بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن
اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن
از بارگهت کسی نگردد مأیوس
والله کریم اهل بیتی تو حسن
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#ترکیب_بند
ای حامیان مکتب هل من معین سلام
جاماندگان قافله اربعین سلام
قومی پیاده بر حرم یار می روند
حسرت کشان قبر امام مبین سلام
زینب چه کرده با دل مشتاق شیعیان
گویند زائران همه، بانوی دین سلام
زینب اگر نبود شکوهِ شرف نبود
او را دهد فرشته ز عرش برین سلام
زینب اگر نبود کنون کربلا نبود
ازاو به ما رسیده شکوه آفرین سلام
آداب اربعین و زیارت نوشته شد
زینب به شه چو داد به صوت حزین سلام
اسلام را سلام جهت دار زنده کرد
لبیک بود معنی آن بهترین سلام
زینب مرام باش که تا مکتبی شوی
لبیک یاحسین بگو زینبی شوی
ای عاشق ولا همه دم "یاحسین"بگو
سرباز کربلا همه دم "یاحسین" بگو
فریاد تو به خرمن وهّابی آتش است
کن آتشی به پا همه دم "یاحسین" بگو
ازعاشقان باشرف بیست میلیونی
بشنو همین ندا همه دم "یاحسین" بگو
هرماه ما محرم و هرشهر کربلاست
کن دین خود ادا همه دم "یاحسین" بگو
فریاد یاحسین شهیدان شنیدنی است
با لشگر خدا همه دم "یاحسین" بگو
آنانکه پیروان وفادار زینبند
گویند ازوفا همه دم "یاحسین" بگو
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
اهل عالم هنر خصلت عباس من است
عشق در سایۀ شخصیت عباس من است
منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین
هرچه دارم همه از دولت عباس من است
همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر
شیر مردان وله از صولت عباس من است
در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است
عکسی از نیم رخ صورت عباس من است
هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر
هنر آن است که در طینت عباس من است
تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت
این همان قطره ای از همت عباس من است
غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت
بدل غیرت من غیرت عباس من است
نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق
کرده کاری همه جا صحبت عباس من است
هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن
به حقیقت قسم این شهرت عباس من است
کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش
سروها در عجب از قامت عباس من است
جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد
این بزرگی است، که از عزت عباس من است
قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی
قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است
یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت
دین فروشی بری از ساحت عباس من است
هی نگویید چرا ام بنین پیر شده
سبب حالت من حالت عباس من است
دستهای پسرم گشته قلم در لب آب
صفحه سینه پر از محنت عباس من است
این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا
غصه قلب حسین غربت عباس من است
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
خنده بس کن دگر ای #روحانی ..
اشعار طوفانی و انتقادیِ اجرا شده در همایش #صدای_مردم
#شعر_انتقادی
#مسمط
دل مردم سپر تیرِ بلاست
این چه ظلمی ست که بر مردم ماست
غفلتِ دولتیان فتنه فزاست
اعتراض ار کنی ای دوست به جاست
صفِ ما از صف اشرار جداست
بارها گفته شده در منبر
گفتنی ها زِ زبانِ رهبر
بس کنید این همه طغیان دیگر
درد را نسخۀ تدبیر دواست
صفِ ما از صف اشرار جداست
مرغِ حق شو سر هر بام نرو
قدمی جز ره اسلام نرو
ای مسلمان پی برجام نرو
پنج بِعلاوه ی یک دام بلاست
صفِ ما از صف اشرار جداست
نه به ما وعدۀ یارانه بده
نه برو دست به بیگانه بده
مردشو پاسخِ مردانه بده
حرف رهبر بشنو راهگشاست
صفِ ما از صف اشرار جداست
گر تدابیر موکّد میشد
راه بر فتنهگران سَد میشد
شد ولی آنچه نباید میشد
در کمین لشکرِ ابلیس دقاست
صفِ ما از صف اشرار جداست
دشمن اندیشه ی بت سازی داشت
در زمینِ وطنم بازی داشت
این حنا ؛ رنگِ براندازی داشت
غافل از اینکه خدا همره ماست
صفِ ما از صف اشرار جداست
گرم شد از نفسِ پاییزی
جان زنجان و دم تبریزی
که کشیدند به شورانگیزی
خط بطلان به جناحِ چپ و راست
صف ما از صف اشرار جداست
نه شمال و نه یمین ، هست خطا
رهی از جاده طریق الوسطا
بنما مهدی موعود عطا
عالمی منتظر لطف شماست
صف ما از صف اشرار جداست
خنده بس کن دگر ای #روحانی
نا امیدم ز تو #لاریجانی
دولت و مجلسُ و روگردانی
از متانت که مرام عقلاست!
صف ما از صف اشرار جداست
بذر کین دشمن بیعاطفه کاشت
غرضی جز ستم و فتنه نداشت
رهبر از آبرویش مایه گذاشت
آری این مرد همان روح خداست
صف ما از صف اشرار جداست
اعتراضات نه اردوکشی است
نه به این سو نه به آن سو کشی است
قصه ی خانه و جاروکشی است
پاکسازی ز فرامین خداست
صف ما از صف اشرار جداست
ای رئیسی که شریف اَنفاسی
پی احقاقِ حقوق الناسی
تو به زیر علم عباسی
مددی بر تو مدد کز سقاست
صفِ ما از صف اشرار جداست
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
زرق و برق ظاهری خواب و خیالی بیش نیست
با درونت کار دارد روضه های خانگی
نیست کمّیت مهم، چون با حضور فاطمه
میهمان بسیار دارد روضه های خانگی
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#غزل
به چه جرأتی بگویم سخن از امام صادق
که بُوَد فزون ز فهم و خِرَدم مقام صادق
فلک است آستانش ملک است پاسبانش
خنک آن دلی که نوشد قدحی ز جام صادق
پسر امام باقر پدر همام کاظم
به عموم شیعه لازم بود احترام صادق
به مه ربیع الاوّل بنمود رخ به عالم
ملکوتیان رسیدند همه بر سلام صادق
بود او ستوده منصب به جهان رئیس مذهب
به خدا که زنده مکتب شده از کلام صادق
وطنش بود مدینه به علی سرور سینه
شده جمله اهل کینه وله از مرام صادق
نوه ی پیمبر است او، به زمانه سرور است او
چه فری که جعفر است او دل اسیر دام صادق
شده مکتب تولّا ز ولای صادق احیا
که بود هماره بر پا علم قیام صادق
مه برج علم و تقوا گل گلستان زهرا
کند افتخار عیسی بوَد ار غلام صادق
نرسد شفاعت او به نماز کاهلان را
تو ز گوش جان «کلامی» بشنو پیام صادق
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
اهل عالم هنر خصلت عباس من است
عشق در سایۀ شخصیت عباس من است
منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین
هرچه دارم همه از دولت عباس من است
همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر
شیر مردان وله از صولت عباس من است
در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است
عکسی از نیم رخ صورت عباس من است
هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر
هنر آن است که در طینت عباس من است
تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت
این همان قطره ای از همت عباس من است
غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت
بدل غیرت من غیرت عباس من است
نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق
کرده کاری همه جا صحبت عباس من است
هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن
به حقیقت قسم این شهرت عباس من است
کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش
سروها در عجب از قامت عباس من است
جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد
این بزرگی است، که از عزت عباس من است
قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی
قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است
یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت
دین فروشی بری از ساحت عباس من است
هی نگویید چرا ام بنین پیر شده
سبب حالت من حالت عباس من است
دستهای پسرم گشته قلم در لب آب
صفحه سینه پر از محنت عباس من است
این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا
غصه قلب حسین غربت عباس من است
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح
#غزل
به چه جرأتی بگویم سخن از امام صادق
که بُوَد فزون ز فهم و خِرَدم مقام صادق
فلک است آستانش ملک است پاسبانش
خنک آن دلی که نوشد قدحی ز جام صادق
پسر امام باقر پدر همام کاظم
به عموم شیعه لازم بود احترام صادق
به مه ربیع الاوّل بنمود رخ به عالم
ملکوتیان رسیدند همه بر سلام صادق
بود او ستوده منصب به جهان رئیس مذهب
به خدا که زنده مکتب شده از کلام صادق
وطنش بود مدینه به علی سرور سینه
شده جمله اهل کینه وله از مرام صادق
نوه ی پیمبر است او، به زمانه سرور است او
چه فری که جعفر است او دل اسیر دام صادق
شده مکتب تولّا ز ولای صادق احیا
که بود هماره بر پا علم قیام صادق
مه برج علم و تقوا گل گلستان زهرا
کند افتخار عیسی بوَد ار غلام صادق
نرسد شفاعت او به نماز کاهلان را
تو ز گوش جان «کلامی» بشنو پیام صادق
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
اهل عالم هنر خصلت عباس من است
عشق در سایۀ شخصیت عباس من است
منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین
هرچه دارم همه از دولت عباس من است
همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر
شیر مردان وله از صولت عباس من است
در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است
عکسی از نیم رخ صورت عباس من است
هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر
هنر آن است که در طینت عباس من است
تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت
این همان قطره ای از همت عباس من است
غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت
بدل غیرت من غیرت عباس من است
نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق
کرده کاری همه جا صحبت عباس من است
هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن
به حقیقت قسم این شهرت عباس من است
کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش
سروها در عجب از قامت عباس من است
جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد
این بزرگی است، که از عزت عباس من است
قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی
قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است
یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت
دین فروشی بری از ساحت عباس من است
هی نگویید چرا ام بنین پیر شده
سبب حالت من حالت عباس من است
دستهای پسرم گشته قلم در لب آب
صفحه سینه پر از محنت عباس من است
این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا
غصه قلب حسین غربت عباس من است
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#حرکت_کاروان_سیدالشهدا_علیه_السلام
#غزل
از زادگاه خویش کجا میروی حسین
این راه امن نیست چرا میروی حسین
با حاجیان کعبه که عهدی نداشتی
سوی کدام شهر و بلا میروی حسین
آیا که داده وعدهی مهمان نوازی ات
با خانواده مستِ صفا میروی حسین
در روز روشن از که کنایه شنیده ای
کاین نیمه شب بدون صدا میروی حسین
از مژده ی سفر همه شادند کودکان
مرغان به زیر پر چو قطا میروی حسین
گویا دل از مدینه ی جدت بریده ای
خود را سپرده ای به خدا، میروی حسین
بدرود ای عزیز، خدا باد همرهت
با اشک و، آه و، سوز و، نوا، میروی حسین
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_جهانی_قدس
آتش فکنده دشمن جانی به جان قدس
خواند سرود سرد جدایی زبان قدس
آنجاست قبلهگاه نخستین مسلمین
حق است حافظ شرف جاودان قدس
ای آفتاب نصر بتاب از افق که باز
روشن شود ز پرتو تو آسمان قدس
جای تأسف است که در سایهٔ نفاق
دست یهود خیمه زده در مکان قدس
بیگانه شد ز لانه چو مرغان آشنا
ویرانه شد به دست زغن آشیان قدس
آواره مردمان فلسطین چو گلهاند
قاصد خبر ببر برِ موسی، شبان قدس
محرومی است قسمت یاران آن دیار
مظلومی است سرسخن داستان قدس
سازشگری نمود عرفات نفاقجو
ای وای بر دو تیرگی سازمان قدس
تنها به زیر سایهٔ قرآن رها شوند
از بند ،خلقِ متحد و جانفشان قدس
انوار حق هنوز درخشد ز کوه طور
باقی بود به سینهٔ سینا نشان قدس
بشتاب ای مؤذن خوشصوت انقلاب
برخوان به بام مسجدالاقصی اذان قدس
هر روز لاله روید از آن گلشن عزا
بادا مصون ز شر خزان گلستان قدس
حقا که راه قدس مقدس ز کربلاست
بر کربلا روند کنون راهیان قدس
انصار حق به امر خمینی مصمماند
تازند سوی معرکهٔ امتحان قدس
افتاده پیش قافله چاووش کربلا
از جبهه بسته بار سفر کاروان قدس
#استاد_کلامی_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem