eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
ما ڪه از عشق حسیݩ (ع) دم میزنیم ڪوچه ها را رنگ ماتم میزنیم پس چرا هر لحظہ با رفتار خود بر دل صاحب زماݩ (عج) غم میزنیم...😔 💚 ➥ @shohada_vamahdawiat
پيراهن يوسف(ع) در اصل از ابراهيم(ع) بود. هنگامى كه نمرود مى خواست ابراهيم(ع) را به جرم خداپرستى در آتش اندازد، جبرئيل به زمين آمد تا بزرگ پرچمدار توحيد را يارى كند. او همراه خود لباسى از بهشت آورد. با اين لباس، ابراهيم(ع)در آتش نسوخت. پس از ابراهيم(ع)، اين لباس به فرزندان او به ارث رسيد تا اين كه لباس يوسف(ع) شد و عامل روشنى چشمان يعقوب! اين لباس نسل به نسل گشت تا پيامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم(عليهم السلام)، يكى بعد از ديگرى به ارث بردند. خداوند اين پيراهن را براى امام زمان نگه داشته است، آتش نمرود بزرگ ترين آتش آن روزگار بود، يك بيابان آتش كه شعله هاى آن به آسمان مى رسيد ، نمرود با امكاناتى كه در اختيار داشت آتشى به آن بزرگى برپا كرد و ابراهيم(ع) را ميان آن آتش انداخت; امّا خدا، پيامبر خود را با آن پيراهن يارى كرد و در روز ظهور همان پيراهن در تن امام زمان خواهد بود. * عصاى موسى(ع) وقتى امام زمان(ع) ظهور كند در دست او عصاى موسى(ع) خواهد بود. با اين كه چوب اين عصا هزاران سال پيش، از درخت بريده شده است; امّا تر و تازه خواهد بود، مثل اين كه همين الآن آن را، از درخت قطع كرده اند. در زمان موسى(ع)، بشر در سحر و جادو پيشرفت زيادى كرده بود و به اصطلاح، فن آورى بشرِ آن روز، سحر و جادو بود; امّا وقتى موسى(ع) عصاى خود را به زمين زد، ناگهان آن عصا به اژدهايى تبديل شد كه همه آن سحر و جادوها را در يك چشم به هم زدن بلعيد. در روز ظهور هم بشر هر چه پيشرفت كرده و هر فن آورى جديدى داشته باشد بايد بداند كه امام زمان با همين عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت. اين عصا، يك عصاى معمولى نيست، بلكه هر دستورى را كه امام به آن بدهد، انجام مى دهد. آنچه كه بشر به دست خود ساخته است توسط اين عصا بلعيده مى شود. هنر بشرِ آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر در روز ظهور هر چه مى خواهد باشد، آن عصا به اذن خدا مى تواند مقابل آن بايستد. آيا مى دانى وقتى امام زمان(ع) آن عصا را بر زمين بزند، آن عصا تبديل به چه چيزى مى شود؟ امام باقر(ع) فرمود: "وقتى قائم ما، عصاى خود را به زمين بزند، آن عصا هر چه را كه مقابلش باشد، مى بلعد". به راستى كه خداوند چه حكمت هاى زيبايى دارد كه اين چنين با عصاى موسى(ع)، آخرين ولىّ خود را يارى مى كند. 💐💐💐💐💐💐🍃🍃🍃 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
1_171338831.mp3
1.77M
👆 قسمت 1️⃣ ✅ اکثر روایات مربوط به در مربوط به است. ✅ امام زمان در از ما پیشی گرفته‌اند. ✅ خطا درست ما را از بین خواهد برد. ✅ اگر رفتاری مناسب با عصر غیبت درست نکنیم دشمنان برای ما الگو درست می‌کنند. @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ وقتی سلامت می کنم دهانم عطر یاس میگیرد ، در هر گوشه ی قلبم هزار شاخه ی نرگس می روید ، آسمان دلم آفتابی می شود و بهار طلوع میکند ... واین سپیده دمانِ پرتبرکِ هرروزِ من است. #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
1_171338831.mp3
1.77M
👆 قسمت 1️⃣ ✅ اکثر روایات مربوط به در مربوط به است. ✅ امام زمان در از ما پیشی گرفته‌اند. ✅ خطا درست ما را از بین خواهد برد. ✅ اگر رفتاری مناسب با عصر غیبت درست نکنیم دشمنان برای ما الگو درست می‌کنند. @shohada_vamahdawiat
💢شهید آقاوندان در دره گندالوک توسط پژاک شهید شد 🔹سال 88 در عملیاتی جهت انسداد مرز دره معروف «گندالوك»، طی درگیری با عناصر مسلح غیر قانونی گروهک تروریستی پژاك بر اثر اصابت گلوله مجروح و در راه انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نایل آمد. https://bit.ly/3fBqNh3 https://bit.ly/30zZPSJ@shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 *راحیل* آرام آرام جزوه را ورق می زدم و به صفحاتش نگاه می کردم.چقد تمیزو مرتب نوشته بود. از یک پسر کمی بعید بود.این یعنی بچه درس خوان است...بارها سر کلاس حواسم را با کارهایش پرت می کرد. شخصیتش برایم جالب بود. فقط از آن بُعد شخصییتش که با دخترا راحت شوخی می کرد بدم می آمد. اولش از این که با سارا و دیگران خیلی راحت بود حرص می خوردم.ولی بعد دلم را تنبیهه کردم که دیگر حق ندارد نگاهش کند اینجوری حساسیتم هم نسبت به او کمتر میشد.امان از این دل، امان ازدلی که بتواندسوارت شود، جوری با تبحرسواری می گیرد که اصلا متوجه نمیشوی درحال سواری دادن هستی.خداروشکرخوب توانسته بودم ازگُرده ام پایین بکشمش وراحت زندگی می کردم. که این سارا خدا بگویم چه بلایی سرش بیاورد جزوه اش را به من داد. بدون این که بگویدمال چه کسی است.ای خدای کلک من، این جوری آدم ها را توی تورت می اندازی؟ تا ببینی چه کارمی کنند. درس را مرور کردم و مطالب مهم را علامت گذاشتم و بعد به دفتر خودم انتقال دادم. جزوه را داخل کیفم گذاشتم تا فردا یادم باشدتحویلش دهم.فکر کردم به او بگویم که کلا من روزهای دوشنبه نمی توانم بیایم و او سه شنبه ی هر هفته جزوه‌اش را برایم بیاورد، در عوض من هم مطالب مهم را برایش مشخص می کنم تا مختصرتر بخواند.ولی بعدلبم راگازگرفتم وباخودم گفتم: –این جوروقتهاچه فکرهایی به سرم میزند، وقتی من افکار او را قبول ندارم پس بهتراست که رفتارم کنترل شده باشد.البته نمی توانم همه‌ی دوشنبه ها را نروم. چون با استاد که صحبت کردم گفت حداقل چند جلسه رابایدحاضرباشم. استاد خوبیست وقتی برایش توضیح دادم که باید از یک بچه مراقبت کنم قبول کرد. وارد کلاس که شدم، آقا آرش دستش زیر چانه اش بود و زل زده بود به صندلی که من همیشه رویش می نشستم. کارهایش جدیدا عجیب شده بود. کمتر سرو صدا می کرد کلا ساکت تر شده بود و دیگر سر به سر بچه ها نمی گذاشت. بخصوص با دخترا دیگر مثل قبل گرم نمی گرفت. این را سارا برایم گفت. سارا از وقتی کنارم می‌نشیند، جز به جز خبرهای کلاس و دانشگاه را برایم می‌گوید.حالا که حواسش نبود. درچهره اش دقیق شدم. جای برادری قیافه ی جذاب و زیبایی داشت. چشم و ابروی مشگی و پوستی سبزه، ولی نه سبزه ی تند، موهای مشگی و پر پشت، خیلی مرتب لباس می پوشید، نگاهم راازصورتش گرفتم وجزوه را از کیفم درآوردم و با فاصله مقابلش گرفتم. نخیر مثل این که در هپروت غرق شده است. ــ سلام آقای... فامیلی اش یادم نبود، همه اسم کوچکش را صدا می زدند. برای همین زود گفتم، آقا آرش.سرش رابه طرفم چرخاند با دیدنم سریع از جایش بلند شدو با خوشحالی گفت: –عه سلام، حال شما خوبه؟ ببخشیدمتوجه امدنتون نشدم.نگاهم رابه جزوه دادم که او ادامه داد: –حالا عجله ایی نبود، زل زدم به دستش که دراز شده بود برای گرفتن جزوه و گفتم:–آخه یه درس بیشتر نبود.وقتی از دستم نمی گرفت، می دانستم نگاهم می کند، جزوه راروی دسته‌ی صندلی گذاشتم وتشکرکردم.–جلسه بعدم براتون میارم.او از کجا می دانست من جلسه بعد هم نمی آیم؟–ممنون زحمت نکشید،چند جلسه در میون از سارا می گیرم، با تعجب گفت: –پس یعنی کلا دوشنبه ها غیبت دارید؟ "یه دستی زدن هم بلداست. حالا این چه کارر به این کارها دارد.." وقتی تردید من در جواب دادن را دید، گفت: –البته قصد فضولی نداشتم فقط... نگذاشتم حرفش را تمام کند.–نه نمی تونم بیام، البته استاد گفتن حداقل باید چند جلسه رو حضور داشته باشم، تا ببینم چی می شه. همانطور با تعجب نگاهم می کرد. دیگر توضیحی ندادم و رفتم نشستم. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
ای نگاهت طوفان /اسوه گاه ایمان / از کدامین نسلی؟ از تبار نگه پنجره ای یا انسان / ازکدامین نسلی / که نبوغ هستی / با تو بسته پیمان خاکزادی یا که از نسل حضوری شهره ی افلاکی وامدار خاکی / یا زمین وام ستاند از نگهت از کدامین نفسی / نفس صبح سپید /یا نفسی که ز دل خاک دمید ..ومن و پنجره می آشوبیم/ که سواری نرسید /پلک ها لغزیدند/اشک ها غلتیدند و از آن نوگل امید دمید نگران استاده است قاب هایی خالی / چشم هایی که افق داند و بس /که فقط خاطره ی آمدنت را نگرد شوق آدینه به آدینه به خود می گوید بعد آدینه ی بعد/ و هزاران سال است که زمین منتظر است باز نجوا دارد باد با گوش درخت / که کسی می آید که کسی می آید هستی از آمدنت با خبر است/ هستی از امدنت باخبر است. @shohada_vamahdawiat
پيراهن يوسف(ع) در اصل از ابراهيم(ع) بود. هنگامى كه نمرود مى خواست ابراهيم(ع) را به جرم خداپرستى در آتش اندازد، جبرئيل به زمين آمد تا بزرگ پرچمدار توحيد را يارى كند. او همراه خود لباسى از بهشت آورد. با اين لباس، ابراهيم(ع)در آتش نسوخت. پس از ابراهيم(ع)، اين لباس به فرزندان او به ارث رسيد تا اين كه لباس يوسف(ع) شد و عامل روشنى چشمان يعقوب! اين لباس نسل به نسل گشت تا پيامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم(عليهم السلام)، يكى بعد از ديگرى به ارث بردند. خداوند اين پيراهن را براى امام زمان نگه داشته است، آتش نمرود بزرگ ترين آتش آن روزگار بود، يك بيابان آتش كه شعله هاى آن به آسمان مى رسيد ، نمرود با امكاناتى كه در اختيار داشت آتشى به آن بزرگى برپا كرد و ابراهيم(ع) را ميان آن آتش انداخت; امّا خدا، پيامبر خود را با آن پيراهن يارى كرد و در روز ظهور همان پيراهن در تن امام زمان خواهد بود. * عصاى موسى(ع) وقتى امام زمان(ع) ظهور كند در دست او عصاى موسى(ع) خواهد بود. با اين كه چوب اين عصا هزاران سال پيش، از درخت بريده شده است; امّا تر و تازه خواهد بود، مثل اين كه همين الآن آن را، از درخت قطع كرده اند. در زمان موسى(ع)، بشر در سحر و جادو پيشرفت زيادى كرده بود و به اصطلاح، فن آورى بشرِ آن روز، سحر و جادو بود; امّا وقتى موسى(ع) عصاى خود را به زمين زد، ناگهان آن عصا به اژدهايى تبديل شد كه همه آن سحر و جادوها را در يك چشم به هم زدن بلعيد. در روز ظهور هم بشر هر چه پيشرفت كرده و هر فن آورى جديدى داشته باشد بايد بداند كه امام زمان با همين عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت. اين عصا، يك عصاى معمولى نيست، بلكه هر دستورى را كه امام به آن بدهد، انجام مى دهد. آنچه كه بشر به دست خود ساخته است توسط اين عصا بلعيده مى شود. هنر بشرِ آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر در روز ظهور هر چه مى خواهد باشد، آن عصا به اذن خدا مى تواند مقابل آن بايستد. آيا مى دانى وقتى امام زمان(ع) آن عصا را بر زمين بزند، آن عصا تبديل به چه چيزى مى شود؟ امام باقر(ع) فرمود: "وقتى قائم ما، عصاى خود را به زمين بزند، آن عصا هر چه را كه مقابلش باشد، مى بلعد". به راستى كه خداوند چه حكمت هاى زيبايى دارد كه اين چنين با عصاى موسى(ع)، آخرين ولىّ خود را يارى مى كند. ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
❤️ دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم جز دعا نیسٺ دگر راه مرا، ناچارم بہ تنم درد فراق حرمٺ افتاده هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم 💚 💔 ✨اَلسلامُ علی الحُــسین ✨و علی علی بن الحُسین ✨وَ عــــلی اُولاد الـحـسین ✨و عَـــلی اصحاب الحسین @shohada_vamahdawiat
💫 🍃دوست آسمانی من.. آرزویم این است روزی شرمندگیمان از شما و تمام شهدا پایان بگیرد. سخت است انسان شرمنده کسی باشد که زندگیش را مدیون اوست. برایمان دعا کن برادر ابراهیم...❤ ╲\╭┓ ╭❤️🇮🇷 ┗╯\╲ @shohada_vamahdawiat
‌❓❓چرا امام عصر(عجل الله فرجه) علی‌رغم جشن گرفتن‌ها و بیعت‌ها تاکنون ظهور نکرده‌اند؟ ◀️ امام زمان(عجل الله فرجه) هم اکنون در حال امامت کردن هستند اما دلیل آن که تاکنون ظهور نکرده اند برای آن است که زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم نبوده است. ◀️ زیرا ظهور به معنای تشکیل حکومت اسلامی است و غیبت یعنی از بین رفتن این حکومت. ◀️امام زمان (عج) غیبت کردند زیرا زمینه برای حکومت ایشان فراهم نبود و غیبت ایشان به این دلیل طولانی شده است که شیعیان هنوز با امام زمان(عج) بیعت واقعی نکرده‌اند. @shohada_vamahdawiat 🌹🌹🌹🍃🍃🍃
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ بیا مرا ڪنار خود مقیّد اصول ڪن تو آیہ‌ آیہ حاضرے بہ قلب من نزول ڪن من از تو مےنویسم و فقط بحق مادرٺ #سہ‌شنبہ‌هاے جمڪرانے مرا قبول ڪن #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌸 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
💢کسی حریف این ورزشکار نبود، مین والمر شهیدش کرد 🔹فروتنی و ایثار او در حدی بود كه در مواقع لازم به جای سربازانش نگهبانی می‌داد، به درد دلشان گوش می‌داد و در رفع مشكلات آن ها سعی وافر می‌نمود ادامه👇 https://bit.ly/2DwKCZr@shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 *آرش* دوشنبه ها برایم عذاب آورترین روز در هفته شده بود. چون راحیل دانشگاه نبود، گاهی با خودم می گفتم وقتی او نمی آید من هم دوشنبه ها نمی روم ولی دلم راضی نمی شد. با خودم می گفتم شاید بیاید، گفته بود استادتاکیدکرده چند جلسه باید حضور داشته باشد. مهمتر اینکه به بهانه ی جزوه دادن می توانستم چند کلمه ایی هم که شده به حرف بگیرمش.گرچه او اهل حرف زدن نیست، باید با انبردست حرف اززیر زبانش بیرون بکشم. البته همان هم برایم غنیمت بود. قرار بود کاری کنم که توجهش به طرفم جلب شود، ولی موفق که نشده بودم هیچ، توجه و فکر خودم هم به اوچسب شده بود.داخل ماشین یکسره آهنگ های عاشقانه گوش می کردم و خودم را با او تصور می کردم، واقعا این آهنگ ها آدم را هوایی می کنند. دیگر خودم را درک نمی‌کردم. واقعا چه بلایی بر سرم آمده بود.وارد کلاس که شدم، مثل همیشه اولین نگاهم به صندلی راحیل بود. بادیدنش که روی صندلی‌اش نشسته بود. شوکه شدم.جالب بود اوهم نگاهش به در بود. بادیدنم سرش را پایین انداخت. تپش قلبم بالارفت. یعنی اوهم به من فکر می کند؟باشنیدن صدای سعید برگشتم.ــ عه آرش دیروز گفتی نمیای که پس چرا امدی؟ــ با اخم نگاهش کردم. –حالا الان باید داد بزنی کل کلاس بفهمند من دیروز به تو چی گفتم؟صدایش را پایین آورد. –مگه چی گفتم حالا؟ چی شد امدی؟ شرکت نرفتی؟ گفتی اونجا کارت زیاد شده که؟ ــ هیچی بابا گفتم بیام بهتره، فوقش از اون ور بیشتر می مونم شرکت دیگه. بعدهم به طرف صندلیم رفتم تا بنشینم و قبلش دوباره نگاهی به او انداختم. با سارا درحال حرف زدن بود و نگاهش هم به خودکاری که در دستش بود.اکثر وقت ها نگاهش پایین است. از یک طرف خوشم می آید که به کسی نگاه نمی کند. ."واقعا چطوری می تواند خیلی سخت است"از یک طرف هم گاهی حرصم می گیرد. چون نگاه و توجه‌اش را دلم می خواست. سر جایم نشستم.جزوه‌ام را در آوردم به بهانه خواندنش، نگاهم رابه اودوختم. گاهی که سرش را به طرف سارا می چرخواند تا حرفش را بزند، نیم رخش در، دیدم قرار میگرفت. نگاهش می کردم. امروز رنگ روسری اش سبز بود،با طرح بته، جقه‌هایی به رنگ لیمویی. واقعا خوش سلیقه است.یک گیره ی طلایی که دو تا قلب کوچک آویزش بود به روسری اش زده بود. از این زاویه کاملا دید داشت.انگار از گوشه ی چشمش متوجه ی نگاهم شد. چون چرخیدو کاملا صاف نشست و دیگر سرش را نچرخواند. به دستهایش نگاه می کردو حرف میزد. با امدن استاد نگاه ازاو برداشتم و حواسم را به درس دادم. سعی کردم تا آخر کلاس نگاهش نکنم تا نه او حواسش پرت شود نه من.با خودم گفتم او که حواسش پرت نمی‌شود. اصلا مگر حواسش به من هست که بخواهد...با حرف سارا که به طورناگهانی برگشت افکارم پاره شد پاره که چه عرض کنم، بهتراست بگویم متلاشی. سارا فوری گفت:–امروز بعد از دانشگاه میای با بچه ها بریم سینما؟ بهارو سعیدو...حرفش را قطع کردم و گفتم: –نه، کلی کار دارم.اخمی کردو گفت: –بیا دیگه جدیدا نازت زیاد شده ها... نگاه متعجب راحیل را دیدم که گذرا برگشت و روی سارا و من چرخید.ای خدا...سارا...خدابگم چه کارت کند...الان وقت این حرفها را زدن بود. آن هم جلو دختر مردم آخه... خیلی کلافه گفتم:– حالا بعد از کلاس حرف می زنیم.بعد از کلاس دوباره سارا سوالش را پرسیدو من هم گفتم:– کارام زیاد شده، کلا دیگه نمی تونم بعد از دانشگاه جایی برم. راحیل را دیدم که، بلند بلند به دوستهایش که به او گفته بودند باهم برویم وچیزی بخوریم، می گفت:–شما برید من باید برم خونه. با عجله وسایلش را جمع کرد و راه افتاد. پشت سرش رفتم و صدایش کردم. ایستاد و برگشت.– خانم رحمانی می خواستم در مورد موضوعی باهاتون حرف بزنم؟ با تعجب نگاهم کرد.–بفرماییدفقط من عجله دارم زودتر.– اتفاقا من هم می خوام برم، اگه اجازه بدید برسونمتون، تو مسیر هم ...حرفم را قطع کرد.–نه ممنون، من خودم می رم لازم نیست. ــ خواهش می کنم خانم رحمانی قبول کنید.حرفم مهمه سوالیه که مدتها ست می خوام ازتون بپرسم.خیلی برام مهمه."باخودم گفتم کمی پیچیده اش کنم شاید کوتا بیاید"ــ خوب اینجا بپرسید.ــآخه یه کم طولانیه شماهم عجله دارید، نمیشه که.کلافه نگاهم کرد.–باشه پس تا ایستگاه مترو.چیزی نگفتم، چون فکر می کردم حالا تا آن موقع فکری می‌کنم.–لطفا شما جلوتر برید من میام.با خوشحالی از محوطه ی دانشگاه گذشتم وبیرون رفتم.فکراین که تاچندلحظه ی دیگرکنارم می نشیندوباهمان حجب وحیای دوست داشتنیش بامن حرف می زنددیوانه ام می کرد. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحمن الرَّحیم: ✨﷽✨ 🔴 حق الناس گناهی خطرناک ✍در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید. ✨هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است ⚠️مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد 📚 الکافی، ج ۷، ص ۴۱۰ @shohada_vamahdawiat
|•❣•| هر آنکس که می خواهد پرواز کردن بیاموزد، ابتدا بایستی ایستادن و راه رفتن و دویدن و صعود کردن و رقصیدن را یاد بگیرد. هیچ کس پرواز کردن را با پر واز کردن نمی آموزد...! |•❣•| @shohada_vamahdawiat 🌹🌹🌹🍃🍃🍃
❤️ جاے زمیـــنہ سازے روز ظهــور تو دائم غـزل سروده شده با "نیامدے" ڪم ڪار ڪرده ایم براے ظهــور تو یارے نڪرده ایم ، شما را ، نیامدے @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۱۲۴🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹صاحب الاَمر🌹 🌹صاحب الزّمان🌹 ◀️قسمت دوم 🌱نام صاحب حضرت مهدی علیه السلام نامي است كه اگر شيعه به آن بيانديشد شايسته است كه از غصه اين هجران بميرد. زيرا چه بسيار افرادي كه خود را دوست و همدم امام زمان مي‌دانند ولي به يقين صاحب الزمان هيچ سنخيتي ميان خود و آنها نيافته است كه هنوز جهان مزين به ۳۱۳ همراه و همدم حضرت نشده است. 🌱ما تاكنون از حضرت نامهاي فراواني را با هم شناختيم و دنبال كرديم اما نام صاحب گويا با تمام نامهاي ايشان متفاوت است. زيرا اين نام از شدت ظهور پنهان است. همچنان كه خورشيد از شدت پرتوافشاني خودنمايي نمي‌كند و روز چنان همه جا را با نور خورشيد در خود فرو مي‌برد كه همگان از خود خورشيد غافل‌اند نام صاحب براي امام زمان نيز اين گونه است. همه او را صاحب الامر و صاحب الزمان صدا مي‌زنند و او را صاحب خويش مي‌خوانند اما در حقيقت از وجود مقدس ايشان غافل‌اند. 🌱 انحرافي كه امروز جامعه‌ي انساني را تهديد مي‌كند از آن روست كه حقيقتاً از نام صاحب حضرت فاصله گرفته‌اند زيرا همه مي‌بايد كه به رنگ همدم خويش در آيند و اگر امروز ميان جامعه‌ي بشريت و حضرت فاصله فراوان شده است از آن روست كه افراد شباهتي به معاشر و همراه خويش ندارند. 🌱 ما گاهي حضرت حجت را صاحب الامر مي‌گوئيم. عبارت امر به معناي سلطنت است و صاحب الامر يعني همدمي كه بايد بر وجود ما سلطنت و حكمراني داشته باشد.يعني صاحبي كه همه در برابر فرمان و امر او تسليم هستند. خلقت از آن جهت آفريده شده است كه در خدمت حضرات معصومين قرار گيرد.صاحب الامر روح عالم امكان است و براي شناخت و همراهي عالم روحاني بايد كه روحاني شد. 🌱خداوند در قرآن مي‌ فرماید: «صاحبكم...»«صاحب شما» يعني حقيقت وجودي حضرات معصومين براي همراهي و همدلي با بشر خلق شده‌اند. اگر ما از اين همراهي سرباز مي‌زنيم ظلمي است كه در حق خويش روا داشته‌ايم.خداوند سبحان از آن جهت كه نسبت به بنده رئوف است حضرات معصومين را به عنوان والاترين همراهان بشريت آفريده است اما چه جاهل است انسان كه در ميان چنين نعمتي زندگي مي‌كند اما خود را از اين نعمت محروم مي‌سازد. 🌱ما به نام صاحب امام زمان متوسل مي‌شويم و دست نياز به سوي دوستي و معاشرت ايشان دراز مي‌كنيم و مي‌گوئيم صاحب‌الامرِ قلب من، در عالم خلقت بسيار اتفاق مي‌افتد كه دو كس با يكديگر همراه ‌شوند و يكي چندان صبوري كند كه ديگري خطايش را در پي صبوري او بشناسد و همراهي آنها به دوستي ماندگار بدل شود؛ شما نيز ياريم كن تا ابتدا همراه شما شوم و چندان صبوري نما كه روزي مرا دوست خود بخواني. 🌱يوسف فاطمه خداي تو عليم است روزي كه نام صاحب را بر جد بزرگوارت نهاد و به بشريت گفت پيامبر صاحب شماست مي‌دانست كه كسي چون منِ خطاكار در ميان جامعه انساني زندگي مي‌كند.من نيز آن روز مخاطب خداي تو بودم و خود را همدم و همراه تو ديدم.به يقين مي‌دانم كه تو بر خطاهاي من چندان صبر مي‌كني كه روزي من نيز با دعاي تو دست از خطا بشويم و تمام همّم را همراهي و همدمي با تو كنم. اين همراهي تنها با دعاي تو ميسّر است مرا از دعاي خير خويش محروم مساز. 🌱امام زمان، من در زيارتنامه‌ي شما مي‌خوانم:« أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ فِيكَ حَقٌّ لَا أَرْتَابُ لِطُولِ الْغَيْبَةِ وَ بُعْدِ الْأَمَدِ وَ لَا أَتَحَيَّرُ مَعَ مَنْ جَهِلَكَ وَ جَهِلَ بِكَ مُنْتَظِرٌ مُتَوَقِّعٌ لِأَيَّامِك» ۱«وعده ی خدا درباره‌ی تو درست است و من تردیدی ندارم برای طول غیبت و دوری مدت و سرگردان نیستم با کسی که نادان به وجود تو یا نادان به مقام توست منتظر و متوقع دوران توام» 🌱گواهي مي دهم كه وعده‌ي ظهور و فاتحيت عالم را خداوند سبحان به تو واگذار كرده است اين وعده‌ي حق و صدق است و هيچ ترديدي به واسطه‌ي طول زمان غيبت در آن ندارم هر چقدر غيبت طولاني شود ابدا در حيرت و سرگرداني با گروهي كه نسبت به تو جاهلند داخل نمي‌شوم بلكه هميشه منتظر ظهورت هستم. 🌱صاحب الامر، اگر اين قسمت از زيارتنامه‌ات را ذكر كردم به اين جهت است كه اگر به لطف حضرت حق دوره‌ي ظهور را درك كردم مرا در گروه كساني كه از صاحب الامري تو غافلند قرار مده. ميان من كه نسبت به القاب تو جاهلم و آنها كه نسبت به تو معاندند تفاوت فراوان است. من در عين جهالتم منتظر ظهورت هستم. تو نيز مرا از پرتو نام صاحب الامري خويش محروم مساز تا در سايه‌ي همدمي و همراهي تو بتوانم منتظر وعده‌ي حق خداوند سبحان باشم. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱- بحارالانوار ج ۹۹ ص ۱۱۷ 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷پیام شهید ابراهیم هادی و همه ی شهدا🌷 لطفا در میان های مختلفی که به خود میکنید ، مراقب امام زمان عج الله و شهدا باشید!!!! .... 💢پا روی هوای نفستان بگذارید تنها برای کار کنید نه برای جلب توجه و معروفیت یا هر چیز دیگری که بشه ازش نام برد. 💢 دقت کنید رفتارها و کردارهای شما زیر ذره بین و قرار دارد. ان شاءالله خطا و اشتباهی ازتون سر نزند که شرمنده ی امام زمان و شهدا شوید. @shohada_vamahdawiat
abozarbiukafi-@yaa_hossein.mp3
3.96M
📂🖤 🍃ذکر لبم هرشب همه جاشده بابایی... 🎙ابوذر #️⃣شهادت @shohada_vamahdawiat 🏴🏴🏴
Dua-Tawassul-Samavati.mp3
13.58M
...... دل چه صفا گیرد از دعای توسل حالِ دعا گیرد از دعای توسل قلب همه عاشقانِ آل محمد (ص) نور خدا گیرد از دعای توسل 💐التماس دعا 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شبتون بخیر التماس دعا فرج @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ بیا مرا ڪنار خود مقیّد اصول ڪن تو آیہ‌ آیہ حاضرے بہ قلب من نزول ڪن من از تو مےنویسم و فقط بحق مادرٺ #سہ‌شنبہ‌هاے جمڪرانے مرا قبول ڪن #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌸 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۱۲۵🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹کارّ🌹 💠لقب «كارّ» به معناي رجوع كننده‌ي مكرر است.حضرت ولي عصر عج الله کارّ هستند یعنی کسی که دائم به افراد رجوع دارد.این طبیب دوار دائم به افراد رجوع مي‌كنند هر چند كه شايد بسياري از اين مراجعات به دليل حجابهايي كه اشخاص براي خويش ايجاد كرده‌اند به نتيجه مطلوب نرسد، ولي وجود مقدس يوسف فاطمه (س) از رجعت خويش مأيوس نمي‌شوند و دوباره به سوي افراد باز مي‌گردند.حضرت اميد دارند شايد در يك بار بازگشت ايشان، افراد به خود آیند. 💠كلمه‌ي كارّ در لسان عرب صفت فاعلي است و از اين صفت اراده‌ي ثبوت مي‌شود. در اين جا ثبوت به اين معناست كه حضرت كمترين قصوري در بازگشت نسبت به افراد ندارد و در هر حال به سوي هر خواهاني باز مي‌گردند. 💠اهل لغت براي كارّ معناي ديگري نيز ذكر كرده‌اند و گفته‌اند كارّ به معناي برگرداننده‌ي هر چيز به اصل خويش است. وجود مقدس امام زمان ما را به اصل وجوديمان و به فطرت اوليه‌مان باز مي‌گردانند. من ملك بودم و فردوس برين جايم بود آدم آورد بدين دير خراب آبادم... 💠انسان در ابتداي خلقت در جنّت‌ زاده مي‌شود و در روزگار الست سنخيتي با عالم ماده پيدا نمي‌كند اما چون از وحدت به كثرات عالم ماده قدم مي‌نهد به تبع، گرفتار تعلقات اين عالم مي‌شود و گاه چندان در اين تعلقات غوطه ور مي‌گردد كه از اصل خويش به دور ماند. هر كسي كاو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش... 💠و چون جوهر وجودي انسان با معصيت و كفران نعمت و دوري از حق هيچ رابطه‌اي نداشته از اين جهت هميشه به دنبال اصل و ريشه‌ي خويش است. 💠امام زمان با لقب كارّ خويش به بازگشت انسان به خويشتن خويش جامه‌ي عمل مي‌پوشانند و اين امر را براي او ممكن مي‌سازند و اگر کسی بخواهد به جايگاه اصلي خويش بازگردد بايد كه حضرت را با اين نام مورد خطاب قرار دهد. 💠انسان در ابتدا خلقت آن گاه كه حضرت حق از او پرسيد «الست بربكم» پاسخ داد: «بلي» آيا من پروردگار تو هستم؟ انسان جواب داد: تو پروردگار مني. 💠اما انسان گاهی نه تنها خود را از ياد مي‌برد كه خداي خويش را به نسيان و فراموشي مي‌سپارد و به گونه‌اي دچار مرگ معنويات مي‌شود. 💠نام كارِّ امام زمان فرد را از مرگ غفلت و فرو رفتن در معاصي نجات مي‌بخشند و زندگي تازه‌ای به او عطا مي‌كند اگر هر يك از ما خواهان زندگي در حال باشيم و قصد بهره‌مند شدن از زمانهاي خود را داشته باشيم بايد كه به نام كارّ حضرت متوسل شويم و تضرعي به محضر ايشان داشته باشیم تا امام زمان با اين نام از غفلت ما جلوگيري كنند. 🌺🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🎈متن زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها ⬇️⬇️⬇️⬇️ 🌟بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیم🌟 ِ اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْكِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، [اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ]، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الزَّكِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّریفِ، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ راحمین. @shohada_vamahdawiat