eitaa logo
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
1.8هزار دنبال‌کننده
496 عکس
88 ویدیو
42 فایل
برای معرفی عرفا و اولیا الهی گمنام ، میتوانید ، به آیدی زیر پیام بدهید: @montazar113113 ⛔️کپی بدون ذکر منبع ، مطالب کانال معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند ،حرام است.
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی عرفا و اولیاء الهی گمنام ، که در قید حیات نیستند
🔹چهارم فروردین سالروز رحلت عبد صالح خدا ، حاج سید خلیل زرآبادی ( اقا زاده ی مرحوم سید موسی زر ابادی
🔹در چند پست اخیر کانال، که از مطلب 👆بالا شروع شد ، به معرفی تعدادی از بزرگان مکتب تفکیک پرداختیم ؛در پایین کتاب هایی در مورد زندگینامه ی برخی از این بزرگان ، جهت استفاده علاقمندان ، معرفی خواهد شد ؛توجه داشته باشید که در ابتدا نام کتاب و بعد از ان نام مولف معرفی میشود : 🔻کتابهایی که در آنها پیرامون شخصیت مرحوم سید موسی زرآبادی بحث شده است: دانای اسرار...سیده فاطمه موسوی سیمرغ قاف عشق...محمدرضا بندرچی علوم اسراری....فتوت نصیری‌سوادکوهی زهد مجسم...رضا صمدی ها واقف اسرار الهی...رضا صمدی ها 🔻کتابهایی که در آنها پیرامون شخصیت مرحوم ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی بحث شده است : آموزگار حکمت وحیانی...روح الله عربشاهی متاله قرآنی...رحیمیان فردوسی 🔻کتابهایی که در آنها پیرامون شخصیت مرحوم سید ابولحسن حافظیان بحث شده است : حافظ اسرار...سیده قدسیه فیروزه حافظیان مظهر وصف خدا.... روح‌الله گلستانی، سیدعباس موسوی‌مطلق 🔻کتابی که در آن پیرامون شخصیت حاج حسین قنبری قائم ( حاج اقای نباتی ) بحث شده است : جلوات حق در اثرات پیر مهر....حبیب‌اله دانش 🔻کتابی که در آن پیرامون شخصیت مرحوم شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی بحث شده است : آیت عرفان.....خلیل منصوری @shia5t
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام @shia5t
🔹هجدهم فروردین سالروز رحلت آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ، گرامی باد. @shia5t
معرفی ایت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ، شهر اشرف : قسمت اول : 🔻ایت الله سیدعبدالکریم رضوی کشمیری (۱۳۰۳-۱۳۷۸ش) از عارفان شیعه و از شاگردان عرفانی سید علی آقا قاضی طباطبایی ، سید هاشم حداد ، شیخ مرتضی طالقانی و جناب درویش مستور علیشاه کرمانی بوده اند... 🍁اساتید عرفان شیخ مرتضی طالقانی: اولین استاد اقای کشمیری بود که به شاگردش اجازه ذکر داده بود. او از دوران نوجوانی سید عبدالکریم، وی را به سیر و سلوک عرفانی راهنمایی کرد. بعدها آیت الله کشمیری دروس اخلاق این استاد را به رشته تحریر درآورد. سید علی آقا قاضی طباطبایی: حدود پنج سال استاد معنوی آیت الله کشمیری بود. او درباره استادش می‌گوید: «علاقه آقای قاضی نسبت به من، مثل علاقه پدر به فرزند بود. گاهی در منزلشان که روضه بود، می‌رفتم و بعد از این که منزلشان خلوت می‌شد، پشت سرش نماز می‌خواندم. او مردی الهی و ملکوتی بود. ما هرگونه غم و همی از امور دنیا و آخرت را پیش ایشان حل می‌کردیم». سید هاشم حداد: سید هاشم ، هندی الاصل بود که در کربلا به نعل‌سازی و آهنگری اشتغال داشت و از تربیت یافتگان مکتب سید علی آقا قاضی بود. حاج اقای حداد به اقای کشمیری گفته بود اجدادت اهل معنی بودند؛ باید اهل معنی شوی. وی از کشمیری خواسته بود از تدریس دروس متعدد خودداری کند و یک درس و یک مباحثه را دنبال کند تا از پراکندگی افکار جلوگیری کند. کشمیری پانزده سال با او مرتبط بود. جناب درویش مستور علیشاه کرمانی : اقای کشمیری می‌گوید: روزی به ایشان گفتم دستوری دهید تا عمل کرده و محتاج خلق نشوم. استاد هم آیه «الیس الله بکافٍ عبده» را توصیه کرده بود. آقا مستور وصیت کرد که بعد از وفاتش کشمیری بر پیکرش نماز بخواند؛ اما موقع وفاتش، کشمیری در نجف نبود. نکته : جناب مستور علیشاه از اهل معنای نجف و از مشایخ حاج مطهر علیشاه خاکسار بودند ؛ایشان را بعضا به اشتباه شیرازی می نامد در حالی که نام صحیح ایشان مستور علیشاه کرمانی میباشد... سید افضل حسین هندی: او که ساکن هندوستان بود، در اوقات ویژه‌ای برای زیارت به نجف اشرف می‌آمد. مرحوم کشمیری در همین اوقات از حضور وی بهره می‌برد و اذکار و اوراد خاصی را با اجازه او دریافت می‌کرد. اقای علی اکبر اراکی: اقای کشمیری درباره‌اش می‌گوید: سبک پذیرش وی این طور بود که وقت زیادی به افراد نمی‌داد. اقای کشمیری دستورالعملی از وی برای استخاره گرفته بود و به گفته خودش نتیجه داده بود. 📝زندگی نامه و تحصیلات سید عبدالکریم رضوی کشمیری، به سال ۱۳۴۳ هجری قمری در نجف اشرف متولد شد. پدرش سید محمدعلی کشمیری و مادرش دختر آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروة الوثقی) بود. پدرش با عبدالکریم حائری یزدی دوست بود و به‌سبب علاقه به او نام فرزندش را عبدالکریم گذاشت. کشمیری پدرش را عالم فاضلی توصیف می‌کند که آداب و اخلاق شرعی را رعایت می‌کرد و به خواندن برخی ادعیه اهمیت می‌داد و فرزندش را هم به این امور سفارش می‌کرد. پدربزرگ سید عبدالکریم، آیت الله سید محمدحسن کشمیری است. او در هفت سالگی همراه پدرش از کشمیر به کربلا رفته، به تحصیل علوم دینی پرداخت و به اجتهاد رسید. او در تربیت شیخ عبدالکریم حائری یزدی، علی زاهد قمی و سید هادی رضوی کشمیری نقش مهمی داشت و خود، از عارفان صاحب کرامت بشمار می‌رفت. آیت الله کشمیری درباره اجدادش گفته است که اصالتاً قمی و از سادات رضوی هستند و ریشه سیادت آنها به حضرت موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد (ع) که در قم مدفون است می‌رسد، اما اجداد وی به هند رفته‌ و بعدها بخشی از آنها برای تحصیل به عراق مهاجرت کرده‌اند. سید عبدالکریم کشمیری با تشویق پدر، تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و دروس ادبیات، معانی بیان، منطق، فقه، اصول و... را فرا گرفت و به تدریس آنها پرداخت. وی درس‌های لمعه، رسائل، مکاسب، کفایه الاصول و اسفار و درس خارج فقه و اصول را نزد اساتید حوزه علمیه نجف آموخت وی از آیت الله خویی اجازه اجتهاد گرفت. او در کنار دروس متعارف حوزه، به آموختن علوم جفر، علم اعداد، علم حروف و اسماءالله مشغول شد. @shia5t
معرفی ایت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ، شهر اشرف : قسمت دوم : 🔸سخت‏گيریهاى پدر ایت الله کشمیری × به خاطر زهد زياد و جوّ تند و سخت علميه نجف آن روز نسبت به عرفا و علماى اخلاق، كه نسبت صوفى‏گرى به آنها مى‏دادند، به من كه دوستدار اين سلسله جليله بودم و به دنبال آنها مى‏رفتم، سخت‏گيرى مى‏كرد و تحت فشار روحى قرار مى‏داد. مرا از رفتن نزد مرحوم قاضى كه منسوب به تصوّف مى‏دانستند منع مى‏كرد و اگر روزى به خاطر مسائلى با او صحبت نمى‏كردم، مى‏گفت: سيد على آقا قاضى تو را چنين دستور داده است؟! و گاهى هم مى‏گفت: مى‏ترسم ديوانه شوى! گاهى از كفشدار حرم اميرالمؤمنين‏عليه السلام سؤال مى‏كرد: عبدالكريم به حرم آمده است؟ اگر مى‏گفت: نه او را نديدم، آن روز با من حرف نمى‏زد. وقتى كه سوار ماشين مى‏شدم تا از نجف به كربلا براى زيارت بروم، تا درون ماشين همراهم مى‏آمد و سفارش بسيار مى‏كرد و مى‏گفت: اگر به بغداد بروى (كه آن روز بغداد از همه شهرهاى عراق بدتر بود)تو را عاق مى‏كنم. وقتى از پدرم اجازه زيارت كاظمين كه كنار بغداد بود را تقاضا مى‏كردم اجازه نمى‏داد و مى‏گفت: دو امام در آن جا مدفون هستند، اگر پايت به بغداد بيفتد به ريش سفيد اميرالمؤمنين‏عليه السلام عاقت مى‏كنم. (آ: ص ۱۷) × از حساسيت پدر به من و فشارهاى اين شكلى، روزى به حرم اميرالمؤمنين‏عليه السلام رفتم و از پدرم )به خاطر اين كه كار حرامى انجام نمى‏دادم( شكايت كردم. پدرم حضرت على‏عليه السلام را در خواب ديد، كه امام به او با اشاره دست و كلام شيوا فرمودند: »من از شكم تا سر عبدالكريمم«. بعد از آن پدرم خيلى به من كارى نداشت. (آ: ص ۱۸) × پدرشان مرحوم سيد محمد على كشميرى از كربلا به نجف مهاجرت كردند بعد از اين كه داماد آية الله سيد محمد كاظم يزدى شد، در نجف ماندگار شد، ولى وصيت كرد كه در كربلا در يك مقبره مجاور حرم امام حسين‏عليه السلام دفن شود، با اينكه همه جنازه‏ها را به نجف مى‏بردند، شايد اولين جنازه‏اى بود كه از نجف به كربلا برده شد. (مى: ص ۳۴) 🔹استخاره × يكى از مراجعات به جناب استاد در نجف و بعد در ايران استخاره ايشان بود. انواع استخارات را وارد بودند. با تسبيح، با قرآن و با الهام، و هر كدام از تسبيح و قرآن را هم كه اقسام گوناگون دارد، مى‏دانستند. (ر: ص 64) 🔸 دست روى قرآن × از آنجايى كه جناب استاد صاحب استخاره بودند و به عنايت اين مقام را دارا بودند؛ گاهى دست روى جلد قرآن مى‏گذاشتند و جواب استخاره را مى‏دادند. وقتى علت را پرسيدند كه چطور مى‏شود شما دست روى جلد قرآن مى‏گذاريد و جواب استخاره را مى‏دهيد؟! فرمود: وقتى حالش آمد همه چيز در جواب به ذهن و قلب مى‏آيد. (صح: ص 151) 🔹همانندم!! × فرمودند: روزى به ذهنم آمد كه آيا كسى مثل من هست كه استخاره بگيرد، به يك زن روستائى برخوردم كه حضرت ابوالفضل استخاره را به او عنايت كرده بود. به او گفتم: مى‏توانى حالات مرا هم بگوئى؟ گفت: حرزى در گردنت است آنرا در بياور تا بگويم! من حرز را درآوردم و او بعضى خصوصيات داخلى خانه را گفت: بعد خودم هم بعضى صفات و خصوصيات درونى او را گفتم. (صح: ص 165 و 166) 🔸 خانه ‏هاى قم × يكى از اهل ولايت گفت: روزى رفتيم خدمت حضرت استاد، فرمودند: در قم از اولياء الهى خبرى هست؟ گفتيم: بلى، افرادى را مى‏شناسيم و نام برديم. فرمود: ديشب سير كردم و تمام خانه‏هاى قم را سر زدم، اما شخصى را (به عنوان انسان كامل) نيافتم. (صح: ص 181) 🔹 تماس با روح آقاى قاضى × مرحوم آية الله كشميرى مى‏فرمودند: پس از ارتحال استاد (قاضى) هر چند وقت، با روح ايشان در تماس بوده و گفت و گو دارم. (مى: ص 121) 🔸عنايات امام حسين ‏عليه السلام × يكى از علاقمندان استاد گفت: هنگامى كه حال مزاجى جناب استاد خوب بود و كسالتى نداشتند و تازه به ايران آمده بودند، وقتى توجه مى‏كردند حالات زندگان و مردگان را ادراك مى‏كردند. بنده جلسه اولى كه به حضور آية اللّه كشميرى رسيدم و كسى در آن مجلس از علميت مرحوم پدرم نزد ايشان تعريف كرد، فرمود: ايشان پرهيزگار هم بودند و مورد عنايت امام حسين ‏عليه السلام قرار دارند. بعد بعضى از خصيصه ‏هاى پدرم را گفتند؛ انگار سالها با پدرم معاشرت داشتند. پرسيدند: رابطه ايشان با امام حسين ‏عليه السلام چگونه بود. عرض كردم: از چهارده سالگى زيارت عاشورا مى‏خواندند. فرمود: اهتمام در طول اين مدت به زيارت عاشورا نشانه ارادت به امام حسين ‏عليه السلام و در برزخ از اين رابطه به نحو احسن برخوردارند. (مى: ص 115 و 116) @shia5t
معرفی ایت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ، شهر اشرف : قسمت سوم : 🔹دیپلم چهره شناسی × حضرت استاد وقتى ساكن قم بود، به تهران سفر مى‏كرد و به منزل فرزندان خود مى‏رفت. در سفرى يكى از خانم‏هاى خويشاوند (صبيه يا عروس ايشان) عرض مى‏كند: «خانمى در تهران هست كه جلساتى دارد و خبرها مى‏دهد و كارهايى هم مى‏كند. دوست دارم ايشان را ببينيد». استاد با اين جمله كه «حال ندارم»، ملاقات را رد مى‏كند. در سفر بعدى اصرار مى‏كنند كه او بيايد و ملاقاتى انجام گيرد و استاد قبول مى‏كند. در آن ملاقات، آن خانم ابتداء به چهره استاد بسيار نگاه مى‏كند و روحيات ايشان را مى‏گويد و در آخر حرفش به علما تعريض مى‏كند با اين منظور كه شماها چيزى نداريد!! استاد حرف اين خانم را ناصواب مى‏بيند و پاسخگو مى‏شود. خود در اين خصوص مى‏فرمايد: «توجهى به اميرالمؤمنين‏عليه السلام كردم و سپس گفتم تو به شوهرت خيانت كردى!! او رنگش عوض شد و خجالت كشيد. دوباره توجه به اميرالمؤمنين‏عليه السلام كردم و گفتم هو يا على. سپس گفتم: شما ظاهراً مسلمان شديد؛ باطن شما مسلمان نبوده. او منفعل شد و دست و پايش را گم كرد. بعد خودش اعتراف كرد و گفت: من در لندن زندگى مى‏كردم و مسيحى بودم. خواستم با يك تاجر ايرانى ازدواج كنم. دختر نبودم ولى با حيله‏اى خودم را دختر جا زدم و به خاطر تاجر ظاهراً مسلمان شدم. به او گفتم: اين مطالب را از كجا مى‏گويى؟ گفت: در لندن مدرسه‏اى است كه چهره‏شناسى تدريس مى‏شود و من ديپلم علم چهره‏شناسى را گرفتم و روحيات افراد را از فرمول هايى كه در چشم و ابرو و لب و گونه و... هست، مى‏گويم.» (مژ: ص 19و20) 🔸 تشييع جنازه علاقه به علماء × در تشييع جنازه آيةاللَّه اراكى بر اثر هجوم و فشار داخل صحن حضرت معصومه قم چند نفر فوت كردند. اين خبر را به استاد رساندند. ايشان فرمودند: اين مسائل فقط در ايران است، مردم ايران در مراسم تشييع جنازه و علاقه به علماء عجيب هستند. (صح: ص 154) 🔹چشم برزخى × جناب استاد فرمودند: در نجف به خاطر حشر و نشر با اولياء و مجاهدت، چشم برزخى‏ام باز مى‏شد و افراد سرشناس صورتهاى ناخوشايندى داشتند، و اين مسئله آزارم مى‏داد. ولى افرادى كه مطرح نبودند و معروفيتى نداشتند، چهره برزخى‏شان بسيار زيبا بود. كم‏كم اين ديدنها سبب شد توجهى به افراد نكنم و سرم به پايين باشد. روزى به خودم گفتم گرچه يقين قلبى بيشتر پيدا مى‏كنم، امّا نسبت به افراد حالت بدگمانى پيدا كردم و شايد طرف بعد توبه و استغفار كند در حالى كه من آنها را قبلاً به صورت ناپسند برزخى ديده‏ام. پس در پى چاره‏جويى بودم تا يكى از عارفان وارسته كه در يكى از شهرهاى هند سكونت داشت به قصد زيارت حضرت اميرعليه السلام به نجف آمده؛ و هر وقت كه مى‏آمد در ايام مخصوص و مدتى مى‏ماند بعد به هند مى‏رفت. روزى او به ديدارم آمد و در همان نگاه اول فرمود: به دست آوردن چشم برزخى خيلى دشوار است و از دست دادن آن بسيار آسان است. گفتم: طاقت ادامه اين وضع را ندارم. فرمود: امروز به قصابى محل مراجعه كن و گوشت گوساله بخر و در حياط خانه و در فضاى باز آن را بروى آتش كباب كن و بعد ميل نما، مشكل تو حل مى‏شود. طبق دستور انجام دادم و با خوردن اولين لقمه چشم برزخى‏ام بسته شد و حالت عادى پيدا كردم. (مى: ص 113 و 114) 🔸 چشم برزخى - گوش برزخى × كسى كه گوش برزخى‏اش باز شد، لازمه‏اش آن است كه چشم بزرخى هم باز شود؟ ج: لازمه‏اش نيست، لكن گوش برزخى، بر اثر باز شدن چشم برزخى مفتوح مى‏شود؛ گاهى ارواح را مى‏بيند امّا سخنى از آنها نمى‏شنود و يا به عكس، گوش، صداى امام و يا روحى را مى‏شنود، امّا به چشم برزخى نمى‏بيند. (آ: ص 59) @shia5t
معرفی ایت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری ، شهر اشرف : قسمت چهارم : 🍂درگذشت آیت الله عبدالکریم کشمیری در چهارشنبه ۱۸ فروردین سال ۱۳۷۸ هجری شمسی (۲۰ ذی‌الحجه سال ۱۴۱۹ هجری قمری) در ۷۴ سالگی درگذشت. آیت الله بهجت بر پیکر او نماز خواند و طبق وصیت او در قسمت بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه، جنب مرقد علامه طباطبائی به خاک سپرده شد. 📚معرفی کتاب در مورد ایشان کتب زیادی در مورد ایت الله کشمیری توسط شاگرد ایشان اقای صداقت ، به رشته ی تحریر در امده است که در لینک زیر ، ، تعدادی از این کتب معرفی شده اند : b2n.ir/206079 📌برای اشنایی بیشتر با مرحوم ایت الله کشمیری ، میتوانید به سایت ایشان مراجعه فرمایید : erfanekeshmiri.ir منبع : fa.wikishia.net @shia5t
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @shia5t
معرفی شیخ قربانعلی ترخان(ره) ، استان شهر : قسمت اول : 🔹عبد صالح خدا ، مرحوم شیخ قربانعلی ترخان (ره) ، از اولیا الهی گمنام در منطقه اذربایجان بودند ، که حتی در شهرشان نیز ، کمتر کسی ایشان را میشناخت... ایشان در شهر اهر و در خانواده ای متدیّن که از طبقۀ متوسّط جامعه بودند، در روز عید سعید قربان دیده به این جهان گشودند. پدر و مادر به میمنت تقارن روز تولّد ایشان با عید قربان اسم «قربان علی» را برایشان انتخاب می کنند؛ امّا استادشان «علی» خطاب می کرده اند و دوستانشان «داداش»؛ چون خود به دوستانشان فرموده بودند که مرا «داداش» خطاب کنید و این توصیه بر اساس تعالیم قرآنی است که می فرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ. «همانا مؤمنان با هم برادرند.» 🔹جوانی تحت تربیت ولیّ الهی ایشان در دورۀ جوانی در محلّۀ مسجد کبود اهر ، مغازه ای ساده داشته اند که روزها در آنجا کاسبی کرده شب ها نیز در همان جا بیتوته می کرده اند. در همان زمان بود که مسئولیّت تعلیم و تربیت معنوی ایشان به یکی از اجلّۀ اولیای الهی به نام آقای میر احمد آقا - رَحمَةُ اللّهِ عَلَیه - محوّل می شود. این لطف و عنایت الهی یا تحت تربیت ولیّ الهی بودن مزد سعی تمام ایشان در زمینۀ جهاد با نفس، تزکیۀ روح، عبادت و اطاعت الهی، حرمت و خدمت به پدر و مادر و همنوع و پیروی از قرآن و عترت بوده است. 🔹مطالبی در مورد حالات مرحوم شیخ ترخان ، به نقل از حاج اقای فروغی از شاگردان ماذون مرحوم ایت الله سعادت پرور : جناب شیخ قربان علی ترخان(ره) ، سال ها در وصال دوست کوشیدند و ریسمان طاعت یار بر گردن آویختند. از دورۀ جوانی همّت گماردند تا خداوند از غیب استادی برایشان فرستاد؛ به همراه استادی چون آقای میر احمد آقا(ره) به تهذیب نفس پرداختند و چه بلاها و سختی هایی در این مسیر دیدند تا اینکه متحقّق به این بیان شدند: اَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا اَبْدَانُكُمْ. و چه سیر و سفرهایی روحانی با استادشان داشتند و چه حکایت در کشف و کرامات از این مرد الهی شنیدیم که آن حقایق در این بیان نمی گنجد. اهل دلی که حسرت وصال یار را در دل سالکان کوی دوست کاشت و آتش عشق در سینۀ مستعدان برافروخت تا بار سفر بست و به سوی قدسیان شتافت. 🔻باید زمانی سپری شود تا شناخته شود شیخ قربانعلی در این منطقه {که بود.} که ها گوهر از دستشان رفته است ، نشناخته‌اند... خدا شاهد است این مردی که از دنیا رفته دریای کرامات بود؛ دریای کرامات ! اما فاش نکرد؛ کتوم بود... همین طور هم رفت... برادرش هم خبر نداشته است کیست ؛ پسرش هم خبر نداشته است کیست ؛ همسرش هم خبر نداشته است کیست تا برسد به {اینکه }شهرش خبر داشته باشد کیست . 🔻مشخصه ی دومش این بود که در دوران جوانی اش شهوت جنسی را به زیر پایش گذاشته بود. یوسف را ترک شهوت یوسف کرد ، در این باب سخنانی هست که مفصل است ، باید جمع بشویم و بنویسیم تا نسل آینده استفاده کند و بداند که{ انسانی } درخطه خودش ، در همین محیط {زندگی کرده است } ،در همین هوا تنفس کرده اما تا کجا تعالی یافته است. 🔻 40 سال در بستر بیماری خوابیده است ؛چشمانش نابینا شده است ؛ اما یک دفعه اعتراض نکرده است؛ پروردگار عالم را حمد کرده است ، این مقامی ساده است ؟! انسان پنج روز نمی‌تواند تحمل کند ؛ جزع و فزع و اعتراضش عالم را پر می کند. به مقام شاکریت رسیدن مگر به این آسانی است؟! اینانند مصداق قلیل من عبادی الشکور !خداوند میفرمایند : اندک اند بندگان شکورم! اگر بخواهی به این ایه مصداق بیابی ، اینجور انسان‌ها هستند که شکر برای آنان ملکه شده است ، آنانند که به رویشان در گشودهمی شود. او انسانی بی رغبت به دنیا بود. اگر تمام دنیا را به دستش می دادی آماده بود بی درنگ همه اش را در راه خدا انفاق کند. از رفتن به سر قبر او و فاتحه دادن برایش غفلت نکنید؛ یقین دارم بر سر قبرش حاجتت روا میشود؛اینها اهل الله هستند... 📌برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به وبلاگ و کانال زیر مراجعه فرمایید : abdossaleh.blogfa.com t.me/abd_ossaleh eitaa.com/abdossaleh @azerbaijantabriz12
معرفی شیخ قربانعلی ترخان(ره) ، استان شهر : قسمت دوم : 🔹 نعمت بزرگ الهی مرحوم ترخان می فرمودند : همسر انسان از نعمت های بسیار بزرگ پروردگار عالمیان است. پسر و دختری که تازه باهم ازدواج کرده اند ، آن قدر همدیگر را دوست دارند که اگر برایشان بگویند کل دنیا را به شما می دهیم از هم جدا شوید ، قبول نمی کنند؛ پس ببینید همسر انسان چقدر ارزش قیمت دارد ؛ بنابراین لازم است که شکر این نعمت بزرگ الهی به طور شایسته به جای آورده شود... 🔹یاد امام زمان اقای ترخان می فرمودند : روزی استادم اقای میر احمد اقا ره به من فرمودند : شما امام زمانتان را دوست ندارید؛ با کمال تعجب و ناراحتی عرض کردم : بنده وقتی که نام امام زمان عج را می شنوم ، بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر می شود؛ استاد فرمودند : موقعی که غذای لذیذ می‌خورید ، به یاد حضرت می افتید که کاش ایشان هم تشریف داشتند و از این غذای لذیذ میل می فرمودند؟ عرض کردم : حضرت افتخار نمی‌دهند با بنده همسفره شوند. استاد فرمودند : مادری که از فرزندش دور است ، با اینکه میداند فرزندش برای غذا خوردن در کنار او حاضر نخواهد شد ، باز سر سفره می گوید کاش او هم بود و از این غذا می خورد ؛ اگر کسی واقعاً عاشق امام زمانش باشد ، همواره اینگونه به یادشان خواهد بود... 🔹معنای نفس مطمئنه مرحوم شیخ ترخان می فرمودند : اگر درباره نفس مطمئنه که در قرآن آمده است ۱۵ شبانه روز بی وقفه صحبت کنیم ، تازه معنایش معلوم می‌شود. اولین و ابتدایی ترین معنای آن این است که انسان بدون در نظر گرفتن بهشت و جهنم و آخرت ، وجدان خودش را قاضی قرار دهد و با دیگران طوری رفتار کند که دوست دارد دیگران با ان طور رفتار کنند. 🔹بی توجهی به وعده خداوند اقای ترخان می فرمودند : زمانی شهرداری اعلام می‌کند که مثلا تا ده سال آینده در فلان منطقه طرح خیابان کشی اجرا خواهد شد. همین که مردم و بنگاه ها از این موضوع باخبر می‌شوند ، قیمت خانه ها و مغازه هایی که به طرح می افتد به شدت کاهش می‌یابد و قیمت خانه هایی که در آینده بر خیابان واقع می‌شود به شدت افزایش می‌یابد و همه بر اساس آن طرح ، برنامه‌ریزی و حساب و کتاب می‌کنند؛ در حالی که ممکن است شهردار بعدی بیاید و اعلام کند این طرح اقتصادی نبوده و طرح لغو شود . پروردگار عالمیان که هیچگاه خلف وعده نمی‌کند و آنچه وعده داده است قطعا اتفاق خواهد افتاد ، می‌فرماید روزی من ، کوهها ، زمین ، خورشید ، ستارگان و همه ی این تشکیلات را برهم خواهم زد و قیامت خواهد شد پس تا فرصت دارید به حساب و کتابتان برسید ؛ اما بیشتر مردم به آن اهمیت نمی دهند... @azerbaijantabriz12