eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
6.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
752 ویدیو
242 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌✍️ استاد شهریار زرشناس 📌ایدئولوژی نئولیبرالیسم: حمله به آرمان گرایی انقلابی به اسم ایدئولوژی 🔸 اینجا مسئله موج پیش می آید. من قائل نیستم که لیبرال ها این کار را کرده باشند بلکه نئولیبرال ها کرده اند. یعنی لیبرال های کلاسیک که در قرن هجده و نوزده ایدئولوگ اند و منکر ایدئولوژی نمی شوند. حتی سوسیال دموکرات های نیمه اول قرن بیستم اینگونه نیستند. 🔸 نئولیبرال ها مسئله نقطه به نقطه یا اصلاح ریز را مطرح می کنند. شما اگر مناظره بین و مارکوزه و بحثی که در مورد مهندسی اجتماعی اصلاحات گام به گام و ذره و ذره دارند را ببینید. پوپر می گوید نیازی نیست که ما کلیت ماجرا را به هم بریزیم. ما می توانیم در هر موردی اصلاحی جزئی بکنیم و این یعنی اینکه سیستم را حفظ می کنند. مفروض او این است. 🔸 اینها تعریفی از ایدئولوژی ارائه می دهند که آن را مجموعه ای از اندیشه های متصلب، متعصبانه، بسته، عاطفی و جزم اندیش نشان می دهند. رجوع کنید به تعریفی که داریوش در کتاب «انقلاب دینی چیست» از ایدئولوژی ارائه می دهد. 🔸 مضمون آن تعریف این می شود که هر نوع حرکتی که بخواهد شما را به دعوت کند و بخواهد آرمانی را برای یک دگرگونی بنیادین به شما بدهد و هر نوع حرکتی که بخواهد با بدنه اجتماعی برای بسیج آن نزدیک بشود و بخواهد این تغییر را ایجاد کند، معادل ایدئولوژی می گیرد. 🔸 نکته بعدی این است که اگر ما به تعریف اصلی ایدئولوژی که گفتیم مجموعه ای از دستورالعمل های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که از عقل مدرن درآمده، نئولیبرالیسم هم کاملا ایدئولوژی است. نئولیبرالیسم وقتی برنامه و تعدیل و دولت کوچک را مطرح می کند، همه این برنامه ها ایدئولوژیک است با این تفاوت که آنها آرمان گرایی به عنوان زیر و رو کردن را مطرح نمی کنند وجز به جز در افق وضع موجود حرکت می کنند. 🔸 لذا نئولیبرالیسم یک صورت ایدئولوژیک است، منتهی مسئله آنها این است که تعریف ایدئولوژی را به سمت آن دسته از ایدئولوژی هایی می برند که بیشتر می خواهند حرکت های و آرمان گرایانه بکنند و آنها را تحت عنوان بی خردی مورد حمله قرار می دهند. 🔸 از سال های دهه ۱۹۶۰ که این مباحث در غرب مطرح می شود دهه ۴۰ ماست. شما دقت کنید دهه ۴۰ و دهه ۵۰ ما این حرف ها در کشور ما نیست و از اواسط دهه ۱۹۸۰ درست جریان نوظهور نئولیبرالی در داخل کشور ما که محور آن عبدالکریم است، این حرف ها را مطرح می کند. 🔸 اولین بار که سروش در سال های ۶۹ و ۷۰ مجال پیدا می کند و آن را بر می دارد در سخنرانی هایی مانند فربه تر از ایدئولوژی و بحث های او در مورد شریعتی و... این حرف ها را مطرح می کند و این موج می آید و یکسره از زرادخانه نئولیبرال ها استفاده می کنند. زرادخانه ای که از سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ تولید شده است. آن زرادخانه است. 🔸 هوشنگ به عنوان نماینده نوعی ادبیات فرمالیستی یا تکنیک گرا یا به قول بنده تکنیک زده در سال های دهه ۴۰ یک جریان منزوی است که حتی بدنه ایران آن را جدی نمی گیرد چون آن زمان گرایش رئالیستی حاکم است. همین آدم در دهه ۱۳۶۰ به بعد به الگوی اصلی ادبی ما تبدیل می شود. نه فقط بر کلیت جریان ادبیات روشنفکری ایران غلبه می کند حتی از بچه های مذهبی هم تغذیه می کند و کلی از آدم های و بچه های نویسنده حوزه هنری را هم به سمت خود می برد. 🔸 باید توجه کرد که ادبیاتی که می کند چه چیزی را توجیه می کند؟ وضع موجود را می کند. پس خودش کاملا است.