#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#غزل
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را
گفتند با تو اند ولی کیسه های زر
تغییر داده است نظر های شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن می کنند
آماده می کنند هنر های شهر را
آن باغ های سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کرده اند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغ ترین شغل کوفه است
تعمیر می کنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو
این آخرین سلام و خبرهای شهر را...
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#مثنوی
سیر و سلوک من شده آواره بودن
بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن
هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم
کاری به جز زانو بغل کردن ندارم
من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را
شب تا سحر دلواپس زینب شدن را
رفتند اما یک نفر دور و برم بود
آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود
گشتم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد
این شهر بی درد است، یک زن اهل درد است
طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است
چه مردم نامهربانی داشت کوفه
ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه
در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته
این چند روز آنقدرها دندان شکسته
اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی
بازار هم دارد، چه بازار شلوغی!
بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت
اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت
حالا که دستم بسته شد یاد علی ام
معلوم شد امروز داماد علی ام
از بام نه از چشمشان افتادم آخر
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!
گفتم سرم را طوعه می گیرد به دامان
اما سرم را کوفیان دادند طفلان
مانند قربانی تنم را می کشیدند
دست مرا بستند و از پا می کشیدند
می خواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#غزل
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفته ام به در بسته خورده ام
کوبیده ام تمامی درهای شهر را
گفتند با تو اند ولی کیسه های زر
تغییر داده است نظر های شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن می کنند
آماده می کنند هنر های شهر را
آن باغ های سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کرده اند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغ ترین شغل کوفه است
تعمیر می کنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو
این آخرین سلام و خبرهای شهر را...
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#مثنوی
سیر و سلوک من شده آواره بودن
بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن
هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم
کاری به جز زانو بغل کردن ندارم
من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را
شب تا سحر دلواپس زینب شدن را
رفتند اما یک نفر دور و برم بود
آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود
گشتم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد
این شهر بی درد است، یک زن اهل درد است
طوعه پناهم داد، خیلی طوعه مرد است
چه مردم نامهربانی داشت کوفه
ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه
در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته
این چند روز آنقدرها دندان شکسته
اینجا وفا دارد، وفاهای دروغی
بازار هم دارد، چه بازار شلوغی!
بازار، دنبال وفا رفتم، جفا داشت
اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت
حالا که دستم بسته شد یاد علی ام
معلوم شد امروز داماد علی ام
از بام نه از چشمشان افتادم آخر
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!
گفتم سرم را طوعه می گیرد به دامان
اما سرم را کوفیان دادند طفلان
مانند قربانی تنم را می کشیدند
دست مرا بستند و از پا می کشیدند
می خواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد...
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#سالروز_ورود_حضرت_مسلم_به_کوفه
#غزل
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟
نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند
دوباره یک نفری موقع عشا مسلم
دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم
ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بی حیا مسلم
شب نجات تو از دست شبه مردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم
نمانده راهی و تو بی پناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم
رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی
ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم
اگر چه از سر دارالعماره می افتی
سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم
هزار شکر خدا را دگر نمی ماند
تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم
ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم
#مجتبی_خرسندی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem