✍️ روایت_خادمی (2)
#بازه_یک
#روز_اول
🔹 حقیقتش اولین تجربه خادمی من است. قبلاً، یک بار به هویزه آمده بودم، ولی خب، دانشآموز بودیم و پی بازی. خیلی در مورد اینجا نمیدانم. فقط اینکه همین جمع محدودی که اینجا خوابیدهاند، چند روز هویزه را در مقابل دشمن حفظ کردهاند. وقتی من رسیدم، جلوتریها گلوله شده بودند دور یک شهید.
مزار #شهید_علمالهدی بود، فرمانده این جمع. یک عامل بهتمام معنا در دوگانِ عامل و ساختار! شب، عدهای که از ما نبودند، دور همین شهید روضه گرفته بودند. عجب حال خوشی بود. فقط یک جمله از روضهاش مهمانتان میکنم، نوش جان کنید:
تو رو خدا به گریههای ما نخندید شهیدا... ما همینیم.
#راهیان_نور_1401
#ما_متحدیم
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
✍️ روایت_خادمی (2)
#بازه_یک
#روز_دوم
🔹 سیم خاردار، اصلاً فلسفهاش این است که چیزی ازش رد نشود. ولی خب، در مورد آشغالها، این قابلیت سیمخاردار مسئلهساز میشود.
خادمی را با شابُزی شروع کردیم؛ شبکه انهدام بنیادین زباله. البته انهداممان خیلی هم بنیادین نبود چون هرکاری هم نکنی، باد دوباره ترتیب همه جا را میدهد.
🔹 بیشتر از همه رسید کارتخوانها روی اعصاب بود.
🔹 آخر مؤمن! مگر اسرار مملکتی است که آن جور ریز ریزش کردهای؟
🔹 ولی خودمانیم؛ چه شوخی خندهداری است، برای درآوردن خرده کاغذی تا کتف، دستم توی سیمخاردار است، اما در سیمخاردار نفس گیر کردهام.
🔹 اول به خودم میگویم: کاش اینجا دل و حواسمان هزار جا نباشد.
#اخبار_هویزه
#راهیان_نور_1401
#ما_متحدیم
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
✍️ #روایت_خادمی (2)
#بازه_یک
#روز_سوم
🔹 برای عصر رفتم توی تیم #مقتل؛ یعنی تیمی که فضای مقتل را آماده میکند. برخلاف تصورم، مقتل یک محدودهی کوچک است که با یک فرش سه در چهار هم پُر میشود. گفته میشود همینجا پیکر شهدا، سه سال روی زمین بوده. فقط یک دیوارِ سیمانیِ نیم متری دورش و یک گل لاله فلزی هم وسطش ساخته بودند. خلاصه بهنظرم باید وقت درستوحسابی برای درست کردن اینجا بگذاریم. حیف است.کار امروز ما، نه در خود مقتل بلکه در مسیر آن بود. باید بین هر دو تیر چراغ برق، یک پرچم میزدیم، یکی این طرف جاده و یکی هم آن طرف. اینجا بود که برای اولین بار به جنس خاک اینجا توجه کردم. خاک اینجا، نه آنقدر سفت است که پا در آن فرو نرود، نه مثل ساحل آنقدر نرم است که رد پا سریع پاک شود. بهنظرم چون تازه باران آمده این شکلی است.فکر کنم دل ما هم تازه باران خورده است. اینجا، دلمان شبیه خاکش شده، نه آنقدر سفت که نفهمیم دوروبرمان خبری هست و نه آنقدر شل که اثرش به این زودی برود. بعد از همهی اینها، چقدر در خاکِ خیس اینجا دویدن سخت است. سینهخیز رفتن عجب مکافاتی است! کاش هیچ ابری هوس آسمانِ اینجا را نکند.
#راهیان_نور_1401
#ما_متحدیم
* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh