eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
بهش گفتم: حاجی عکس بچه تو زدی جلوی چشمت سنگینت میکنه…!!! نمیزاره راحت بپری…؟! دلت دنیایی میشه... خندید و گفت : "داداش عکس نازنین زهرارو آوردم اینجا که با تمام دلبستگی هام فدایی امام زمانم بشم.…" منظره ی پشت این شیشه؛ جبهه ایه که، حق رو سر میبرن و باید عشق به ولایت رو ترجیح بدیم به عشق های زمینی... من که هیچی دخترم عشقم زندگیم و همه ی دار و ندارم فدایی امام زمانم.… پ.ن:محل شهادتش هم مقر فرماندهی اش شد...😔 شهید مرتضی مسیب‌زاده🌷 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌷 🌷 ! ! ! 🌷در تاریخ ١/۵/١٣۶۷، در جاده اهواز – خرمشهر كه عراقی‌ها آن‌جا را گرفته بودند با تیپ الزهرا، از لشكر ده سید‌الشهدا درگیر می‌شوند و دامنه این درگیری به حدی شدید بوده كه عبارت تن برابر تانك در این‌جا مصداق علنی پیدا می‌كند، آن‌هم در صبح روز عید قربان! 🌷قضیه از این قرار است كه آن روز در حدود ٣٠ رزمنده، سوار بار كامیونی می‌شوند، به قصد جاده اهواز - خرمشهر، كه تیر مستقیم تانك بعثی‌ها كه تا آن‌جا هم راه پیدا كرده بودند به وسط كامیون، اصابت می‌كند و خیلی از بچه‌ها زخمی می‌شوند ولی فقط ۵ سید شهید می‌شوند. 🌷این از نظر من نكته‌ عجیبی است به خصوص وقتی در میان این رزمنده‌ها كسی مثل محسن اسحاقی هم بوده كه ده‌ها تركش می‌خورد اما به شهادت نمی‌رسد، گو این‌كه فقط شهادت در تقدیر تمام ساداتی بوده كه در آن كامیون نشسته بودند، آن‌هم به تعداد ۵ نفر! 🌷نام این شهدای خمسه سادات كوثر: سیدعلیرضا جوزى، سیدداود طباطبایى، سیدصاحب محمدى، سیدمهدی موسوی و سیدحسین حسینی است. 🌷پیکرهای مطهرشان از سر تا کمر چون اجداد طاهرینشان در کربلا بی‌سر و دست، به گونه‌ای قطعه قطعه می‌شود که قابل شناسایی و تفکیک نبودند؛ به همین دلیل پس از عقب‌نشینی دشمن، قطعات مطهر پیکر این پنج شهید توسط دیگر همرزمان در همان محل شهادت به خاک گرم و خونین خوزستان سپرده می‌شود. 🌷با اتمام جنگ و بازگشت اهالی بومی منطقه که در پی اتفاقاتی با توسل به این قبر مطهر (واقع در سه راه كوشك _ خرمشهر) حاجت می‌گرفتند، بنا به درخواست اهالی از مسئولان منطقه، هویت این قبور مطهر مشخص شد و در سال ۷۶ با اصرارهایی مبنی بر ساخت مقبره با همت خانواده معظم شهدا و جمعی از همرزمان، بقعه کنونی که دارای پنج ستون است احداث شد. این بقعه در میان اهالی منطقه کوشک به بقعه فاطمیه(س) نام گرفته است و زیارتگاه خیل عظیمی از اهالی است. @shohada_vamahdawiat                      
گرچه یک عمر من از دلبر خود بی‌خبرم.. لحظه‌ای نیست که یادش برود از نظرم.. نه که امروز بود دیده من بر راهش از همان روز ازل منتظر منتظرم.. ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌻یک روز از تعطیلات عید هم برای دیدار اقوامی که روستا زندگی می کنند راهی سنبل آباد شدیم. حمید همیشه آدم خوش سفری بود،تلاش می کرد آنجا به من خوش بگذرد. با هم تا بالای تپه کنار چشمه رفتیم و کلی عکس گرفتیم، هر جا شیب کوه زیاد می شد محکم دست من را می گرفت،این طور جاها وجودش را با همه وجودم احساس می کردم. 🌷تا سیزده به در حمید درگیر کار مسجد بود،قرار بود دستمه جمعی با دخترعمه ها و پسر عمه ها بیرون برویم، ولی حمید نتوانست ما را همراهی کند،این نبودن ها کم کم داشت برایم غریب می شد. موقع حرکت به من گفت: ❤️اگر رسیدم بیام پیشتون که هیچ،ولی اگر نرسیدم از کنار رودخونه هفت تا سنگ خوب پیدا کن یه قل دو قل بازی کنیم. تا این را گفت به حمید گفتم: منو یاد دوران قدیم انداختی،چه روزا و شبهای قشنگی با خواهرای تو جمع می شدیم تا صبح می گفتیم و می خندیدیم،یه قل دو قل بازی می کردیم، بعضی وقتا که ننه حال و حوصله داشت برامون شعر می خوند یا قصه های قدیمی مثل امیر ارسلان یا عزیز و نگار رو از حفظ می گفت. حمید خندید و گفت: الان هم شما وقت گیر بیارین تا صبح یه قل دو قل بازی می کنین ولی من خیلی حرفه ای تر از این حرفام بخوام ببازم! 💐واقعا این بازی را خیلی خوب بلد بود و من همیشه از قبل می دانستم که بازنده هستم. در ماه دو بار افسر نگهبان می ایستد و شب ها خانه نمی آمد،من هم برای این که تنها نباشم به خانه پدرم میرفتم. بعد از ازدواجمان فقط یک شب تنهایی خانه خودمان ماندم،حمید هر یک ربع تماس می گرفت و حالم را می پرسید. 🌺صبح که آمد کمی دلخور شده بود. گفت: چرا تنها موندی؟تاخودصبح به تو فکر کردم که نکنه بترسی،یا اتفاقی برات بیفته،اصلا تمرکز نداشتم. فردای سیزده به در حمید افسر نگهبان بود،چون هوا مناسب تر شده بود با موتور سر کار می رفت. بعد از خوردن صبحانه بدرقه اش کردم،مثل همیشه موتور خاموش را تا اول کوچه سر دست گرفت،به خیابان که رسید موتور را روشن کرد و رفت. 🌹روی‌رعایت‌حق‌همسایگی‌خیلی‌حساس‌بودنمیخواست‌صدای‌موتوراول‌صبح‌مزاحم‌کسی‌باشد. شب ها هم وقتی دیر وقت از هیئت برمی گشت از همان سر کوچه موتور را خاموش کرد. مثل همه روز هایی که حمید افسر نگهبان بود یا ماموریت می رفت خرید خانه با من بود. کار های خانه را که انجام دادم لیست وسایلی که نیاز داشتیم را نوشتم و از خانه بیرون آمدم. 🌸از نان گرفته تا سبزی و میوه،با این که خرید و جابجا کردن این همه وسلیه آن هم بدون ماشین برایم سخت بود و من پیش از ازدواجمان هیچ وقت چنین تجربیاتی را نداشتم. ولی نمی خواستم وقتی حمید با خستگی از ماموریت به خانه می رسد کم و کسری داشته باشیم و مجبور باشم او را دنبال وسلیه ای بفرستم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                       دعا کنیم برای پیروزی جبهه مقاومت در مقابل اسرائیل جنایتکار
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برید یه‌گوشه ببینید و یه‌ دل سیر گریه کنید 😭 «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ» یا صاحب الزمان آجرک الله 🖤 نسل_کشی 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻رسانه فلسطینی: 3 میلیون ایرانی به عنوان داوطلب برای مبارزه با اسراییل ثبت نام کرده اند ⭕️با ارسال به 3000212 در پویش حامیان فلسطین شرکت کنید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️فلسطین مظلوم تسلیت... 🏴شهادت جمعی از عزیزان فلسطین، در بمباران بیمارستان المعمدانی را تسلیت عرض مینماییم. ____🍃🖤🍃____ @shohada_vamahdawiat                      
◼️ از شیطان آموخت و سوزاند! شبی سیاه بود. شبی سیاه برای همه آنچه دنیای آزاد می‌خوانند. شبی که خانه پوشالی حقوق بشر بار دیگر فرو ریخت. انبوهی از جنایت و تزویر و دروغ بر سر صدها زن و کودک و غیرنظامی آوار شد. همین دیشب بود، همین دیشب، دست‌های نمایندگان غربی در وتوی پیش‌نویس آتش‌بس انسانی در غزه بالا آمد. همان دیشب، نیویورک ننگ و شرمی تاریخی را بار دیگر تجربه کرد و هیچ کدام از سفرای غربی که برای کی‌یف یک سال تمام اشک تمساح می‌ریختند خم به ابرو نیاوردند که سرنوشت یک میلیون کودک فلسطینی در غزه چه می‌شود. شورای امنیت؟ چه نام مضحکی! آقای بایدن فردا به تل‌آویو می‌رسد. رجاله‌ها چه به همدیگر می‌آیند. بایدن به نتانیاهو. بایدن به بن‌گویر. بایدن به گالانت. کپی برابر اصل؛ دموکرات و راست‌گرا.. هرچه چهره عوض کنند و حرف‌های متفاوت بزنند، دست آخر همه‌شان سر و ته یک کرباسند. یک هفته پیش، وزیر جنگ اسرائیل یک جمعیت دو میلیونی را حیوان‌های انسان‌نما خواند. همان روز مشخص بود که اسرائیل، صبرا و شتیلاهای جدیدی را رقم می‌زند. کاخ سفید اما چه کرد؟ بمب و موشک جدید بود که رهسپار تل‌آویو کرد. نفرین به این تکنولوژی غربی، آنجا که قرار است آدم بکشد. که همیشه کشته است. لعنت به دیپلمات‌های کروات‌بسته غربی که جای ایستادن کنار قربانی، به قبله آمال خود رفتند تا با این رژیم آپارتاید کودک‌کش بار دیگر بیعت کنند. شبی سیاه بود. بار دیگر رویاها ترور شدند. جایی نزدیک بیمارستان المعمدانی شاید مادری هنوز زل زده باشد به گوشه‌ای از زمین. آنجا که شاید میان خاک و خون، تکه ای از پیکر جگرگوشه خود را پیدا کند. سیاست‌بازان ولی اگر ذره‌ای وجدان داشتند، امشب خواب به چشم‌شان نمی‌آمد! 🏴🏴🏴🏴🇮🇷🌴 مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل @shohada_vamahdawiat                      
💚 ای آنکه عزیزی و مرا جانی و جانان صد یوسف مصری ز غمت،سر به بیابان ای کاش بیایی و بگویند که آمد بر مصر وجود من قحطی زده،باران ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌷بعد از انجام خرید ها به جای این که من خانه پدرم بروم ابجی فاطمه به خانه ما آمد. من و حمید معمولا خانه که بودیم کتاب می خواندیم، برای خواهرم سکوت و ارامش حاکم بر جو خانه عجیب غریب بود. خیلی زود حوصله اش سر رفت،با لحنی که نشان از طاق شدن طاقتش می داد پیشنهاد داد: بیا یکم تلویزیون ببینم حوصلم سر رفت! گفتم: تلویزیون ما معمولا خاموشه،مگه با حمید بشینیم اخبار یا برنامه کودک ببینیم! حقیقتش هم همین بود،خیلی کم برنامه های تلویزیون را دنبال می کردیم. 💐مگر این که اخبار را نگاه کنیم یا می زدیم شبکه کودک تا لالایی های شبانه را گوش کنیم. حمید طبق فتوای حضرت اقا اعتقاد داشت هر برنامه و آهنگی که از تلویزیون پخش می شودلزوما از نظر شرعی بلا اشکال نیست. 🌹به خاطر همین قرار گذاشته بودیم چشم و گوشمان هر چیزی را نبیند و نشود. دید و بازدید های عید که کمتر شد با حمید قرار گذاشتم اقوام نزدیک را برای ناهار یا شام دعوت کنیم. دوست داشتیم همه دور هم باشیم اما چون خانه ما خیلی کوچک بود مجبور شدیم از مهمان ها سری به سری دعوت کنیم. 🌸آن قدر جا کم بود که حتی همه برادر های حمید را نمی توانستیم با هم دعوت کنیم. حمید دوست داشت هر شب مهمان داشته باشیم و با همه رفت و آمد کنیم،می گفت: مهمون حبیب خداست،این رفت و آمد ها محبت ایجاد می کنه، در خونه ما به روی همه بازه. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🖤🖤🖤🖤 ✨دنیای عجیبی است! حیوان هایی وجود دارند که به اسم انسان میشناسند اما دریغ از داشتن سر سوزنی انسانیت.... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                       دعا کنیم برای پیروزی جبهه مقاومت در مقابل اسرائیل جنایتکار
🕯 ◄ امروز ‌است عــزیزانی که در بین ما نیستند دلخوشند به‌یک فاتـــحه به‌ یک صلوات یڪ دعای و آمـرزش همـین ها برایشان یک دنیاست در آن دنـــیا! پس برای شـــادۍ روحـــشان‌ قــــــرائت ڪنیم. ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ‏ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ‏ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم هرگز نمی شود که از این در برانیَم یابن الحسن برای تو بیدار می شوم روزت بخیر ای همه ی زندگانیم ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🌿﷽🌿 🌻کار این مهمان نوازی ها به جایی رسیده بود که بعضی از ایام هفته دو سه روز پشت هم مهمان داشتیم هم شام،هم ناهار. چون دانشگاه می رفتم و این حجم کار برایم طاقت فرسا بود دوست داشتم هر دو هفته یک بار با نهایتا هر هفته یک بار مهمان بیاید. ولی بار ها می شد که حمید تماس می گرفت و می گفت امشب مهمان داریم، می گفتم: 🌷حمید جان میوه ها رو آماده کن، چایی دم کن،تا من برسم و خورشت رو بار بذارم. گاهی کلاس هایم تا غروب طول می کشید،مهمان ها زودتر از من به خانه می رسیدند،آن قدر وقت کم می آوردم که حتی فرصت نمی کردم لباس دانشگاه را عوض کنم. بعد از احوال پرسی با مهمان ها یکسره می رفتم آشپزخانه مشغول آشپزی می شدم. حتی وقت نمی کردم چادر معمولی سر کنم و با همان چادر مشکی پای اجاق گاز می رفتم. ❤️وقتی حمید این وضعیت را می دید می گفت: عزیزم واقعا ممنونتم،قبل ازدواج فکر میکردم فقط درس خوندن بلدی،وقتی بریم سر خونه زندگی تازه باید آشپزی و خونه داری یاد بگیری،ولی تو همه کار ها رو یک تنه انجام میدی. اگر کاری انجام می شد یا مهمان راه می انداختم حتما تشکر می کرد،همین باعث می شد خستگی از جانم در برود. 💐مهمان ها را که راه می انداختیم من ظرف ها را می شستم،حمید هم جارو برقی می کشید،یا می آمد ظرف ها را خشک می کرد. اکثراً نمی گذاشت من ظرف ها را دست تنها بشورم. 🌺 می گفتم:حمید فردا صبح زود می خوای بری سرکار برو استراحت کن من خودم جمع و جور می کنم. دست من را گرفت می نشاند روی صندلی می گفت: یا با هم ظرف ها رو بشوریم یا شما بشین من بشورم،شما دست من امانتی،دوست ندارم به خاطر شستن ظرف دست های تو خراب بشه. 🌹وقتی این جمله که شما دست من امانت هستی را می شنیدم،یاد حرف روز اول ازدواجمان می افتادم که روی مبل نشسته بودم و به حمید گفتم: از حضرت زهرا(س)روایت داریم که می فرمایند هر زن سه منزل داره، اول منزل پدر،بعد منزل شوهر،بعد هم منزل قبر،من دو منزل رو به خوبی اومدم،امیدوارم منزل سوم رو هم رو سپید باشم. 🌸حمید جواب داد: امیدوارم بتونم همراه خوبی برای تو در منزل دوم باشم و با عاقبت بخیری به منزل سوم برسیم 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🌼عهد نامه مولا جان! عهد می بندم در این زمانه پر ازسیاهی، تا آخرین لحظه و باتمام توان برای خدمت به شما تلاش وجانم را در این راه فدا کنم. امید است که به یاری خداوند متعال و با لطف و عنایت شما، بتوانم به عهدم پایبند باشم. آمین یا رب العالمین🤲 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 روایت شصت و یک(زندگینامه پیامبر) ✨در ماه رمضان سال هشتم هجرت غزوه فتح مکه اتفاق افتاد. بعد از پیمان و صلح حُدَیبیّه در سال ششم هجرت، مشرکان مکه دست به پیمان شکنی زدند و آن صلح نامه را نادیده گرفتند و بعضی از هم پیمانان پیغمبر(صلی الله علیه و آله) را تحت فشار قرار دادند. هم پیمانان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به آن حضرت شکایت کردند. ایشان از این پیمان شکنی سخت ناراحت شد و به همین جهت تصمیم به فتح مکه را گرفتند. چرا که در جزیرة العرب، مکه تنها پایگاهی بود که در دست مشرکان و مخالفان اسلام باقی مانده بود و آن را مرکز کارشکنی های خود قرار داده بودند. 🍁پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعلام بسیج عمومی کرد، مسلمانان با شور و هیجان به این اعلام، پاسخ مثبت دادند و طولی نکشید، که ده هزار نفر از مسلمانان مسلّح آماده شدند و روز دهم ماه رمضان سال هشتم هجرت، به سوی مکه حرکت کردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در وسط راه، عمویش عباس را دید که از مکه به عنوان مهاجرت به سوی او می آید. حضرت(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: اثاث خود را به مدینه بفرست و خودت با ما بیا، و تو آخرین مهاجری. و سرانجام مسلمانان به سرزمین مَرِّ الظَّهران(چهار فرسخی مکه) رسیدند و در آنجا اردو زدند و شبانه آتش های زیادی برای آماده کردن غذا در آن مکان می افروختند. جمعی از اهل مکه، این منظره را دیده در حیرت فرو رفتند. 🍁هنوز اخبار حرکت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و لشکر اسلام بر قریش پنهان بود، در این هنگام عباس، عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) فکر کرد که اگر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به طور قهرآمیز وارد مکه شود، کسی از قریش زنده نمی ماند، از پیامبر(صلی الله علیه و آله) اجازه گرفت و بر مرکب آن حضرت سوار شد و گفت: می روم شاید کسی را ببینم به او بگویم اهل مکه را از ماجرا باخبر کند، تا بیایند و امان بگیرند. عباس حرکت کرد و نزدیک شهر مکه آمد، اتفاقا در این هنگام صدای ابوسفیان را شنید که به یکی از دوستانش به نام بُدَیل می گوید: من هرگز آتشی افزون تر از این آتش ها ندیدم! بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی گفت: فکر می کنم این آتش ها مربوط به قبیله خُزاعه باشد. ابوسفیان گفت: قبیله خُزاعه از این خوارترند که این همه آتش برافروزند! در اینجا عباس، ابوسفیان را صدا زد. ابوسفیان صدای عباس را شناخت و گف: چه خبر؟ عباس پاسخ داد: این رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است، که با ده هزار نفر از سربازان اسلام به سراغ شما آمده اند! ادامه دارد... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌺 يا سيد الكريم... هر جا که نام توست همان جا معطر است هر جا که ذکر توست همان جا منور است ۴ ربیع الثانی سالروز عليه السلام مبارك باد💐🌸🌸🌸🌸 @hedye110
دوستان عزيز سلام ما قرار شد از شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داشته باشیم بعضی از عزیزان یادشون رفته انگار😊😊 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه ب امام رضا علیه‌السلام 🌸🌸🌸 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313
آیت الله بهجت : بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان ، دعای فرج امام زمان(ارواحنا فداه ) است ؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند ، مبصراتی (دیدنی هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است. با خود قرار بگذاریم که بعد از هر نماز در سجده ی شکر ، و در تعقیبات نماز دعا برای ظهور را با حضور ذهن و توجه به معنی و مفهوم آن ، از عمق وجودمان از خدا درخواست کنیم.   📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
AUD-20150102-WA0006.m4a
3.38M
🔊 💽 سيدابن طاووس مي فرمايد: اگراز هرعملي در غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است. 💞 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🤚🕗 ارباب ما تو هستی و سلطان ما تویی خورشید مشرقی خراسانِ ما تویی رازی میان چشم تر و گنبد طلاست آقا دلیل چشمِ گریان ما تویی السَّلامُ عَلَیکَ یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّ بنِ مُوسَی الرِّضٰا 💚 ❤️ ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat