eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
. . در این موقع نزد «عمر بن یزید» برو؛ . بگو نامه‌ای برای این بانو دارم كه به زبان رومی نوشته شده است، این نامه را به آن بانو بده بخواند اگر راضی شد، او را برای صاحب نامه كه اوصاف و نشانه‌های صاحب نامه در آن نوشته شده، . . خریداری می‌كنم، وقتی كه نامه را به او دادی او راضی می‌شود آنگاه او را خریداری كن و به اینجا بیاور. . . «ملیكه» وقتی كه همراه عدّه‌ای از بانوان اسیر شد، برای اینكه كسی او را نشناسد، خود را نرگس نامید (كه تلفّظ عربی‌اش همان نرجس است) . . بشر بن سلیمان طبق پیشنهاد امام هادی«علیه‌السلام» همان روز معین به بغداد آمد، صبح زود كنار پل بغداد رفت، . دید كشتیها رسیدند، و كنیزها را در معرض فروش قرار دادند، در این هنگام كنیزی را دید كه دارای آن اوصافی است كه . امام هادی«علیه‌السلام» فرموده بود، خریداران اصرار دارند كه او را بخرند، ولی او مایل نیست كنیز آنها شود. . . بُشر جلو آمد و با اجازة فروشنده، نامة امام هادی«علیه‌السلام» را به «نرجس» داد، . نرجس تا آن را گشود و خواند، بی‌اختیار منقلب شد و اشك در چشمانش حلقه زد، در حالی كه گریة شوق گلویش را گرفته بود به صاحبش عمرو بن یزید گفت: . . مرا به صاحب این نامه بفروش، و اصرار و تأكید كرد كه مرا حتماً به صاحب این نامه بفروش. . . عمرو بن یزید، گفت: ‌بسیار خوب، مانعی ندارد، آنگاه در مورد قیمت او با بُشر بن سلیمان صبحت كرد، . . او به همان مقدار پولی كه در همیان بود و امام هادی«علیه‌السلام» فرستاده بود، راضی شد. بُشر می‌گوید: همیان را دادم و كنیز را خریدم و با او از آنجا حركت كردیم. او همواره نامه را بیرون می‌آورد و می‌بوسید و به چشم می‌كشید، . . من از روی تعجب گفتم تو كه هنوز صاحب نامه را نمی‌شناسی چرا این قدر نامه را می‌بوسی؟ . . گفت: «معرفت و شناخت تو اندك است، اگر پیامبر «صلی الله علیه و آله» و جانشینان آنان را می‌شناختی چنین نمی‌گفتی!» . . # @sheydayiiiii
. . آنگاه فاطمه (علیهاسلام) به سوی انصار نظر افکنده فرمودند: . ای گرده جوانمردان و ای بازوان دین و یاران اسلام! این چه چشم‏ پوشی و سهل‏ انگاری است که در حق من روا می‏دارید و نسبت به ظلمی که به من می‏شود در خواب غفلتید؟! . آیا پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی‏ فرمود: هر انسانی در فرزندانش حفظ می‏شود؟ (یعنی اگر می‏خواهید جانب کسی را محترم بشمارید بعد از او به فرزندانش احترام کنید.) . چه زود این عمل را انجام دادید؟ . دست مرا از فدک کوتاه نمودید؟ . و برای امری که وقت آن نشده شتابان شدید؟ . ای گرده انصار! شما را قدرت و طاقت این هست که خواسته مرا برآورده کنید. آیا می ‏گویید محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مرد و رفت و دیگر خبری نیست؟ . نه، این امر بزرگی است که شکافش گسترش می‏یابد و رخنه‏ اش بازتر می‏گردد و پیوستگی‏ هایش از هم می‏گسلد. . . و کم کم به قهقرا و جاهلیت برمی‏گردید آری زمین در غیبت او تاریک و ستارگان در مصیبتش گرفته و آرزوها نومید و کوه ها فرو هشته و حریم او بی‏ ارزش و حرمت او زایل گردید. . . پس به خدا قسم این است آن بلای بزرگ و مصیبت عظمی که مانندش نیامده و نازل نگشته است. . @sheydayiiiii
. . در اين هنگام مردى شامى در حالى كه به فاطمه دختر امام حسين(عليه‏السلام) اشاره مى‏ كرد به يزيد گفت: اين كنيز را به من ببخش! ‌. . فاطمه در حالى كه مى‏ لرزيد خود را به سوي عمه‏ اش زينب كشانيد و چادر او را گرفت و گفت: . عمه جان! يتيم شدم، كنيز هم بشوم؟! . . حضرت زينب(عليهاالسلام) رو به آن مرد شامى كرده گفت: . نه تو و نه يزيد هيچ كدام توان به كنيزى بردن اين دختر را نداريد! . . يزيد خطاب به حضرت زينب(عليهاالسلام) گفت بخدا سوگند كه مى‏ توانم! و اگر بخواهم. چنين مي‌كنم! . . حضرت زينب(عليهاالسلام) فرمود: . والله! هرگز خداوند چنين قدرت و سلطه‏ اى به تو نداده است، . مگر اين كه از اسلام روى گردانى و به دين ديگرى در آيى! . يزيد از خشم برافروخت و گفت: با من چنين سخن مى‏ گويى؟! . پدر و برادر تو از دين بيرون رفتند!! . زينب فرمود: تو و پدر و جدت دين خدا و دين پدر و برادرم را پذيرفتند، اگر مسلمان باشى! . . يزيد گفت: اى دشمن خدا! دروغ مى‏ گويى! زينب گفت: . تو به ظاهر اميرى و ظالمانه ناسزا مى‏ دهى و با قدرت و سلطه‏ اى كه اكنون دارى زور مى‏ گويى! . . در اينجا گويا يزيد احساس شرم كرد و ساكت شد. . . و در روايت ديگر آمده است: مرد شامى پرسيد: مگر اين دختر كيست؟! . . يزيد گفت: او فاطمه دختر حسين، و آن زن زينب دختر على بن ابيطالب است. . مرد شامى گفت: حسين پسر فاطمه و على؟! يزيد گفت: آرى! . مرد شامى گفت: اى يزيد! . خدا تو را لعنت كند كه خاندان پيامبر را مى‏ كشى و فرزندان او را اسير مى‏كنى! . . به خدا سوگند من گمان مى‏ كردم اينان رومي هستند. . . يزيد به مرد شامى گفت: به خدا سوگند تو را نيز به آنها ملحق خواهم كرد! و دستور داد تا گردنش را بزنند. @sheydayiiiii
. . آگاه باشید! . همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. . . هان! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود. . هشدار! که اوست انتقام گیرنده از ستمکاران. . هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده ی آنها. . هشدار! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمی آنان. . . هشدار! که او خونخواه تمام اولیا خداست. . . آگاه باشید! اوست یاور دین خدا. . هشدار! که از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد. . . هشدار! که او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او، . و به هر نادان و بی ارزشی به اندازه ی نادانی اش نیکی کند. . . هشدار! که او نیکو و برگزیده ی خداوند است. . . هشدار! که او وارث دانش ها و حاکم بر ادراک هاست. . . هان! . بدانید که او از سوی پروردگارش سخن می گوید . و آیات و نشانه ها ی او را برپا کند . . بدانید همانا اوست بالیده و استوار. . بیدار باشید! ‌. ‌ هموست که [اختیار امور جهانیان و آیین آنان ] به او واگذار شده است. . . آگاه باشید! . که تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کرده اند. . . آگاه باشید! . که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود. . ‌ . درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست. . . هان! . کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده ی او یاری نخواهد گشت. . . آگاه باشید که او ولی خدا در زمین، . داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است. @sheydayiiiii