eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
ما خزانه داران علم خدا هستيم، خدا ما را با دانشى كه به ما داده است، بزرگ و عزيز نمود، فقط ما هستيم كه به همه چيز در آسمان ها و زمين آگاهى داريم و از همه چيز باخبر هستيم. آن روز كه خدا از پيامبران بزرگ خود، عهد و پيمان مى گرفت ما را به عنوان خزانه داران علم خود به آن ها معرّفى نمود. ما درياى حلم و بردبارى هستيم، بر ديگران خشم نمى گيريم و هرگز بردبارى را فراموش نمى كنيم. ما ريشه و اساس همه خوبى ها هستيم، هر چه خوبى و زيبايى مى بينيد، از ما سرچشمه گرفته است، خوبىِ همه خوبان، از وجود ما مى باشد، ما اساس زيبايى ها و خوبى هايى هستيم كه تو در بندگان خوب خدا مى بينى. اگر كسى براى رسيدن به خدا از راهى غير از راه ما برود، به هدف خويش نخواهد رسيد. آيا مى خواهى حكايت موسى(ع) را برايت نقل كنم تا بهتر بتوانى به مطلب پى ببرى؟ روزى از روزها، موسى(ع) از مكانى عبور مى كرد، نگاهش به مردى افتاد كه دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و دعا مى كرد، موسى از كنار او عبور كرد و بعد از مدّتى، باز حضرت موسى از آنجا عبور كرد، ديد كه آن مرد هنوز دعا مى كند و دست هايش رو به آسمان است و اشك در چشمان خود دارد، گويا هنوز حاجت او روا نشده است. در اين هنگام خدا به موسى(ع) چنين سخن گفت: اى موسى! او هرچقدر مرا بخواند و دعا كند، من دعايش را مستجاب نمى كنم، اگر او مى خواهد من صدايش را بشنوم و حاجتش را روا كنم بايد به دستور من عمل كند، من دستور داده ام تا بندگانم از راهى كه گفته ام مرا بخوانند. اين مرد هم بايد از راه تو و راه جانشين تو (هارون) به سوى من بيايد، نه اين كه راه ديگرى را بپيمايد و از راهى كه من معيّن كرده ام، روى برگرداند. اين سخن خدا بود كه خيلى چيزها را براى مردم روشن مى كند، خدا دوست دارد كه بندگانش از راه ايمان به سوى او بيايند. خلاصه آن كه اگر دوست دارى خدا صدايت را بشنود و حاجت تو را بدهد به سوى ما رو كن كه ما راه ايمان هستيم، اگر از اين راه به سوى خدا بروى، خدا صدايت را مى شنود و تو را قبول مى كند، امّا اگر راهى غير از راه ما بپيمايى، بدان كه خدا به تو نگاهى نخواهد نمود. بدان كه خدا ما را امين خود قرار داده است، ما امين خدا در آسمان ها و زمين هستيم، ما امين علم و دانش خدا هستيم، ما امين رازها و اسرارى هستيم كه هيچ كس غير ما آن را نمى داند. ما يادگار پيامبران خدا هستيم و خدا ما را از ميان همه بندگان خوب خودش، انتخاب نموده است و ما را بر همه برترى داده است. ما از نسل آخرين پيامبر خدا، محمّد(صلى الله عليه وآله) هستيم. eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
پِیِ شهادَتَم مَنِ شِکَسته بالُ پِر @shohada_vamahdawiat
‌🍀وظایف منتظران🍀 🔶دار و ندار خدا روی زمین (عجل الله فرجه) است و دار و ندار امام زمان هم روی زمین مقام معظم رهبری است. 🔶 ما هم باید دار و ندار خود را خرج دار و ندار امام زمان(عج) کنیم. 🔶امروز کمک به مقام معظم کمک به (عج) است و شهدا را بدون چون و چرا تمرین کرده بودند. ‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
وَأَنَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ. (إِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ الله، يَدُالله فَوْقَ أَيْديهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلي نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفي بِما عاهَدَ عَلَيْهُ الله فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً). و من اكنون از سوي خدي عزّوجل بري امامت او پيمان مي گيرم. «[ي پيامبر ]آنان كه با تو بيعت كنند هر آينه با خدا بيعت كرده اند. دست خدا بالي دستان آنان است. و هر كس بيعت شكند، بر زيان خود شكسته، و آن كس كه بر پيمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگي خواهد داد». منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🔷🔷🔷💙🔷🔷🔷 مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائرِالله، (فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِاعْتَمَرَ فَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما) الآيَة. مَعاشِرَالنّاسِ، حُجُّواالْبَيْتَ، فَماوَرَدَهُ أَهْلُ بَيْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا وَ أُبْشِروا هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آداب و رسوم خدايي است. پس زائران خانه ي خدا و عمره كنندگان بر صفا و مروه بسيار طواف كنند. هان مردمان! در خانه ي خدا حج گزاريد، كه هيچ خانداني داخل آن نشد مگر بي نياز شد و مژده گرفت منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 💙💙💙💙🔷💙💙💙💙 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام کم کم داریم به آخر خطبه ی غدیر می رسیم دوستانی که هنوز خطبه ی غدیر رو مطالعه نکردن زود مطالعه رو شروع کنند 🌹 چون به طرح سوالات داریم نزدیک میشیم 🌸🌸🌸 موفق باشید @kamali220
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏪ اوانجلیکال ها و نظر آنها درباره ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و حضرت عیسی علیه السلام ♨️داعشی ها منتظران امام زمان بودند 😳 ✅حتما ببینید و نشر دهید @shohada_vamahdawiat
شبتون بخیر التماس دعا فرج @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ سلام بر آن خورشیدے ڪه همه مردمان تاریخ در انتظارش بوده اند.. و با طلوعش همگان زیر سایه محبّتش یڪدل و یک نوا مے شوند .. سلام بر او و بر لحظه هاے طلوعش .. #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
•{✨}• ••{ }•• . . اصحاب عاشورایی امام عشق ❤️ همه گرد فرمانده جمع شدند . فرمانده قول داده بود که پیکر شهدای 😔 را برگرداند ولی خود زودتر به دیدارشان رفت حالا ..💔 برگشتند و قول فرمانده عملی شد ...💪 . . •{🕊}•رفتہ‌سردار نفس تازھ ڪند، برگردد👇🏻 @shohada_vamahdawiat
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 در حال تمیز کردن اتاق بودیم. سعیده دیوارهاراکف میزد و من هم پشت سرش خشک می کردم. سعیده نگاه عمیقی به من انداخت و گفت: –راحیل یه چیزی بگم؟ ــ بگو، راحت باش. –می گم تو خیلی سخت نمی گیری؟ آخه زندگی که فقط این چیزایی که تو میگی نیست؟ ــ خب پس زندگی چیه؟ ــ خب وقتی بین دونفر علاقه باشه، اینا حل میشه. دستمالی که در دستم بود را باز کردم پشت و رو تا کردم وکشیدم روی دیوار. –چطوری حل میشه؟ ــ خب وقتی اون دوستت داره، کم کم علایق توام براش مهم میشه. دستمال را محکم تربه دیوارکشیدم. –فکر کنم فیلم زیاد دیدی اونم از نوع عاشقونش. ــ خب اون فیلم هارم از داستان زندگی من و تو ساختن دیگه. خنده ایی کردم و گفتم: –آهان پس همیشه اینجوری خودت رو گول می زنی؟ ــ گول چیه بابا، تو خودت الان درگیرش هستی. به خاطرش کم کوتاه نیومدی. با تعجب نگاهش کردم. –منظورت چیه؟ ــ خب همین که چند بار سوار ماشینش شدی، همین رفت و آمدا و.. حرفش را بریدم. –سعیده! چه رفت و آمدی؟ ــ بالاخره دیگه... یادت نیست پارسال، همین پسر همسایه ی ما چقدر پا پیچت شد. سر قضیه تصادف همش خونه ی ما بودی فکر کرده بود خواهر منی. چقدر خودش رو به آب و آتیش زد ولی تو محل سگشم نذاشتی. هی بهت گفتم، پسر خوبیه، حالا یه بار با هم حرف بزنید، نیتش خیره. گفتی: نه پسری که تو خیابون جلو آدم رو بگیره به درد زندگی نمی خوره، تازه تیپش هم از اون مدل هایی بود که تو دوست داری. ــ اولا که تیپش رو دوست نداشتم چون ریش گذاشته بود تا از مد عقب نیوفته و فکر آدم ها برام مهم تره. دوما: طرز حرف زدنش از همون اول تو ذوقم خورد. سعیده جان هر گردی که گردو نیست.ظاهر و باطن باید حداقل نزدیک به هم باشن.اون پسره که ظاهرش با رفتارش زمین تا آسمون فرق داشت. سوما: من هر بار سوار ماشین آرش شدم یه جورایی پیش امد، نشد که سوار نشم، قرار قبلی که نداشتیم. در ضمن، عشق و عاشقی بین دونفر، زمانش که بگذره و تموم بشه، اونوقته که تازه همه چی شروع میشه. نگاه عاقل اندر صحیفی بهم انداخت و گفت: –الان تو، داری این ها رو میگی؟ خودتی راحیل؟ دستمال راکناری پرت کردم و تکیه ام را به دیواردادم و گفتم: –آره من میگم، منی که همه ی این ها رو می دونستم و... سکوت کردم و نگاهم رااز نگاهش سُر دادم روی سطل آب، که حالا با چند بار شستن دستمال داخلش کدرو خاکستری شده بود. سعیده با انگشت سبابه‌اش به بینی‌ام زد و گفت: –قربونت برم، عاشقی که خجالت نداره، همانجا روی زمین نشستم وزانوهایم رابغل گرفتم و گفتم: – خیلی ضعیف شدم سعیده، باید راه قوی شدنم رو پیدا کنم. ــ تو راه همه چی روپیدا می کنی، باورم نمیشه حرف ازضعیفی بزنی. نگاهش کردم. –خودمم باور نمی کنم.واقعا درسته که میگن خدا از جایی امتحانت می کنه که ضعف داری، روبه روم نشست و دستم را گرفت و گفت: – من مطمئنم امتحانت رو قبول میشی. این قیافه رو هم به خودت نگیر که غم عالم میاد توی دلم. همین موقع مامان داخل اتاق آمدو با دیدن ما در آن حالت، ابرو هایش را بالا داد وگفت: – نشستین به حرف زدن؟ هر دو لبخند زدیم و سعیده گفت: –خاله جان یه ربع دیگه تمومه، دیگه آخرشه. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
بارش را بست عزم اش را جزم کرد تا نگذارد کسی به حریم ولایت تجاوز کند.. رفت و پر کشید چنآن پرکشید تا ملکوت! حالا تو مانده ای… تویی که قهرمان ترین قهرمان سرزمین مایی… توکه با رفتن همسفرت ادامه می دهی… مانند تمامی همسفران شهدا شبیه زینب کبری.. همسرت مدافع حرم شد وتو مدافع حریم عمه جآن این روزها دلم کنار توست دل تمام زنان این سرزمین کنار توست! آخـریـن دیـدار هـمـسـر شـهـیـد بـلـبـاسے 💔 🕊 او میرود دامن کشان 🥀 من زهر تنهایی چشان 🕊 دیگر مپرس از من نشان 🥀 کز دل نشانم می رود eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
ما خزانه داران علم خدا هستيم، خدا ما را با دانشى كه به ما داده است، بزرگ و عزيز نمود، فقط ما هستيم كه به همه چيز در آسمان ها و زمين آگاهى داريم و از همه چيز باخبر هستيم. آن روز كه خدا از پيامبران بزرگ خود، عهد و پيمان مى گرفت ما را به عنوان خزانه داران علم خود به آن ها معرّفى نمود. ما درياى حلم و بردبارى هستيم، بر ديگران خشم نمى گيريم و هرگز بردبارى را فراموش نمى كنيم. ما ريشه و اساس همه خوبى ها هستيم، هر چه خوبى و زيبايى مى بينيد، از ما سرچشمه گرفته است، خوبىِ همه خوبان، از وجود ما مى باشد، ما اساس زيبايى ها و خوبى هايى هستيم كه تو در بندگان خوب خدا مى بينى. اگر كسى براى رسيدن به خدا از راهى غير از راه ما برود، به هدف خويش نخواهد رسيد. آيا مى خواهى حكايت موسى(ع) را برايت نقل كنم تا بهتر بتوانى به مطلب پى ببرى؟ روزى از روزها، موسى(ع) از مكانى عبور مى كرد، نگاهش به مردى افتاد كه دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرده بود و دعا مى كرد، موسى از كنار او عبور كرد و بعد از مدّتى، باز حضرت موسى از آنجا عبور كرد، ديد كه آن مرد هنوز دعا مى كند و دست هايش رو به آسمان است و اشك در چشمان خود دارد، گويا هنوز حاجت او روا نشده است. در اين هنگام خدا به موسى(ع) چنين سخن گفت: اى موسى! او هرچقدر مرا بخواند و دعا كند، من دعايش را مستجاب نمى كنم، اگر او مى خواهد من صدايش را بشنوم و حاجتش را روا كنم بايد به دستور من عمل كند، من دستور داده ام تا بندگانم از راهى كه گفته ام مرا بخوانند. اين مرد هم بايد از راه تو و راه جانشين تو (هارون) به سوى من بيايد، نه اين كه راه ديگرى را بپيمايد و از راهى كه من معيّن كرده ام، روى برگرداند. اين سخن خدا بود كه خيلى چيزها را براى مردم روشن مى كند، خدا دوست دارد كه بندگانش از راه ايمان به سوى او بيايند. خلاصه آن كه اگر دوست دارى خدا صدايت را بشنود و حاجت تو را بدهد به سوى ما رو كن كه ما راه ايمان هستيم، اگر از اين راه به سوى خدا بروى، خدا صدايت را مى شنود و تو را قبول مى كند، امّا اگر راهى غير از راه ما بپيمايى، بدان كه خدا به تو نگاهى نخواهد نمود. بدان كه خدا ما را امين خود قرار داده است، ما امين خدا در آسمان ها و زمين هستيم، ما امين علم و دانش خدا هستيم، ما امين رازها و اسرارى هستيم كه هيچ كس غير ما آن را نمى داند. ما يادگار پيامبران خدا هستيم و خدا ما را از ميان همه بندگان خوب خودش، انتخاب نموده است و ما را بر همه برترى داده است. ما از نسل آخرين پيامبر خدا، محمّد(صلى الله عليه وآله) هستيم. ♦️♦️♦️♦️🔷♦️♦️♦️♦️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🍀حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه) تکیه‌گاه مردم است و کسانی که تکیه گاهشان امام باشد، کوه ایمانند... 🍀نوکرهای امام زمان باید به وظیفه ی خویش عمل کنند و توسلات را هم داشته باشند. @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلگویه های دختر شهید زکریا شیری این کلیپ را نگاه کنیم. و با تمام وجود درد این دختر را حس کنیم 😭 خدایا جواب اینا را چی بدیم ما 😭😭 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
29.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیدبشیر حسینی در مراسم شب وداع با شهید مدافع حرم محمد بلباسی💔 تازه دو هفته است باهاش رفیق شدم عجب شهیدیه این بلباسی🌹 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شبتون بخیر التماس دعا فرج @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے ✋ ➥ @shohada_vamahdawiat
🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 آرش** دوباره نگاهی به گوشی‌ام انداختم خبری نبود.بی صبرانه منتظر بودم تا پیام بده و یه قرار بزاره برای فردا. به چت های قبلی که قبلا با هم داشتیم نگاهی انداختم. چندین بار خواندمشان هربار که می خواندم لبخندروی لبهام میومد. هیچ کلمه ی محبت آمیزی ننوشته بود. ولی همین که جوابم را داده بود قدم بزرگی برایم محسوب میشد. با خودم فکر کردم اگر پیام داد همین امشب میرم و در موردش با مامان حرف می زنم. مطمئنم اگر مامان با راحیل آشنا شود از او خوشش می آید و در مورد مسائل دیگر سخت نمی گیرد. صدای پیام گوشی ام مرا از افکارم بیرون کشید.خودش بود. با اشتیاق خواندم. نوشته بود: –آقا آرش فردا بعد از کلاس، بوستان پشت دانشگاه کنار آب نما منتظرتونم تا حرف های آخرم را بزنم. فقط نیم ساعت، چون باید زودتر برم سرکارم. بادیدن کلمه ی سر کار خنده ام گرفت، حالا اینم چه جدی گرفته، چه کاری... واقعا یک سال از عمرش را هدر داده که دختر خاله‌اش زندان نرود؟ الان به قول خودش کار می کند بعد دختر خاله‌اش عین خیالش نیست برای خودش راست، راست می چرخد. دوباره پیامش را خواندم و از کلمه ی حرف آخر دل شوره گرفتم، یعنی چی حرف آخر... نکند جوابش منفی باشد؟ افکار منفی بد جورگریبان گیرم شدند. حالا با این مدل پیام دادنش نمی دانستم به مامان بگویم موضوع رو یا نه. ترجیح دادم بعد از این که حرف زدیم باهم مامان را در جریان قرار بدهم. راحیل** یک پتوی دونفره کف سالن پهن کردم. –سعیده تو برو تو اتاق روی تخت من بخواب، بعد فوری یک بالشت زیر سرم انداختم و دراز کشیدم. سعیده لبخندی زدو گفت: –دیگه چی، عمرا. بعد یک بالشت آورد و کنار من دراز کشید. –پاشو برو روتختت بخواب، من اینجا راحتم. دستم را به صورت قائم روی پیشانیم گذاشتم و چشم هایم را بستم. –اصلا هر دومون همینجا روی زمین می خوابیم. مامان گفت: – خب دوتاتون رو تخت بخوابید اسرا میاد اتاق من، چرا اینجا می خواهید بخوابید؟ با خستگی چشم هایم را باز کردم. –آخه اتاق هنوز شلوغه باید جمع و جور بشه، من حوصله ی شلوغی رو ندارم. حالا یه شب اینجا بخوابیم مگه چیه؟ مامان با تعجب گفت: – این همه مدت دو نفر آدم هنوز اتاق رو تموم نکردید؟ سعیده اعتراض گونه گفت: –چرا خاله جان تموم شد.فقط یه کم جابه جایی مونده، بعد رو به من گفت: –توام کجاش شلوغه، حالا چهار تا وسایل کمد دیواری روی زمین مونده که باید جمع بشه دیگه. مامان همونطور که برق ها را خاموش می کرد گفت: –خیلی خب، بگیرید بخوابید. خیلی خسته بودم ولی آنقدر فکرم مشغول این موضوع بود که فردا باید چه به آرش بگویم خوابم نمی برد. چشمهایم به سقف بود که سایه ی یه شبح را دیدم بعد افتادن یک بالشت کنارم، با صدای یا ابلفضل گفتن سعیده نیم خیز شدم و با دیدن اسرا نفس راحتی کشیدم. ــ بچه جان یه صدایی از خودت در میاوردی، زهره ترک شدم. اسرا خندیدو گفت: –خب منم خواستم بترسید دیگه. سعیده معترضانه گفت: – پاشو اونور ببینم تو که آبجیت هر شب ور دلته چشم نداشتی یه شب ... اسرا پرید وسط حرفش و همانطور که بالشت رو می زد توی صورتش گفت: –کجا ور دلمه، روی تخت خودشه وردلم نیست الان وردلمه. هرسه از این حرف خندیدیم. سعیده پوفی کردو گفت: – راحیل حداقل پاشو بیا وسط بخواب عدالت رعایت بشه. بعد از کلی شوخی و زدن تو سرو کله ی هم دیگه با اخطار مامان من رفتم بین آن دوتا خوابیدم و قائله تمام شد. به چند دقیقه نکشید که از صدای نفس های منظم اسرا فهمیدم که خوابش برده. چشم های من هم کم‌کم گرم میشد که با صدای سعیده چشم هایم را باز کردم. ــ راحیل. ــ هوم. ــ پیام دادی؟ ــ آره. ــ جواب داد؟ ــ نه هنوز. هم زمان صدای پیام گوشی‌ام امد. نیم خیز شدم و آرام گفتم: – فکر کنم خودشه. – زود باز کن ببینم چی نوشته. گوشی‌ام را کنارم گذاشته بودم تا اگر جواب داد متوجه بشوم. نوشته: – سلام. ممنون که پیام دادید، بی صبرانه منتظرم تا اون لحظه برسه. سعیده ذوق زده گفت: – وااای چه مودب. با اشاره با اسرا گفتم: –هیس، بیدار میشه ها... زل زده بودم به صفحه ی گوشی، که سعیده گفت: –بدو سریع بنویس منم همین طور. اخمی بهش کردم واسمش را کشیده صدا زدم. ــ کوفت و سعیده خب یه چیزی بنویس خوشحال بشه دیگه بچه ی مردم، یه ساعت فکر کرده اینقدر مودب جواب داده. نچ نچی کردم. –سعیده من یک ساعت داشتم با دیوار دردو دل می کردم؟ بعدشم اون کلا مودبه، نیاز به فکر نداره، دیر جواب دادنش واسه شوکی که بهش دادم بود. سعیده چشمهایش گرد شدو به صورت نمایشی زد تو سرش و گفت: –یا ابوالفضل، چی نوشتی مگه، نپرونیش راحیلا. گوشی را خاموش کردم و با اشاره به اتاق مامان گفتم: –بگیر بخواب بابا الان صدات رو می شنوه. ✍ ... 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شهید امر به معروف ❤️ 💢باید امر به معروف و نهی از منکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. 💢اگر نکردید، خدا و فاسدها و وابسته‌ها را بر شما مسلّط می‌کند. @shohada_vamahdawiat
ما برگزيدگان خدا هستيم، خدا ما را از ميان همه بندگان خود انتخاب نموده است و ما را به همه آن ها برترى داده است. ما "حزب الله" هستيم، ما حزب خدا مى باشيم و هر كس پيرو ما مى باشد از حزب خداست. علم و دانش خدا نزد ماست، قلب هاى ما جايگاه اسرار خدا مى باشد، ما حجت خدا بر بندگانش هستيم، تو در نماز بارها و بارها مى گويى: اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ بدان كه ما همان صراط مستقيم خدا هستيم، ما همان راه خدا هستيم. اگر مردم به سوى ما بيايند و سخنان ما را بشنوند، به هدايت رهنمون خواهند شد و سعادت دنيا و آخرت را از آنِ خود خواهند نمود. ما از همه لغزش ها و زشتى ها و پليدى ها به دور هستيم، خدا به ما مقام عصمت را داده است، ما همه معصوم هستيم و هرگز فكر گناه هم به ذهن خود راه نمى دهيم. خداوند ما را بزرگ شمرده است و ما را بر همه برترى داده است، ما مقرّب درگاه خود قرار داده است، ما به خدا نزديك تر از همه هستيم، ما حتى از فرشتگان به خدا نزديكتر هستيم. ما بندگان پرهيزگار خداييم، هرگز معصيت و نافرمانى او را نمى كنيم، ما اهل تقوى هستيم و يك لحظه هم از ياد او غفلت نمى كنيم. ما مفسّر آيات قرآن هستيم، خدا ما را به عنوان مفسران قرآن انتخاب نمود، ما از رمز و راز آيات قرآن آگاهى كامل داريم، خدا از بندگان خود خواست براى فهم قرآن از تفسير ما بهره ببرند، امّا افسوس كه مردم به اين دستور خدا گوش فرا ندادند. 💙💙💙💙🌻💙💙💙💙 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
‍ 🕊✨برخاتم اوصیاء، مهدی صلوات 🕊✨برصاحب عصر ما، مهدی صلوات 🕊✨خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🕊✨بفرست تو بر حضرت مهدی صلوات 🕊✨اللّهم صلّ عَلىٰ مُحمّد و آل مُحمّد و عَجّل فَرجَهم✨🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
≈[🕊]≈ ≈[ ]≈ . . لَقَد کانَت سِیماءُ، الشَهادَه تنضَحُ فی عَینِهِ..🙃●• ‌ 💔 . . ≈[🌷]≈از‌ آخرِ مجلس شھـــــدا را چیدند👇🏻 @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۱۳۹🌷 🔷اسامی امام زمان عجل الله فرجه🔷 🌹قیامت🌹 ◀️قسمت دوم ◀️اميرالمومنين(علیه السلام) مي‌فرمايند: « قلوب الرجال وحشيةٌ من تالفها اقبلت عليه» « دل آدم وحشي است هركس به او الفت ورزد مطيع او خواهد شد» ◀️اگر وجود مقدس امام زمان (عج الله فرجه) در زمين وجودي افراد ظهور كنند اين زمين خشك و بي‌آب و علف و ظلماني به سرزميني سرسبز و پر بركت تبديل خواهد شد و فرد قلبش را رام محبّت كسي مي‌كند كه اين زندگي پرثمر را به او عطا نموده است. ◀️ در روز ظهور همه دلهاي خواهان و مستعد، رام وجود مقدس بقية الله مي‌شوند. چون اولين نسيم‌هاي محبت از سوي ايشان در آن زمان بر قلب افراد وزيدن مي‌گيرد. ◀️مرحوم ميرزاي نوري آيه ۸۳ سوره مباركه آل عمران را نيز شاهد مثالي براي روز ظهور حضرت ذكر كرده‌اند. «أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»«آيا آنها غير از آيين خدا مىطلبند؟! (آيين او همين اسلام است) و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده مى شوند. » ◀️در تفسير نور الثقلين موسي بن جعفر (علیه السلام) تفسير اين آيه را متوجه زمان ظهور فرزندشان صاحب الزمان(عج الله فرجه) کرده‌اند. از روايت حضرت موسی به جعفر چنين برداشت می‌شود که در روز ظهور در شرق و غرب اسلام بر گروههاي مختلف عرضه مي‌شود( يهود، نصاري، صائبين و زنادقه...) و هر کس که ايمان آورد در شمار انصار المهدی جا می‌گيرد و آن کس که از اقبال به مولی رو برگرداند بيچاره می‌شود. ◀️دين حقيقي كه همان انقياد خداي سبحان است در روز ظهور به طور كامل بر مردم عرضه مي‌شود.حضرت در ابتدا دعوت خويش را به ميل و رغبت انسان واگذار مي‌كنند. زيرا بشر فطرتاً خداجو و يكتاپرست است و عشق به كمال مطلق در وجود او نهادينه شده است. روز ظهور با دعوت حضرت به اسلام، گويا افراد به گنج فراموش شده درون خود دعوت مي‌شوند و همان گنج مجدد شناسايي مي‌شود و در اختيار خود آنان قرار مي‌گيرد هركس اين ارمغان الهي را با ميل و رغبت بپذيرد رستگار مي‌شود. ◀️ در زمان ظهور، كل هستي مطيع و تسليم وجود مقدس حضرتند با اين تفاوت كه تسليم و اطاعت از ايشان به دو وجه خواهد بود يا با ميل و رغبت خود افراد و يا با كراهت و اجبار و چه تفاوت بسياري است ميان سرنوشت اين دو گروه. ◀️آنها كه از سر ذوق و عشق پذيراي وجود مبارک او شوند بهشت وصل را اختيار کرده‌اند و آنها كه با اكراه و اجبار به آن تن در دهند گرفتار جهنم فراق می‌شوند. زيرا تصوير بهشت و جهنم در زمان ظهور جلوه دنيايي به خود مي‌گيرد. هر كس اقبال به مولي كند در بهشت نعمات جاي می‌گيرد و هر كس حضور حضرت را پذيرا نشود و پشت به ايشان كند جهنم فراق را براي خود رقم زده است. ◀️چه فاصله فاحشی ميان اين دو گروه است. اين فاصله در زمان ظهور دين اسلام نيز وجود داشت كساني كه چون ابوذر و سلمان از اصحاب رسول الله شدند و به اختيار خويش اسلام را برگزيدند و كساني كه چون ابوسفيان مجبور به پذيرش اسلام شدند تاريخ عاقبت اين دو گروه را به خوبي روشن كرده است.همين تاريخ بشريت زمان ظهور يكبار ديگر تكرار مي‌شود. ◀️بنابراين لذت عبوديت و خضوع و فنا در برابر حق، لذتي است وصف ناشدني زيرا هر چه فرد در اين انتخاب دقيق‌تر و با آگاهي بيشتري باشد ولايت حضرت بر وجود او بيشتر متجلي مي‌شود. زيرا اين شخص تمام سرزمين وجودي خويش را اعم از عقل، روح، قلب و... تسليم محضر ولايت مي‌داند. زيرا زمين وجودي او آمادگي قدمگاه حضرت شدن را يافته است و اثرات به جا مانده از آن قدمهاي مبارك وجود فرد را چنان متعالی می‌کند كه گوش و چشم و دست و زبان او حقاني مي‌شود. با قدرت الهي امام مي‌شنوند و مي‌بينند و سخن مي‌گويند و اراده مي‌كنند زيرا اين افراد تحت ولايت خاص امام زمان در آن روز قرار مي‌گيرند. 🔷🔷🔷♦️🔶♦️🔷🔷🔷 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
✨بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء ... ✍ عمریست نمک سفره‌ی تو را می‌خوریم، و باز یادمان میرود ؛ در همین آشفته بازار هم، به یُمن نفس‌های توست که، هنوز ماجرای "رُزِقَ الوَریٰ " جاری‌ست! 🍀ای صاحب_نفسِ زمین؛ 🥀حالمان خوب نیست! تکانی بده ما را، تا با چشمان بیدار، به لحظه‌ی طلوعت برسیم! @shohada_vamahdawiat