eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون و شیدای حسین است بُوَد پرونده‌ام چون برگ گل، پاک در این پرونده امضای حسین است  بهشت ارزانی خوبانِ عالم بهشت من تماشای حسین است  به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است  دراین عالم تمنایی ندارم تمنایم تمنای حسین است  چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است  خوش آن صورت که در فردای محشر بر آن نقش کف پای حسین است  از آن با گریه دائم خو گرفتم که اشکم دُرِّ دریای حسین است نترسانیدم از روز قیامت قیامت، قد و بالای حسین است دلی‌ جای‌ خدا باشد که آن‌ دل‌ پر از نور تجلای‌ حسین است‌  به بازار عمل، فردای محشر همه هستم تولای حسین است ان شاءالله🙏 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
علیه السلام جهان به پایِ ماتمِ خورشیدِعالم به سوگ نشسته، نه فقط بهرِ لبانِ تشنه، بلکه برای "هَل مِن ناصِر یَنصُرُنی" که بی جواب ماند ... @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
عباس یعنی عشق یعنی معرفت عباس یعنی سرو بستان ادب عباس یعنی آخر مردانگی عباس یعنی. ... ساکن قلب حسین (ع) @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هشتاد و سه فضل کلافه دست میان ریش های بلندش می چرخاند: _و اگر خلاف وعده شد؟ بی پاسخ می مانم. _افزون که حالِ اکنون جماعت را خطبه ای حاجت نیست، کافی است که فقط ابوالحسن بنشیند به بیعت... از شام هم به صف می شوند برای بیعت! غادیه میان کلام ما: _خودت به یقین می دانی که در کار این خاندان نیرنگ و خیانت نیست فضل! او که در پیمان عبدالله است، پیمان نمی شکند... فضل رو به غادیه می کند و: _آنچه را من دیدم، به خیانت و خدعهٔ ابوالحسن نیاز نیست...بیم دارم که خود مردمان چنین بخواهند و ابوالحسن نخواسته امارت دهند و برابر بایستند. و بعد درنگی: _آن زمزمه ها که لهیب اش مدام از زیر خاکستر فرمانبرداری زبانه می کشید، دور نیست که آتش بنیان سوز شود... رهایشان می کنم و خودم را بر تخت یله، درمانده: _چه کنیم؟ فضل دنبالم و کنارم بر تخت: _ابوالحسن را بازگردانیم... _یعنی نماز اقامه نشده، رها کند و... فضل محکم: _اندیشه دیگری داری؟ سپاهت همه در صف نماز... نکند دل خوش کرده ای به چند دربان و پرده دار و چند ده کنیز کاخ؟ یا... تغیّر که می کنم، کلام نیمه می گذارد. _با رسوایی اش چه کنیم فضل؟ نمی گویند... _باید باشیم که دغدغه رسوایی هم برای مان باشد! در این قریب دو سال، هیچ گاه چون اکنون بیم حکومت نداشته ام که پایه هایش را این زلزله... گریز و گزیری نیست: _خودت را به ابوالحسن برسان و عذری بیاور که بازگردد... بگو که ترس جانش داریم از ازدحام... یا مشقت برپایی نماز... یا... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شهداءومهدویت
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 #به_بلندای_آن_ردا ✨قسمت هشتاد و سه فضل کلافه دست میان ریش های بلندش می چرخاند: _و
اعضای محترم عذرخواهی می کنم از بابت تأخیر گذاشتن این قسمت از در کانال، به خاطر مراسم عاشورای حسینی. ان شاءالله عزاداریاتون مقبول درگاه حق و مولایمان امام زمان(ارواحناه فداه) قرار گیرد. اجرکم به اباعبدالله🙏
﷽❣ ❣﷽ ✍اللهم کن لولیک... نجوایی است،بر زبان ما! اما قلبمان، به ستون های دنیا،زنجیر شده است! دعایمان،بوی بی دردی می دهد؛ که به اجابت نمی رسد @shohada_vamahdawiat
┄┅─✵💔✵─┅┄ الهی ... هر بامدادت؛ رودخانه حیات جاری می شود ... زلال و پاک ... چون خورشید مهربان و گرم وخالصمان ساز ... سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 💐❤️🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴           @hedye110 🏴🖤🏴
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت هشتاد و چهار فضل برمی خیزد و میان کلامم و میان رفتن اش: _خودم می دانم چگونه این آتش، سرد کنم... تنها منتظر اجازه ات... و بیرون می رود. ساعتی نمی گذرد که فریادها خاموش و سکوت سایه انداخته؛ و غادیه همچنان بر ایوان، خیرهٔ کوچه ای است که به خانه ابوالحسن می رسد و آنقدر می ایستد که ابوالحسن و فضل برسند و ابوالحسن داخل نشده، دست به آسمان بلند کند و دعایی و... _امروزم، سخت تر از فتنه امین گذشت! فضل است که خسته و پریشان می آید و می گوید. تلخ نگاهش می کنم: _کاش که این رسوایی بیارزد به آن چه... _بسیار بیش قیمت داشت حضرت خلیفه! فضل میان کلامم. در سکوت و با خنجر طلا و عقیقم در دست به بازی، تلاش می کنم که میان رفتار و کلام فضل، دلسوزی و خدمت را بازشناسم از انتقامش از ابوالحسن؛ که بی شک او را هم کینه ای است به آن دیدار و سوگند و... انکار ابوالحسن. هر روز که می گذرد، فضل معجون شگفت تری می شود از خدمت و خیانت و جاه طلبی و طمع قدرت و... و شناختن و فهمیدنش برای من دشوارتر. حالا می فهمم چرایی آنچه را هارون کرد با وزیران و مشاورانش از برامکه، که به یک شب سر همه خاندان برمکیان از تیغ گذراند... _شنیدی دعای ابوالحسن را به وقت ورود به منزل؟ غادیه است که رو به فضل می پرسد. _من... یعنی... و نگاهم می کند برای اجازه؛ می دهم اش به سر تکان دادنی. _دست به دعا برداشت که... فضل نگاهش پایین و زیر لب: _اللهم إن کان فرجی ممّا أنا فیه بالموت، فعجّل لی السّاعه... غادیه اشکی را که بر گونه دویده، به انگشت می گیرد و بی هیچ کلامی می رود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59