eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴شهدای فراجا: 💢پدری که درشب عروسی فرزندش به شهادت رسید 🔹سردار شهید یوسف‌رضا ابوالفتحی متولد یکم فروردین ۱۳۳۴ در روستای عسگرآباد از توابع شهرستان نهاونداستان همدان، مجاهد دلیر و بزرگواری که تمام زندگی خود را وقف این مرز و بوم کرد وحتی در عزیزترین روز زندگیش، دست از مجاهدت برنداشت و در شب ازدواج فرزندش درحالی که فرمانده ناحیه انتظامی فارس بود با شنیدن خبر گروگان‌گیری بعضی از کارکنان توسط اشرار، همان شب راهی منطقه لارستان شد و در یازدهمین روز اسفند ماه سال ۱۳۷۸ بر اثر نقص فنی هلی‌کوپتر و سقوط در دریاچه مهارلو به جمع جان دادگان راه حق وحقیقت و شهدای مظلوم نیروی انتظامی پیوست. پیکر پاک شهید ابوالفتحی، روز پانزدهم اسفند در قطعه ۲۹بهشت زهرا (سلام الله علیها) قطعه سرداران، در جوارصیاددلها،امیر شهید علی صیاد شیرازی جای گرفت. @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 مسلم تك و تنها به جنگ با يك سپاه آمده است و آن چنان شجاعتى از خود نشان مى دهد كه همه آنها از ترس فرار مى كنند. ابن اَشْعث، پيكى براى ابن زياد مى فرستد كه نيروى كمكى برايم بفرست من نمى توانم در مقابل مسلم مقاومت كنم. ابن زياد نيروى كمكى مى فرستد و براى او اين چنين پيغام مى دهد: "مادرت به عزايت بنشيند! چگونه است كه يك سپاه نمى تواند يك نفر را دستگير كند؟". ابن اشعث چون اين سخن ابن زياد را مى شنود مى گويد: "مثل اين كه ابن زياد نمى داند مرا به جنگ كسى فرستاده است كه شجاعت را از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به ارث برده است". مسلم با شجاعتى تمام به دفاع ادامه مى دهد و هيچ كس را توان مقابله با او نيست. كار به جايى مى رسد كه ديگر هيچ كس جرأت نمى كند به مسلم نزديك شود. فرمانده نيروهاى ابن زياد درمانده مى شود. در اين هنگام فكرى به ذهن او مى رسد، او فرياد مى زند: اى مردم! اگر سكّه طلا مى خواهيد، روى بام خانه خود برويد و مسلم را سنگ باران كنيد، نخل هاى خرما را آتش بزنيد و بر سر و صورت مسلم پرتاب كنيد. صحنه غريبى است! پذيرايى از مهمان با سنگ و آتش! همان كسانى كه تا ديروز براى بوسيدن دست مسلم با هم دعوا مى كردند، اكنون سنگ به دست گرفته و به مسلم سنگ مى زنند! اين كارِ كوفيان، دل مسلم را به درد مى آورد، زيرا فقط كافران به اين صورت سنگ باران مى شوند. اگر كسى مسلم را نمى شناخت، خيال مى كرد كه اهل كوفه دارند كافرى را سنگ باران مى كنند. اينجاست كه مسلم فرياد مى زند: "اى مردم كوفه! براى چه سنگ بارانم مى كنيد؟ نكند خيال مى كنيد من كافر شده ام؟! بدانيد من مسلمانم و از اهل بيت پيامبر شما هستم، آيا اين گونه حقِّ پيامبر خود را ادا مى كنيد؟". امّا قلب اين مردم سياه شده است و اين سخنان در دل آنها اثر نمى كند. سنگى مى آيد و به پيشانى مسلم اصابت مى كند و صورت مسلم با خون پيشانى اش رنگين مى شود. مسلم خون پيشانى خود را پاك مى كند. نمى دانم، آيا او مى داند، همين كوفيان سنگ به پيشانى امام حسين(ع)خواهند زد؟! سنگ ديگرى به لب و دندان او اصابت مى كند و دندان هاى او را مى شكند. تشنگى بر او غلبه كرده است، چند ساعت است كه با اين نامردها مى جنگد، خون زيادى از بدنش رفته است، آفتاب گرم كوفه بر بدنش مى تابد. امّا دريغ از يك قطره آب! مسلم به آنان مى گويد: "اى مردم كوفه، من مهمان شمايم، آيا مهمان خود را تشنه مى گذاريد؟". جانم فداى لب هاى تشنه ات، اى مسلم! كسى جواب تو را نمى دهد، خسته اى; امّا هنوز محكم قدم بر مى دارى. دشمنان به تو دشنام مى دهند; امّا از نگاه تو مى هراسند. سنگ به تو پرتاب مى كنند; امّا از صداى تو بر خود مى لرزند... لشكر كوفه از دستگيرى مسلم نا اميد شده اند. در اين ميان فرمانده لشكر رو به مسلم مى كند و مى گويد: ــ اى مسلم! اگر دست از جنگ بردارى، در امان من هستى. ــ آيا من در امان خواهم بود؟ ــ آرى، من از طرف امير كوفه به تو امان مى دهم. اينجاست كه مسلم به فكر فرو مى رود و با خود مى گويد: درست است كه اين مردم بى دين هستند; امّا عرب كه هستند و در ميان عرب رسم بر آن است كه چون به شخصى امان مى دهند تا پاى جان بر سر حرف خود مى ايستند. https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
به یكی از جانبازانی كه روشندل بود گفتم : دوست نداشتی یك بار دیگر دنیا را ببینی؟! حداقل انتظار داشتم بگوید : چرا یک‌ بار دیگر می‌خواستم دنیا را ببینم ، اما او پاسخ داد : نه !! پرسیدم : چطور؟! گفت : در مورد چیزی كه به خدا دادم و معامله كردم نمی‌خواهم فكر بكنم.! بدنم می لرزید ، فهمیدم كه عجب آدم‌هایی در این دنیا زندگی می‌كنند ، ما كجا ، اینها کجا ... "شهید سید مرتضی آوینی” ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌ @shohada_vamahdawiat                  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 رهبرمعظم انقلاب حفظه‌الله: اگه صد مورد خیانت خواص را هم دیدید ناامید نشوید؛ ان شاءالله همه شما نابودی تمدن منحط آمریکایی و صهیونیسم را خواهید دید.🤲 @shohada_vamahdawiat                  
﷽❣ ❣﷽ يک روز نسيم خوش خبر مي آيد بس مژده به هر کوي و گذر مي آيد عطر گل عشق در فضا مي پيچد مي آيي و انتظار سر مي آيد😍 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ بود. دبیر ورزش دبیرستان شهدا بودم. در کنار مدرسه .ما دبیرستان ابوریحان بود. ابراهیم هم آنجا معلم ورزش بود رفته بودم به دیدنش. کلی با هم صحبت کردیم. شیفته مرام و اخاق ابراهیم .شدم آخر وقت بود. گفت: تک به تک والیبال بزنیم!؟ خنده ام گرفت. من با تیم ملی والیبال به مسابقات جهانی رفته بودم. خودم را .صاحب سبک می دانستم حالا این آقا می خواد…! گفتم باشــه. توی دلم گفتم: ضعیف بازی می کنم !تا ضایع نشه …سرویس اول را زد. آنقدر محکم بود که نتوانستم بگیرم! دومی، سومی و .رنگ چهره ام پریده بود !جلوی دانش آموزان کم آوردم ضرب دست عجیبی داشت. گرفتن سرویس ها واقعاً مشکل بود. دورتا دور .زمین را بچه ها گرفته بودند نگاهی به من کرد. این بار آهســته زد. امتیــاز اول را گرفتم. امتیاز بعدی و . …بعدی و !می خواست ضایع نشم. عمداً توپ ها را خراب می کرد رســیدم به ابراهیم. بازی به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم .که سرویس بزند توپ را در دســتش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اکبر… ندای اذان .ظهر بود تــوپ را روی زمین گذاشــت. رو به قبله ایســتاد و بلندبلند اذان گفت. در .فضای دبیرستان صدایش پیچید .بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه .او مشــغول نماز شــد. همانجا داخل حیاط. بچه ها پشت ســرش ایستادند .جماعتی شد داخل حیاط. همه به او اقتدا کردیم نماز که تمام شــد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت .وقتی زیباست که با رفاقت باشد 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 @shohada_vamahdawiat                  
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                  
♦️ حاج قاسم:بزودی فتنه‌هایی پیش روی خواهید داشت ڪه ڪل شهدا آرزوی حضور بجای شما را خواهند داشت! 🔹آن‌روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نڪنید❤️ @shohada_vamahdawiat                  
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 مسلم شمشير خود را غلاف مى كند و جنگ را متوقّف مى كند. فرمانده اى كه به او امان داده است، همراه سربازانش جلو مى آيد. مسلم به آنان اطمينان كرده است; امّا وقتى آنها نزديك مى آيند در يك چشم به هم زدن شمشير مسلم را مى ربايند. مسلم تعجّب مى كند! چرا كه او خود، شمشيرش را غلاف نموده و عينِ نامردى است كه شمشيرش را بگيرند. عرب وقتى به كسى امان دادند، هرگز سلاح او را نمى گيرند. اشك در چشم مسلم حلقه مى زند و آنچه را بايد بفهمد، مى فهمد. پس رو به كوفيان مى كند و مى گويد: "اين نشانه پيمان شكنى شما بود كه شمشير مرا ربوديد". يكى از سربازان هنگامى كه اشك چشم مسلم را مى بيند، زخم زبان مى زند و مى گويد: "كسى كه عشق رياست دارد، ديگر براى كشته شدن گريه نمى كند". مسلم در جواب مى گويد: "اشك من براى خودم نيست، براى آن كسى گريه مى كنم كه برايش نامه نوشته ام تا به كوفه بيايد و او اكنون با اهل و عيال خود به اينجا مى آيد". همسفر خوبم! به راستى چرا مسلم امان اهل كوفه را قبول كرد؟ مگر او از بى وفايى آنها خبر نداشت؟ مى خواهم بگويم مسلم مى دانست كه آنها به قول خود وفا نخواهند كرد. امّا امان آنها را قبول كرد تا به آرزوى بزرگ خود برسد. آيا مسلم در اين ميان به دنبال چيز ديگرى است؟ آرى، او مى خواهد در دل فرمانده سپاه كوفه راهى باز كند تا با او هم كلام شود و از او خواسته اى طلب كند. مسلم اكنون يك آرزو دارد و براى رسيدن به اين آرزو، امان فرمانده دشمن را قبول مى كند. آيا مى توانى حدس بزنى آرزوى مسلم چيست؟ نگاه كن! فرمانده نيروها دارد مسلم را به سوى قصر مى برد. مسلم آرام آرام با او سخن مى گويد: ــ من مى دانم كه ابن زياد امان تو را قبول نخواهد كرد. ــ من فرمانده لشكر كوفه هستم، من به تو امان داده ام، اكنون خواهى ديد كه چگونه بر سخن خويش پايدار خواهم ماند و نخواهم گذاشت به تو آسيبى برسد. ــ اگر ابن زياد امان تو را قبول نكرد، آيا حاضر هستى كارى براى من انجام بدهى؟ ــ آرى، من قول مى دهم. ــ من از تو مى خواهم كه پيكى را به سوى حسين بفرستى و به او خبر دهى كه مردم كوفه پيمان خود را شكسته اند. فرمانده منقلب مى شود; آخر او شجاعت مسلم را به چشم خود ديده است و مى داند كه به خاطر امانى كه به او داده، شمشير در غلاف كرده است. نگاهى به مسلم مى كند و مى گويد: "به خدا قسم، اين كار را براى تو انجام خواهم داد". اينجاست كه لبخند بر لب هاى مسلم نقش مى بندد. اين همان چيزى است كه مسلم مى خواست; اگر او به جنگ ادامه مى داد، هرگز نمى توانست به اين خواسته خود برسد. او سخن فرمانده ابن زياد را قبول كرد تا او هم يك سخن او را قبول كند. آرى، مسلم نامه اى نوشته بود كه امام حسين(ع) به كوفه بيايد، ولى اكنون كه خود، اسير كوفيان شده است، در فكر آن است كه آخرين پيام خود را براى امام خود فرستد. (و جالب است بدانى كه ابن اشعث در فرصتى مناسب به اين وعده خود وفا كرد و كسى را فرستاد تا پيام مسلم را به امام حسين(ع) برساند و اين خبر در نزديك كربلا به آن حضرت رسيد). <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
بترسید از آن‌ وقتی‌ که پیر شوید و حسرت‌ بخورید که چه‌ کارهایۍ می توانستید انجام‌ دهید ولی انجام ندادید! @shohada_vamahdawiat                  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جواب منطقی و زیبا به صاحبان شعار زن، زندگی، آزادی 🔹هفت دقیقه صحبت حجت الاسلام رضاپور شاید بشود گفت بیش از ۷۰۰ ساعت مطلب روشنگری دارد... 🔹گروه‌ها و اشخاص مختلفی را که در این فتنه دست داشتند: و... با بیان منطقی و مستدل به افتضاح کشیده و رسوا نموده است... @shohada_vamahdawiat                  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ ❣﷽ ای کـاش جمال مـاہ او می دیدم عالم همہ سر بہ راہ او می دیدم😍 ای کاش نمیمردم و در روز ظہور خـود را یکی از سپاہ او می دیدم😔 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
﷽ محور همه فعالیت هایش نماز بود. ابراهیم در ســخت ترین شرایط نمازش را اول وقت می خواند. بیشــتر هم به جماعت و در مســجد. دیگران را هم به .نمازجماعت دعوت می کرد مصداق این حدیث بود که امیرالمؤمنین می فرمایند: هر که به مسجد رفــت و آمد کند از مــوارد زیر بهره می گیرد: »برادری کــه در راه خدا با او رفاقت کند، علمی تــازه، رحمتی که در انتظارش بوده، پندی که از هلاکت .نجاتش دهد، سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه ابراهیــم حتــی قبل از انقــاب، نمازهای صبح را در مســجد و به جماعت .می خواند رفتار او ما را به یاد جمله معروف شهید رجائی می انداخت؛ »به نماز نگوئید ».کار دارم ، به کار بگوئید وقت نماز است بهتریــن مثال آن، نمازجماعت در گود زورخانــه بود. وقتی کار ورزش به .اذان می رسید، ورزش را قطع می کرد و نماز جماعت را بر پا می نمود بارها در مسیر سفر، یا در جبهه، وقتی موقع اذان می شد، ابراهیم اذان می گفت .و با توقف خودرو، همه را تشویق به نماز جماعت می کرد .صدای رسای ابراهیم و اذان زیبای او همه را مجذوب خود می کرد او مصداق این کام نورانی پیامبــر اعظم بود که می فرمایند: »خداوند وعده فرمــوده؛ مؤذن و فردی که وضو می گیرد و در نماز جماعت مســجد .ابراهیم در همان دوران با بیشتر بچه های مساجد محل رفیق شده بود او از دوران جوانی یک عبا برای خودش تهیه کرده بود و بیشــتر اوقات با .عبا نماز می خواند ٭٭٭ سال ۱۳۵۹ بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان .صبح کار بچه ها تمام شد ابراهیم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می کرد. خاطراتش .هم جالب بود هم خنده دار بچه هــا را تــا اذان بیدار نگه داشــت. بچه ها بعد از نمــاز جماعت صبح به .خانه هایشان رفتند ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه ها، همان ساعت می رفتند معلوم نبود برای نماز بیدار می شدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها .را تا اذان صبح نگهداریدکه نمازشان قضا نشود ٭٭٭ ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذله گویی بود. خیلی هم عوامانه صحبت .می کرد اما شب ها معمولاً قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب می شد. تاش هم می کــرد این کار مخفیانه صورت بگیرد. ابراهیم هر چه به این اواخر نزدیک می شد. بیداری سحرهایش طولانی تر بود. گویی می دانست در احادیث نشانه .شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کرده اند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋 @shohada_vamahdawiat                  
ما پای انقلاب مون می مونیم_۲۰۲۲_۰۹_۲۶_۰۲_۰۷_۰۳_۱۸۴.mp3
2.92M
تو این روزهایی که آشوبگرا و توطئه‌ گران داخلی و خارجی به بهانه و..... خودشون رو رسوا و مفتضح کردند، یه کار خوب و شیک و مجلسی از کربلایی جواد مقدم بشنویم و صفا کنیم باهاش @shohada_vamahdawiat                  
به وعده های سید علی امیدوار باشید 🔸آنگاه که: نوح نبی: خبر از وقوع طوفانی بزرگ را به مردم می داد 🔸آنگاه که: ابراهیم نوید شکست بت پرستان و نابودی نمرود بزرگ را می داد 🔸آنگاه که: حضرت موسی: نوید آزادی قوم یهود پس از ۶۰۰ سال اسارت از دست فرعونیان را می داد 🔸آنگاه که: رسول مکرم اسلام (ص): نوید فتح کسری و روم را میداد 🔸آنگاه که: امام موسی کاظم (ع) فرمودند: مردی از قم به پا خواهد خواست و طاغوت را سرنگون خواهد ساخت 🔸آنگاه که: امام خمینی (ره) فرمودند: این انقلاب پیروز خواهد شد و شاه خواهد رفت 🔸آنگاه که: حضرت آقا فرمودند: آمریکا هیچ غلطی نخواهد کرد، و بعد از آنهمه هیاهوی حمله نظامی به ایران توسط آمریکا در چند دهه گذشته، همه دیدند هیچ غلطی نتوانست بکند. 🔸آگاه که: به سید حسن نصرالله فرمودند: در مقابل اسراییل پیروز خواهید شد اگر استقامت کنید، به اذن الله و این امر محقق شد و در ۳ جنگ متوالی اسراییل شکست خورد 🔸آنگاه که فرمودند: سوریه و عراق سقوط نخواهد کرد و داعش شکست می خورد و بشار اسد نیز خواهد ماند و اکنون پس از چند سال همه دیدیم که شد 🔸آنگاه که فرمودند: ما پیشرفت در همه ابعاد خواهیم کرد و شد 🔸آنگاه که: خطاب به عربستان در حمله به یمن فرمودند: شما یقینا در مقابل مجاهدان یمنی شکست خواهید خورد. و حال پس از حدود ۷ سال تجاوزگری عربستان، همه فضاحت شکست ارتش عربستان و ائتلافش را می بینید 🔸و اما در حال حاضر ایشان برای آینده ایران و منطقه نیز پیش‌بینی‌هایی را علنا اظهار فرموده‌اند: 👈اسراییل تا ۲۵ سال آینده را نخواهد دید. 👈جوانان شكست بزرگ امريكا را به چشم خود خواهند ديد 👈عربستان به دست مجاهدان راه خدا خواهد افتاد 👈ایران قله های عظیم دنیا را فتح خواهد کرد 👈وعده ها وعده های عجیبی است، و بسیار بزرگ، وعده ها از جنس پیش بینی تحلیل گران استراتژیک نیست ✅ وعده ها از جنس وعده های اولیای الهی است ✅ و از آینده خبر می دهد، از آینده ای با عظمت و بزرگ برای ما ایرانیان و ملتهای مسلمان ✔️باور کنیم اينها وعده های الهی است که از زبان این مرد الهی خارج می شود ✅ امام خامنه‌ای از اولیابزرگ خداست ✔️مشکلات مادی هست، و ان‌شاء‌الله برطرف خواهد شد اما رستاخیزی بزرگ در حال وقوع است که این مرد بزرگ دارد یکی به یکی آنها را به ما می گوید و وعده می دهد ✅ باور کنیم به یاری خداوند خبری در راه است ✅ از هیاهوی بیگانگان در اطراف کشور هراس نداشته باشید: 👈این کشور صاحب دارد ✅ باور کنیم همانطور که آقا سیدعلی فرموده: 👈نفس های آخر دشمن است. نشر این پیام برای انقلابیها، وظیفه است😊 @shohada_vamahdawiat                  
ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﮔﺮ: ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ. ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ. ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ. ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی. ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴ‌‌ﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ می‌فرستن، ﻋﮑﺲ ﺭُﻭی ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ! ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ. ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده...! و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد............" شهید رضا قنبری، معروف به "شهید خندان"تهران سال 13 @shohada_vamahdawiat                  
💢یکی مدافع حرم یکی مدافع وطن 🍃یکی سپاهی و یکی پلیس انتظامی 🍃هر دو هم اسم هر دو هم فامیلی 🍃هر دو برای دفاع از کشور برای امنیت کشور 🍃یکی خارج کشور و دیگری داخل کشور به شهادت رسیدند 🍃چه شباهت زیبایی دارند راهشان راه حسین ابن علی علیه السلام 🍃شهید مدافع حرم مهدی لطفی 🍃شهید مدافع وطن مهدی لطفی 🌹شادی روحشان حمد و سوره و صلوات @shohada_vamahdawiat
شهادت قسمت ما میشد ای کاش ...   بسم رب الشهدا و الصدیقین    شهادت، یك لباس تك‌سایز است ... صادق به آقا مرتضی گفت: باب شهادت هم دیگر بسته شد ...   جنگ تمام شده بود آقای آوینی ولی جواب داد: این‌طور نیست، شهادت یك لباس تك‌سایز است.  هر وقت و هر زمان اندازه‌ات را به لباس شهادت رساندی،  هر جا كه باشی با شهادت از دنیا می‌روی صادق گنجی را چندماه بعد وهابیون توی لاهور ترور كردند. رایزن فرهنگی ایران بود یك‌سال بعد هم آقا مرتضی رفت   √   خودشان را اندازه لباس شهادت كرده بودند @shohada_vamahdawiat                  
audio_2020-10-31_07-37-27.ogg
1.76M
شمارو به حق خاک جبهه ها نگاهی هم به این خسته ها داشته باشید...😔💔 السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان @shohada_vamahdawiat                  
﷽❣ ❣﷽ و چه زیباست این حدیث و سخن شما که فرمودید: من وصىّ آخرينم، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع می‌شود.✨ و چه خوشبختی از این بالاتر که شما مراقب مایید و بلاگردان😭 و چه تلاشی جز برای تعجیل در ظهور شما شایسته ما شیعیانت💖 نگفته هم میدانم که دعا میکنید شما آقاجان، ولی بازهم میگویم دعا کنید سرباز، یار و شهید در راه شما بشویم به خواست پروردگار مهربان و بخشنده.💚 @shohada_vamahdawiat
﷽ او به خواندن دعاهای کمیل و ندبه وتوســل مقید بود. دعاها و زیارت های هر روز را بعد از نماز صبح می خواند. هر روز یا زیارت عاشورا یا سام آخر .آن را می خواند همیشــه آیه وجعلنــا را زمزمه می کرد. یکبار گفتم: آقا ابــرام این آیه برای !محافظت در مقابل دشمن است، اینجا که دشمن نیست ابراهیم نگاه معنی داری کرد وگفت: دشــمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد!؟ ٭٭٭ یکبار حرف از نوجوان ها واهمیت به نماز بود. ابراهیم گفت: زمانی که پدرم از دنیا رفت خیلی ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابیدم. به محض اینکه خوابم بُرد، در عالم رویا پدرم !را دیدم درب خانه را باز کرد. مســتقیم و با عصبانیت به ســمت اتاق آمد. روبروی من ایستاد. برای لحظاتی درست به چهره من خیره شد. همان لحظه از خواب پریــدم. نگاه پدرم حرف های زیادی داشــت! هنوز نماز قضا نشــده بود. بلند .شدم، وضو گرفتم ونمازم را خواندم ٭٭٭ از دیگر مسائلی که او بسیار اهمیت می داد نمازجمعه بود. هر چند از زمانی .که نمازجمعه شکل گرفت ابراهیم درکردستان و یا در جبهه ها بود .ابراهیم هر زمان که در تهران حضور داشت در نمازجمعه شرکت می کرد .می گفت: شما نمی دانید نمازجمعه چقدر ثواب و برکات دارد امام صادق می فرمایند: »قدمی نیســت که به سوی نمازجمعه برداشته .شود، مگر اینکه خدا آتش را بر او حرام میکند 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @shohada_vamahdawiat