eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ اے صاحب دنیا و دین احوال زار ما ببین دیگر بیا تا عالمی گردد رها از هر غمی به داد ما برس ای یارِ ما باز نما گره از کارِ ما #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان   بسم الله الرحمن الرحیم   اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین.   خدایا نیرومندم نما در آن روز به پا داشتن دستور فرمانت وبچشان در آن شیرینی یادت را ومهیا کن مرا در آنروز رای انجام سپاس گذاریت به کـرم خودت نگهدار  مرا در این روز به نگاه داریت وپرده پوشی خودت ای بیناترین بینایان. 🌹 ======👇====== @shohada_vamahdawiat ======🌹======
می آیی آقا جان ..... كشتی نساز اى نوح، طوفان نخواهد آمد * بر شوره زار دلها، باران نخواهد آمد شاید به شعر تلخـم خـرده بـگیری اما  * جایی كه سفره خالیست، ایمان نخواهد آمد  رفتی كلاس اول، این جمله راعوض كن *  آن مرد تـا نیاید، باران نخواهد آمد كشتی نساز اى نوح، طوفان نخواهد آمد * بر شوره زار دلها، باران نخواهد آمد شاید به شعر تلخـم خـرده بـگیری اما  * جایی كه سفره خالیست، ایمان نخواهد آمد  رفتی كلاس اول، این جمله راعوض كن *  آن مرد تـا نیاید، باران نخواهد آمد  🌹 ======👇====== @shohada_vamahdawiat ======🌹======
اكنون، موقع اذان است و همه سپاهيان امام براى نماز جمع شده اند . امام تصميم دارد تا از ميزان آمادگى سپاهيان خود براى جنگ با خبر شود، به راستى آيا اين مردم در مقابل معاويه جنگ خواهند نمود ؟ امام رو به آنان مى كند و چنين مى گويد : اى مردم ، معاويه ما را به صلح و سازش فرا مى خواند ، اگر شما آمادگى براى مرگ در راه خدا را داريد با شمشيرهاى خود به جنگ او برويم و اگر زندگى دنيا را انتخاب مى كنيد خواسته او را قبول كنم . سخن امام كه به اين جا مى رسد، عدّه اى فرياد مى زنند : "ما زندگى را دوست داريم، ما مى خواهيم زنده بمانيم ." . آرى، اين فرياد، اوج مظلوميّت امام حسن(ع) را نشان مى دهد، مردمى كه به اردوگاه امام آمده اند اهل جهاد نيستند، اينها عاشق زندگى دنيا هستند و از مرگ با عزّت نيز مى ترسند . امام مى داند كه اين مردم علاقه اى به جنگ ندارند، براى همين ادامه مى دهد : اى مردم ، من نمى دانم با شما چگونه رفتار كنم ، اين نامه قَيس است و به من خبر داده كه بزرگان شما همراه با فرمانده خود به سپاه معاويه پيوسته اند . اى مردم كوفه ، شما با من بيعت كرديد و من به اميد يارى شما از كوفه خارج شدم ، امّا اكنون اين گونه بىوفايى مى كنيد . بدانيد كه من ديگر از يارى كردن شما دل كنده ام و مى خواهم امر حكومت را به معاويه واگذار كنم . در اين ميان، عدّه اى از سپاهيان امام حسن(ع) به فكر فرو رفته اند، آرزوهاى زياد آنها بر باد رفته است . چون وقتى كه امام حسن(ع) خودش بخواهد با معاويه صلح كند ديگر معاويه حاضر نخواهد بود به كسى پول بدهد . عدّه زيادى از اين مردم، خواب هاى خوشى براى خود ديده بودند، آنها مى خواستند كه امام حسن(ع) را دستگير كنند و يا به قتل برسانند و در عوض پول زيادى از معاويه بگيرند . آنها خود را در كنار عروس شام مى ديدند، در قصر معاويه، در حجله عروسى دختر معاويه ! امّا با اين تصميم امام، همه چيز به هم خورد، معاويه عاشق چشم و ابروى كسى نيست كه بخواهد دختر به او بدهد، معاويه براى حكومت خود مى خواست اين كارها را بكند ; امّا وقتى كه خود امام حسن(ع)مى خواهد صلح كند ديگر همه قول و قرارهاى قبلى به هم مى خورد . 🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢تروریست‌ها حتی به پیکر عباس و دوستانش رحم نکردند 🔹آن روز وقتی همسرم به خانه آمد، دخترم اولین کسی بود که به استقبالش رفت و گفت: بابا تلویزیون شهدای ناجا را نشان داد. عباس هم بود. همسرم خودش را به کار دیگری مشغول کرد و گفت «نه»، ولی دخترم با صدای بلند زد زیر گریه و با ناله گفت: «خودش بود...» بعد از اینکه از نیروی انتظامی آمدند و خبر قطعی شهادت عباس را دادند، خودم با همسرم حرف زدم. وقتی که خبر را باور کرد، فریاد بلندی کشید و گفت: «کمرم شکست» 🔹 گفتگو با مادر شهید مدافع وطن یکی از جوانترین شهدای حادثه تروریستی مرزبانی نگور ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat
🌷 گفتنی‌ها زیاد است ولی با خودم می‌گویم آیا با دیدن این صحنه‌ها چقدر توانستم خود را بسازم و از هوای نفس دور باشم؟ اگر دروغ نگویم خیلی کم. ولی ای امت قهرمان، ای عزیزان پشت جبهه، ما در این جنگ عزیزان بسیاری را از دست دادیم. شهیدان و سرداران شهیدی چون باقری، بقایی، بروجردی و نمازی و حاج همت و دیگر عزیزانی که با خون سرخشان جبهه‌ها را رنگین کرده و روح شجاعت و رزمندگی در رزمندگان به جای گذاشته‌اند و این پیروزی‌ها همه‌اش به برکت خون این شهیدان است. حال وظیفه‌ی ما در قبال خون این شهیدان چیست؟ آیا باید بازاریان ما گرانفروشی کنند؟ و جنس مردم را احتکار کنند و در اختیار مردم نگذارند؟ کارکنان ما در کارخانه کم کاری کنند؟ خواهران با وضعیتی مضحک در سطح شهر خود را نمایان کنند؟ و هزاران کار دیگر؟ آیا این شیوه و مقصد و هدف عزیزان شهید بود یا این که بر عکس، هر فرد ایرانی که خود را مقبول بداند هر فرد ایرانی هر قطره خونی که از رزمنده‌ای بر زمین می‌ریزد باری بر شانه او آمده و باید این بار را تحمل کند. 🌷 🌹 ======👇====== @shohada_vamahdawiat ======🌹======
4. از همان کودکی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و هم سخن وی بودم . 🍃🍃🍃🍃 5. من در جوانی، بزرگان عرب را به خاک مذلت نشاندم و شاخ های برآمده از تیره" ربیعه" و "مضر" را شکستم و شما مقام و منزلت مرا به سبب خویشی و منزلت مخصوص نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می دانید. او مرا در کنار خود می نشانید و بر سینه خویش جای می داد و در بسترش می خوابانید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند. هرگز از من دروغی در گفتار و خطا و لغزشی در رفتار ندید. 🌹🌹🌹🌹🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 💢مردم پسر فاطمه تنهاست💢 ✨ بعضی وقت ها حرف های دلت آنقدر زیاد است که هرچه کاغذ سیاه کنی، نمیتوانی حرفت را به مخاطب برسانی.. 👈 آن زمان که دلت آنقدر طوفانیست که طوفان دلت تارهای صوتیت را میلرزاند و فریاد میزنی که 📢مردم پسر فاطمه تنهاست... 💔 آن زمان که درد های دلت از شرمندگی همیشگی ات آب میشوند و چشمانت جاری و اشک هایت خبر می دهند که: 📢 مردم پسر فاطمه تنهاست... 💢بعضی وقت ها باید چشم درچشم ، نفس در نفس مخاطب باشی و فریاد بزنی 👇 📢 پسر فاطمه تنهاست❗️ که شاید مردمان این زمان 👈 از خواب زمستانی و غفلتِ طولانیِ خویش بیدار شوند و بفهمند که فرج امام زمان ✅ فرج خود آنهاست... ⬅️ بیایید همه درد ها، ناله ها و اشک هایمان را یک جا جمع کنیم و یک حاجت را در خانه او ببریم و فریاد بزنیم که 💢"دیگر به چیزی جز ظهور او راضی نخواهیم شد...💢 🕊🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹🕊 🌹✨ @shohada_vamahdawiat✨🌹
‌ 🌷مهدی شناسی ۳۲🌷 ⏹منظور از غیبت امام زمان این نیست که حضرت جایی مخفی شده باشد. ⏹غایب بودن امام،یعنی او فوق هستی مادی است؛مثل ملائكه که در غیب هستند و در مقامی بالاتر از عالم ماده جای دارند. ⏹مقام غیبی امام زمان به خاطر واسطه ی فیض بودن ایشان است و هستی در قبضه ی مقام غیبی ایشان است. ⏹غيبت امام عين حضور اوست.او برای دیدگان تنگ ما ظاهر نیست و گرنه او برای هستی ظاهر است و حاضر... ⏹مثل حضرت یوسف برای برادرانش.هم ظاهر بود و هم غایب. آنان با او خرید و فروش می کردند و او هم آنان را می دید و می شناخت،ولی آن ها او را نمی شناختند! علت و مشکل هم از طرف خودشان بود! ⏹حضرت مهدی در شهر و روستای ما زندگی می کنند،در بازارهایمان رفت و آمد می کند و بر سر سفره هایمان می نشیند. ⏹او همه جا هست.در مساجد،منابر و عزاداری های علما هست. ⏹اگر در مکه نباشد،حج احدی قبول نخواهد بود. ⏹او همیشه هست و غایب بودنش به معنای حاضر نبودن او نیست. ⏹امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:"به درستی که برای صاحب این امر،شباهت هایی به یوسف است." ⏹برادران یوسف علیه السلام،او را نشناختند؛نه آن وقت که او را به عزیز مصر فروختند و نه بعدها که با او خرید و فروش کردند؛منتها آن موقع او را در جانش نشناختند و این جا در جسمش. ⏹چه بسیار کسانی هستند که حضرت مهدی را خواهند دید ولی چون حقیقت وجودی او را ادراک نکرده اند؛اگر چه نسبت به او علم صوری و ظاهری دارند اما او را نخواهند شناخت... 🌺🌺🌺🌺🍃🌺🌺🌺🌺 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
Dua-Tawassul-Samavati.mp3
13.58M
...... دل چه صفا گیرد از دعای توسل حالِ دعا گیرد از دعای توسل قلب همه عاشقانِ آل محمد (ص) نور خدا گیرد از دعای توسل 💐التماس دعا 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ گــ🌼ـل نرگس! تنها بہ امید دیدنت هرشب و روز نفس می ڪشم... اے ڪہ نگاهم فرش راهٺ! و جانم فداے نگاهٺ! #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان   بسم الله الرحمن الرحیم   اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.   خدایا قرار بده در این روز از آمرزش جویان وقرار بده مرا در این روز از بندگان شایسته وفرمانبردارت وقرار بده مرا در این روز ازدوستان نزدیکت به مهربانی خودت ای مهربان ترین مهربانان. 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شهيد حمزه خسروى، فرمانده يكى از گروهان‏هاى لشكر المهدى(عجّ) بود. روزى پس از نماز صبح رو به يكى از برادران روحانى كرد و پرسيد: ـ حاج آقا! اگر كسى خواب امام على عليه‏السلام را ببيند، چه تعبيرى دارد؟ روحانى در پاسخ گفت: ـ بايد ديد چه خوابى ديده و ماجرا چگونه بوده. شهيد خسروى ديگر چيزى نگفت. اما دو ساعت بعد وقتى در يكى از محورهاى عملياتى با فرق شكافته به ديدار مولايش شتافت؛ خوابش تعبير شد. همرزم شهيد حمزه خسروى 🌹 ======👇====== @shohada_vamahdawiat ======🌹======
مردم پيش خود مى گويند : ما نبايد بگذاريم اين خبر به معاويه برسد كه امام حسن(ع) مى خواهد صلح كند . ما بايد همين الآن كار حسن بن على را تمام كنيم، هر چه سريع تر، قبل از اينكه او نامه اى رسمى به معاويه بنويسد بايد او را به قتل برسانيم . اما چگونه ؟ خوب كارى ندارد، شعار خوارج را به زبان مى آوريم . در اين ميان يكى از عقب جمعيّت فرياد مى زند : "به خدا قسم، اين مرد هم كافر شد" . آرى، چه بهانه خوبى، حسن بن على كافر شده است، او مى خواهد با معاويه صلح كند . اى مردم، مگر ما براى جنگ با معاويه از كوفه بيرون نيامده ايم، مگر ما نمى خواستيم معاويه را از بين ببريم ؟ اكنون حسن بن على مى خواهد با او صلح كند، مردم ! اين كفر است . هر كس كه با معاويه سازش كند، كافر است . آرى، همان كسانى كه به معاويه نامه نوشته بودند و مخفيانه با او بيعت كرده بودند اكنون اين گونه سخن مى گويند . هزاران نفر به سوى امام حمله مى برند تا او را به قتل برسانند . مردم كوفه عجب مردمى هستند، يك زمان حضرتعلى(ع) را مجبور كردند تا در صفين جنگ را متوقّف كند و بعد از آن به او گفتند كه به خاطر اين كه سخن ما را قبول كردى كافر شدى، اكنون هم، چون سخن صلح را از امام حسن(ع) مى شنوند، قصد جان او را نموده اند . اين نامردان، خيمه امام را غارت مى كنند و عباى آن حضرت را پاره كرده و مى ربايند . عدّه اى از ياران باوفاى امام به دور آن حضرت حلقه مى زنند، امام از آنها مى خواهد كه دست به شمشير نبرند، آرى، امام نمى خواهد در ميان مردم كوفه جنگ داخلى روى دهد . امام حسن(ع) در حالى كه عبايش را ربوده اند، در گوشه اى ايستاده است، و سپاهيانش، قصد جان او را دارند . شايد باور نكنى تعداد ياران باوفاى امام به بيست نفر هم نمى رسد ! آرى، فقط بيست نفر ! اين اوجِ مظلوميّت است، بيش از چهل هزار نفر با امام حسن(ع) بيعت كرده بودند كه جان خويش را فدايش كنند، اكنون از آن همه، فقط بيست نفر مانده اند . آرى، اگر قَيس و سربازانش اينجا بودند چه كسى جرأت مى كرد قصد جان امام را بكند . اما افسوس كه قَيس كيلومترها از ما فاصله دارد، او اكنون در مَسْكِن ] شمال بغداد [مقابل سپاه معاويه ايستاده است . غم در چهره امام نشسته است، بنى هاشم گرد او را گرفته اند، به راستى امام در اين شرايط چه تصميمى خواهد گرفت . امام اسبى را مى طلبد و سوار بر آن مى شود و همراه با عدّه اى از ياران خود اردوگاه سپاه را ترك مى كند و به سوى شهر مدائن حركت مى كند . آرى، اين مردم ديگر لياقت ندارند كه رهبرى همچون امام حسن(ع)داشته باشند . 🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌺ملاقات با امام زمان عجل الله ❤️چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست علاّمه حلّی شب جمعه ای به زیارت سیّد الشّهداء (ع) می رفت. ایشان تنها بر روی الاغی سوار شده بود و تازیانه نیز در دستش بود. در بین راه شخص عربی پیاده به همراه علاّمه راه افتاده و با هم به صحبت مشغول شدند. وقتی مقداری از راه رفتند علاّمه متوجّه شد که این شخص مرد دانایی است بنابراین در مورد همه مسائل علمی با هم صحبت کردند و علاّمه بیشتر متوجّه می شد که این مرد صاحب علم و فضیلت بسیاری است. علاّمه مشکلاتی که برایش در علوم پیش آمده بود را یکی یکی از آن شخص سؤال می کرد و آن شخص همه آنها را جواب می فرمود تااینکه به مسئله ای رسیدند که آن شخص فتوایی داد ولی علاّمه آن فتوا را ردّ کرد و گفت: «حدیثی در مورد فتوای شما نداریم.» آن مرد گفت: «حدیثی در این مورد شیخ طبرسی در کتاب تهذیب بیان کرده است و شما از اوّل کتاب تهذیب فلان قدر ورق بزنید در فلان صفحه در سطر چندم این حدیث را مشاهده خواهید نمود.» علاّمه تعجّب کرد که این شخص چه کسی است؟! آنگاه علاّمه از آن شخص پرسید: «آیا در زمان غیبت کُبری می توان امام زمان (ع) را زیارت کرد یا نه؟!» در این هنگام تازیانه از دست علاّمه افتاد و آن شخص بزرگوار خم شد و تازیانه را از روی زمین برداشته و در دست علاّمه گذاشت و به علاّمه فرمود: «چگونه صاحب الزّمان را نمی توان دید در حالی که دست او در میان دست توست.» پس علاّمه بی اختیار خود را از روی حیوان به پایین انداخت که پای آن حضرت را ببوسد و از هوش رفت. چون به هوش آمد کسی را ندید، به خانه برگشت و به کتاب تهذیب مراجعه کرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطری که حضرت نشان داده بود ملاحظه نمود.» (- قصص العلماء) 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢“غیرتم قبول نمیکنه” 🔹به مهدی گفتم عزیز دلم اینجا بمون تو خاک خودمون بیشتر به شما نیاز دارن؛میدونید جوابمو چی داد؟! “ خواهر گلم من چطوری غیرتم قبول میکنه اینجا کنار خانوادم در آرامش باشم ولی زن و بچه های مردم رو با فجیع ترین شکل ممکن به اسارت ببرن؟” همین دلتنگی های مرا تسکین میداد تا اینکه با دیدن سریال پایتخت 5 بعداز واکنش مردم به این سریال که با واقعیت فرسنگها فاصله داشت به عمق بصیرت و پیشتازیش پی بردم که همیشه می گفت باید پیشرو بود نباید تردید کرد نباید جا موند... 🔹 شهید از پرسنل پلیس اطلاعات ناجا در عراق در درگیری با کفار داعشی به شهادت رسید ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat
پلکی به آسمان و به دریا نگاه کن تا دستگیرشان بشود بیکرانه چیست ... 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
6. نام من در انجیل به" الیا" و در تورات  به" بری" و در زبور  به" اری" آمده است ... مادرم مرا"حیدر"(شیر) نامید و پدرم "ظهیر" نام نهاد وعرب به " علی" صدایم زد . 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
2512870.mp3
24.9M
سالها فکر من این است که تو الزاماً از دعای چه کسی این همه خوبی با من لحظه به لحظه دقیقه به دقیقه هر آن لطف بی حد توشد شامل من اما من جرم کردم عوضش فضل تو را می‌طلبم نرخ تعیین کنم اینجا وسط دعوا من @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ آقا سلام ما به رڪوع و سجودتو آقا درود بر تو و ذڪر و عبادتت ای آخرين امام من ألغوث و ألامان عجل علی ظهورک ياصاحب‌الزمان #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
امام چون اوضاع اردوگاه را اين گونه آشفته مى بيند تصميم مى گيرد تا به سوى مدائن حركت كند . اما بدخواهان از تصميم امام با خبر مى شوند و براى همين چند نفر از آنها زودتر اردوگاه را ترك مى كنند و در بين راه كمين مى كنند . امام به سوى مدائن مى رود، هيچ كس نمى داند كه چه خطرى جان امام را تهديد مى كند . در بين راه، جَرّاح كمين كرده است و منتظر است تا به امام حسن(ع) حمله كند . نگاه كن ! او از مخفى گاه خود بيرون مى آيد ! خداى من ! در دست او خنجر برهنه اى است و با آن خنجر به سوى امام حمله مى كند . او فرياد مى زند : "اى حسن ! تو مشرك شده اى، همانگونه كه پدرت مشرك شد" . چند نفر از ياران امام به سوى امام مى دوند ; امّا او خنجر را به پاى امام مى زند، زخمى عميق در رانِ او ايجاد مى شود . خون از بدن امام فوران مى كند و امام بيهوش، از اسب بر روى زمين مى افتد . ياران امام، جَرّاح را به قتل مى رسانند ; خون از پاى امام جارى است، متأسفانه خونريزى امام بسيار شديد است، من خيلى نگران هستم، خدايا ! جان امام در خطر است . ياران، زخم امام را محكم مى بندند، و بعد از مدّتى او به هوش مى آيد . اكنون، جوانان بنى هاشم، امام را بر روى تخته چوبى مى خوابانند و آن حضرت را به سوى شهر مدائن مى برند . 🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
7. نه چندان بلند آفریده شده ام و نه چندان کوتاه بلکه پروردگارم مرا قامتی به اعتدال بخشید. اگر بر شخص کوتاه شمشیر فرود آورم از فرق سر دو نیمه گردد و اگر به بلند قد تیغ زنم، او را از عرض دو نیمه کنم. کمال عقل و درایت ❤️❤️🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
‌‌ 🌷مهدی شناسی ۳۳🌷 🔷تمام گره های ریز و درشت ما به دست امام باز می شود و اگر این را بدانیم،دلمان شیفته ی او می شود. 🔷طوری شیفته ی او می شویم که دیگر بدون او حتی نفس هم نمی توانیم بکشیم. 🔷دست به سوی غیر او دراز نخواهیم کرد و هر خیری از هر جایی رسید،می فهمیم از اوست و جز او نخواهیم دید. 🔷به این وسیله ارتباطمان با حضرت قوی تر شده و این ارتباط قوی ان شا الله راه ظهور را باز خواهد کرد... 🔷فایده ی امام در غیبت و حضور،از طرف او هیچ گونه تفاوتی ندارد. ولی از طرف ما خیلی فرق می کند.چون پرده،بسیاری از آثار نور را در چارچوب،رنگ و غلظت خود محدود می کند و بعد آن را به اتاق می دهد. 🔷پس نوری که ما از پس پرده می گیریم هرگز مثل نوری نیست که وقتی پرده را کنار بزنیم،خواهیم گرفت و خیلی خودمان را محروم کرده ایم. 🔷بنابراین محرومیت از یک موجود پرفایده،دلیل کم فایده یا بی فایده بودن او نیست. 🔷مثل این که محرومیت از خورشیدی که طلوع کرده،دلیل بر کم نور بودن یا بی نور بودن آن نیست. 🔷این پرده ها،ظرفیت محدود،گناهان و غفلت های ماست... 🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢 شهیدان را شهیدان می شناسند 🔹شب قــبل از شهادت سجاد، تعدادی از همکاران تصمیم گرفتن که شبانه از مزار همکار شهیدشون محمدرضا خاوش زاده فرمانده پاسگاه نهضت آباد در رودبارجنوب که آذرماه ۹۶ در درگیری با اشرار شهید شده بود زیارت کنند. فردای اون زیارت سجاد در درگیـری با قاچاقچیان شهید میشه. “ سجاد جرجندی نژاد” از کارکنان پلیس رودبار جـنوب بیست و ششم آبان ۹۷ در درگیـری با قاچاقچیان مـواد مخـدر به شهـادت رسید. ➥ @shohadanaja@shohada_vamahdawiat
❤️کمک کردن امام زمان علیه‌السلام به علاّمه حلّی در نوشتن یک کتاب قطور در یک شب از جمله مقامهای بزرگی که برای آیة اللّه حلّی امتیاز به شمار می آید آن است که جزء افراد با ایمان به شمار می آید. یکی از دانشمندان سنّی که در بعضی رشته های علمی استاد علّامه حلّی بود، کتابی در مورد مذهب شیعه امامیّه نوشته بود و در مجالس، آن را برای مردم می خواند و آنها را گمراه می کرد و از ترس آنکه نکند کسی از دانشمندان شیعه نوشته های آن را ردّ کنند کتاب را به کسی نمی داد که بنویسد و جناب شیخ همیشه در فکر طرح نقشه ای بود تا آن را بدست آورد و نوشته های آن را ردّ کند. ناچار از محبّت بین استاد و شاگرد استفاده کرد و از او خواهش کرد تا آن کتاب را به او قرض بدهد. چون استاد سنّی نمی خواست که بلافاصله دست ردّ بر سینه او بزند گفت: «من قسم خورده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.» علّامه حلّی نیز آن مدّت زمان را غنیمت شمرد و کتاب را گرفت و به خانه برد که در همان شب آن کتاب را تا جایی که ممکن است بازنویسی کند. چون به نوشتن مشغول شد و نصفی از شب گذشت خوابش گرفت، ناگهان حضرت صاحب الامر(ع) ظاهر گشت و به علّامه حلّی گفت: «کتاب را به من بده و تو بخواب.» وقتی که شیخ از خواب بیدار شد دید که باز نویسی شده آن کتاب از کرامت صاحب الامر(ع) تمام شده است. در نقل دیگری آمده است: علّامه حلّی کتابی از بعضی از دانشمندان خواست که نسخه برداری کند. استاد سنّی آن کتاب را به علاّمه نداد چون آن کتاب مهمّی بود تا اینکه این اتّفاق افتاد که به او کتاب را داد به شرط آنکه یک شب بیشتر پیش او نماند و نسخه برداری آن کتاب کمتر از یک سال نمی شد که انجام شود. پس علّامه حلّی کتاب را به منزل خودش آورد و در همان شب شروع به نوشتن آن کرد، پس از اینکه چند صفحه نوشت خسته شد. ناگهان دید مردی که شبیه مردم حجاز است از در وارد شد و سلام کرد و نشست. آن شخص گفت: «ای شیخ! تو این اوراق را مسطر بکش و من می نویسم.» پس شیخ برای او مسطر می کشید و آن شخص می نوشت و از سرعت کتابت، مسطر به او نمی رسید. وقتی خروس هنگام صبح شروع به خواندن کرد کتاب تمام شده بود. بعضی گفتند: چون شیخ خسته شد خوابید. و وقتی بیدار شد کتاب نوشته شده بود. (- مجالس المؤمنین) 🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59