#روشنی_مهتاب.....
#صفحه_سوم......
اينجا كتابخانه آيت الله نجفى مرعشى (قدس سره) در شهر قم است. من در حال مطالعه هستم، همه كتاب هايى را كه نياز دارم، در اينجا هست.
گاهى مطالبى را كه برايم جالب است، در فيش هاى خود مى نويسم. راستى يادم باشد كه از تو تشكّر كنم، تو كار بزرگى كردى كه مرا با اين مطلب آشنا كردى! من بايد به تو بگويم كه اگر ديشب تا ديروقت مطالعه كردم و امروز هم به اينجا آمده ام، علّت خاصّى دارد، من مى خواهم از حقانيّت مادرم، فاطمه(س)دفاع كنم.
روزها به كتابخانه مى آيم، خيلى خوشحال هستم كه قسمتى از اين كتابخانه، به صورت "قفسه باز" است، به راحتى به همه كتاب ها دسترسى دارم، مطالب زيادى را به صورت فيش آماده كرده ام، شكر خدا كه به نتايج خوبى رسيده ام.
اين ها همه فيش هاى تحقيقى من است، وقتى كار فيش بردارى تمام شود، آن وقت تازه، نوشتن شروع مى شود، آرى! آن وقت است كه زندگيم شروع مى شود، زندگى در نگاه من، فقط فرصتى است براى نوشتن!
* * *
از آن شب كه مهمان من بودى، يك ماه گذشته است، اكنون ديگر وقت آن شده كه نوشتن را آغاز كنم، بسم الله مى گويم، قلم در دست مى گيرم و چه شكوهى دارى تو اى قلم كه خدا هم به تو سوگند ياد كرده است!
ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ... (آيه اول سوره قلم).
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#شهید_مهدی_نوروزی.......
#صفحه_دهم.....
همرزم شهید نوروزی می افزاید: همه می دانستیم که مهدی چقدر عاشق امام حسین است و چقدر به حضرت زینب(س) ارادت دارد مدام ذکر لبش یا حسین بود و این لحظه آخر هم یازهرا گفت و من فکر کردم بیهوش شده... یکی دوتا از بچه های دیگه اومدن و پوشش دادن و من مهدی را کول کردم و کشان کشان آوردم عقب تر و صدایش هم آرام شنیده می شد که می گفت یا حسین اما تا به ماشین رسیدیم دیگه صدایش قطع شد و تا به بیمارستان رسیدیم نیم ساعت دیگه هم طول کشید اما مهدی شهید شده بود و من هم بی برادر...
حمید اشک می ریزید و می گوید: من شهادت می دهم تا آخرین نفس و آخرین لحظه گفت یاحسین و یا زهرا و شهادت می دهم تا آخرین گلوله را با وجود خونریزی شدید شلیک کرد و مثل یک شیر جان داد. شهادتش همان طور که می خواست برای دفاع از مقدسات بود و بعد از شهادت کربلا و نجف و کاظمین و سامرا رفت و در سه شهر عراق برایش مراسم گرفتند... خدا به مهدی عزتی داد که همه ما به آن غبطه می خوریم... از خدا می خواهم همین را هم نصیب ما کند...
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌿🍃🌿🍃🌿🍃
@hedye110
اخوی عطر بزن
#شب_جمعه بود
بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل
چراغارو خاموش کردند
مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی
زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت
یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما
عطر بزن ...ثواب داره
- اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی .. #امام_زمان نمیاد تو مجلسمونا
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره
بعد دعا که چراغا رو روشن کردند
صورت همه سیاه بود
تو عطر جوهر ریخته بود...
بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..😂😂
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❤️ به یقین یوسفِ ما آمدنی سٺ...
🌹😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🌹
شبتون منوّر به جمال یوسف زهرا(س)
🌺🍃🌺✨🌺🍃🌺
@shohada_vamahdawiat
🌺🌺🍃🍃
#روشنی_مهتاب......
صفحه چهارم
اينجا شهر بغداد است، من به اين شهر آمده ام تا استاد دِينَوَرى را ملاقات كنم، من به تاريخ سفر كرده ام، به قرن سوم هجرى آمده ام...
معلوم است مى خواهى بدانى استاد دِينَوَرى كيست؟
مى گويند كه او استادى بزرگ و افتخارى براى جهان اسلام است و كتاب هاى زيادى نوشته است، كتاب هاى او مورد توجّه دانشمندان است، مردم مى گويند: "در خانه اى كه كتاب هاى استاد دِينَوَرى نباشد، در آن خانه، هيچ خيرى نيست".
استاد دِينَوَرى، مدّت كوتاهى قاضى شهر "دينور" بود، دينور، شهرى در استان كرمانشاه است و به همين دليل، به "دِينَوَرى" مشهور شد، همه او را با اين نام مى شناسند. استاد بعد از مدّتى از دينور به بغداد بازگشت و بار ديگر به علم و دانش مشغول شد.
من روبروى استاد دِينَوَرى نشسته ام، او مشغول نوشتن است، بايد صبر كنم تا او مطلب خود را تمام كند و بعد سؤال خود را بپرسم. بيش از 60 سال از زندگى استاد گذشته است، امّا عشق او به نوشتن هرگز كم نشده است.
من نگاهى به قفسه كتاب مى كنم، اين ها همه كتاب هايى است كه استاد تأليف كرده است، به راستى او چگونه توانسته است بيش از 60 كتاب بنويسد؟
اجازه مى گيرم و يكى از كتاب ها را برمى دارم تا مطالعه كنم. اسم كتاب است: "امامت و سياست".
كتاب را باز مى كنم تا آن را مطالعه كنم، كتاب به زبان عربى است، من الآن دارم صفحه اوّل كتاب را مى خوانم: "بسم الله الرحمن الرحيم. كتاب خود را با حمد و ستايش خدا آغاز مى كنم، شهادت مى دهم كه خدا يگانه است و هيچ شريكى ندارد. من بر حضرت محمّد درود مى فرستم و شهادت مى دهم كه خدا او را براى هدايت انسان ها فرستاد و او آخرين پيامبران است".
در ادامه چنين مى خوانم: "فصل اول: فضائل ابوبكر و عُمَر".
استاد در فصل اوّل به ذكر بيان فضائل آن دو مى پردازد. به خواندن كتاب ادامه مى دهم. چيزهاى جالبى در اينجا مى خوانم: "ابوبكر و عُمَر، آقاىِ پيرمردان بهشت هستند... خداوند از ابوبكر و عُمَر خشنود و راضى است".
معلوم شد كه استاد خيلى به ابوبكر و عُمَر علاقه دارد، او عقيده دارد كه ابوبكر و عُمَر، جانشينان پيامبر هستند، ديگر هيچ شك ندارم كه او از اهل سنّت است. جالب اين است كه در كتب علماى اهل سنّت نقل شده است كه پيامبر فرمود: "همه اهل بهشت مثل افراد سىوسه سال خواهند بود"، از اين سخن پيامبر مى فهميم كه اهل بهشت همه جوان خواهند بود و در ميان آنها هيچ پيرمردى به چشم نمى آيد، حالا چگونه شده است استاد در اينجا، عُمَر و ابوبكر را آقاىِ پيرمردان بهشت مى داند؟
در همين فكرها هستم كه صداى استاد مرا به خود مى آورد:
ــ خوب! كار من تمام شد. ببخشيد كه معطّل شديد! بايد نوشتن اين مطلب را تمام مى كردم....
❤️لطفا تا آخر این کتاب با ما همراه باشید.......
🌺🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#شهید_مهدی_نوروزی....
#صفحه_پانزدهم.......
وی درپایان افزود: شهید مهدی عاشق و شیفته و دلداده راستین ولایت بود و همه هم می دانستند که معیار و میزان برای مهدی فقط ولایت است و همیشه هم در صحنه دفاع از ولی نفر اول بود و می گفت نفر اول بودن هنر است و پشت سر امام خامنه ای باید همیشه نفر اول باشی که حرکت کنی و الا جامی مونی...
حمید افزود: مردم هم در عراق و هم در اریان ازجمله تهران و به ویژه کرمانشاه غوغا کردند و اثبات کردند خون مهدی پایمال نشده و مردم می دانند چه شیری از دست داده اند... ما شهادت این شهید عزیز را به حضرت آقا و عموم ملت ایران و عراق تبریک و تسلیت می گوئیم و دشمنان بدانند امروز برادران و همرزمان شهید مهدی منسجم تر و بهتر با مدد از روح آن شهید در راه دفاع از اسلام و انقلاب ایستاده اند و صحنه شهادت را خالی نخواهند کرد.
🌹پایان......
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🔴 #اذان_بیوقت
💠 یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و میرفت رسید به چراغ قرمز. ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و رفت بالای موتور و #فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر ...نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله ...
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن. من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد؟ یه نگاهی به من انداخت و گفت: "مگه متوجه نشدی پشت چراغ قرمز یه ماشین #عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره #گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !"همین.
🔴خاطرهای از شهید #مجیدزینالدین
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#عاشقانه_مهدوي
سـهـمـ تــو
از تمامـ هفته شده فقط
جمـعه هااااا؟ پس باقی چه ....
ایـن خـودش نـشـانگـر غـریبی توسـت...!
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
✨🌖✨🌖✨🌖✨
@shohada_vamahdawiat
🕊از کویر خشک بر دریا سلام
🕊هر نفس بر زاده ی زهرا سلام
🌺🌺
🕊بازمی گویم به تو از راه دور
🕊یا حجت ابن الحسن آقاسلام...
🌼🌼
السَّلامُعلیکَیابقیَّةَ اللهِیااباصالحَ المهدی(عج)
❤️🌞صبحتون مهدوی 🌞❤️
🕊😍👇✍شهداومهدویت✍👇😍🕊
☑️ @shohada_vamahdawiat ☑️
🌷 #سلام.آقای.مهربانم 🌷
این روزها همه چیزمون بهم خورده
یعنی اون چیزی که باید باشه نیست
خیلی حرفها میزنیم...
خیلی چیزا میبینیم...
خیلی چیزا که باید ببینیم نمی بینیم
اصلا آقا انگار در به دریم
آقا، بیچاره شدیم شما نیستین
به خدا خیلی وقتا در به در دنبال یه جایی میگردیم که باهاش آرام بگیریم ولی آقا به خدا بی فایده ست به اون آرامش نمی رسیم هیچ، آواره تر هم میشیم، باور کنین اون آغاز درماندگی ماست.
آقا، ما یتیم نبودن شماییم...
ما آواره غریب ماندن شماییم...
به خدا ما از شما غریبتریم...
غریبتریم که با بودن کنار هم، باز وجودمون بی قراره...
بدبختیم که برای زره ای از دنیا ، چوب حراج به آبروی هم میزنیم...
آقا، خونه هایمان قصر شدن، قد کشیدن، ترقی کردن، ولی دیوار انسانیتمون ریخت پایین، هیچ درک نمیکنیم برادر، خواهری رو،
یادمون رفته که قامت پدر و مادرمون خم خورد تا من قد بکشم...
مهدی جان، نذار بیشتر از این باعث سرگشتگی وجدانمون بشویم
آقا گاهی دلمون میگیره، میبره، بغض میکنه، سر دلبستگی های بی ارزش دنیایی که میوه ممنوعه بودن و تو بی ارزشی و بی فایدگیشون غرق شدیم، اونوقت، سر به زانوی بی کسیمون میزاریم و زار زار اشک میریزیم ، چقدر دلمون تنگ آمدنتون میشود آقا...
ای کاش از سفر غیبت بیایی آقا...
🌺 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌺
🌺🌷🌹
🌺🌷 شهداومهدویت 🌷🌺
🇮🇷 @shohada_vamahdawiat
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
#شهید_فوزی_شیردل.......
#صفحه_اول........
شهید «فوزیه شیردل»، همان پرستار شهید فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا، به گفته خواهرش این شهید سی و پنج سال گمنام بوده و کسی او را نمیشناخته است.
در آغازین روزهای دهه فجر میزبان خواهر شهیدی بودیم که به گفته خودش این شهید سی و پنج سال گمنام بوده و کسی او را نمیشناخت اما اکنون آرزو میکرد که مادرش زنده بود و مراسم و یادوارههای دختر شهیدش را میدید.
شهید فوزیه شیردل همان پرستار فیلم «چ» حاتمیکیا است که در دوم اردیبهشت 1338 در یک خانواده مذهبی در کرمانشاه به دنیا آمد و در بیست و پنجم مرداد ماه 1358 در شهر پاوهای که شهید چمران را برای دفاع از خود میدید، در لباس سفید پرستاری به شهادت رسید.
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💕💕🍃🍃
#روشنی_مهتاب........
#صفحه_پنج........
ــ جناب استاد! من از راه دورى آمدم تا از شما درباره حوادث بعد شهادت پيامبر سؤال كنم، زيرا شنيده ام شما تاريخ شناس خوبى هستيد.
ــ سؤال شما چيست؟
ــ آيا بعد از شهادت پيامبر، كسى به خانه فاطمه(س) هجوم برد؟
ــ فكر مى كنم همان كتاب "امامت و سياست" را بخوانى، به پاسخ خود مى رسيد. من براى نوشتن آن كتاب، زحمت زيادى كشيده ام.
من كتاب را برمى دارم و چنين مى خوانم:
عدّه اى از مردم مدينه در خانه على جمع شده بودند، آن ها با ابوبكر بيعت نكرده بودند. ابوبكر، عُمَر را فرستاد تا آن ها را براى بيعت به مسجد بياورند.
عُمَر به سوى خانه على رفت و از آنان خواست تا از آنجا خارج شوند و با ابوبكر بيعت كنند، امّا آنان قبول نكردند. اينجا بود كه عُمَر دستور داد تا هيزم بياورند، وقتى هيزم ها را آوردند او فرياد زد: "به خدا قسم! اگر از اين خانه بيرون نياييد، خانه و اهل آن را آتش مى زنم".
گروهى از مردم به عُمَر گفتند: اى عُمَر! فاطمه در اين خانه است، او در جواب گفت: براى من فرقى نمى كند كه چه كسى در خانه است...
وقتى فاطمه اين سخن عُمَر را شنيد با صداى بلند چنين گفت: "بابا! يا رسول الله! ببين كه بعد از تو، عُمَر و ابوبكر چه ظلم هايى در حقّ ما روا مى دارند!".
با خواندن اين قسمت از كتاب، به فكر فرو مى روم، استاد دِينَوَرى كه از بزرگ ترين علماى اهل سنّت است، اين مطلب را در كتاب خود ذكر كرده است.
چرا فاطمه(س) اين گونه فرياد برمى آورد؟ مگر در آن روزها چه حوادثى در شهر مدينه روى داده است؟
آن آقاى سُنّى، همه اين حوادث را دروغ مى دانست!! اگر اين ماجرا افسانه است، پس چرا استاد دِينَوَرى آن را ذكر كرده است؟
💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿💞🌿
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59