فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی رو انتخاب کنیم که
لبخند خدا
براش مهم باشه
نه
کد خدا
#انتخابات
#ویدئوخط
https://eitaa.com/shogh_prvz
با چندتا از خانوادههای سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم.
یه روز که حمید از منطقه اومد، به شوخی گفتم: دلم میخواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونی؛ "فاطمه جان شهادتت مبارک!" بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم.
دیدم از حمید صدایی در نمیآد. نگاه کردم، دیدم داره گریه میکنه، جا خوردم!
گفتم: تو خیلی بیانصافی هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم، حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟
سرش رو بالا آورد و گفت: فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلاً از جبهه برنمیگردم.
#شهید_حمید_باکری
#رسم_زندگی_شهدا
https://eitaa.com/shogh_prvz
نگاه کودکی ات دیده بود قافله را
تمام دلهره را تمام فاصله را..💔
#شهادت_امام_محمد_باقر علیه السلام تسلیت باد🖤
از زمانه کهدلگیر شدی
زندگی را تعطیل کن
برس به داد دلت.
اگر حرم نیافتی، شهدا که هستند
گلزارشان میشودمأمنی برای دلت
شب جمعه وگلزارشهدا وقبرگمنامی
که نمیدانی ازکدامین دیاراینجا ارمیده است
عشق ، زندگی، امام زمان همه همین جاست.
صفایی دارد لحظاتی را با شهدا بودن
امتحان کنید.
💫شبتون شهدایی
https://eitaa.com/shogh_prvz
✋سلام و احترام خدمت همراهان عزیز.
🌹امروز در محضر شهید بزرگواری هستیم که روز شهادتشون مصادف شد با عید قربان....
🔸با شوق پرواز همراه باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما صدای کوه استوار ایران را میشنوید.
#شهیدعباس_بابایی
https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹عباس بابایی
🔸متولد ۱۳۲۹_قزوین
🔸خلبانی تیز هوش و ماهر
🔸شرکت به عنوان اولین خلبان ،در همه ماموریت های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی
🔸 مفتخر به درجه تیمساری
🥀در ۱۵مرداد۱۳۶۶ مصادف با عید قربان
پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلولههای تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید.
#شهیدعباس_بابایی
https://eitaa.com/shogh_prvz
فرار از دست شیطان
در دوران تحصیل در آمریكا، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» كه هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود كه توجه همه را به خود جلب كرد.
مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خودش دور كند.
من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم.
او گفت: چـند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع كردم به دویدن.
از قضا كلنل «باكستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند.
آنها با دیدن من شگفت زده شدند. كلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم.
او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟
گفتم: خوابم نمی آمد خواستم كمی ورزش كنم تا خسته شوم.
گویا توضیح من برای كلنل قانع كننده نبود.
او اصرار كرد تا واقعیت را برایش بگویم.
به او گفتم: مسایلی در اطراف من می گذرد كه گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بكشاند و در دین ما توصیه شده كه در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.
آن دو با شنیدن حرف من، تا دقایقی می خندیدند، زیرا نمی توانستند رفتار مرا درك كنند.»
(راوی: امیر اكبر صیاد بورانی)
#شهیدعباس_بابایی
https://eitaa.com/shogh_prvz