eitaa logo
شعر شیعه
7.5هزار دنبال‌کننده
564 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بی خبر از تو ام و قسمت من حیرانی ست بی تو در مملکت عشق، هوا طوفانی ست تو بخندی همه ی مسأله ها حل شدنی ست تو نخندی همه ی ناحیه ها ظلمانی ست حُسنِ یوسف برسد عاقبت کنعان را رنج تنهایی ما مرحله ی پایانی ست تا نیایی، همه سر خط خبرها پوچ است صبح نزدیک ولی زحمت شب طولانی ست خواب آشفته نکردیم ز انبوه گناه ما خطا کرده و چشمان شما بارانی ست کوچه از یاد تو خالی ست اگر تاریک است هر چه سرگشتگی از بابت نافرمانی ست ریگی از راه ظهور تو نشد برداریم کاخ دینداری ما در خطر ویرانی ست مثل یک شهر قرنطینه شده تنهایم گر چه مانند شما هیچ کسی تنها نیست #@shia_poem
امشب به دستِ آسمان با یک اشاره می ریزد از گهواره اش ماه و ستاره آرامش قلبِ عمو عباس(ع) آمد شد صاحبِ خواهر؛ علی-اکبر(ع) دوباره شد پلک هایش ساحلِ امنِ اجابت دربا گرفته گوشهٔ چشمش کناره از عالَمی شد ناامید و سائل آمد برداشت از قنداقه اش صد راه چاره غرق طلا... زرخیز و حاصلخیز میشد بر خاک میشد تا که مشغولِ نظاره خیر است کار و بارِ هر کس که گرفته با ذکر نابِ "یارقیه(س)" استخاره لبخندهایِ کودکانه داشت بر لب با دیدنش آرام میشد شیرخواره * در سوریه دیدم که یک، دختر-سه ساله آورده با گریه برایش گوشواره! @shia_poem
مبادا در شب فتنه شوی گم نباشی بی تفاوت در تلاطم سوالی دارم این جمعه چه می کرد اگر که حاج قاسم بود مردم؟! ..... اگر چه خسته هستیم از گرانی ز تبعیض فراوان و گرانی نمی گردیم اما هم صدا با حرامی ها و اسرائیل جانی ..... امان از دشمن و ایل و تبارش امان از فتنه های بی شمارش چرا امروز گوید "رای بی رای" همان که بود آزادی شعارش ..... منی که کشورم را دوست دارم محل بر دشمنانش کی گذارم من و تحریم راه حق ؟ محال است بُوَد سید علی چشم انتظارم .... رسیده روزهای امتحان باز مصاف حق و باطل گشته آغاز بیا در پای صندوق روز جمعه اگر خواهی شود ایران سرافراز @shia_poem
ما هرجا حرف کار و بار بوده ما هرجا جبهه پیکار بوده ما پای امنیت ، پای سلامت همیشه کارمون ایثار بوده رفیق ما لباس رزم پوشید میخواست آرامش خاطر بیاره برا امنیت ما رفت میدون کی پای کشورش تردید داره؟! یکی انگشت روی ماشه برده یکی زد جوهر آبی به انگشت به دشمن میزنیم هرجور باشه چه با انگشت رنگی یا که با مشت همه دنیای استکبار امروز از این انگشت آبی ترس داره ببین دشمن کجا میریزه آتیش عزیزم ! کار دشمن درس داره خدا رو شکر توی جبهه هامون علم از دست سربازی نیفتاد سلاح تو یه خودکاره  یه انگشت خدا پشت و پناهت ، دس مریزاد @shia_poem
در جبههٔ حق؛ مثلِ شهیدان باشیم سردار سلیمانیِ ایران باشیم امروز قسم به شهدا نوبت ماست با دادنِ رأی؛ باشیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻استاد قرائتی: در انتخابات شرکت کنید نه به خاطر این که همه مسئولان کارشان درست است 🔻توجیه کار غلط مسئولین حماقت است 🔻تضعیف نظام جنایت است شرکت نکردن در انتخابات خوشایند دشمن است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاتلان کاپشن صورتی از رأی ندادن من و تو خیلی خوشحال میشن...
چند بیتی به نیت تلنگری عاشقانه در توجه خاص جهت دعا برای تعجیل در فرج امام زمان ارواحنا فداه یک صدا گر دعا کنیم همه التماس ِ خدا کنیم همه گِرِه غیبت ِ امام زمان صبحِ یک جمعه وا کنیم همه العجل ، آفتاب ، یامهدی بر دل ِ ما بتاب ، یامهدی چارهٔ مشکلات دست شماست بهترین انتخاب یامهدی من چه کردم برای آمدنت قلب من نیست جای آمدنت کاش بالای برگهٔ رأیم می نوشتم دعای آمدنت العجل ای امید آخر ما رنگ و بوئی بده به باور ما جمکران ، نیمه شب ، به دیدهٔ تر نام تو در قنوت ِ رهبر ما @shia_poem
کدام مزرعه چون مضجع علی ست که دل در آن گناه بریزد، ثواب جمع کند ؟ @shia_poem
وَأَقْبِلْ عَلَىَّ إِذا ناجَيْتُكَ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ، وَوَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ اِنْ كانَ قَدْدَنا اَجَلى وَ لَمْ یُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ الْاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَیْكَ وَسیلَتى. |مناجات شعبانیه| أَقْبِلْ عَلَىَّ ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار میکنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف شدن چه نصیبی مرا ز عمر ؟! آنگونه ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم @shia_poem
إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ ... بیرون شدم از مسیر و رفتم بیراه افتاده ام از شدت عصیان در چاه این بنده اگرچه عبدک المذنب بود از شدت غفران تو می کرد گناه هب لی کمال الانقطاع الیک یارب دل من که دل نشد ، چیست دلم ؟! مانده م که پس از غم تو با کیست دلم ؟! باید ببرم از همه تا برگردم اما چه کنم که منقطع نیست دلم الهی إن أخذتنی بجرمی ، أخذتک بعفوک من از کرمت به دیگران خواهم گفت از لطف تو با اهل جهان خواهم گفت باشد ، تو مرا به جرم و تقصیرم بین من عفو تو را به این و آن خواهم گفت الهی ان حرمتنی فمن ذالذی یرزقنی.. ای رازق من ! مرا تو محروم نکن من یَنصُرُنی ؟! مرا تو مغموم نکن غیر از تو خدای دیگری دارم ؟! نه من گرچه بدم  ، مرا تو محکوم نکن الهی جودک بسط املی و عفوک افضل من عملی من عبد گنهکار و تویی اربابم آغوش گشوده ای که من بشتابم ای عفوکَ افضل از تمام عملم وی جودک بسط املی ، دریابم الهی ! کیفَ آیسُ من حسنِ نظرک لی بعدَ مماتی... محکومم و در گناه خود محبوسم فاسد شدم و درون خود می پوسم یک‌ عمر به‌ من‌ نیکی‌ و‌ احسان کردی یارب ! پس مرگ هم نکن مأیوسم إِلٰهِى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَأَنَا أَحْوَجُ إِلىٰ سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْأُخْرىٰ . دریاست و چشم من که مواج تر است هنگام مناجات از امواج ، تر است امروز ز عیب ، بنده را پوشاندی محشر به عنایات تو محتاج تر است @shia_poem
طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را چراغی نیست تا راحت از این سرما کنم خود را تمام بندِ انگشتانِ دستم یخ زد از دوری توانی در نفس هایم نمانده ، ها کنم خود را من آن بیدم که مجنون‌بودنم را جار خواهم زد چگونه در نگاه این و آن حاشا کنم خود را به جرم سوختن از داغِ تو ، پروانه طَردَم کرد دلت می آید اینگونه تک و تنها کنم خود را کسی در شهر ، تابِ ناله هایم را نخواهد داشت... همان بهتر که شب‌ها راهی صحرا کنم خود را مرا از دستِ مَن‌مَن کردنم راحت کنی ای کاش وگرنه با " مَنیَّت " عاقبت رسوا کنم خود را من از این چشم‌های خیر‌ه‌سر خِیری نمی بینم... هر از گاهی دلم می خواست ، نابینا کنم خود را ضمیر ناخودآگاهِ مرا بیدار باید کرد مگر از خواب رِخوَت‌زایِ غفلت پا کنم خود را " الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"..، تو حاجتم هستی! جز این هر خواهشی کردم ، بگو دعوا کنم خود را برای عاشقی سَرگشته مثل من..، بغل وا کن مگر با گم‌شدن در عشق تو پیدا کنم خود را عَلیٰ رَغمِ گنهکاری به زهرا دوستت دارم قسم خوردم به مادر، در دل تو جا کنم خود را تمام ذوق افطارم رطب‌های علی‌جان است کنار نخل حیدر سیر از خرما کنم خود را کبوترز‌اده ام ، روی پَرَم مُهر نجف خورده به دنیا آمدم تا جلد این مولا کنم خود را دوای هر که دلمُرده است ، خاک صحن شش‌گوشه‌ست لبم را روی تربت می کشم..،احیا کنم خود را تو را جان شهیدی که تنش پامال شد..، برگرد همان تشنه که در سوگِ لبش دریا کنم خود را ▪️ دم مغرب..، همه رفتند..، تازه ساربان آمد... نبودم ، پیش‌مرگِ خاتمِ آقا کنم خود را @shia_poem