eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
من تو را به چه شهرى آورده ام! مى خواستم شهر خدا را نشانت بدهم; امّا همه سياهى ها را نشانت دادم. چيزهاى ديگرى هم هست كه خجالت مى كشم بگويم. آرى، ما به عصر جاهليّت آمده ايم. فساد همه جا را فرا گرفته است. بسيارى از زنان و مردان گرفتار شهوت رانى شده اند. همه پليدى ها و سياهى را مى توان در اينجا ديد. آن خانه را ببين كه در بالاى آن، خيمه اى آبى رنگ نصب شده است. عدّه اى در زير آن خيمه نشسته اند. به راستى آنجا چه خبر است؟ از چند نفر سؤال مى كنم، آنها به ما مى گويند: آنجا خانه "طاهره" است. آيا مى دانى "طاهره" به چه معنا است؟ در زبان عربى به زنى كه پاكدامن باشد، طاهره مى گويند. آنجا خانه كسى است كه در دلِ سياهى ها، همچون ستاره اى مى درخشد. آرى، آنجا خانه بانوى پاكدامن اين شهر است. نامش "خديجه" است و خدا به او ثروت زيادى داده است. او بسيار سخاوتمند و مهمان نواز است. ما به سوى خانه خديجه حركت مى كنيم. 💖💖💖💖🦋💖💖💖💖 @shohada_vamahdawiat @hedye110
26 ـ حركت خليفه به سوى مسجد و بيعت با اجبار: اوّل ربيع الاول، چهارشنبه اهل سقيفه همه با ابوبكر بيعت كرده اند، و موقع آن فرا رسيده است كه خليفه را به مركز شهر ببرند. خليفه همراه با كسانى كه در سقيفه هستند به مسجد شهر مى رود. در مسير به هر كس برخورد مى كنند او را مجبور مى كنند تا با ابوبكر بيعت كند. آرى، مسلمانان بر خلافت ابوبكر، متّحد شده اند و هر كس كه با اين اتّحاد و يگانگى، مخالف باشد كشته خواهد شد. 27 ـ تطميع بنى اميّه: اوّل ربيع الاول، چهارشنبه عُمَر همراه با خليفه در مسجد هستند، عُمَر نگاهى به مسجد مى كند، مى بيند كه ابوسفيان با عدّه اى از بنى اُميّه در گوشه اى نشسته اند! در ميان آنها عثمان هم به چشم مى خورد. يك نفر پيام مهمّى را براى ابوسفيان مى آورد: "به تو قول مى دهيم كه فرزندت را در حكومت خود شريك كنيم". ابوسفيان لبخندى مى زند و مى گويد: "آرى، ابوبكر چه خوب خليفه اى است كه صله رحم نمود و حقّ ما را ادا كرد". اكنون ابوسفيان و بنى اُميّه براى بيعت با خليفه مى آيند. عثمان از جا بلند مى شود و نزد ابوبكر مى رود و با او بيعت مى كند، با بيعت عثمان همه بنى اميّه با ابوبكر بيعت مى كنند. ●●●☆☆☆☆☆●●● eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59 🌷🖤🌷 👇           @hedye110
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
همه ما مى دانيم كه گناه و معصيت، روح انسان را آلوده مى كند و مانع بزرگى براى رشد و كمال او محسوب مى شود. گناه باعث سياهى قلب انسان مى گردد، به طورى كه ديگر لذّت مناجات با خداوند را درك نمى كند، نمى تواند با او معاشقه نمايد و در درگاه او قطره اشكى بريزد. اين گناه است كه انسان را از نماز شب محروم مى دارد و هم چنين مانع نزول باران مى شود و امواج بلا را به سوى انسان مى كشاند.9 به همين دليل انسان بايد براى بخشش گناهانش فكرى بكند تا اثرات آن بيش از اين در زندگى او باقى نماند. البتّه گناهانى كه مربوط به حقّ النّاس است بايد نسبت به پرداخت حقّ مردم اقدام نمود، امّا گناهانى را كه مربوط به حقّ الله است، چگونه از پرونده اعمال خود پاك كنيم؟ آيا اطّلاع داريد، امامان معصوم(عليهم السلام) در سخنان خود حضور در مسجد را به عنوان يكى از مهمّ ترين عوامل بخشش گناهان معرّفى كرده اند؟ آيا در فصل پاييز كه برگ درختان زرد مى شود به يك باغ رفته ايد تا ببينيد موقعى كه باد مىوزد، چگونه برگ درختان بر روى زمين مى ريزند؟ موقعى كه شما هم در مسجد حضور پيدا مى كنيد، اين گونه گناهان از وجود شما مى ريزد. امام صادق(ع) مى فرمايد: "سعى كنيد كه همواره به مسجد برويد زيرا كه مسجد، خانه خدا در روى زمين است. هر كس وضو بگيرد و به مسجد برود، خداوند او را از گناهانش پاك مى سازد." خواننده عزيز! حتماً موقعى كه به مسجد رفته اى، يك احساس سبكى و نشاط روحى را در وجود خود احساس كرده اى؟! اين احساس سبكى به خاطر قرار گرفتن در زير باران رحمت و بخشش خداوند است كه حضرت حق نصيب تو كرده است. وقتى كه اين گناهان تو به خاطر حرمت مسجد فرو مى ريزد، روح تو سبك مى شود و تو مى توانى پرواز كنى. مسجد خانه خدا است و خدا هم پاكيزگى را دوست دارد، وقتى تو جسم خود را پاكيزه مى كنى و وضو مى گيرى و به سوى مسجد مى روى، خدا هم به خاطر حرمت مسجد آلودگى هاى روح تو را پاك مى كند. آرى، اگر با چشم باطن نگاه كنى، همان لحظه اى كه مى خواهى به مسجد بروى، بارانى از رحمت خدا بر سر تو فرو مى بارد و روح تو را پاك مى سازد و تو را آماده آن مى كند كه بتوانى در مسجد حضور پيدا كنى. اين جا خانه دوست است، و او هم دوست دارد كه خانه اش پاك بماند، خانه اش زيبا باشد و در آن آلودگى نباشد. تو مهمان او هستى و او در همان لحظه ورود به خانه اش، از تو پذيرايى مى كند، روح تو را پاك مى كند تا لايق حضور در اين خانه شوى. بى جهت نبود كه بعضى ياران پيامبر هنگامى كه به گناه آلوده مى شدند به مسجد پناه مى بردند و آنقدر در آنجا مى ماندند تا خدا گناه آنها را مى بخشيد. 🌹🦋🌹🦋 <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 مسجد كوفه پر از جمعيّت مى شود; همه مى خواهند ببينند كه چه خبر شده است. امير كوفه (نُعمان) به بالاى منبر مى رود و چنين مى گويد: اى مردم! به سوى فتنه ها نرويد كه باعث ريخته شدن خون هاى زيادى خواهد شد! با كسانى كه با ما جنگ نكنند، كارى نداريم; امّا اگر آنان دست به شمشير ببرند، ما هم تا پاى جان با آنها به جنگ خواهيم پرداخت. مثل اين كه زياد جاى نگرانى نيست; چرا كه سياست امير كوفه همان سياست حفظ آرامش است. گوش كن! يك نفر از ميان جمعيّت بلند شده است و با صداى بلند امير كوفه را خطاب قرار مى دهد و چنين مى گويد: "اى امير كوفه! اين فتنه اى كه كوفه را آشفته كرده است، جز با شمشير پايان نمى گيرد، اين سخن تو نشانگر ضعف توست". خدايا! اين كيست كه چنين گستاخانه سخن مى گويد؟! او عبد الله حَضرَمى است كه از طرفداران سرسخت يزيد است; او از اينكه دوستان مسلم در اين شهر به آزادى، رفت و آمد مى كنند، سخت غضبناك شده است. به راستى امير كوفه جواب او را چگونه خواهد داد؟ آيا سخن او را خواهد پذيرفت؟ آيا او دستور حمله به مسلم و دستگيرى او را خواهد داد؟ امير كوفه جواب مى دهد: "من اطاعت از خدا را بيشتر از معصيت خدا دوست دارم". چون سخن او به اينجا مى رسد، از منبر پايين مى آيد و به سوى قصر خود مى رود. خواننده محترم! دلم مى خواهد، روى اين سخن امير كوفه خوب فكر كنى. اين يك سند تاريخى بسيار مهم است. آرى، فضاى عمومى كوفه به گونه اى آماده شده است كه امير كوفه هم مى داند كه اگر براى مقابله با مسلم و ياران او اقدامى انجام دهد، معصيت خدا را نموده است. اين يك برگ برنده در دست مسلم است. در واقع اين سخن امير كوفه نشان دهنده اين است كه مسلم و يارانش به يك حركت فرهنگى دست زده اند و تا حدود زيادى در اين كار موفّق بوده اند. مسلم در اين مدّت كوتاه توانسته است، فضاى كوفه را به گونه اى آماده كند كه حتّى امير كوفه هم مخالفت كردن در مقابل قيام امام حسين(ع) را گناه مى داند. خبر سخنرانى نُعمان به گوش مسلم مى رسد و او به اين نتيجه مى رسد كه شرايط از هر جهت آماده است. از آن طرف، مردم گروه گروه به نزد مسلم مى روند و با او بيعت مى كنند. آيا مى دانيد تاكنون چند نفر با مسلم بيعت كرده اند؟ ديگر چه شرايطى بهتر از اين مى تواند باشد؟ هجده هزار نفر با او بيعت كرده اند. امروز، دهم ذى القعده سال شصت هجرى مى باشد و مسلم سى و پنج روز است كه در شهر كوفه است. اكنون ديگر لحظه موعود فرا رسيده است. مسلم قلم در دست مى گيرد. او مى داند كه امام حسين(ع) در مكّه، منتظر رسيدن نامه اوست. قرار بر اين شده است كه مسلم پس از بررسى اوضاع شهر كوفه، نامه اى براى امام خويش بفرستد و او را از شرايط اين شهر، باخبر كند. او در اين نامه خطاب به امام اين چنين مى نويسد: هجده هزار نفر با من بيعت كرده اند. هنگامى كه نامه من به دست شما رسيد، هر چه زودتر به سوى كوفه بشتابيد! مسلم اين نامه را به يكى از يارانش مى دهد تا هر چه سريعتر آن را به امام حسين(ع) برساند. چرا مسلم در نامه خود از امام مى خواهد كه با عجله به سوى كوفه بيايد؟ مسلم مى داند، اكنون بهترين شرايط براى قيام، فراهم شده است; بيعت هجده هزار نفر و سياست صلح آميز امير كوفه! اكنون بايد هر چه زودتر از اين شرايط بهره بردارى كرد. قبل از اينكه يزيد از خواب خويش بيدار شود، بايد كوفه را تصرّف كرد; زيرا قلب جهان اسلام در كوفه مى تپد. <========●●●●●========> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <==≈=====●●●●●========>