eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🔅 السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِيدِ...🤚☘ 🌱سلام برآن حقیقتی که با ظهورش هرچه باطل است رنگ خواهد باخت و زمین و زمان را حیاتی نو خواهد بخشید. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله 🌱🤲 ❤️ ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت پنجاه رها می کنم پاسخ ابوالحسن را که اندیشه فضل رهایم نمی کند... می دانم که این دغدغه به من نو نشده و همیشه همراه حاکمان بوده و خواهد بود هم... ترس مدام از وزیران و شک مدام تر به صداقت شان... با آن که، هر که امینِ فضل را، به قیمتی بیشتر خریده ام و بَریدهایی به غیر از آنها که برای فضل خبر می آورند گزیده ام و خود را به قاعده همه حاکمانی که در قصر بی خبری نشسته اند، ننشانده ام و از حجاب وزیران و مشاورانی که همیشه می گویند:((اوضاع به کام و مراد خلیفه می رود))، بیرون آمده ام و با هزار چشم و گوش، زیر و زبر و نهان و آشکار احوال را می پایم؛ باز دلم به قرار نیست و خوفی مستمر از بی خبری رنجم می دهد... نکند که فضل هم همین بازی پیش گرفته باشد و چنان غرقم کند در آسودگی و بی خیالی، که وقت برخاستن از این رویا، دستم به هیچ خار و خاشاکی نرسد برای نجات... _هر چه اراده کند را فقط امر می فرماید که:((کُن)) و موجود باش. ابوالحسن همچنان به پاسخ است: _و به اراده و مشیت اش موجود می شود؛ هیچ از مخلوقاتش از دیگری به او نزدیک تر نیست و دورتر از او هم... عمران با حالی میان شادی و بغض: _شهادت می دهم به وحدانیت خداوند چنان که تو وصفش نمودی... و شهادت می دهم به نبوت محمد که بنده اوست و نور هدایتش... @shohada_vamahdawiat
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش ازبین میره وبعداز 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل برمی گرده ومعلوم میشه اهل روستایی در کردستان... 😭😭😭. هرزمین خوردنی آسیب نیست، درد داره ولی نتیجه خوبی داره، ،***** این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانى‌اش را . ٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى مي‌شه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعداسمش بخاطرش مياد. توسط بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گرده و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند. با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانواده‌اش راببینید. الله اکبر   @hedye110
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفری داشته باشیم به سرزمین وحی 😍 اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا وفی کل عام eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
﷽ حتماً شنيده اى كه آفتابِ روز قيامت بسيار جانسوز است و آنجا هيچ سايه اى وجود ندارد، مگر سايه رحمت خدا. خداوند گروهى از بندگانش را در سايه عرش خويش قرار مى دهد به گونه اى كه حتّى آن آفتاب سوزان، آنها را آزار نمى دهد. حضرت موسى(ع) كه در مورد آفتابِ روز قيامت، مطالبى را شنيده بود به خداوند عرضه داشت: "خدايا! روز قيامت چه كسانى را در سايه عرش خود جاى مى دهى؟". و خداوند در جواب حضرت موسى(ع) فرمود: "اى موسى!كسانى كه قلب هاى پاكى دارند و در دنيا به طاعت و بندگى من دل خوش هستند و به مسجدها پناه مى برند، همان طور كه پرندگان به لانه هايشان پناه مى برند و همواره از گناه دورى مى كنند". شما فكر مى كنيد اگر اين ويژگى ها در كسى وجود داشته باشد، فقط در روز قيامت در سايه رحمت خدا خواهد بود؟ نه، آن كس كه قلب پاكى دارد و از ديگران كينه به دل ندارد و به طاعت خدا دل خوش كرده است در همين دنيا هم در سايه رحمت خدا است. در اين عصرِ فولاد و ماشين كه انسان ها به دنبال آرامش هستند آن كس كه به مسجد پناه مى برد به آرامش واقعى رسيده است. پرندگان را ديده اى كه چگونه در لانه خويش در كمال آرامش هستند؟ روح من و تو هم فقط در سايه مسجد است كه آرام مى شود و گمشته خود را مى يابد. هيچ چيز نمى تواند روح جستجوگر آدمى را آرام كند مگر پناه بردن به آن چيزى كه خدا آن را مايه آرامش قرار داده است. خوب است اشاره كنم به اين كه اگر ما به دنبال عرفان واقعى هستيم و مى خواهيم به خدا نزديك شويم بايد آن را در خانه او بيابيم. به راستى چه شده است كه عدّه اى روز و شب به دنبال خدا مى دوند و سر از عرفان هاى آن چنانى در مى آورند امّا با خانه دوست هيچ آشنايى ندارند! كسانى كه ادّعا مى كنند، عارف هستند و جوانان ما را به سوى خود جذب مى كنند، چرا با خانه دوست بيگانه اند. براى همين است كه اين عرفان نماها نمى توانند، مايه آرامش شوند، چرا كه خداوند آرامش را در خانه خويش نهاده است و اين پذيرايى را از كسانى مى كند كه در خانه او مهمانش شوند.🌹🌹🌹🌹 <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🍃🌺🍃 ✅ سبک زندگی مهدوی 👈 ساعت قلبت را به وقت امام زمان کوک کن! 🔰معطر می شود تمام جهانت، وقتی یاد امام زمانت را از قلبت می گذرانی، تا در این هیاهوی پوچ آخرالزمانی غوطه ور نشوی، ساعتی از روزت را به نام امام زمانت سَند بزن که هر روز وقتی به آن ساعت می رسی در ضمیر ناخودآگاهت مولای مهربانت را یادکرده باشی. مثلاً قرار عاشقانه بگذار با خلوت تنهائی ات که ساعت دوازده متعلق است به امام زمانم، هر روز که به این ساعت می رسی مولا را یاد کن و یک سلام دلی هديه کن به حضرت لبخند. یاد امام زمان بهشت است، دنیایت را با عطر دل انگیز بهشت زیبا کن... 💠و یقین داشته باش آن جوانمرد ، مدیون محبت احدی نمی ماند و شیوه ی بنده پروری خوب میداند... اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❇️گوشه‎ای از زندگی حاج احمد متوسلیان در یک نگاه 🔸انتشار به مناسبت ۱۴ تیر، سالروز ربوده شدن احمد متوسلیان eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا جادَّةَ الله‏...🤚✨ 🌱سلام بر تو ای راه روشن خدا. ای که هر چه غیر توست بیراهه است. سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها 🤲🌺 ارواحنا فداه 💚🌱 ➥ @shohada_vamahdawiat
شهید ابراهیم هادی: 📖 مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند . دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند.... 📚 سلام بر ابراهیم eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت پنجاه و یک و به سجده می افتد ناگاه... و سلام و درود بر پیامبر، میان جمع و لبخند ابوالحسن: _بدان ای عمران! ایمان را مرتبه ای است بالاتر از اسلام و تقوا را مرتبه ای بالاتر از ایمان؛ و چیزی کمتر از تقوا میان مسلمانان تقسیم نشده... ساعتی نگذشت که عمران پرسوال و تردید آمد و حالا... مسلمان و مومن و به سجده... و عالمان یهود و نصارا و زرتشت، بی پاسخ و شکست خورده... هنوز نمی دانم در این میزان، کدام سو پرجان تر است؟ باید خشمگین باشم از پیروزی ابوالحسن و سرآمدی اش در علم و رقیبش بپندارم و نگران؟ یا خوشحال که اگر چه همه معترفند به علم اش، اما تا وقتی که در سایه من است و در سایه سار حکومتم، تعالی نامش، تعالی نام من است؟ و در برزخ همین دو حس: _أحسنت یابن رسول الله... این گفتگوها و مباحثات، بهترین شاهد و گواه بر این که در انتخابم اشتباه نکرده ام... که شایسته ترین برای ولایت عهدی حکومتی... بر می خیزم و ابوالحسن و همه هم، و فضل را راهی می کنم برای بدرقه مهمانان و خودم کنار ابوالحسن تا از سرسرا بیرون می آییم و در باغ قصر: _می دانی یابن رسول الله... چندی است که موضوعی را با خود مدام واگویه می کنم و مرور، و اکنون چنین می اندیشم که به پاسخ رسیده ام... ابوالحسن گام میان راهی می گذارد که صنوبرها بلند و پیوسته کنارش قد افراشته اند و سر تکان می دهد و منتظر. _که نزدیکی و قرابت عباسیان و علویان با پیامبر یکی است، و ما و شما را در نسبت با رسول الله تفاوتی نباشد و فضل نسل و نسب ما و شما یکی است و... چهره ابوالحسن نه رنگ موافقت دارد و نه انکار و من: _این همه اختلاف و تفرقه، از جانب شیعیان و پیروان مان است و تعصب و هوای نفس شان که ما را از هم جدا خواسته اند و دوگانه دیده اند و... چنین نیست؟ _پاسخت را به حقیقت می خواهی؟ ابوالحسن همچنان که آهسته گام بر می دارد به قصد خروج از کاخ، می گوید و من بی تأمل: _به حقیقت... و چشم از حوض بزرگ میان باغ و فواره هایش می گیرم. @shohada_vamahdawiat