eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹هرکـی‌آرزوداشـتــه‌بــاشـه‌خیـلــی‌خــدمـت‌کــنـه شـهـیــدمـیشـه..! یـه‌گـوشـه‌دلـت‌پـابـده،شـهـدابـغـلت‌مـیکنـن.. ازایـن‌شـهدا‌مـدد‌بـگیـریـد.. مـددگرفـتن‌ازشـهدا‌رَسمـه..! دسـت‌بـذار‌روخـاکِ‌قـبـرشـهـیـد‌وبـگـو: حـسـیــن‌بـه‌حــقِ‌ایـن‌شـهید،یه‌نگـاهی‌به‌مـاکـن ‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
﷽❣ ❣﷽ 🌷اَلسَّلاَمُ عَلَي الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ 🌷سلام بر قيام كننده مورد انتظار، و عدل آشكار 📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج) سلام امام زمانم تمام سلام‌ها و تمام تحیّت‌ها نثار تو باد، ای مولایی که حقیقت سلام هستی. و روز آمدنت، زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی... سلام بر تو و بر روز آمدنت... 💚 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ ➥ @shohada_vamahdawiat
آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به گریه افتاد و از آن جا رفت، ابوطالب(علیه السلام) او را صدا زد و به او گفت: برادرزاده عزیزم، هرچه دوست داری بگو، به خدا سوگند! هرگز دست از یاری تو برنخواهم داشت. ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت نوزدهم(زندگینامه پیامبر) ✨پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) پس از دعوت خویشاوندان، با نزول آیه های 🌺الحجر فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﺗﻮ ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﺘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎم، ﻋﻠﻨﻲ ﻛﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺖ‌ﭘﺮﺳﺖ‌‌ﻫﺎ ﺍﻋﺘﻨﺎﻳﻲ ﻧﻜﻦ؛ (٩٤) 🌺الحجر إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﭼﻮﻥ‌ﻛﻪ ﺷﺮّ ﻣﺴﺨﺮﻩ‌ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﺮﺕ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ؛ (٩٥) دستور یافت تا یکباره دعوت خویش را علنی و عمومی سازد و از آزار مشرکان نهراسد و کارشان را به خدا واگذارد. 🍁لذا روزی در کنار کوه صفا روی سنگ بلندی قرار گرفت و با صدای بلند گفت: یا صَباحاهُ(عرب این کلمه را به جای زنگ خطر به کار می برد و گزارش های وحشت آمیز را نوعا با این کلمه آغاز می کند). ندای پیامبر(صلی الله علیه و آله) جلب توجه کرد: گروهی از قبائل مختلف قریش به حضور وی شتافتند، سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله) رو به جمعیت کرد و گفت: ای مردم هرگاه من به شما گزارش دهم، که پشت این کوه(صفا) دشمنان شما موضع گرفته اند و قصد جان و مال شما را دارند، آیا مرا تصدیق می کنید؟ همگی گفتند: آری، زیرا ما در طول زندگی از تو دروغی نشنیده ایم. 🌷سپس گفت: ای گروه قریش من شما را از عذاب و کیفر الهی بر حذر می دارم. قریش که کم و بیش از آیین او مطلع و آگاه بودند، این بار با شنیدن این جمله، آنچنان ترس، دلِ آنان را فراگرفت، که یکی از سران کفر(ابولهب) سکوت مردم را شکست، رو به آن حضرت نمود و گفت: وای بر تو! ما را برای همین کار دعوت کردی. سپس جمعیت متفرّق شدند و... 🍁روزی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در مسجدالحرام بر عده ای از بت پرستان قریش وارد شد، ملاحظه کرد آنها به بت ها سجده می کنند. آنان را از این کار منع کرد و بر مخالفت با دین و آیین پدرشان ابراهیم(علیه السلام) مورد نکوهش قرار داد. آنها به وی پاسخ دادند: ما به این دلیل به آنها سجده می کنیم که وسیله تقرب ما به خدا شوند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برایشان بیان کرد که این کار، همان شرکی است که خداوند آن را، از آنها نخواهد پذیرفت و بدینسان آنان را بر ادامه کارشان مورد سرزنش قرار داد. گفت: این بت ها جز اسم هایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کرده اید چیز دیگری نیستند و خداوند بر آنها قدرتی عطا نکرده(سوره نجم آیه ۲۳)اما آنها پیامبر(صلی الله علیه و آله) را جادوگر و دروغگو می خواندند و علاوه بر دروغگو شمردن او، وی را کاهن یا دیوانه خوانده و به قرآن افترا می بستند که افسانه های پیشینیان است.(برگرفته از برخی آیات سوره های ص، فرقان،انعام، طور، حجر، انبیاء) 🌷وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از معبودهای آنان به زشتی یاد می کرد و اعتقادات بت پرستی آنها را که سود و زیانی به حالشان نداشت کاری احمقانه و جاهلانه می خواند. گروهی از سران قریش نزد عمویش ابوطالب(علیه السلام) آمدند و به او گفتند: برادرزاده ات خدایان ما را ناسزا می گوید و از آیین ما به زشتی یاد می کند و عقل و خرد ما را احمقانه شمرده و پدرانمان را گمراه می داند، یا او را از این کار بازدار و یا این که ما و او را به خود واگذار و دست حمایت خود را از او بردار. ابوطالب(علیه السلام) با آنان به نرمی و ملایمت سخن گفت و به گونه ای محترمانه آنها را برگرداند و از نزدش رفتند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به دعوت خویش ادامه داد و هیچ چیز او را از ابراز کردن دین و آیین الهی باز نمی داشت و مردم را به آیین او فرا می خواند و همین عمل سبب خشم قریش شده بود، از این رو سران قریش گرد هم آمده و بار دیگر نزد ابوطالب رفتند و به او اظهار داشتند: ای ابوطالب! شما از نظر سن و آبرومندی میان ما، از مقام و منزلت ارجمند و والایی برخوردار هستی، ما از شما خواستیم که برادرزاده ات را منع کنی، ولی این کار را نکردی و به خدا سوگند! ما تحمل شنیدن ناسزاگویی به خدایان خود و به زشتی یاد کردن آنها و احمقانه توصیف نمودن اندیشه های خویش را نداریم. اینک یا او را از این کار بازدار، و یا با هر دوی شما پیکار خواهیم کرد، تا یکی از دو گروه نابود شود. 🌷ابوطالب(علیه السلام) در حضورشان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را خواست و پیشنهاد کرد که: برای خاطر بزرگان قوم خود و برای حفظ جان خود و من، دست بردار، و تکلیف مرا دشوار مساز. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به گمان اینکه ابوطالب(علیه السلام) در تصمیم یاری دادن او سست شده و دست از یاری کردن وی خواهد کشید گفت:((ای عمو، به خدا قسم! اگر این مردم خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپم قرار دهند، تا از رسالت خویش دست بردارم، هرگز این کار را نخواهم کرد، تا اینکه خداوند دین و آیین خود را یاری و حمایت کند و یا در این راه، هر چه را دارم تقدیم کنم!)). ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷  🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
15.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️داستان واقعی وشنیدنی ازعنایت امام زمان عجل الله به فردی که ماشین اودربین راه و درزیربارش برف خراب شدو... سخنران :استاد 🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات بفرست🌸 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
استاد پناهیان : امام زمان که نمیاد آدمای مؤمن و عوام غیر مؤمن رو بُکشه؛ حتی ایشون نمیاد که گناهکارا رو بکشه، بلکه خیلی از گناهکارها با اومدن ایشون، آدمای خوبی میشن؛ کشتن، قاعده ای داره! حتی قرار نیست بعضی از گناهکارایی که با اومدن ایشون هم خوب نشدند، کشته بشن... بله، نباید موضوع شمشیر رو لز عملیات اصلاحی حضرت، حذف کرد! چرا که مستکبران هیچ زبونی جز زبون زور نمی فهمند... برای تامین امنیت جامعه، ترسوندن مستکبران از شمشیر عدالت یک اصل اساسی به حساب میاد، چرا که این طائفه جز با گردن های شکسته، سر تعظیم فرود نمی آورند! تنها در اینصورت است که جامعه روی آرامش خواهد دید...   🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                      
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🪴 🪴 🌿﷽🌿 لحظاتى مى گذرد، قُطام به تو فكر مى كند، نكند تو بروى و او را تنها بگذارى. فكرى شوم به ذهن او مى رسد. او سريع از جا برمى خيزد و به حياط مى آيد، خدا را شكر مى كند كه تو هنوز آنجا هستى. دلم به حال تو مى سوزد، تو نمى دانى كه در ذهن اين دختر زيبا چه نقشه اى مى گذرد. تو رو به او مى كنى و مى گويى: ــ غم آخرتان باشد. خدا به شما صبر بدهد. ــ ممنونم. ابن ملجم! ديدى كه چگونه تنها و بى كس شدم؟ دخترى هستم كه پدر و همه برادرانش به دستِ ظلم على كشته شده اند و او ديگر هيچ كسى را ندارد. به راستى چه كسى از من حمايت مى كند؟ خدايا! خودت على را به سزاى عملش برسان! ــ گريه نكن! عزيزم! اگر پدر و برادرانت رفتند من كه هستم. خنده اى بر لبان قُطام مى نشيند و تو هم لبخند مى زنى. دلت خوش است كه دل مصيبت ديده اى را شاد كرده اى و لبخند بر لب هاى او نشانده اى، امّا فراموش كرده اى كه چه بودى و چه شدى. تا ديروز كسى جرأت نداشت در مقابل تو، به على(ع) توهين كند، امّا اكنون مى شنوى كه قُطام به مولايت توهين مى كند ولى تو هيچ نمى گويى. تو فقط محو تماشاى معشوقه خود هستى. فهميدم! تو عوض شده اى، عشق على(ع) را فروخته اى و عشق قُطام را خريده اى. 🪴 🪴 🪴 🪴 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
📖تفسیر قرآن کریم با داستان📖 ✳️ همه کارها برای خدا 🍃قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏🍃 🍂نماز و تمام عبادات من، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانيان است🍂 (انعام: ۱۶۲) 🌼 پیامبر (ص): 🍃يَا أَبَا ذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فِي كُل شِّی‏ءٍ نِيَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ‏ وَ الْأَكْل‏🍃 (مکارم الأخلاق/۴۶۴) 🍂ای ابوذر در هر کاری حتی خوابیدن و خوردن نیت صالح (قصد قربت) داشته باش🍂 ✅ خوش تیپ ✍ باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند. بعد ادامه داد: شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری! ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟! ابراهیم به این حرف‌ها اهمیت نمی‌داد و به بچه ها توصیه می‌کرد : ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص ۴۱ 🇮🇷 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ آرزو کردم ... که باشم در رکابت ؛ جـ❤️ـان من ... آرزو بر من ... که در ظاهر جوانم ؛ عیب نیست❗️... سلام تنهاترین سـ❤️ـردار ... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ ➥ @shohada_vamahdawiat
💙 :) 🌱 ارباب من من مات و مبهوت به حرف هاي اونها گوش مي كردم .. . مفهوم بعضي از كلمات رو نمي دونستم و درك نمي كردم ... اون كلمات واضح، عربي بود ... شايد رمز بود ... اما چه رمزي كه هر دوي اونها گريه مي كردن ... اونها كه نمي دونستن من به تلفن شون گوش مي كنم ... چند ثانيه بعد، دنيل اين سكوت مرگبار رو شكست ... - من رو ببخش بئا ... اين بار اصلا زمان خوبي براي رفتن نيست ... شايد سال ديگه ... و اون پريد وسط حرفش ... - مطمئني سال ديگه من و تو زنده ايم؟ ... يادته كريس هم مي خواست امسال با ما بياد؟ ... دوباره بغض راه گلوش رو سد كرد ... بغضي كه داشت من رو هم خفه مي كرد ... - اما اون ديگه نمي تونه بياد ... اون ديگه فرصت ديدن حرم هاي مقدس رو نداره ... كي مي دونه سال ديگه اي براي من و تو وجود داشته باشه؟ ... نفس هاي ساندرز دوباره عميق شده بود ... از عمقي خارج مي شد كه حرارت آتش و درد درونش با اونها كنده مي شد و بيرون مي اومد ... به زحمت بغضش رو كنترل كرد ... - كارآگاهي كه روي پرونده كريس كار مي كرد رو يادته؟ ... و دوباره سكوت ... - اون رفتارش با من مثل يه آدم عادي نيست ... دقيقا از زماني كه فهميد ما مسلمانيم ... طوري با من برمي خورد مي كنه كه ... بئاتريس ... من نمي تونم علت رفتارش رو پيدا كنم ... اگه به چيزي فكر كرده باشه كه حقيقت نداره ... و اگه چيزي رو نوشته باشه كه ... مي دوني اگه حدس من درست باشه ... چه اتفاقي ممكنه براي ما بيوفته؟ ... فكر مي كني كسي باور مي كنه ما ... صداي اشك هاي همسرش بلندتر از صداي خسته دنيل بود ... صدايي كه با بلند شدنش، همون نفس هاي خسته رو هم ساكت كرد ... فقط اشك مي ريخت بدون اينكه كلامي از زبانش خارج بشه ... و من گيج و سردرگم گوش مي كردم ... اون كلمات هر چه بود، رمز نبود ... اون اشك ها حقيقي بود ... براي چيزهايي كه من اصلا متوجه نمي شدم . .. حتي مفهوم اون لغات عربي رو هم نمي فهميدم ... چند بار صداش كرد ... آرام ... و با فاصله ... - بئاتريس ... بئاتريس ... اما هيچ پاسخي جز اشك نبود ... تا اينكه ... - فاطمه جان ... نمي دونستم يعني چي ... اما تنها كلمه اي بود كه اون بهش پاسخ داد ... صداي اشك ها آرام تر شد ... تا زماني كه فقط يك بغض عميق و سنگين باقي بود ... - تقص ري تو نيست ... اشتباه من بود دنيل ... من نبايد چنين سفري رو ازت مي خواستم ... ما هر دو مثل هميم ... بايد از اون كسي مي خواستم كه اين قطرات به خاطرش فرو ريخت ... اونقدر حس شون زنده بود كه انگار داشتم هر دوشون رو مي ديدم ... حس مي كردم از جاش بلند شده ... صداش آرام تر از قبل، توي گوشي مي پيچيد ... انگار گوشي از دهانش فاصله گرفته بود ... - ارباب من ... باور دارم كلماتم رو مي شنوي ... و ما رو مي يني ب ... ما مشتاق ديدار توئيم .. . اگر لايق ديدار تو هستيم ما رو بپذير ... اين بار صداي اشك هاي دنيل، بلندتر از كلمات همسرش بود ... و بي جواب، تلفن قطع شد ... حالا ديگه تنها صدايي كه توي گوش من مي پيچيد ... بوق هاي پي در پي تماس قطع شده بود ... 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat