eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
❣رابطه مقدس اردبیلی با حضرت علی(علیه السلام) و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) @shohada_vamahdawiat
امام زمان 001.mp3
2.12M
✍️غم نامه؛ امام زمان، از ما گله می کند... با همه رحمتش، با همه عشقش... اول دعایمان می کند؛ بعد گلایه... صوت مهدوی با کلام استادشجاعی 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
سہ‌شنبہ‌ها و دلم جمڪرانے از احساس سہ‌شنبہ‌ها و نسیمے پـر از شمیم یاس چڪیده اشڪ فراقت بہ روےگونہ‌ے من چہ قیمتے شده اشڪم، شبیہ یڪ الماس @shohada_vamahdawiat                      
🫡 اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ 🌼گفتم ڪه از فراغت 💫عمریست بیقرارم 🌼گفت از فـــراق یاران 💫من نیز بیقرارم 🌼گفتم به جز شما 💫من، فریاد رس ندارم 🌼گفتا به غیر شیعه 💫من نیز ڪس ندارم 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت پنجم ✨کاغذهای لوله شده ای را که روی آن ها طرح هایی برای زیور آلات ظریف و گران قیمت کشیده بودم، از روی طاقچه برداشتم و روی میز باز کردم. پدربزرگ! خودت قضاوت کن. خوب ببین! طراحی و ساخت این ها مهم تر است یا فروشندگی و با خانم ها سر و کله زدن؟ با خون سردی کاغذها را دوباره لوله کرد. آن ها به طرف بزرگ ترین شاگردش، که برای خودش استادی زبر دست بود، انداخت. شاگرد. لوله کاغذ را در هوا گرفت. 🍁_نُعمان! تو از این به بعد آنچه را هاشم طراحی می کند، می سازی. باید چنان کار کنی که نتواند اشکال و ایرادی بگیرد. نعمان کاغذها را بوسید و گفت: اطاعت می کنم استاد!. سری از روی تاسف تکان دادم. پدربزرگ به من خیره شده بود. گفتم: پس اجازه بدهید این یکی را تمام کنم، آن وقت... باز دستش را روی گردن بند گذاشت. _همین حالا. لحنش آرام اما نافذ بود. نمی توانستم به چشم هایش نگاه کنم. برخاستم. پیش بند را از دور کمرم باز کردم. آن را روی چهارپایه ای انداختم و میان نگاه متعجب و کنجکاو شاگردان، پشت سر پدربزرگ، از پله ها پایین رفتم. چند روزی بود که از کوره و بوته و چکش و سوهان و کارگاه دور شده بودم. داشتم به فروشندگی عادت می کردم. زرگری ابونعیم، زیباترین سردر را در تمامی بازار بزرگ حلّه داشت. دیوارها و سقف مغازه، آینه کاری شده بود. من و پدربزرگ و دو فروشنده ی دیگر، میان قفسه های شیشه دار و جعبه های آینه می نشستیم و انواع جواهرآلات و زیورآلات را که یا ساخت خودمان بود و یا از شهرها و کشورهای دیگر آمده بود، به مشتری ها عرضه می کردیم. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا در درود بر پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران فراز👇 ✨﴿۱۶﴾ لِتَرُدَّهُمْ إِلَى الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ ، وَ تُزَهِّدَهُمْ فِي سَعَةِ الْعَاجِلِ ، وَ تُحَبِّبَ إِلَيْهِمُ الْعَمَلَ لِلآْجِلِ ، وَ الِاسْتِعْدَادَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ و به جانب شوق و رغبت به سویت و بیم از حضرتت برگردانی و به فراخی دنیای زودگذر و فانی شدنی، بی‌رغبتشان سازی و عمل برای جهان آخرت و آمادگی برای آنچه پس از مرگ را، محبوب آنان کنی. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                      
🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ❣آقاجان! یابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه) 💫هرگز ندیدمتان اما به وسعت اقیانوس ها دلم برای یک لحظه دیدنتان تنگ است انگار شما آشنایی هستید که در تمامی لحظات عمرم با چشم دل دیدمتان کاش من لیاقت با شما بودن را داشتم کاش... ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❣ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص 631. 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت ششم ✨ردیف قفسه ها تا نزدیک سقف ادامه داشت. ردیف های بالایی چنان شیب ملایمی داشتند که مشتری ها می توانستند گران بهاترین آویزها و گردن بندها را روی مخمل های سبز و قرمز کف شان ببینند. آن روز صبح، تازه در را باز کرده بودیم. آجرهای فرشی جلوی مغازه، آب پاشی شده بود. بوی نم آجرها قاطی بوی عطر گران قیمتی شده بود که پدربزرگ به خود می زد. صدای بال زدن کبوتران زیر سقف بلند بازار به گوش می رسید. هوا خنک و فرح بخش بود. دو بازرگان هندی، با قرار قبلی آمده بودند تا چند دانه مروارید درشت را به ما نشان دهند. 🍁پدربزرگ داشت با ذره بین، مرواریدها را معاینه می کرد و سر قیمت، چانه می زد. سال ها بود که آن دو برایمان مروارید می آوردند. عطر تندی که به خود می زدند، برای مان آشنا بود. یکی از فروشنده ها برای شان شربت و رطب آورد. پدربزرگ با اصرار، تخفیف می خواست. بازرگان های هندی می خندیدند و با حرکات قشنگی که به سر و گردن و عمامه شان می دادند، می گفتند: نایی نایی. صبح ها، بازار خلوت بود. هر وقت مشتری نبود، روی الگوهایب که طراحی کرده بودم کار می کردم. یکی از دارالحکومه خبر آورده بود که خانواده حاکم قصد دارند همین روزها، برای خرید به مغازه ما بیایند. می خواستم زیباترین طرح هایم را به آن ها نشان دهم. مطمئن بودم می پسندند. دو اژدهای دهان گشوده، آن نگین را به دندان گرفته بودند. این انگشتر، تنها زیبنده دختران و همسران حاکم بود. بازگانان هندی دینارهایی را که از پدربزرگ گرفتند، بوسیدند و توی کیسه ای چرمی ریختند. دست ها را جلوی صورت روی هم گذاشتند و تعظیم کردند و رفتند. پدربزرگ با خوشحالی دست هایش را به هم مالید و باز با ذره بین به مرواریدها نگاه کرد. این بار زیر لب آواز هم می خواند. یکی از فروشنده ها که حسابداری هم می کرد، دفتر بزرگش را باز کرد و شرح خرید را نوشت. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
از درد زمانه‌ی فلج می‌خوانم  از ساحت آخرین حجج می‌خوانم  در خلوت لیله الرغائب آری عجل لولیک الفرج می‌خوانم شاعر:کیهان فولادی @hedye110
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم بعضی از عزیزان یادشون رفته که😊😊 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه ب امام رضا علیه‌السلام 🌸🌸🌸 امشب لیلةالرغائب هست یادتون نره اعضای کانال و بنده ی حقیر را دعا بفرمائید تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا در درود بر پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران فراز👇 ✨﴿۱۷﴾ وَ تُهَوِّنَ عَلَيْهِمْ كُلَّ كَرْبٍ يَحُلُّ بِهِمْ يَوْمَ خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا و هر اندوه سخت و نفس گیری که روز بیرون رفتن جان‌ها از بدن‌ها بر آنان وارد می‌شود، آسان سازی. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ❣امشب که بین خلق، لیلة الرغائب است دانی چه چیز آرزوی قلب صاحب است ❣ای کاش روز جمعه که از راه میرسد دیگر کسی نگوید ارباب(عجل الله تعالی فرجه) غائب است بیاییم در شب آرزوها برای ظهور آقایمان امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) دعا کنیم. 🤲 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝طلوع جمعه ای دیگر از کرانه‌های انتظار و تابش آفتاب محبتتان بر قلب‌های ما و در پناه زلال عنایتتان دویدن‌های ما و با تکیه بر دعای روز و شبتان تلاش‌های ما ... هفته ها می‌گذرند و آتش فراق شما، روز به روز، جگرسوزتر و خانه براندازتر می‌شود خدا شما را برساند🏝 🌹 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
مداحی آنلاین - عنایت ویژه امام زمان با انجام سه عمل - استاد مومنی.mp3
6.43M
♨️عنایت ویژه امام زمان(عج) با انجام سه عمل 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @shohada_vamahdawiat                                
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت هفتم ✨دو زن که صورت خود را پوشانده بودند و تنها چشم هایشان پیدا بود، وارد مغازه شدند. دقیقه ای به قفسه ها و جعبه های آینه نگاه کردند. از جنس چادرشان معلوم بود که ثروت مند نیستند. بیشتر به گوشواره ها نگاه می کردند. بهشان می آمد که یکی مادر باشد و دیگری دختر. مشتری دیگری در مغازه نبود. اشکالی نمی دیدیم که تا دلشان می خواست جواهرات را تماشا کنند. احساس می کردم آن که دختر به نظر می رسید، گاهی به طراحی ام نیم نگاهی می انداخت. 🍁زن به پدربزرگم نزدیک شد. سلام کرد و گفت: ما آشنا هستیم. صبح اول وقت که مغازه خلوت است آمده ایم تا جنس خوبی بگیریم و برویم. پدربزرگ با دستپاچگی ساختگی، مرواریدها را توی پیاله ای بلوری گذاشت و گفت: معذرت می خواهم بانو. من و مغازه ام در خدمت شما هستیم. خیلی از مشتری ها خود را آشنا معرفی می کردند تا تخفیف بگیرند. پوزخندی زدم و به کارم ادامه دادم. آشنا به نظر نمی رسیدند. حسابدار، پیاله مرواریدها را برداشت و توی صندوق بزرگ آهنی گذاشت و درش را قفل زد. روی صندوق، تشک کوچکی بود. حسابدار روی آن نشست. پدربزرگ از زن پرسید: اهل حلّه اید؟ زن سری تکان داد و خیلی آهسته خندید. _من همسر ابوراجح حمامی هستم. هر دو خشکمان زد. پدربزرگ به سرفه افتاد و با خنده گفت: به به! چشم ما روشن! خیلی خوش آمدید! چرا خبر نکردید که تشریف می آورید؟ چرا از همان اول، خودتان را معرفی نکردید تا ما با احترام از شما استقبال کنیم؟ خجالت مان دادید. بی ادبی نشده باشد؟ خواهش می کنم درباره رفتار ما چیزی به دوست و برادرم ابوراجح نگویید!. _این قدر شرمنده مان نکنید. _باور کنید دست و پایم را گم کردم. دارم خواب می بینم که همسر ابوراجح به مغازه ما آمده اند! ممنونم که ما را قابل دانسته اید. لابد آن خانم رشید و با وقار، ریحانه خانم هستند. درست حدس زدم؟ ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا در درود بر پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران فراز👇 ✨﴿۱۸﴾ وَ تُعَافِيَهُمْ مِمَّا تَقَعُ بِهِ الْفِتْنَةُ مِنْ مَحْذُورَاتِهَا ، وَ كَبَّةِ النَّارِ وَ طُولِ الْخُلُودِ فِيهَا و آنان را از اموری که به سبب آن‌ها، فتنه واقع می‌شود؛ فتنه‌هایی که از آن می‌پرهیزند و از کانون و مرکز آتش و طول ماندگاری در آن، سلامت همه جانبه دهی. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❣ السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ... سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛ سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد. 📚صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله، ص 631. 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣قسمت هشتم ✨مادر اندکی به طرف دخترش چرخید و گفت: بله. ریحانه آهسته سلام کرد و سرش را پایین انداخت. باورم نمی شد آن قدر بزرگ شده باشد. _علیک السلام دخترم! عجب قدّی کشیده ای! خدا حفظت کند! انگار همین دیروز بود که دست در دست هاشم، سراسیمه وارد مغازه شدید و گفتید: مرد کوتوله شعبده بازی گفته اگر سکه ای بدهیم، شتری را توی شیشه می کند. 🍁پدربزرگ خندید. نگاه شرم آگین من و ریحانه لحظه ای به هم گره خورد. _این هم هاشم است، می بینید که او هم برای خودش مردی شده. خدا پدرش را رحمت کند! گاهی خیال می کنم پدرش این جا نشسته و کاغذ، سیاه می کند. با آن خدا بیامرز مو نمی زند. اگر یک ساعت نبینمش، دل تنگ می شوم! ببینید چطور مثل دخترها خجالتی است و قرمز می شود! او دلش می خواست آن بالا توی کارگاه بنشیند و جواهرسازی کند، ولی من نگذاشتم. دلم می خواست پیش خودم، کنار خودم باشد. این طوری خیالم راحت است. به مادر ریحانه سلام کردم. جواب سلامم را داد و به پدربزرگ گفت: واقعا بچه ها زودتر از بوته کدو بزرگ می شوند. خدا برای شما نگهش دارد و سایه شما را از سر او و ما کوتاه نکند! پدربزرگ با دستمال ابریشمی، اشکش را پاک کرد. _بله راست گفتید. همان طور که سایه ها در غروب قد می کشند، این بچه ها هم زود بزرگ می شوند. بعد ازدواج می کنند و دنبال زندگی شان می روند. انگار ساعتی پیش بود که آن حلوا فروش دوره گرد، دست هاشم را گرفته بود و به دنبال خودش می کشید و می آورد. ریحانه همراهشان می دوید و گریه می کرد. مردک آمد و گفت: این پسربچه به اندازه یک درهم از من حلوا گرفته و با خواهرش خورده. حالا که پولم را می خواهم، می گوید برو از ابونعیم بگیر. خیال می کرد هاشم و ریحانه از این بچه های بی سر و پا هستند که در عمرشان حلوا نخورده اند. ادامه دارد... 【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀ــآن】 🌹 ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
مداحی_آنلاین_چرا_امام_زمان_ظهور_نمیکند_استاد_انصاریان.mp3
1.19M
♨️چرا امام زمان(عج) ظهور نمی‌کند؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @shohada_vamahdawiat                      
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا در درود بر پیروان و تصدیق کنندگان پیامبران فراز👇 ✨﴿۱۹﴾ وَ تُصَيِّرَهُمْ إِلَى أَمْنٍ مِنْ مَقِيلِ الْمُتَّقِينَ . و به مقام امنی که جایگاه استراحت پرهیزکاران است، برگردانی. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                      
امام مهدی علیه السلام: ای شیعه ما! نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ايمني بخش اهل زمين هستم، همچنان که ستارگان ايمني بخش اهل آسمانند. بحارالانوار ، ج ۵۲ ، ص ۹۲ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ @shohada_vamahdawiat