eitaa logo
شعر شیعه
8هزار دنبال‌کننده
740 عکس
259 ویدیو
27 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
خنده بس کن دگر ای .. اشعار طوفانی و انتقادیِ اجرا شده در همایش دل مردم سپر تیرِ بلاست این چه ظلمی ست که بر مردم ماست غفلتِ دولتیان فتنه فزاست اعتراض ار کنی ای دوست به جاست صفِ ما از صف اشرار جداست بارها گفته شده در منبر گفتنی‌ ها زِ زبانِ رهبر بس کنید این همه طغیان دیگر درد را نسخۀ تدبیر دواست صفِ ما از صف اشرار جداست مرغِ حق شو سر هر بام نرو قدمی جز ره اسلام نرو ای مسلمان پی برجام نرو پنج بِعلاوه ی یک دام بلاست صفِ ما از صف اشرار جداست نه به ما وعدۀ یارانه بده نه برو دست به بیگانه بده مردشو پاسخِ مردانه بده حرف رهبر بشنو راهگشاست صفِ ما از صف اشرار جداست گر تدابیر موکّد می‌شد راه بر فتنه‌گران سَد می‌شد شد ولی آنچه نباید می‌شد در کمین لشکرِ ابلیس دقاست صفِ ما از صف اشرار جداست دشمن اندیشه ی بت سازی داشت در زمینِ وطنم بازی داشت این حنا ؛ رنگِ براندازی داشت غافل از اینکه خدا همره ماست صفِ ما از صف اشرار جداست گرم شد از نفسِ پاییزی جان زنجان و دم تبریزی که کشیدند به شورانگیزی خط بطلان به جناحِ چپ و راست صف ما از صف اشرار جداست نه شمال و نه یمین ، هست خطا رهی از جاده طریق الوسطا بنما مهدی موعود عطا عالمی منتظر لطف شماست صف ما از صف اشرار جداست خنده بس کن دگر ای نا امیدم ز تو دولت و مجلسُ و روگردانی از متانت که مرام عقلاست! صف ما از صف اشرار جداست بذر کین دشمن بی‌عاطفه کاشت غرضی جز ستم و فتنه نداشت رهبر از آبرویش مایه گذاشت آری این مرد همان روح خداست صف ما از صف اشرار جداست اعتراضات نه اردوکشی است نه به این سو نه به آن سو کشی است قصه ی خانه و جاروکشی است پاکسازی ز فرامین خداست صف ما از صف اشرار جداست ای رئیسی که شریف اَنفاسی پی احقاقِ حقوق الناسی تو به زیر علم عباسی مددی بر تو مدد کز سقاست صفِ ما از صف اشرار جداست @shia_poem
زرق و برق ظاهری خواب و خیالی بیش نیست با درونت کار دارد روضه های خانگی نیست کمّیت مهم، چون با حضور فاطمه میهمان بسیار دارد روضه های خانگی @shia_poem
به چه جرأتی بگویم سخن از امام صادق که بُوَد فزون ز فهم و خِرَدم مقام صادق فلک است آستانش ملک است پاسبانش خنک آن دلی که نوشد قدحی ز جام صادق پسر امام باقر پدر همام کاظم به عموم شیعه لازم بود احترام صادق به مه ربیع الاوّل بنمود رخ به عالم ملکوتیان رسیدند همه بر سلام صادق بود او ستوده منصب به جهان رئیس مذهب به خدا که زنده مکتب شده از کلام صادق وطنش بود مدینه به علی سرور سینه شده جمله اهل کینه وله از مرام صادق نوه ی پیمبر است او، به زمانه سرور است او چه فری که جعفر است او دل اسیر دام صادق شده مکتب تولّا ز ولای صادق احیا که بود هماره بر پا علم قیام صادق مه برج علم و تقوا گل گلستان زهرا کند افتخار عیسی بوَد ار غلام صادق نرسد شفاعت او به نماز کاهلان را تو ز گوش جان «کلامی» بشنو پیام صادق @shia_poem
اهل عالم هنر خصلت عباس من است عشق در سایۀ شخصیت عباس من است منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین هرچه دارم همه از دولت عباس من است همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر شیر مردان وله از صولت عباس من است در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است عکسی از نیم رخ صورت عباس من است هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر هنر آن است که در طینت عباس من است تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت این همان قطره ای از همت عباس من است غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت بدل غیرت من غیرت عباس من است نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق کرده کاری همه جا صحبت عباس من است هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن به حقیقت قسم این شهرت عباس من است کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش سروها در عجب از قامت عباس من است جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد این بزرگی است، که از عزت عباس من است قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت دین فروشی بری از ساحت عباس من است هی نگویید چرا ام بنین پیر شده سبب حالت من حالت عباس من است دستهای پسرم گشته قلم در لب آب صفحه سینه پر از محنت عباس من است این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا غصه قلب حسین غربت عباس من است @shia_poem
به چه جرأتی بگویم سخن از امام صادق که بُوَد فزون ز فهم و خِرَدم مقام صادق فلک است آستانش ملک است پاسبانش خنک آن دلی که نوشد قدحی ز جام صادق پسر امام باقر پدر همام کاظم به عموم شیعه لازم بود احترام صادق به مه ربیع الاوّل بنمود رخ به عالم ملکوتیان رسیدند همه بر سلام صادق بود او ستوده منصب به جهان رئیس مذهب به خدا که زنده مکتب شده از کلام صادق وطنش بود مدینه به علی سرور سینه شده جمله اهل کینه وله از مرام صادق نوه ی پیمبر است او، به زمانه سرور است او چه فری که جعفر است او دل اسیر دام صادق شده مکتب تولّا ز ولای صادق احیا که بود هماره بر پا علم قیام صادق مه برج علم و تقوا گل گلستان زهرا کند افتخار عیسی بوَد ار غلام صادق نرسد شفاعت او به نماز کاهلان را تو ز گوش جان «کلامی» بشنو پیام صادق @shia_poem
اهل عالم هنر خصلت عباس من است عشق در سایۀ شخصیت عباس من است منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین هرچه دارم همه از دولت عباس من است همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر شیر مردان وله از صولت عباس من است در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است عکسی از نیم رخ صورت عباس من است هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر هنر آن است که در طینت عباس من است تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت این همان قطره ای از همت عباس من است غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت بدل غیرت من غیرت عباس من است نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق کرده کاری همه جا صحبت عباس من است هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن به حقیقت قسم این شهرت عباس من است کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش سروها در عجب از قامت عباس من است جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد این بزرگی است، که از عزت عباس من است قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت دین فروشی بری از ساحت عباس من است هی نگویید چرا ام بنین پیر شده سبب حالت من حالت عباس من است دستهای پسرم گشته قلم در لب آب صفحه سینه پر از محنت عباس من است این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا غصه قلب حسین غربت عباس من است @shia_poem
از زادگاه خویش کجا میروی حسین این راه امن نیست چرا میروی حسین با حاجیان کعبه که عهدی نداشتی سوی کدام شهر و بلا میروی حسین آیا که داده وعده‌ی مهمان نوازی ات با خانواده مستِ صفا میروی حسین در روز روشن از که کنایه شنیده ای کاین نیمه شب بدون صدا میروی حسین از مژده ی سفر همه شادند کودکان  مرغان به زیر پر چو قطا میروی حسین گویا دل از مدینه ی جدت بریده ای خود را سپرده ای به خدا، میروی حسین بدرود ای عزیز،  خدا باد همرهت با اشک و، آه و، سوز و،  نوا، میروی حسین @shia_poem
آتش فکنده دشمن جانی به جان قدس خواند سرود سرد جدایی زبان قدس آنجاست قبله‌گاه نخستین مسلمین حق است حافظ شرف جاودان قدس ای آفتاب نصر بتاب از افق که باز روشن شود ز پرتو تو آسمان قدس جای تأسف است که در سایهٔ نفاق دست یهود خیمه زده در مکان قدس بیگانه شد ز لانه چو مرغان آشنا ویرانه شد به دست زغن آشیان قدس آواره مردمان فلسطین چو گله‌اند قاصد خبر ببر برِ موسی، شبان قدس محرومی است قسمت یاران آن دیار مظلومی است سرسخن داستان قدس سازشگری نمود عرفات نفاق‌جو ای وای بر دو تیر‌گی سازمان قدس تنها به زیر سایهٔ قرآن رها شوند از بند ،خلقِ متحد و جان‌فشان قدس انوار حق هنوز درخشد ز کوه طور باقی بود به سینهٔ سینا نشان قدس بشتاب ای مؤذن خوش‌صوت انقلاب برخوان به بام مسجدالاقصی اذان قدس هر روز لاله روید از آن گلشن عزا بادا مصون ز شر خزان گلستان قدس حقا که راه قدس مقدس ز کربلاست بر کربلا روند کنون راهیان قدس انصار حق به امر خمینی مصمم‌اند تازند سوی معرکهٔ امتحان قدس افتاده پیش قافله چاووش کربلا از جبهه بسته بار سفر کاروان قدس @shia_poem
نشان داد ملت که در خواب نیست بصیرت در این قوم نایاب نیست نوشتیم در پای صندوق‌ها به ما کس به جز حیدر، ارباب نیست یَلی رفت و دلها دگرگون شدند چه هست این تحول! گر اِعجاب نیست بزن بر دلم عکس سردار را که این عکس جایش به هر قاب نیست نگهدار حرمت به خونِ شهید مگو گلشن عشق شاداب نیست " یکی مرد جنگی بِه از صد هزار " مگو مالکی بین اصحاب نیست یَلان جهادی سلیمانی اند درنگی در اردوی احباب نیست به اسلام ناب خمینی قسم که اسلام نابخردان ناب نیست بنازم چنین انتخابات را که این انتصابات اذناب نیست برو درس قانونگذاری بخوان که مجلس محل خور و خواب نیست قوی باش تا گردد ایران قوی که سستی تو را سبک آداب نیست یکی رأی ما خرج صد موشک ست اتم نیز اینگونه جذاب نیست چه بیم از معاویه و عمر و عاص قوی باش این جنگ احزاب نیست تو خود دیدی از سال هشتادوهشت چه ها باب هست و چه ها باب نیست دو صد فتنه کردند تا دل کَنیم ز عِرض و شرف ، دل در این تاب نیست قیامی که بیش از چهل ساله شد رهش راه تسلیم و اِرعاب نیست بزن باز موشک به عین الاسد مگو جان من وقت پرتاب نیست سپردیم سُکّان به دست کسی که او را هراسی ز گرداب نیست مرا یارب از کشتی انقلاب مکن دور چشمم جهت یاب نیست گریزانم از عالِم بی عمل که او را نشانی ز محراب نیست "کلامی" فریب عناوین مخور بزرگی به عنوان و القاب نیست @shia_poem
اهل عالم هنر خصلت عباس من است عشق در سایۀ شخصیت عباس من است منم آن یار امین حامی دین، اُم بنین هرچه دارم همه از دولت عباس من است همسرم شیر خدا و پسرانم همه شیر شیر مردان وله از صولت عباس من است در شب چاردهم ، ماه که پر نورتر است عکسی از نیم رخ صورت عباس من است هنر آن نیست که لب تشنه بمیری به کویر هنر آن است که در طینت عباس من است تشنه لب داخل دریا شد و عطشان برگشت این همان قطره ای از همت عباس من است غیرت الله علی بی بدل است ، اما گفت بدل غیرت من غیرت عباس من است نه فقط یثرب و شامات و نه ایران و عراق کرده کاری همه جا صحبت عباس من است هر کسی را نتوان باب حوائج گفتن به حقیقت قسم این شهرت عباس من است کوه ها شد متحیر به ثبات قدمش سروها در عجب از قامت عباس من است جثه اش گر چه ز شمشیر جفا کوچک شد این بزرگی است، که از عزت عباس من است قدرت آن نیست به یک حمله سپاهی بکشی قدرت لَم یزلی قدرت عباس من است یا علی گفت و امان نامه ز دشمن نگرفت دین فروشی بری از ساحت عباس من است هی نگویید چرا ام بنین پیر شده سبب حالت من حالت عباس من است دستهای پسرم گشته قلم در لب آب صفحه سینه پر از محنت عباس من است این شنیدم زده فریاد، غریبم مولا غصه قلب حسین غربت عباس من است @shia_poem
از زادگاه خویش کجا میروی حسین این راه امن نیست چرا میروی حسین با حاجیان کعبه که عهدی نداشتی سوی کدام شهر و بلا میروی حسین آیا که داده وعده‌ی مهمان نوازی ات با خانواده مستِ صفا میروی حسین در روز روشن از که کنایه شنیده ای کاین نیمه شب بدون صدا میروی حسین از مژده ی سفر همه شادند کودکان  مرغان به زیر پر چو قطا میروی حسین گویا دل از مدینه ی جدت بریده ای خود را سپرده ای به خدا، میروی حسین بدرود ای عزیز،  خدا باد همرهت با اشک و، آه و، سوز و،  نوا، میروی حسین @shia_poem
1.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برق نگاهش اثرِ تیر داشت زخم به دلها زد و تاثیر داشت سال شهادت چه نکو آمده عاشق بی سر"جگر شیر داشت" @shia_poem •پاورقی: شهید حججی، ۱۸ مرداد سال ۱۳۹۶ در عملیاتی در منطقه مرزی سوریه و عراق، در نزدیکی گذرگاه مرزی الولید، به دست نیروهای داعش اسیر شد و ۲ روز بعد، بدون سر، در آغوش ارباب بی کفنش به مقام رفیع شهادت نائل آمد. یادشان گرامی