eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
💢گذری بر زندگی شهید ... 🔹شهید سعید ریاضی‌پور در سال 1344،در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دریافت مدرک دیپلم، به‌دلیل علاقة بسیار به شغل افسری و به پیروی از پدر بزرگوار خویش که از افسران زبده بود، وارد دانشکدة افسری شده و سپس به‌عنوان افسر به گروهان صاحب‌الزمان(عج) کردستان فرستاده شد و مشغول به خدمت شد. 🔹 وی سرانجام در دوم شهریورماه 1367،درحین عملیات علیه ضد انقلاب و منافقین بر اثر تیراندازی و اصابت گلوله به درجة رفیع شهادت رسید. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت صدو یک _همراه شوید که قصد عیادت از ابوالحسن دارم. عبدالله است که میان قصر ابن أبی غانم می رود و فریاد می زند و من را و چند از بزرگان و غلامان را همراه می کند. ... _همراهت شدیم و به منزل ابوالحسن درآمدیم، برای عیادت... ... _بلا از جان تان دور یابن رسول الله! من در چهرهٔ ابوالحسن جز خستگی راه نمی بینم اما... نمی دانم که عبدالله از کدام بیماری و بلا سخن به میان آورده... ... _ابوالحسن بیمار نبود عبدالله! به خدا سوگند که تاریخ به این دروغت خواهد خندید! ... عبدالله چشم می گرداند میان خانه و: _چرا اکنون که جان تان رنجور بیماری است، هیچ طعامی و خوراک اینجا نیست که قوت جان شود و کسالت از جسم تان بیرون کند؟ أبایزید! أبایزید... فریاد دوم عبدالله، سه نمی شود که أبایزید دست به سینه، تعظیم می کند: _در خدمتم حضرت خلیفه! عبدالله با تغیّر: _روزتان سیاه، که پسر عموی مارا چنین به حال خویش واگذاشته اید... بگو که طبق های میوه و نوشیدنی بیاورند و طعامی که مناسب رنجوری ایشان باشد و قوت این احوال! هنوز ابوالحسن جمله ای به سپاس یا امتناع نگفته که أبایزید و غلامانی، طبق ها پیش پای عبدالله می گذارند. _حرمت ولیعهد هم اگر نگه نداریم، جانب خویشی که باید داشته باشیم! این کمترین خدمت پسر عموی تان است به وقت بیماری. وخوشه انگوری برمی دارد از طبق میوه و دست ابوالحسن می دهد و خوشه ای دیگر هم برای خودش: _پیش از آن که از آن خوراک زبان ماهی بچشید و آن معجون گوشت و روغن بادام، چند دانه ای از این انگور دهان بگذارید و ببینید که بهتر از این انگور، ایران و حجاز و عراق ندارد! متحیرم که گویی خدا، عسل آمیخته و ریخته در ظرف این خوشه ها! ابوالحسن خوشه را در طبق می گذارد: _شاید که انگور بهشت، نیکوتر از این! عبدالله نمی شنود و باز انگور دست ابوالحسن می دهد: _دست حقیر رد نکنید و لااقل چند حبه ای طعمش را بچشید. نکند که به من گمان بد... بر می خیزم ناگهان و تا اتاق عبدالله می دوم و هر چه تخت و نهانش را می کاوم، از آن خوشه اثری جز سوزن ها و پیاله نمی یابم و باز تا منزل ابوالحسن که... آن خوشهٔ انگور که در دست ابوالحسن، حالا بر ظرف و چند دانه ای که کم شده و ابوالحسن که عمامه بر سر کشیده، بر می خیزد... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آیت‌الله ناصری: اینجا جای موندن نیست ، نخوای بری هم به زور میبرنت... ▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ ‏روح بلند و ملكوتى ‎آيت الله ناصرى استاد برجسته اخلاق و شيفته واقعى امام عصر(عج) در آخرين جمعه ماه محرم به اربابش سيدالشهدا(ع)پيوست. وى از شاگردان برجسته آيت الله خويى و امام خمينى(ره)بود و ابراز ارادتش به امام زمان به حدى بود كه هميشه مى گفت: در هر حال"یابن الحسن"را فراموش نکنید. ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی به همان جسم که بازیچه شمشیر شده! تشنه‌ ذکر اناالمَهدے تو هست حسین طالب خون خدا، آمدنت دیر شده @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت صد و دو _جز سوزن ها هیچ اثر از آن خوشهٔ انگور نبود عبدالله! قصد برخاستن می کند و اما دستم بر شانه اش. _ابوالحسن برخاست و تو پرسیدی که کجا می رود؟ ... _همان جا که تو فرستادی ام... و می رود. ... _و می رود... برای همیشه! در شگفتم از آن زهر، سه حبه انگورش چنان کرد با ابوالحسن که در کمتر از نیم روزی... دو روز نگذشته که بر بدن بی جانش ضجه می زدی... ... ضجه می زند: _دو چیز بر من سخت است و نمی دانم کدام دشوارتر... عبدالله گریبان چاک می دهد و عمامه کناری می اندازد و چون زنان، لت به صورت می زند: _... نمی دانم کدام دشوارتر؛ از دست دادنت و نداشتن ات... یا این که مرا به قتل تو متهم می کنند. می خندم. ... _در این سه روز که ابوالحسن از دنیا رفته، تنها همان یک بار خندیدم؛ به بیچارگی ات، به ترس ات... که خودت هم می دانی که تنها متهم تویی، تنها... کسی نبود، نیست، که کینه ای از او داشته باشد و یا حتی دلخوری... ترسیده بودی! که یک شب خبر را پنهان نگه داشتی از بیم غوغایی و آشوبی، تا محمدبن جعفر برسد و گواهی بدهد که بدن ابوالحسن را جای تیغ نیست. عبدالله باز قصد کلام می کند و نمی گذارمش: _سه روز نرفته و تو اکنون چنین فریاد انکار می زنی! همان تو که چون ابوالصلت حکایت گفت، فریاد(ویلٌ للمأمون من الله) سر داده بودی... ... عبدالله پر بغض: _خودم به تغسیل و تدفین و نماز پسر عمویم برمی خیزم... ابوالصلت محکم و با تغیّر: _پیش از رسیدن شما، فرزندشان محمد آمده بود و بدن مبارک غسل شده و کفن هم. و نماز هم خوانده... عبدالله کلافه و ناباور: _اینجا مرو است ابوالصلت و محمد، مدینه! و ابوالصلت تنها یک جمله می گوید... ... _تنها یک جمله گفت؛ بدن امام را جز امام غسل نمی کند و کفن نمی پوشاند و نماز نمی گزارد. خون به چهرهٔ عبدالله دویده و به چهرهٔ من هم؛ و اما او پرتوان برای پاسخ و من بی رمق از تب و درد... اما نمی نشینم: _شنیدی و اما کودکانه لجاجت کردی... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢گذری بر زندگی شهید ... 🔹شهید سعید ریاضی‌پور در سال 1344،در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دریافت مدرک دیپلم، به‌دلیل علاقة بسیار به شغل افسری و به پیروی از پدر بزرگوار خویش که از افسران زبده بود، وارد دانشکدة افسری شده و سپس به‌عنوان افسر به گروهان صاحب‌الزمان(عج) کردستان فرستاده شد و مشغول به خدمت شد. 🔹 وی سرانجام در دوم شهریورماه 1367،درحین عملیات علیه ضد انقلاب و منافقین بر اثر تیراندازی و اصابت گلوله به درجة رفیع شهادت رسید. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷مهدی شناسی ۳۷۸🌷 🌹الی الله تدعون🌹 🔸زیارت جامعه کبیره🔸 🔵ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ که ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻮﺩ. 🔵 ﻣﯽ فرماید:"ﺇِﻟَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﺗَﺪْﻋُﻮﻥَ " ﻭ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﺪ:« ﺗﺪﻋﻮﻥ ﺍﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ».چون ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﯿﺪﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ.شمایید که ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﯽ ﻓﻬﻤیﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﻓﻬﻤیﺪ بﺸﺮ ﺭﺍ ﺑه ﺴﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨید.ﺑﻘﯿﻪ ﻓﮑﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ.ﺩﺭﻭﻍ ﻧﯿﺴﺖ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. 🔵ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺭﻭﺷﻨﺶ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ،ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻠﻘﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﻮﺩ،ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﺮﺁﺩﻡ ﺍﻧﺴﺶ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻢ. 🔵ﺭﺍﺯﺵ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺤﻤﺪ ﻭ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪ(ﺹ) ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ؛ﯾﮏ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﺪ.ﺍﺻﻼ‌ً ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺤﺚ ﻋﻠﺖ ﻭﻣﻌﻠﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ(ﺍﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻋﻠﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﺘﺶ ﺍﺳﺖ)ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﯿﺮﻩ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ،ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ،ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﻋﻠﺖ ﺍﺳﺖ ،ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ.ﺧﺪﺍ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻋﺎﯼ ﺟﻮﺷﻦ ﮐﺒﯿﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﻢ ،ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﯽ ﺍﺳﺖ،ﻗﯿﻮﻡ ﺍﺳﺖ، ﺳﻤﯿﻊ ﻭ ﺑﺼﯿﺮﺍﺳﺖ ﻭ... . ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. 🔵ﺧﻮﺏ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻗﻠﺐ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺘﺎً ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﺣﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺑﺮﺳﺪ.ﺧﺪﺍﯼ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﺣﻀﻮﺭﯼ و ﻭﺟﻮﺩﯼ،ﺣﯽ ﻭ ﻗﯿﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻓﮑﺮﯼ. 🔵ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺩﺭﺱ ﻭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﺭﺍ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. 🌹ﻭَ ﻋَﻠَﻴْﻪِ ﺗَﺪُﻟُّﻮﻥَ🌹 🍃امام زمان علیه السلام نﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨند،بلکه ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮند ﻭ ﺑه سﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺑﺮند. 🍃ﺧﺪﺍﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫد ﻭ انسان ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧد. 🍃ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺩﻻ‌ﻟﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﺎً ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﺍﺯ ﻋﺠﺎﯾﺐ ﺍمام اﺳﺖ ،ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﮐﺎﺕ ،ﺳﮑﻨﺎﺕ ،ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻋﻤلش ﯾﮏ ﻃﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ انسان ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. 🍃این زیارت ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﻮﺭ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪﮐﻪ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ و ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﻭﺳﮑﻨﺎﺕ را ببین تا به خدا برسی.ﺗﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﯽ ﻭ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﺳﯿﺮﻩ ﻭ ﻋﻤﻞ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺎﯾﺪ ﺁﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ،ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺑﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺩﺭﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﻧﺼﺎﻓﺎً ﻫﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ . eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم رب الحسین(علیه السلام) 🍁 دلتنگ کربلا … آقاجانم✋ خرج تو می کنم دلتنگی هایم را، به امید دیدار کربلای تو … من دلم نازک است و زود می گیرد… اما ایمانم اگر به چیزی بند کند، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند؛ ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود … وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد … وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست … آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت و دلم قرص می شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام… وقتی که نسیم، موهایم را نوازش می کند… به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای… من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت … دلم به حال خود می سوزد… دلم می سوزد که نمی توانم از نزدیک ببویمت…. عطر سیب حرمت آرزوست …😔 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
حبُ الحُسینْ وسیلةِالشُهداء عکس عزاداری رزمندگان و شهدا در دفاع مقدس۱۷۰ همراهمون باشین در کانال عشاق الحسین (محب الحسین) @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 اكنون ابن زياد توانسته است، با نيرنگ و حيله وارد شهر كوفه شود و در فرماندارى شهر منزل كند. شب از نيمه گذشته است; امّا صداى اسب ها به گوش مى رسد! اينها به كجا مى روند؟ به خانه مختار. براى چه؟ براى دستگيرى مسلم. ابن زياد دستور داده است تا سربازانش به خانه مختار حمله كنند و مسلم را دستگير نموده و نزد او آورند. من خيلى نگران هستم. خدايا! تو نگهدار مسلم باش! سربازان وارد خانه مى شوند، ولى اثرى از مسلم پيدا نمى كنند. هيچ كس نمى داند مسلم كجاست؟ سربازان با عصبانيّت رو به مختار مى كنند و مى گويند: "مسلم كجاست؟". مختار مى گويد: "مسلم بعد از اين كه خبردار شد، ابن زياد به كوفه آمده است با من خداحافظى كرد و از منزل من بيرون رفت". سربازان به نزد ابن زياد برگشته و به او خبر مى دهند كه نتوانسته اند، مسلم را پيدا كنند. ابن زياد عصبانى مى شود و دستور مى دهد تا عدّه اى از ياران سرشناس مسلم را دستگير كنند و بعضى از آنها را به قتل برسانند. آرى، امشب گروهى از ياران مسلم به شهادت مى رسند. ابن زياد مى خواهد از مردم زهر چشم بگيرد.🔷🦋🔷🦋🔷🦋🔷🦋 <========●●●●●========> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <==≈=====●●●●●========>
آقا به کرامت شما چشم به راهیم سر بر سر دیوار و همان پنجره سبز‌ می‌گفت: غم نسترن‌ای ضامن آهو ماییم و دل زار و همان پنجره سبز 🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ 🌟تا کی بنگارم غم بی طاقتی ام را 🌟ای برده مرا طاقت ایام کجایی... 💔 @shohada_vamahdawiat
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت صد و سه عبدالله به مویه: _پایین قبر خلیفهٔ مرحوم را خاک بردارید تا بدن شریف پسر عموی مان... و گریه اش می گیرد و ابوالصلت آرام: _امام فرموده بودند که جز جانب قبلهٔ قبر هارون، برای قبر ایشان خاک اذن نمی دهد! عبدالله نمی شنود و باز به أبایزید تشری برای تیشه ای و باز تلاش همه، تا ناگزیر، جانب قبلهٔ قبر تیشه می خورد و حیرت عبدالله و باز ابوالصلت: _امام فرموده بودند که قبر ایشان مهیاست و چون چند مشت خاک برداریم، آشکار می شود و سپس آبی درون گودال قبر می جوشد و... عبدالله ترسیده و حیران، نمی شنود و من اما حرف به حرف... ... حرف به حرف شنیدم که گفت؛ ابوالحسن لحظه لحظه بعد از رفتنش را خوانده و گفته... ... عبدالله اشک چشمانش به انگشت می گیرد: _پسر عمویم دیگر چه گفته بود پیش از وفاتش؟ ابوالصلت چشم به زمین دوخته می گوید: _هر خبری که داده بود را گفتمتان. امام فرموده بود که هیچ کس در کار تغسیل نشود که فرزندم چنین می کند و چنین هم شد. امام بر بستر احتضار بودند و چنین تلاوت می کردند به آخرین کلام؛ قُل لَو کُنتُم فی بیوتِکُم لَبَرَزَ الذین کُتِبَ عَلیهِمُ القَتلُ إلی مَضاجِعِهِم و لِیَبتَلیَ اللهُ ما فی صُدورِکُم و لِیُمَحِّصَ ما فی قُلوبِکُم واللهُ علیمٌ بِذاتِ الصُّدور... که محمد آمد و آخرین لحظات کنار پدر بود و بعد هم غسل داد و کفن پوشاند و اجازه نداد در هیچ اش یاری رسانم و نماز گزارد و رفت. عبدالله زیر لب(لا اله الا الله) می گوید و: _و دیگر؟ _خبر محل قبر و چگونگی اش را و تدفین و... که دیدید همه را. عبدالله را نمی فهمم که باز می پرسد: _و دیگر؟ ابوالصلت همچنان نگاه به زمین دوخته و ساکت... آنقدر که عبدالله(و دیگر) ی بپرسد و ابوالصلت به زمزمه: _و حکایت انگور هم. به ناگاه خون می دود به چهرهٔ عبدالله و عرق به پیشانی اش و به فریاد: _ویلٌ للمأمون من الله... ویلٌ له من رسول الله... ویلٌ له من علی بن ابیطالب... ویلٌ للمأمون... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  🏴🖤🏴
. ‌🌷مهدی شناسی ۳۷۹🌷 🌹ﻭَ ﺑِﻪِ ﺗُﺆْﻣِﻨُﻮﻥَ🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 ⬅️ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺆﻣﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ.یعنی ﭼﻪ؟ﻧﮕﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ!ﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ،ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﮔﺮﻓﺘﯿﺪ ، ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﺣﯽ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﺪ؟! ⬅️ﻣﺜﺎﻝ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮ:ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ رحمة الله علیه ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺫﯾﻞ ﻧﻮﺭ ﺍﻫﻞ ﺍﻟﺒﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ ؛ ﺍﻭﻻ‌ً ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ.ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﯿﻨﺪ(ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ،ﺗﺒﻌﯿﺪﺷﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ...) ؛ﺩﺭﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﺛﺎﺑﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻫﺒﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪﻧﺪ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﻣﻄﺮﺡ ﻧﺒﻮﺩ، ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﺑﻮﺩ،ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﯾﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺪ.ﺣﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ،ﺧﺪﺍ ﻣﺪﺍﻡ ﺁﻣﺪ ﺩﺭ ﺻﺤﻨﻪ. ⬅️ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﺩﺭﻣﯿﺪﺍﻥ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻃﺒﺲ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪ. ﺁﻥ ﻧﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻃﺒﺲ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻮﺩ.ﻣﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﻪ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ‌ً ﺩﺭﻗﻠﺒﻤﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ ﻣﻦ ﻣﺪﺍﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ⬅️امام خامنه ای ﺩﺭﮐﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻼ‌ﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺷﻤﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﺍﻟﻄﺎﻑ ﺧﺎﺻﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ.ﺍﯾﻦ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮐﺎﻣﻠﺶ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺘﻨﺪ؛ﭼﺮﺍﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﻋﺼﺮ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ؟ﺣﻀﺮﺕ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺷﺐ ﻗﺒﻞ ﻫﻢ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪﭘﺲ ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺧﺎﺹ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻨﺪ،ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺴﯿﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﻗﻬﺮﻣﺎﻥ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻪ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﺕ ﻓﻌﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ،ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺍﺭﺩ. ⬅️ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯﻣﻌﺼﻮﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:ﻣﺎ ﺍﯾﻤﺎﻧﻤﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﺍﯾﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻮﺭ ﻋﻠﯽ ﻧﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻮﺍﺩﯼ ﺁﻣﻠﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺍﺳﻢ ﻭﺻﻔﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻭ ﺻﻔﺖ دیگر ﻣﯽ ﺭﺳﻨﺪ. ﺍﺋﻤﻪ ﮐﻪ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﺧﺪﺍ و ﺑﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ ،ﺑﻠﮑﻪ ﺑﯿﻦ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺯﺍﺳﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻢ ﺍﻟﻬﯽ ﺳﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. 🌹ﻭَ ﻟَﻪُ ﺗُﺴَﻠِّﻤُﻮﻥَ🌹 ⬅️شما ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺗﺴﻠﯿﻢ خداوند ﻣﯽ ﺷﻮﯾﺪ.ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﻤﺎﻣﺎً ﺑﻪ ﺗﻤامی ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ، ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻫﻢ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.ﭼﻮﻥ ﺍمام ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ است.ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺭﺷﺪﺕ ﺗﺴﻠﯿﻢ است. ⬅️ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﮐﺎﻣﻼ‌ً ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪﺑﺎﺷﯿﻢ.ﯾﻘﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮑﻨﯽ، ﺑﮑﻨﯽ. ⬅️ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ:ﻣﺆﻣﻦ ﺩﯾﻨﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻧﻪ اینکه ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮﮐﻨﺪ و به فکر خود عمل کند.ﻓﮑﺮ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ. 💐🌷🌴💐🌴🌷 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔰وقتی سرلشکر مهدی باکری فرمانده نام‌آور لشکر ۳۱ عاشورا به پشت تریبون رسید، قبل از هر اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایش کرد و به جای زیر پایش بر روی تریبون نهاد و آنگاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که همه متاثر شدند. 🔹خاک بر سرت مهدی آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟ 🏷خاک را بخیسانیم و بر سر آن دسته از مسئولان و کارمندانی بریزیم که پا روی خون و هدف شهدا می‌گذارند. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔴 بدترین اثر گناه ✍ شاید بدترین اثر گناه، کم‌شدن امید انسان به رحمت خدا باشه؛ یادمون نره ناامیدی از رحمت خدا گناه کبیره است. چون وقتی انسان نا امید بشه دیگه زمینه برای انجام گناه‌های بیشتر و بزرگ‌تر براش فراهم میشه و به این ترتیب شیطان به هدف خود می‌رسه و انسان دیگه خودش رو غرق شده میدونه. در این حالت فقط باید به این فکر کرد که خدا مثل ما نیست که بخشش و رحمتش محدود باشه صد بار اگر توبه شکستی باز آی! ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است 🔹شهید مدافع وطن داوود جعفرپور از پرسنل گشت پلیس راه اصفهان مورخ 1382/06/04حین انجام وظیفه و تامین امنیت شهروندان در حالی که با رشادت فراوان درحال تعقیب قاچاقچیان سوار بر یک خودرو در حال فرار بود با درگیری با این اشرار مسلح بعلت اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گردید. ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ گمگشته ام به اشک که پیدا کنم تو را دل شسته ام زخود که تمنّا کنم تو را دل برده اختیار ز دستم وگــرنه من   قابل نیم که جان و دل اهدا کنم تو را گو از کدام کوچه کنی گه گهی عبور  کآیـم کنار راه و تماشــا کنم تو را از کوچه ای بیا که من افتاده ام به خاک   تا ســـر نثار خاک کف پا کنم تو را 💔 @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۳۸۰🌷 🌹و الی سبیله ترشدون🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 ♦️امام ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺭﺷﺎﺩ، ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻣﯽﮐﻨد ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻫﯿﭻ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﻫﻨﻤﻮﻥ ﻧﯿﺴت.ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺍﮔﺮ امام ﻫﺪﺍﯾﺖ نکند و یا نباشد ﺭﺍﻩ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﻤﯽﺷود. ♦️ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:"ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﻭ ﯾﮕﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮑﺘﺎﺋﯽ ﺑﯽﻫﻤﺘﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻣﺮ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪ ﻭ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﯾﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﻣﺎ (ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ) ﻫﻤﺎﻧﻬﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ (ﮐﻪ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﯾﻦ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﺪﻩ) ﻭ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺣﺠّﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻭ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻋﻤﻞﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﻋﻮﺕﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺶ، ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﮔﺮﺩﯾﺪ. ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺩﻟﯿﻞﻫﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﻧﺒﻮﺩﯾﻢ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽﮐﺮﺩ." 🌹ﻭَ ﺑِﻘَﻮْﻟِﻪِ ﺗَﺤْﻜُﻤُﻮﻥَ🌹 ◀️امام زمان علیه السلام ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﯿﺪﻫند. ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﻋﻠﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭند ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﻫﻤﺎﻥ به ﻣﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ می دهند ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ کنند ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺍﻩ ﺻﻼ‌ﺣﻤﺎﻥ ﺭﺍﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫند. ◀️ ﭘﺲ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﻢ: ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺏ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻣﺤﺾ ﻭ ﺁﻥ ﻓﻌﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﻀﻪ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ،ﺣﺎﻻ‌ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﺪ،ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺷﻤﺎ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ◀️ﺟان امام ﺳﺨﻦ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻠﺒش ﺣﮑﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﮑﻢ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾد ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺗﺠﻠﯽ ﻣﯽ ﮐﻨد. ◀️ﺩﺭ ﺁﯾﻪ 105 ﺳﻮﺭﻩ ﻧﺴﺎﺀ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﻣﯽ فرماید:ﺍﯼ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ،ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﮑﻢ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ (ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯿﻢ)ﻋﺠﺐ!ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ.ﺣﻘﺎﯾﻘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺗﺎﺑﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ(ﺭﻭﯾﺖ ﻗﻠﺒﯽ) ◀️ﺷﻤﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ(ﻉ) ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪﺣﻼ‌ﻝ ﻭﺣﺮﺍﻡ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ،ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺷﺮﯾﻌﺖ ﺍﺳﺖ،ﺍﯾﻦ ﺭﻭﯾﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﻪ ﺟﻬﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ◀️ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﺮﻓﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺗﺴﻠﯿﻤﯽ ﮐﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻨﺲ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ،ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻣﻨﯿﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻧﻔﯽ ﺷﻮﺩ. 🌴🔵🌴🔵🌴🔵🌴🔵 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ❣آقا تو را به حرمت مولا یمان علی آقا تو را به حرمت زهرا ظهور کن ❣آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه برگرد و شهر را پر امواج نور کن ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
✨﷽✨ 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ✨قسمت صد و چهار _سه روز نرفته و تو اکنون چنین فریاد انکار می زنی! همان تو که چون ابوالصلت حکایت گفت، فریاد(ویلٌ للمأمون من الله) سر داده بودی... و ساعتی نگذشته اما و ابوالصلت به بند و در زندان... چهره عبدالله پرخشم: _ابوالحسن را زهر دادم چون اگر می ماند حکومتم می ستاند... دل های همه مردم با او بود، دیر فهمیدم که قیام نمی خواهند این خاندان، همین که هستند، اسباب بیم مدام حاکمان اند... با فریاد: _تو را هم می گرفت از من... که گرفته، اگر چه دیگر نیست! تف می اندازم به صورتش: _چقدر بی شرمی عبدالله! می خندد، تلخ و درمانده: _دلت را از من گرفت ابوالحس، محبتش کورت کرده غادیه! از همین روز می ترسیدم که ارادت تو به ابوالحسن، مقابلم بایستاندت... و چنین شد... اشک هایش میان فریادش: _اگر این کلام تو را آسوده می کند و جانت آرام می گردد، می گویم، من ابوالحسن را زهر دادم... نه از بیم حکومتم... از ترس دل هایی که پیاپی می ستاند، همه آنها که با من بود، به دیداری شیفته و مفتون او می شد... از حسادت ارادت های بسیار به او... بی دلیل... یکی از فانوس ها خاموش می شود و اتاق نیمه روشن. بغضم را فرو می خورم: _اکنون دیگر این کلام، قرار جانم نیست عبدالله! که هیزمی است برای آتش سینه ام.. تو هیچ نمی دانی! نمی پرسد که چه را نمی داند و اما من رها می کنم خودم را بر تخت و جرعه ای آب و: _نبودی عبدالله... آن زمان که باید، نبودی و نشنیدی... اولین حج که با پدرت رفتیم و من کودک... و تو هم... رها نکردی کاروان بزرگان و وزیران را و کودکانه ندویدی با من در کوچه های مدینه... تا ببینی... بشنوی... عبدالله خیره ام می ماند و من: _کنیزی سالخورده دیدم... که می گفت به جوانی خدمت جابربن عبدالله انصاری می کرده... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59