eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
دست هایت، رودخانه بود ومن ماهی دلتنگ بی قرار. @sherziba110 ، 🌹🌹🌹
چند روزیست که ابریست دلم هوس بارش باران دارد پا به پا دست به دست هوس چتر ،،،، با خط های آبی دارد با نگاهت ،،، جان ِ من هوس جنون دیگر دارد شده ام محو وجودت باز هم این دل من هوس فرهاد دیگر دارد چه بگویم : این دل بار دیگر هوس عاشق دیگر دارد ریحانه زارع (ترنم) @sherziba110 🌹🌹🌹
صبح من خیری ندارد بی طلوع چشم تو ذره‌ای چشمان خود را باز کن خورشید من... @sherziba110 🌹🌹🌹
غم مخور گر نبوَد کار جهانت به مراد کار دنیا به مراد دلِ دانا نشود! @sherziba110 🌹🌹🌹
مرا صبح هست و تنهایی، عمیقاً جای تو خالی؛ ولی چه بی هوا دستم، برایت لقمه می گیرد... @sherziba110 🌹🌹🌹
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم، غلط باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم، عبث ساختم جان را فدای او غلط کردم، غلط دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم، خطا سوختم خود را برای او غلط کردم، غلط این‌که دل بستم به مهر عارضش بد بود، بد جان که دادم در هوای او غلط کردم، غلط همچو وحشی رفت جانم در هوایش حیف، حیف خو گرفتم با جفای او غلط کردم، غلط @sherziba110 🌹🌹🌹
▪سه شعر کوتاه (هاشور) از لیلا طیبی (۱) اتاقم،،،، غمباده کرده‌ست... ::: آمدنت،،، تنها مژده‌ای‌ست که؛ گره از ابروانش می‌گشاید! (۲) با دریدنِ بره؛ [توبه‌ی گرگ]-- پایان نمی‌پذیرد! ... شکم گرسنه؛ قول و قرار نمی‌فهمد! (۳) چه سخاوتمندست؛ -- [نسیم] حتا به سرِ علف‌های هرز! (رها) @sherziba110 🌹🌹🌹
چو آید رقص و دزدد ساق و گردد دور، نشناسم؛ ترنج از شَست و شَست از دست و دست از پا و پا از سر ! @sherziba110 🌹🌹🌹
شانه کمتر زن که ترسم بشکند آن تار زلف تار زلف توست اما رشته ی جان من است... @sherziba110 🌹🌹🌹
🌹🌿🌹 جمال در نظر و شوق همچنان باقی گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست غلام قامت آن لعبت قباپوشم که در محبت رویش هزار جامه قباست @sherziba110 🌹 🌹 🌹
دعای صبح و آه شب ، کلید گنج مقصود ست بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی ... @sherziba110 🌹 🌹 🌹
در گوشه ی ویرانه ی غم ، در بدری ما را بس از خنده ی مستانه ی تو ، مختصری ما را بس ننوشت نگارنده ی تقدیر به جز نا کا می . از خرمن انبوه نگا هت ، نظری ما را بس درآتش فرقت همه شب تا به سحر میسوزم ، از کوی خیالم توشبی چون گذری ما را بس خو اهم که بنوشم قدحی ، تلخ ترازتلخی غم هر شب چو ز کویت گذرم ، بی خبری ما بس عیشت صنما باد به اغیار دلم ارزانی گر مرغ دلم را ، بر گلزار بری ما را بس از شهر به شهری ببرم محمل رسوایی را در بزم رقیبان نکنی پرده دری ما را بس دل را بدهم ، جان مرا نیز ، اگر بستانی از عشق تو در دفتر و دیوان اثری ، مارا بس می را دگری نوشد و من ، خون جگر می نوشم ، از حضرت عشق ، خون دل و ، چشم تری ما را بس . ای یا ر جفا پیشه چو دانی ز غمت ، می میرم ، با تکیه به تابوب ، قدمی ، همسفری ما را بس اسفند نود و هشت @sherziba110 🌹🌹🌹