سرود ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
در شهری سامرا شد جلوه نور خوش عهدی
بادا بادا مبارک جشن میلادِ مهدی
آمده کهکشان دلبری
آخرین کوکب پیغمبری
گل بریزید ألا ای عاشقان
گشته بابا امامِ عسکری
ای گل یاسمن خوش آمدی
حجة بن الحسن خوش آمدی...
ای پادشاهِ خوبان داد از غم جدایی
دل آمد بی تو بر جان یا مولا کی می آیی
آمده جان و هم جانانِ دل
آمده دین و هم ایمانِ دل
چشم یعقوبِ جان گشته بینا
آمده یوسفِ کنعانِ دل
ای گل یاسمن خوش آمدی
حجة بن الحسن خوش آمدی...
شور عشق و محبّت در هر دل گشته أَفزون
او لیلای ولایت عالم او را چو مجنون
او که بر بی پناهان پناه است
صاحب عزّت و فخر و جاه است
او بود سرور کون و مکان
نور دلها بقیّةُ الله است
ای گل یاسمن خوش آمدی
حجة بن الحسن خوش آمدی...
هر دلی حِس نماید شمیم یاسمن را
بر لب خواند سرودِ حجة بن الحسن را
جان سرشک محبّت را سُفته
مَه ز خجلت ازو رو گرفته
نیمه ی ماه شعبان ای یاران
نرگس باغ زهرا بشکفته
ای گل یاسمن خوش آمدی
حجة بن الحسن خوش آمدی...
شُکرُ لِلّٰهِ وَ الحَمد باشد هر دم نوایم
که من از عاشقان مولود سامرایم
من غلام و بُوَد او اربابم
از شعف بی قرار و بی تابم
گوئیا از عنایات مولا
از همین جا کنار سردابم
ای گل یاسمن خوش آمدی
حجة بن الحسن خوش آمدی...
🔴 این سرود در ۱۹ شهریور سال ۱۳۸۴ سروده شده
#نیمه_شعبان
#ولادت_امام_زمان
@sherosabk
نوحه امام صادق علیه السلام
رفت از جهان قرآن ناطق
سیّدنا امام صادق
ز جور اهل ظلم و اهل کینه
غرق ماتم شده شهر مدینه
واویلا واویلا آه و واویلا...
امام شیعیان فدا شد
بر تنِ ما رَخْتِ عزا شد
چشم عالم ز غم مثال دریاست
صاحب این عزا حضرت زهراست
واویلا واویلا آه و واویلا...
آن شه که بوده سَرور خَلق
شد سایه اش کم از سر خلق
او که بر اهل دل قبله راز است
اول و آخر حرفش نماز است
واویلا واویلا آه و واویلا...
چو جدّ خود حیدر کرّار
غریب بود و بی کس و یار
دشمنِ بی حیای او به طعنه
کشاندش به کوچه سر برهنه
واویلا واویلا آه و واویلا...
در آن هیاهو ظالمانه
آتش فروزان شد به خانه
گویی آن دم به لب زمزمه خوانده
روضهٔ علی و فاطمه خوانده
واویلا واویلا آه و واویلا...
چون زهر از کامَشْ گذر کرد
سوز عطش بر او اثر کرد
گرچه اشکش روان ز هر دو عین است
گریهٔ صادق از داغ حسین است
واویلا واویلا آه و واویلا...
#امام_صادق
#نوحه_امام_صادق
@sherosabk
مدح و مرثیه امام صادق علیه السلام
بین همه ائمه اول به نام جعفر
دوم پس از پدر دَر ، عِلم از قضای داور
سوم جمال حق از، صُلْبِ حسینِ مُضطر
چارم گلِ حَسَن رو ، پنجم وصّی حیدر
در عرصهٔ امامت ، باشد ششم دلاور
احیاگر نبوّت، نور دل پیمبر
ای بهترین خلایق،قرآن حیّ و ناطق
ذرّیهٔ پیمبر،مولا امام صادق
بر دردِ دردمندان ، باشد طبیبِ حاذق
گدای او به سُلطان ، سزاتر است و لایق
اسیر دامِ مِهٔرش ، به چرخ دَهْرْ فائق
حدیث او به نورِ ، وِلاست بَسْ مطابق
بُوَد به هر کلامِ ، خدا زبانِ ناطق
چه خوش گرفته است او ، لَقَبْ به نام صادق
ای بهترین خلایق،قرآن حیّ و ناطق
ذرّیهٔ پیمبر،مولا امام صادق
نموده دینِ حق را ، در عهد و روزگارش
ز نور دانِش احیا ، به إِذْنِ کردگارش
تمام اهل علمِ ، زمانه جیره خوارش
به کسب علم و دانش ، همیشه بی قرارش
مقابل عدو در ، نبرد و کارْزارش
سخن چو مرکب او ، قلم چو ذوالفقارش
ای بهترین خلایق،قرآن حیّ و ناطق
ذرّیهٔ پیمبر،مولا امام صادق
شهی که می نوازد ، فقیر و بی نوا را
ز دلبری رُبوده ، دل خودِ خُدا را
به تیغ دانشِ خود ، زده سرِ جفا را
به علم کرده کامل، قیام کربلا را
کسی که هست وارث ، علیّ مرتضیٰ را
شود کند شفاعت ، به روز حشر ما را ؟
ای بهترین خلایق،قرآن حیّ و ناطق
ذرّیهٔ پیمبر،مولا امام صادق
کسی که قبله گاهِ ، تمام اهل راز است
بهشت را زِ عزّت ، به مقدمش نیاز است
درِ حریمِ جودش ، به ذاتِ جود باز است
دو دست خالیِ جود ، به سوی او دراز است
شهی که از غمش دل، به سوز و در گداز است
وصیّتَش به عالَم ، کِرامتِ نماز است
ای بهترین خلایق،قرآن حیّ و ناطق
ذرّیهٔ پیمبر،مولا امام صادق
گرفتم از ولایش ، به لوح جان نشانه
پرستوی زیارت ، به دل گرفته لانه
زیارت بقیعش ، مرا شده بهانه
به اشک و آه و ناله ، به گریهٔ شبانه
اگر کند عنایت ، خدای جاودانه
بَرَم همیشه نامش ، به لبْ من عاشقانه
ای بهترین خلایق،قرآن حیّ و ناطق
ذرّیهٔ پیمبر،مولا امام صادق
شهی که در فضیلت ، به شب چو ماهتاب است
سؤالِ مُسْتَحَقْ را ، کرامتش جواب است
ز شرمِ او جمالِ ، فرشته در نِقاب است
گزیدَنِ رَهِ او ، کمال انتخاب است
به بزم ماتم او ، که سوگ آفتاب است
ز غربتش روان اشک ، ز چشم بوتراب است
شکسته شد ز کینه،سفینهٔ حقایق
فلک عزا گرفت از،غمِ امام صادق
شده فدای مکتب ، رئیس مذهبِ ما
شود ز اشک خلقت ، کویر همچو دریا
ز داغ پور باقر ، مدینه گشته غوغا
نمازِ گریه خوانده ، فرشته در مصلّیٰ
تو گوئیا دوباره ، شده عزای طاها
زَنَد به عالم آتش ، شرارِ آهِ زهرا
شکسته شد ز کینه،سفینهٔ حقایق
فلک عزا گرفت از،غمِ امام صادق
دلا ببین دوباره ، فضا فضای غم شد
فروغ نورِ طاقت ، ز چشم عشق کم شد
گرفته از دو عالم ، گران ترین نِعَمْ شد
سرودِ اشکْ شعرِ ، تمامیِ حرم شد
لِوای روضه خوانی ، به هر کجا عَلَم شد
ز بارِ هجرِ صادق ، قَدِ وِصال خم شد
شکسته شد ز کینه،سفینهٔ حقایق
فلک عزا گرفت از،غمِ امام صادق
مکن عدوی بی رحم ، جفا به دِلْشکسته
که آن امام مظلوم ، به بزم غم نشسته
تو که دل سیاهت ، زِ حُبّ او گسسته
مَبَر ز بیتش اینطور ، که هست پیر و خسته
مبر به کوچه هایش به دست های بسته
به حقّ دست بسته ، به پهلوی شکسته
شکسته شد ز کینه،سفینهٔ حقایق
فلک عزا گرفت از،غمِ امام صادق
چو می نمودی آن شب ، دعا به درگهِ رَبْ
زِ بی حیاییِ خصم ، ز غصّه شد لَبالَبْ
ز شرم روی او شد ، سیَهْ جمال کوکب
که شاهد غمش شد ، سیاهی و دلِ شب
ز حال و روزِ آلَش ، رسید جان چو بر لب
به گریه کرده یادی ، ز ناله های زینب
شکسته شد ز کینه،سفینهٔ حقایق
فلک عزا گرفت از،غمِ امام صادق
چو شعله های کینه ، شد آن زمان فروزان
بدید اهل بیتش ، به دیده های گریان
چو دید آن امامِ ، جمیع کون و امکان
زنان و کودکان از ، عدو همه گریزان
نموده یادی آندم ، ز خیمه های سوزان
به آه و ناله می گفت ، حسین حسین حسین جان
به یاد آن دمی که شرر زبانه میزد
عدو یتیم ها را به تاریانه میرد
🔴 این سرود در ۲۱ آذر سال ۱۳۸۴ سروده شده
#امام_صادق
#شعر_امام_صادق
@sherosabk
سرود ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
تویی که ذکر لبی
ثانیِ حُسنِ نبی
ای دل ودلبر
آقا یا علی اکبر
آینۀ نبوی
دسته گل علوی
سیّد و سرور
آقا یا علی اکبر
گلخونۀ عشق حسین پر از گل عقاقیِه
تولّد علمدار رشادت و عاشقیه
اومده لالۀ باغ اهل بیت
اومده چشم و چراغ اهل بیت
کعبۀ تموم دلها اومده
یوسف حسین و لیلا اومده
عشق زهرا و علی،علی اکبر...
گل بهار حسین
دار و ندار حسین
ای دل و دلبر
آقا یا علی اکبر
هنر خدا شده رو
فروغ چشم عمو
سید و سَرور
آقا یا علی اکبر
در جمال خون خدا اشک و خنده شده قرین
بوسه زده بر صورتِت دسته گل امّ البنین
این پسر خوشبو تر از گل یاسه
فرش زیر پاش ز جِنسِ احساسه
توی میدون نبرد کربلا
این پسر شاگِرْدِ رزمِ عبّاسه
عشق زهرا و علی،علی اکبر...
یاس سپید حسین
همه اُمید حسین
ای دل و دلبر
آقا یا علی اکبر
منوّری چو قمر
میوۀ قلب پدر
ای دل و دلبر
آقا یا علی اکبر
ما رو دعا کن آقا جون تا که نَشیم از تو جدا
عنایت کن تا که بیایم همچین شبی پائین پا
رشتۀ دل به غم دلبر بَستیم
از سبوی عشق ثارالَّهْ مستیم
یک نگاهی کن به این جمع عاشق
ما همه دلتنگ کربلا هستیم
عشق زهرا و علی،علی اکبر...
#اعیاد_شعبانیه
#حضرت_علی_اکبر
#ولادت_حضرت_علی_اکبر
@sherosabk
نوحه حضرت علی اکبر علیه السلام
قربانی راه داور
ای آینه ی پیغمبر
ای روی ماهت عالم آرا
ای زاده ی مجنون لیلا
از چه شدی اینگونه بابا
ای هستی ام تازه جوانم
با هجر خود بردی تو جانم
چگونه من زنده بمانم
دیده بگشا ای تمام هستی بابا
آمده بالینت اینک زینب کبری
میزند خنده به من دشمن ز داغ تو
آبرو داری نما ای زاده ی لیلا
ای علی جان ای علی جان ای علی اکبر...
ای ظلم و جفای اعدا
شد پیکرت اربا اربا
بنگر به جان پر شرارم
این غصه را طاقت ندارم
باید از این غم جانسپارم
دل بر دو چشمان تو بستم
یعقوبم و در غم نشستم
ای یوسفم رفتی ز دستم
بر نماز وصل جانان بسته ام قامت
ای شهید سرافراز ای کعبه ی عزت
با نوای گرم پیغمبر دگر باره
ای مؤذن گو اذان غربت و محنت
ای علی جان ای علی جان ای علی اکبر...
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم #نوحه_حضرت_علی_اکبر
@sherosabk
زبانحال حضرت زینب با امام حسین سلام الله علیهما
باشد سرود عشقت روی لبم ترانه
این است بهر تاریخ گلبانگ جاودانه
ای حُسنِ تو خدایی ای وَجهِ تو چو اَحمَد
ای روی تو چو زهرا خوی تو حیدرانه
چون خوانده ای نوایِ اُفِّ لَّکَ خلیلي
از مرغ جان زینب سوزاندی آشیانه
هر چند من پناه و اُمّید عالمینم
بر من تو هستی ای دوست اُمّید و پشتوانه
من در نماز عشقم رو بر رُخِ تو دارم
ذکرت روی لب من پیدا و مخفیانه
آفاق اشک ریزند از درد غربتِ تو
چشم فلک زِ سوگت دریای بی کرانه
تو سوی دَرد رفتی بهر نبرد رفتی
من دارم از فراقت هر دم به دل بهانه
از تلّ زینبیّه دیدم که خصم ملعون
از هر طرف ز کینه شد سوی تو روانه
داغ غریبیِ تو ای نور چشم زهرا
تا صبح روز محشر از دل کِشَد زبانه
دردم فزون نمودند غرقِ به خون نمودند
آن گیسویی که زهرا می زد به ناز ، شانه
این جسم توست جانا در بین تیر و شمشیر؟
باور نمی کنم من ای دلبر یگانه
چون آمدم کنارت ای دلخوشیِّ زینب
من را زِ تو جدا کرد دشمن چه ظالمانه
خواهی اگر مِدالِ دلداگیِّ من را
مانده به عضو عضوم از عشق تو نشانه
چون ناله ام بر آمد در ماتمت برادر
دشمن جواب من داد با ضرب تازیانه
🔴 این ابیات در ۲۳ بهمن سال ۱۳۸۵ سروده شده
#دلنوشته
#شعر_امام_حسین
#شعر_حضرت_زینب
@sherosabk
سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
حبیبه معبود عالمین
خوش آمدی ای خواهر حسین
نور چشم علیّ مرتضی
دختر حضرت خیرالنسا
قهرمان عرصه کربلا
یا زینب گل زهرا
آینه دار عصمتِ امّ ابیها آمده
گل بریزید ای عاشقان زینب کبری آمده
آمده کعبه عشق همه
آمده عرش حق را قائمه
آمده دلربای فاطمه
میکنیم این زمزمه
یا زینب یا زینب یا زینب...
یا زینب بنت الحیدر
گشته همه ی عالم ولوله
علی دهد امشب به ما صله
آمده دردانه مرتضی
جان و هم جانانه ی مرتضی
روشنیِّ خانه مرتضی
آمده بنت الحیدر
نگاه شاه کربلا به سوی دستان فاطمه
قنداقه ی زینب بود به روی دستان
فاطمه
آمده دلبرِ خون خدا
یار و همسنگر خون خدا
یار و هم یاور خون خدا
خواهر خون خدا
یا زینب یا زینب یا زینب...
یا زینب بنت الحیدر
🔴 این سرود در تاریخ ۱ خرداد ۱۳۹۶ سروده شده
#حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
@sherosabk
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
من فانی تو هستم خالی بُوَد دو دستم
یابن الحسن ببین از هجران تو شکستم
مولای منکجایی
من آمدم گدایی
در مُلْک بی وفایی کس همچو من ندیده
از کوله بار عصیان سَرْوِ قَدَم خمیده
آقا تو را من از خود هرگز رضا نکردم
تو لُطْف کردی و من حَقَّش أدا نکردم
در گلشن طریقت آکنده ام ز بویت
آقا قسم به أَشْکَتْ شرمنده ام ز رویت
چون یاس، رو سپیدِ عشقِ تو می شوم من
با یا حسین شهیدِ عشقِ تو می شوم من
دارُ الْوِلا بگردان این قلب مبتلا را
من سائل تو هستم دِهْ پاسخ گدا را
هر چند جانِ من بود مشتاق و مایل تو
با غفلت و گناهم سوزانده ام دل تو
داغی به سینه دارم زان غرقِ سوز و دَرْدَم
تیری به جانِبَتْ بود هر معصیت که کردم
چون لاله زار بینم، دشت شمایلت را
با پیروی ز نَفْسَم خون کرده ام دلت را
طوفان زده منم من عُمْرَم همه تباه است
از کِثْرَتِ گناهان پرونده ام سیاه است
من می کِشَم خجالت از روی رو سپیدان
هستم منِ سیهْ رو شرمندهٔ شهیدان
هر چند رو سیاهم ای مِهرِ عالمینم
من غصّه دار جدَّت ، خونِ خدا حسینم
دارم غمِ شهیدی ، کو زار و مبتلا شد
در پیش چشم خواهر سر از تنش جدا شد
🔴 این ابیات در ۲ مرداد سال ۱۳۸۷
سروده شده
#دلنوشته
#شعر_امام_زمان
@sherosabk
تقدیم به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
جلوهٔ حق سجده و قنوت و قیامت
طلعتِ تو نور و قامتت چو قیامت
مؤمنِ آئینِ عشق تو همه عالم
خاک رَهَت عرش و آستان تو رحمت
نرگس و صد همچو آن فدای دو چشمت
از تو گرفتْ عطر و بویْ،گلشنِ خِلْقَتْ
پیر کرم جرعه نوشِ ساغرِ جودت
سائل کویت بُوَد عطا و کرامت
در گُذرِ هِجْر،همچو برگ خزانم
جلوه نما ای بهار سبز امامت
فیض تبرّیٰ عطا به خاک نشین کن
تا کند از هر چه غیر توست برائت
مجمع کون و مکان و ارض و سماوات
عبدِ تو ای مَلْجَأ و پناه جماعت
بی نَظَرَتْ شافیِ مخلوق نباشد
نِیْ سَنَدِ دین و نَه پروندهٔ طاعت
بی تو، قیام و سجود، غیر ریا نیست
حُبّ تو زد بر نماز رنگ عبادت
بی مَدَدَتْ نیست مُعِزُّ العُلما را
هیچ نشان از لوا و خرقهٔ عزّت
وای به حال دلم که سوخت بسی دَرْ
آتش عصیان و هم شرارهٔ ذلّت
لیک شوم پاک تر از پاکیِ باران
گر تو به سویم کنی، نگاهِ ولایت
مُصْحَفِ عَجْز و مُرَکّب و قلمِ لطف
بر وَرَقِ جان، کَرَمْ، نما تو کتابت
آنْقَدَر از دَرْدِ هجر ناله نمایم
تا بِدَهَنْدَم به کوی وصْل اقامت
مُسْتَحَقم، دیده ام به دستِ تو باشد
کن به گدا، حقّ فاطمه تو عنایت
🔴 این ابیات در ۱۰ شهریور سال ۱۳۸۴
سروده شده
#دلنوشته
#شعر_امام_زمان
@sherosabk
مثنوی حکایت آمدن مرد اعرابی به قصد دیدار رسول الله و زیارت جمال پیغمبری شهزاده علی اکبر علیه السلام
راویان شیعه گفتند اینچنین
مردی از اعراب بادیّه نشین
بود سرمست از سبوی مصطفی
عاشق دیدار روی مصطفی
بعد ایامی ز رحلت کردنش
آمد از بهر زیارت کردنش
بعد عمری که دلش در غم طپید
عاقبت بر وادی یثرب رسید
در مدینه در دلش غم جا گرفت
چون نشان از خانه ی طاها گرفت
مردمان گفتند ای مرد عرب
ای که اَینَ المُصطَفی داری به لب
چند سالی هست ای مرد حزین
داده احمد جان به جانان آفرین
ای محبِّ دل فکار مصطفی
این تو و این هم مزار مصطفی
رفت آن مرد سراپا رنج و درد
سر بر آن تربت نهاد و گریه کرد
با زبان ساده شرح راز کرد
با پیمبر درد و دل ابراز کرد
کِی فدای تربت نیکوی تو
داشتم من آرزوی روی تو
لیک قدّم از فراق تو خمید
حال دیگر شد امیدم نا امید
از قضا سلمان،همان عبدِ غفور
می نمود از آن مکان آن دم عبور
دید احوالات این آزاده را
عشق بازیِ دل و دلداده را
گفت از چه اینچنین آشفته ای
از چه بین بستر غم خفته ای
گفت من با دیده ی تر آمدم
بهر دیدار پیمبر آمدم
لیک فهمیدم که او جان داده است
حال،داغش بر دلم افتاده است
گفت ای دلداده ی دلبر طلب
غصه کمتر خور تو ای مردِ عرب
ای که مشتاق رخ جانانه ای
خیز و همراهم بیا تا خانه ای
وه چه خانه خُلد امّید همه
ساکنانش لاله های فاطمه
وه چه خانه باب اِکرام خدا
حاجت تو میشود آنجا روا
آمدند آن دو نگارِ منجلی
تا درِ بیت حسین ابن علی
در جلال کبریا فانی شدند
وارد آن بیت نورانی شدند
گفت سلمان بر امام عالمین
کِی عزیز حیدر و زهرا حسین
در حضورت آنچه می آرم به لب
هست شرح حال این مرد عرب
بعد شرح حال آن نیکو نهاد
بر حسین بن علی توضیح داد
گفت مولا شکر حق آور به جا
تا شوی از لطف حق حاجت روا
من کنون روح و روانت میدهم
روی احمد را نشانت میدهم
گفت ای شیرین زبانم اکبرم
قلب من،آرامِ جانم،اکبرم
لحظه ای،اِی تو مرا نورِ بصر
از پسِ پرده بیا نزد پدر
ناگهان تمثال احمد جلوه شد
مهر رخسار محمد جلوه شد
دید آن مرد عرب با اشک عین
ماه رخسار علی ابن الحسین
گفت ثارالله ای دلباخته
ای لوای عاشقی افراخته
گر تویی مشتاق ختم المرسلین
دیده بگشا روی اکبر را ببین
چون دل ما عترت خیر الوری
می شود تنگ جمال مصطفی
سوی این کودک اشاره میکنیم
بر جمال او نظاره میکنیم
کرد از آن مرد ثارُالّه سؤال
کی رسیده زین زیارت بر وصال
راضی هستی تا فَلک مضطر شود؟
خاری اندر پای این اکبر رود
گفت ان شاءالّه آن خارِ جفا
بر دو چشم من رود ای با وفا
آن زمان سبط پیمبر روضه خواند
در غم جانسوز اکبر روضه خواند
گفت ای مرد عرب روزی رسد
روز سخت و ماتم افروزی رسد
که گُلم پامال اعدا می شود
جسم پاکش ارباً ارباً میشود
🔴سروده شده در تاریخ ۸۶/۶/۱۹
#دلنوشته
#مثنوی
#حضرت_علی_اکبر
#شعر_حضرت_علی_اکبر
@sherosabk
سلام خدمت ذاکرین آقا اباعبدالله علیه السلام
ضمن عرض قبولی طاعات و نوکری ها
عرض میشود که
با هشتگ #لیلة_المبیت
میتوانید به اشعار مربوطه دسترسی پیدا کنید
التماس دعا
برادرتان : امیر عباسی🌷
@sherosabk
سرود ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
به جهان نور دلها آمد،کوثر زهرا آمد
بوسه زدن بر عارضِ او کارِ زهراست
سیمای او آئینه ی رخسارِ زهراست
آمده نورِ منجلی،دختر اولِّ علی
یا عقیلة العرب یا زینب یا زینب...
به علی نورِ دو عین آمد،خواهرِ حسین آمد
زینب که باشد ثانیِ زهرای اطهر
بوده از اول مَحوِ دیدارِ برادر
ذکر لبِ آن نور عین
شد انا مجنون الحسین
یا عقیلة العرب یا زینب یا زینب...
قسمتم کن ای دخت مولا،زیارت کربلا
شش گوشه را با سوزِ دل در بر بگیرم
بلکه کنارِ قبر اربابم بمیرم
ناله زنم،چو عالمین
حسین حسین،حسین،حسین
یا عقیلة العرب یا زینب یا زینب...
🔴 سروده شده در تاریخ ۸۷/۲/۲۱
#حضرت_زینب
#ولادت_حضرت_زینب
@sherosabk
مدح و مرثیه ی حضرت زینب سلام الله علیها
ای امیدِ همه سلام سلام
کوثرِ فاطمه سلام سلام
ای عیان در تو هیبتِ دادار
زینتِ نامِ حیدر کرّار
رشحه ی یاس قبله ی حاجات
اُختُ العباس عمه ی سادات
ای ز عهد الست بانی عشق
ای به کوی حسین فانی عشق
صد چو یوسف فتاده در چَهِ توست
هر دو عالم گدای درگهِ توست
ای ولایت ز صبر تو زنده
وی زِ انوار دوست آکنده
درسِ مردی تو بر بشر دادی
عشق را جلوه ای دگر دادی
تو یگانه ترانه ی نوری
جلوه ی جاودانه ی نوری
ای به نُطقَت خطابِ عاشورا
خواهرِ آفتابِ عاشورا
شیر صحرای سرخ ایثاری
بعد عباس،تو علمداری
صبر و ایثار و هَم جهاد از توست
کاف و ها،یاء و عین و صاد از توست
چشمه ی دلنشین قرآنی
مظهر بی قرین قرآنی
حق تو را فانیِ ولا کرده
همنشین غم و بلا کرده
ای تجلیِّ هیبتُ اللهی
ای علمدار عصمتُ اللهی
از ازل اشک با تو همدم بود
نورِ تو با حسین توأم بود
سخن دوست را بیان کردی
دین حق را تو جاودان کردی
شام و کوفه میان لشکر کفر
گُرزِ دین را زدی تو بر سرِ کفر
خطبه های تو چون رسول الله
صوتِ تو چون علی ولی الله
آفرینش خلاصه ی رویت
اهل بینش همه ثنا گویت
خادمُ البیت،صد چو سلمانت
پدرت گفت جان به قربانت
خوانمت با نوای غمگینی
لاله ی فاطمه اغیثیني
حبِّ تو شد سرشته با گِلِ من
نامِ تو حَک شده است بر دل من
چون رسد جانِ این گدا بر لب
نظری،جان مادرت،زینب
سینه ام آستانه ی غم توست
دیده ام خاک زیر مقدمِ توست
ای جمالِ تو کوکبِ زهرا
درس آموزِ مکتب زهرا
اختر و ماه و آفتاب تویی
عفت و عصمت و حجاب تویی
ای زده بر سرِ ستم فریاد
گلشن دین ز همتت آباد
عقل مبهوتِ سرفرازیِ توست
عشق شیدای عشق بازیِ توست
از بیاناتِ تو به بزمِ شراب
کاخ ظلمِ یزید گشته خراب
مُشتِ دشمن ز خطبه ات وا شد
تا قیامت یزید رسوا شد
ای به قربانِ سوز و آوایت
یاحسین ذکرِ روز و شبهایت
ای به قربانِ ذکرِ یاربِ تو
وان نمازِ نشسته ی شبِ تو
ای به قربان آن نوای دلت
سوز و آلام و غصه های دلت
از غم عشق پر شرر بودی
تا دم مرگ خونجگر بودی
ای وفات تو ای گل زهرا
بهر ما همچو روزِ عا شورا
بر وصالِ حبیب،طالب،تو
مادرِ جمله ی مصائب تو
عالمی والِه از خروش تو بود
بار اسلام روی دوش تو بود
از تو احیا شده قیام حسین
ای پیام آور کلام حسین
تو خودت دیده ای به کرببلا
محنت و درد و رنج و موج بلا
تو خودت دیده ای که در گودال
با حسینت چه شد،زبانم لال
دیده ای بارشِ بلای ستم
سرِ یارت به نیزه های ستم
ای ز حق وصل دوست را طالب
دیده ای ذالجناحِ بی صاحب
دیده ای کودکان عطشان را
دیده ای خیمه های سوزان را
دیده ای رنج و غربت همه را
پهلوان کنار علقمه را
دیده ای اشک های سرخ رباب
که گُلش شد ز تیر کین سیراب
دیده ای حال و روز بابا را
دیده ای جسم ارباً ارباً را
دیده ای اشک آل هاشم را
آن وداعِ حسین و قاسم را
دیده ای ماجرای عبدالله
دستِ از تن جدای عبدالله
خاکِ غم کرده ای به سر زینب
دیده ای داغ دو پسر زینب
گر از این داغ و محنت و غمها
از همه بگذریم واویلا
سخن دوست خوشتر است اینجا
صحبت از یک برادر است اینجا
دیده ای اِی انیسِ سوز و ملال
جسم خونین یار در گودال
دیده ای در مَثَل چو دُرّ نهان
پیکرش بین خاک و خون پنهان
مردمی که دم از خدا زده اند
نعل تازه به اسبها زده اند
آسمان چهره سود بر آن جسم
جای بوسه نبود در آن جسم
گفت راوی،به آه و دیده ی تر
دست بردی به زیر آن پیکر
گفته ای کی خدای حیِّ نذیر
کین قلیل از کرامتت بپذیر
یکسره درد و غم شدی زینب
بین گودال خم شدی زینب
مست گشتی ز عطر و بوی حسین
لب نهادی تو بر گلوی حسین
اثَرِ خار را تو بوسیدی
حنجر یار را تو بوسیدی
گرچه یک عمر داغ دیدی تو
من ندانم چه ها کشیدی تو
گویم این را فقط به روز و به شب
ای امان از دل تو یا زینب
🔴 سروده شده در تاریخ ۸۷/۲۳/۴
#حضرت_زینب
#شهادت_حضرت_زینب
@sherosabk