه و اصول و فلسفه خوانده گل و نگار من
نخبه حوزه هم شده آن مَه ناز دار من
گاه هدایتم کند تا که روم سوی خدا...
گاه دهد گیر به این نغمه ساز و تار من
مومنه است و چادری ، پوشیه بر رخش زند
خوانده دعا تا که شود تا دم عید یار من
"عاصی
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
🍀ندبه های انتظار🍀
🔴گرفتن تست اخلاص !
🍃داستان زیر را بخوانید تا متوجه شوید در زندگی تا به حال چند و چقدر کار خالص فقط برای خدا داشته ایم...
💠می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟
گفتند: مسجد می سازیم.
گفت: برای چه؟
پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا.
✨بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند،
یواشکی سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند: «مسجد بهلول» و شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد.
🔆سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول»!!
⛔️ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟
🌻بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند!
پس معلوم است دنبال نام و اسم میگردید و نیتتان خالص نیست...
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi