eitaa logo
شهدای نیروی انسانی
295 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadanirooensani ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌹🌴🥀🌴🌹🍀 : راه تقلید از نیست! مثلا شب بخوانیم بعد فکر کنیم می شویم! اگر این باشد، از ! راه و رمــزش به خداســـت... شادی روح و کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌴🥀🍀🥀🌴🌹 در مڪتب ما مرگی نیست ڪه دشمن بر ما تحمیل ڪند، مرگ دلخواهی است ڪه مبارز مجاهد و مومن، با تمام آگاهی و بینش و منطق و شعورش انتخاب می‌ڪند. کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌷شهید احمد نجاریان (تصویر وسط) وقتی برادر کوچکترش محمود نجاریان (تصویر سمت چپ) در عملیات کربلای 4، منطقه ام الرصاص شهید میشه جنازه برادرش رو به عقب نمیاره در عوض یه مجروح به نام محمد عباسی رو (تصویر راست) به دوش می‌گیره و میاره عقب و بهش میگه: "من برادر رو عقب نیاوردم ولی تو رو آوردم عقب، تا بعد از به دست آوردن سلامتیت برگردی و تو جبهه بجنگی..." جنگ مغلوبه شد و احمد دیگه نتونست جنازه برادرش رو عقب بیاره... "شهید محمد عباسی" بعد از احمد آه می کشید و می‌گفت: "حالا این مسئولیت خیلی روی دوشم سنگینی می‌کنه..." هر سه شهید شدن... . 🌴🌴🌹🌹🌹🌴🌴 ✍️ حمید پورتقی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
پس از سخنرانی تاریخی در عصر عاشورای سیزدهم خرداد 1342، حکومت شاه در واکنش به این سخنرانی، حضرت و علمای دیگری را دستگیر کرد که از جمله آنها بود. مبارزات سیاسی این عالم مجاهد علیه رژیم منحوس پهلوی سالها ادامه یافت تا این که سرانجام در تیرماه سال 1353 هجری شمسی ساواک بار دیگر او را دستگیر کرد. به گواهی اسناد تاریخی، ماموران خون ریز ساواک با وحشیانه ترین شکنجه ها - که سوراخ کردن استخوانها با مته های برقی یکی از فجیع ترین شکنجه ها بود - می خواستند آن را از راه و مسیری که انتخاب کرده باز دارند ولی این عالم شجاع با تنی پاره پاره جمله معروف و تاثیرگذار خود را با صدای بلند فریاد زد و در کاغذ اعترافات نوشت که: 🌹دشمن خمینی کافر است و من فکر می کنم تنها کسی که می تواند ایران را نجات دهد است 🌹 این مجاهد نستوه سرانجام در دی ماه 1353 براثر شکنجه های شدید جسمی و روحی در دخمه های ساواک به رسید. پیکر آغشته به این عالم پس از تشییع باشکوه در ، در قبرستان این شهر به خاک سپرده شد. شادی روح و کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 خیرُ الناسِ مَن حَبَسَ نَفْسه فی‌ سبیلِ ‌الله، یُجاهِدُ اَعداءَهُ وَ یَلتَمِسُ الـموتَ فی‌ مَصافِّه بهترین مردم کسی است که خود را وقف در راه خدا کند، با دشمنان خدا جهاد نماید و خواهان مرگ و در صحنه‌های نبرد است. 📚 مستدرک،‌ جلد ١١، صفحه ١٧ کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 💐 خداوندا! فقط مي خواهم شوم، در راه تو. خدايا! مرا بپذير و در جمع قرار بده. خداوندا! روزي مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا ، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق. نمي دانم چه بايد كرد، فقط مي دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي باشد. واقعاً جايي براي خودم نمي يابم. هر موقع آماده مي شوم چند كلمه اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي دانم كدام را بنويسم. از درد دنيا، از دوري ، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا. هزاران هزار حرف ديگر كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد مي كرديم. اگر سخت است، خدا را داريم. اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم. اگر درد دوري از عزيز را داريم، خدا را داريم. اي خداي ، اي خداي ، اي خداي ، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت كن. 🌹 🌴 🌹 🌹 کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🥀🕊🌹🕊🌹🕊🥀 🌹 🌹 تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۰۶/۰۳ محل تولد: تهران وضعیت تاهل: متاهل شغل: فیزیکدان تاریخ : ۱۳۸۸/۱۰/۲۲ محل : تهران نام عملیات: ترور توسط عوامل رژیم صهیونی مزار : مسعود جان کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
✨خلاصه زندگینامه شهید والامقام ✨ 🌹 🌹 حاج احمد آجرلو، شهيدي كه به شجاعت، صلابت و استواري شهره بود سردار شهيد احمد آجرلو، فرمانده اي بود كه در دوران دفاع مقدس به شجاعت، صلابت و استواري در اعتلاي كلمه حق شهره بود. حاج احمد آجرلو سال 1337 در ماه مبارك رمضان، در خانواده‌اي متدين و مذهبي در حوالي شهرستان كرج، پا به عرصه جهان گذاشت. او با موفقیت دوران تحصيل را گذراند. از خدمت سربازي به نظام ستم شاهي اكراه داشت براي اين كار عمداً در سال آخر دبيرستان مردود شد. در دوره نوجواني در مجالس ديني و محافل قرآني شركت مي نمود. در اين محافل با الفباي سياست آشنا و جذب كتاب هاي سياسي و مذهبي شد و به مطالعه كتاب هاي شهيد مطهري پرداخت. در فعاليت هاي انقلابي مانند راه‌اندازي تشكل هاي مختلف در محل، حضور در تظاهرات و راهپيمايي ها و پخش اعلاميه‌هاي امام شركت داشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در كميته انقلاب اسلامي فعاليت خود را آغاز كرد و به دنبال تحركات ضد انقلاب در كردستان به اين استان اعزام شد و تا شروع جنگ تحميلي در كردستان جنگيد. پس از شروع جنگ تحميلي، احمد به عضويت سپاه پاسداران در آمد. به هنگام گذرانيدن دوره آموزش در پادگان، كارآيي و شايستگي خود را نشان داد و به عنوان فرمانده گردان در پادگان معرفي شد، سپس به علت نياز بيشتر به ايشان، او را به شهرستان 'مشكين شهر و مراغه' اعزام كردند. آجرلو پس از قبول فرماندهي منطقه سپاه آذربايجان شرقي در مراغه با دختري پارسا و پاكدامن ازدواج كرد و خطبه عقد آن ها را حضرت امام خميني (ره) جاري كرد. وي در بهمن ماه 1363 به عنوان فرمانده سپاه پاسداران ناحيه كرج برگزيده شد و تا لحظه شهادت در اين مسؤوليت انجام وظيفه كرد. در اين مدت براي انجام مأموريت دو بار به لبنان اعزام شد. مهمترين محور فعاليتش در كرج، به اعزام نيرو به مناطق كردستان و غرب كشور و نيز پشتيباني لشكر 10 سيدالشهدا (ع) اختصاص داشت و براي آن لشكر پادگاني را در دو كوهه احداث كرد. با شروع جنگ، خود را به جبهه رساند و در چند عمليات شركت كرد. به خاطر حضور در جبهه از مسؤوليت فرماندهي سپاه كرج استعفا داد ولي پذيرفته نشد. او پس از شهادت حاج یداله کلهر جانشين لشكر 10 سيدالشهداء (ع) به مدت يكماه مسؤوليت جانشيني لشكر را بر عهده داشت. ولی به علت خلاء وجود او در سپاه ناحيه كرج، جانشيني لشكر را به ديگري سپرد و با كوله‌باري از درد دوري از جبهه و بار سنگين مسؤوليت و امانت باقي ماند. در طول خدمات درخشان خود در سپاه ناحيه كرج، از فعاليت هاي فرهنگي نيز غفلت نكرد. او دو ماه پيش از شهادت، در راه‌اندازي مدرسه شاهد كرج همكاري داشت. پيش از شهادت، در پست‌هاي جانشين پايگاه مشكين شهر، فرمانده پايگاه عجب شير، جانشين و فرمانده ناحيه مراغه و تبريز منصوب شده بود. او به شجاعت، صلابت و استواري در اعتلاي كلمه حق شهره بود. احمد آجرلو اهل تقوا، تقيد و تعهد مكتبي بود و هرگز حاضر نبود از ارزش هاي مكتبي خود عدول كند. اهل نماز جماعت بود. او در عبوديت، جزو 'السابقون' بود. متواضع، فروتن، گشاده‌رو و با صفا بود، به نظم و انضباط اهميت مييداد و در ايجاد نظم سخت گير بود. از ريا و خودنمايي به شدت پرهيز مي كرد و نسبت به پدر و مادر با تكريم و تواضع رفتار مي ‌كرد. همچنين با همسرش نيز با مهر و محبت رفتار مي‌كرد. سرانجام در تاريخ 25 دي ماه سال 66 در منطقه ماووت در عمليات بيت المقدس به شهادت رسيد. شهيد حاج احمد آجرلو از خود دو فرزند به يادگار گذاشته است. ***خاطرات پدر شهيد: من خودم تعبيرم اين است كه احمد و برادرش داود از الطاف و امانات خداوند بودند كه براي چند صبحاني مهمان سفره ما گشتند و خيلي زود راه رجوع به اصل خود را پيش گرفتند. من از كودكي وقتي احمد را مي‌ديدم از تواضع، سادگي و تلاش او احساس لذت مي كردم. من آن موقع دامداري داشتم. احمد مدرسه مي رفت و پس از بازگشت از مدرسه پيش من مي‌آمد و در كارها به من كمك مي كرد. ميگفت: 'نمي ‌خواهم كاري نكرده، ناني بخورم.' او مي گفت: 'من هيچ علاقه‌اي به خدمت نظام شاهنشاهي ندارم.' به اتفاق برادرش داود در يك مغازه كار مي‌كردند تا سال 57، كه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد. اوايل سال 59 بود كه آمد پيش من و با حالت خاصي گفت: 'حاج آقا اين كار و مغازه را هرچي مي ‌خواهي بكن. مي‌خواهي بفروش، مي‌خواهي نگه‌دار، من ديگر نمي‌توانم اينجا بمانم و بايد به جبهه بروم.' من هم بدون هيچ معطلي گفتم من شما سه نفر را در راه خدا آزا كردم. برويد به هرچه هم كه رسيديد ما را از شفاعت خودتان محروم نكنيد. اول وارد كميته انقلاب اسلامي شد. بعد به سپاه رفت. مدت سه سال در سپاه مشكين شهر و تبريز بود. بعد فرمانده سپاه كرج شد؛ و سرانجام بعد از 8 سال به شهادت رسيد. در منطقه ماووت، تركش گلوله توپ به ايشان اصابت كرد. به طوري که
🌹🕊🥀🌷🥀🕊🌹 لحظاتی قبل از و پس از اتمام نماز، نواب بار دیگر امت جدش را چنین هدایت نمود: شما بندگانی ضعیف در برابر خدای جهان هستید. چند روزِ دنیا به زودی می گذرد، کاری کنید که در جهان دیگر در برابر آفریدگارتان شرمنده نباشید، شما به دستور شاه ستمگر، ما را می کنید، ولی طولی نمی کشد که همگی از این کردار زشت پشیمان می شوید، آن روز پشیمانی دیگر سودی ندارد، شما باید سرباز اسلام باشید و در راه دین بجنگید، نه اینکه سِلاحتان را برای حفظ حکومت شاه رو به سینه عاشقان اسلام نشانه بگیرید... ای افسران و مقامات عالی مرتبه ارتش! شما هم به جای اینکه خود را به حکومت پوسیده و فاسد شاهنشاهی بفروشید، به اسلام رو بیاورید تا در دو جهان به عزت برسید. فریب این درجه ها و مقامات ظاهری را نخورید و بدانید که قیامت بسیار نزدیک است. 🌹 🕊 کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
💢 این وصیت‌نامه را بیست‌ بار بخوانید! 🔰 رهبر معظم انقلاب: «یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ از جان‌ گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام.» 📝 گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی: 🔸اینجانب ناصرالدین باغانی بنده‌ی حقیر در درگاه خداوندم. چند جمله‌ای را به رسم وصیت می‌نگارم: 🔸سخنم را درباره‌ی عشق آغاز می‌کنم. ما را به جرم عشق موأخذه می‌کنند‌. گویا نمی‌دانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟ 🔸خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی‌کرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه! 🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همه‌ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم. 🔸بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری. 🔸فهمیدم در این مدت که فکر می‌کردم عاشق تو هستم اشتباه می‌کرده‌ام، این تو بودی که عاشق من بوده‌ای و من را می‌کشانده‌ای! 🔸اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می‌آمدم. ولیکن وقتی توجه می‌کنم می‌بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده‌ام ولی باز مستقیم آمده‌ام؛ حال می‌فهمم که این تو بوده‌ای که به دنبال بنده‌ات بوده‌ای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده‌ای و هر شب به انتظار او نشسته‌ای تا بلکه یک شب او را ببینی. 🔸حالا می‌فهمم که تو عاشق صادق بنده‌ات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر. 🔸آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می‌کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می‌نشستی. اما من بدبخت ناز می‌کردم و شب خلوت را از دست می‌دادم و می‌خوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می‌کردم که با پای خود آمده‌ام 🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنه‌ی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می‌کردم. 🔸آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من ل‍ئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم... 🔻امّا چیست؟ 🔸آن هنگام که رزمنده‌ای مجاهد، بسوی دشمن حق می‌رود و ملائک به تماشای رزم او می‌نشینند و شیطان ناله بر می‌آورد و پای به فرار می‌گذارد و ناگهان غنچه‌ای می‌شکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام می‌توانیم داد؟ 🔸شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید می‌تواند شهادت را درک کند. 🔸 کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی‌توانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصل‌شان نیز نمی‌توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می‌کند. اگر شهید باشید شهید را می‌شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمی‌کند که نمی‌کند. 🔸برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه می‌خورند، و از این در عجبند و حیرت می‌کنند که چرا به فکر خود نیستید! 🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شده‌اید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید... کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🕊🌷🥀🌹🥀🌷🕊 براى و یا رفتن تلاش نکنید براى او کار کنید و بگویید فقط از ما باشى براى ما کافیست . صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🕊🌷🥀🌹🥀🌷🕊 کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌷شهید احمد نجاریان (تصویر وسط) وقتی برادر کوچکترش محمود نجاریان (تصویر سمت چپ) در عملیات کربلای 4 در ام الرصاص شهید میشه جنازه برادرش رو به عقب نمیاره در عوض یه مجروح به نام محمد عباسی رو (تصویر راست) به دوش می‌گیره و میاره عقب و بهش می‌گه: "من برادر رو عقب نیاوردم ولی تو رو آوردم عقب تا بعد از به دست آوردن سلامتیت برگردی و تو جبهه بجنگی..." جنگ مغلوبه شد و احمد دیگه نتونست جنازه برادرش رو عقب بیاره... "شهید محمد عباسی" بعد از احمد، آه می کشید و می‌گفت: "حالا این مسئولیت، خیلی روی دوشم سنگینی می‌کنه..." هر سه شهید شدن... 🌴🌴🌹🌹🌹🌴🌴 ✍️ حمید پورتقی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani